سیاهچاله تورم
نقدینگی ظرفیت ایجاد چه بحرانهایی را دارد؟
نیاید آن روزی که به تاسی از کتاب «ما چگونه ما شدیمِ» صادق زیباکلام، کتابی بنویسیم و در آن توضیح دهیم «ما چگونه ونزوئلا شدیم».
مرضیه محمودی: نیاید آن روزی که به تاسی از کتاب «ما چگونه ما شدیمِ» صادق زیباکلام، کتابی بنویسیم و در آن توضیح دهیم «ما چگونه ونزوئلا شدیم».
مسیر ونزوئلایی شدن را شاید بتوان از افزایش نرخ نقدینگی آغاز کرد. نقدینگی از خرداد 96 تا 97 معادل 4 /20 درصد افزایش یافته و به 1582 هزار میلیارد تومان رسیده است و در فاصله سالهای 92 تا 96 حدود 150 درصد رشد کرده است. اگرچه سرعت رشد نقدینگی بالاست، اما هنوز انرژی نهفته در نقدینگی تبدیل به تورم نشده. تحلیلهای کارشناسی میگوید احتمالاً این نقدینگی سطح قیمتها را 110 درصد افزایش میدهد و آثار تورمی آن کمکم در حال بروز است. بار تورمی نقدینگی در بازار ارز و سکه در حال تخلیه شدن است. دو بازار جذاب و سودآور که احتمالاً بخش مهمی از نقدینگی به آن میریزد. در این روند سرعت خلق نقدینگی افزایش مییابد و تورم خفته بیدار میشود. تورم خفته این بازارها را سودآورتر میکند و قیمت آنها را بالا میبرد. افزایش تورم، نرخ ارز و سکه را افزایش میدهد و افزایش قیمت آنها، تورم را بالا میبرد. این زنجیره میتواند ادامه یابد تا ایران گرفتار ابرتورم شود و ارزش پول ملی سقوط کند و ایران، ونزوئلا شود. اما چگونه میتوان مخاطرات نقدینگی برای اقتصاد را به حداقل رساند؟ نسخه مقامات از گذشته تاکنون برای حل بحران نقدینگی یک چیز بوده است؛ «هدایت نقدینگی به سمت تولید و سرمایهگذاری»! آنان در همه این سالها معتقد بودهاند اگر تورم را به سمت تولید هدایت کنند نهتنها تورمزا نخواهد بود بلکه منجر به نرخ رشد اقتصادی هم میشود! هزاران نفر این راهکار را ارائه دادهاند و گفته محمود بهمنی، در کسوت رئیس کل بانک مرکزی در سال 91 برای نقدینگی تنها یک نمونه آن است. او گفته نقدینگی مانند آب پشت سد است، اگر صحیح هدایت شود، رشد اقتصادی و شکوفایی تولید را به همراه دارد. شاید تنها ادعای درست در چنین نگاهی به نقدینگی، تشبیه آن به آب پشت سد باشد. آبی که هر آن احتمال تبدیل شدن آن به سیلابی عظیم وجود دارد. سیلابی که نه هدایت میشود و نه میتوان آن را به صورت دستوری به مسیر دلخواه خود راند. چهار دهه است اقتصاد با زبان بیزبانی به سیاستگذار میگوید فرمانپذیر نیست و چهار دهه است، سیاستگذار بر یک نسخه تکراری اصرار دارد؛ برخورد دستوری!
شاید مهمترین اشتباه سیاستگذار در همه ادوار گذشته آن بود که نپذیرفته نقدینگی فرمانپذیر نیست و در شرایط متلاطم و بیثبات اقتصادی، نقدینگی به سمت تولید نمیرود و جذب بازارهایی میشود که بالاترین سود را در کمترین زمان ایجاد میکند.
اگرچه هنوز سیاستگذار در حال رام کردن نقدینگی است، اقتصاددانان هشدار میدهند این بار، ماجرای نقدینگی جدای از دفعات قبل است. همگان هشدار میدهند این سیل، تورم نهفته را بیدار خواهد کرد و بالاخره سم خود را به تن اقتصاد میریزد و ما را در مارپیچ تورم گرفتار میکند. مگر سیاستگذار با تدابیری سرعت تخلیه سیل نقدینگی را کاهش دهد و با تجربه یک تورم 30 تا 40 درصدی ماجرا ختم شود. اما به قول امیر کرمانی اگر اقتصاد روی دور ابرتورم بیفتد، باید در انتظار تورمهای 100 درصد، 200 درصد یا حتی بالاتر بنشینیم.
این آخرین فرصت است. اگر تدبیر نکنیم، شاید روزی دستبهکار نوشتن کتاب «ما چگونه ونزوئلا شدیم» شویم.