افعال معکوس
کدام سیاستها محیط اقتصاد کلان را تهدید میکنند؟
دولت یکبار دیگر در نقش حمایتگر و توزیعکننده ظاهر شده و قصد دارد از طریق اجرای چند بسته حمایتی، به کمک «مردم» و «کارمندان» بشتابد. محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته: «برای حمایت از مردم و جبران آثاری که نوسانات بازار ارز در زندگی روزمره مردم داشته، دولت پنج بسته حمایتی تعریف کرده است.»
هادی چاوشی: دولت یکبار دیگر در نقش حمایتگر و توزیعکننده ظاهر شده و قصد دارد از طریق اجرای چند بسته حمایتی، به کمک «مردم» و «کارمندان» بشتابد. محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته: «برای حمایت از مردم و جبران آثاری که نوسانات بازار ارز در زندگی روزمره مردم داشته، دولت پنج بسته حمایتی تعریف کرده است.» او از کار روی «بسته افزایش حقوق کارمندان» هم صحبت کرده که البته هنوز نهایی نشده است.1 علاوه بر این، انوشیروان محسنیبندپی، سرپرست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خبر داده که «برنامه تامین کالای اساسی برای هشت دهک یا تمامی افراد جامعه با اعطای کوپن الکترونیکی» در دستور کار است.2
انتشار این خبرها اما باعث نگرانی اقتصاددانان شده است. آنها معتقدند اگر قرار باشد به روال معمول، بار مالی سیاستهای حمایتی جدید بر منابع بانک مرکزی تحمیل شود، چیزی جز تشدید تورم و افزایش ناکارایی عاید اقتصاد ایران نخواهد شد و نهتنها سطح رفاه عمومی بالا نمیرود، که پایینتر هم میآید.
مسعود نیلی، رئیس موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی ماه گذشته در مصاحبه با «تجارت فردا»3 احتمال اتخاذ این سیاستها را پیشبینی کرده و درباره آنها هشدار داده بود: «وقتی انباره موجود نقدینگی فعال شود و سرعت گردش پول افزایش یابد، تورم بالا میرود و واکنشهایی ایجاد میکند. این واکنشها مثلاً در سطح دولت این است که عدهای میگویند باید حقوق کارمندان را متناسب با تورم افزایش دهیم. این کار مخارج دولت را به شدت افزایش میدهد؛ آن هم در شرایطی که دولت گرفتار تحریم شده و درآمدهایش کاهش پیدا کرده است. در نتیجه کسری بودجهای شکل میگیرد که منشأ نقدینگی جدید خواهد بود. نقدینگی جدید نیز تبدیل به تورم جدید میشود و مارپیچ تورمی را به سمت تورمهای بالاتر فعال میکند... به بیان دیگر نقدینگی موجود، نقدینگی جدیدی ایجاد میکند که به مراتب تورمزاتر است. اقتصادهایی که ظرف مدت نسبتاً کوتاهی به تورمهای بسیار بالا رسیدهاند، عمدتاً به همین چرخه مبتلا شدهاند.» به اعتقاد اقتصاددانان، اگرچه اعمال سیاستهای حمایتی سراسری در ظاهر به نفع مردم -یا بخشی از آنها- است، در عمل دودش به چشم همه میرود و اوضاع را از آنچه هست، بدتر میکند. در این صورت، حتی خطر تبدیل تورم دورقمی موجود به «ابرتورم» نیز وجود دارد. مسعود نیلی در مصاحبه اخیر خود گفته بود: «مسوولان باید به مردم توضیح دهند که با افزایش دستمزدها، نهتنها قدرت خرید آنها زیاد نمیشود، بلکه کم هم میشود. قسمت سخت موضوع این است که مردم را قانع کنند این کار میتواند ما را به سمت تورمهای خیلیخیلی بالا ببرد و به آشفتگی اقتصادی بینجامد.» با این حال، به نظر میرسد در شرایط کنونی، قانع کردن سیاستگذاران به توقف اشتباهاتشان کار واجبتری است! پرونده پیش رو «نباید»های سیاستگذاری اقتصادی دولت در شرایط کنونی را فهرست کرده است.