بانکهای گلخانهای
آیا ایده تشکیل «کمپین بانکهای سالم» مناسب است؟
مسیر بانکداری در ایران، مسیر پرفراز و نشیبی بوده است که به نوعی همپا با تحولات سیاسی کشور، بانکها نیز در کشورمان تغییر و تحول یافتهاند.
مسیر بانکداری در ایران، مسیر پرفراز و نشیبی بوده است که به نوعی همپا با تحولات سیاسی کشور، بانکها نیز در کشورمان تغییر و تحول یافتهاند. در دوران پیش از انقلاب و با توجه به فضای سیاسی و دیپلماتیک آن دوران به دلیل سطح همکاری کشور با کشورهای اروپایی و توسعهیافته، علاوه بر بانکهای داخلی، بانکهایی با سرمایهگذاری مشترک ایران با این کشورها از جمله هلند، ژاپن، انگلستان و... تشکیل شده بود که به نوعی نیز حلقه ارتباط نظام بانکداری کشور با نظام بانکداری آن کشورها بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و ملی شدن بانکها اگرچه ارتباط بانکی کشور مانند پیش از انقلاب نشد اما ارتباط نظام بانکی با کشورهای اروپایی بهرغم قطع رابطه با آمریکا همچنان برقرار بود. در این سالها بهخصوص از دهه 1380 و با ورود بانکهای خصوصی به عرصه بانکداری کشور و نیز تغییر وضعیت چهار بانک بزرگ از دولتی به خصوصی در کشوربا رقابت عجیبی در صنعت بانکداری مواجه شد که سبب ارتقای ارائه خدمات بانکی به مشتریان در کشور شد. با این حال در حالیکه بانکداری در دنیا به دلیل حملات تروریستی صورتگرفته پس از 11 سپتامبر و بحرانهای بانکی بهخصوص بحران بانکی سال 2008 به سمت شفافیت و استانداردسازی پیش میرفت کشور ما به دلیل تحریمهایی که نظام بانکی ما را با خود درگیر کرده بود عملاً از این قافله جا ماند و پس از برجام و آغاز دوباره تبادلات بینالمللی بود که به ناگاه متوجه شد در این سالها به چه میزان از معیارهای بانکداری نوین عقب افتاده است.
از طرف دیگر بانکهای اروپایی که پس از برجام قصد ورود به ایران و انجام همکاریهای بینالمللی را داشتند با آگاهی نیز بر سر دوراهی قرار داشتند. از طرفی بازار ایران به عنوان یک بازار بالقوه قوی منطقه میتوانست سود مناسبی را نصیب این بانکها کند و از سوی دیگر با قرارگرفتن در زیر ذرهبین نهادهای بینالمللی و بهخصوص کشور آمریکا امکان قرار گرفتن در لیست تحریمهای این کشور را داشت. از اینرو بسیاری از بانکهای بزرگ بینالمللی تصمیم گرفتند که با نظام بانکی کشور ایران همکاری نکنند و بانکهای کوچکتر نیز اگر این همکاری را شکل دادند کلیه قوانین و مقررات به گونهای درست و طبق ضوابط اجرا شود تا در آینده دردسری برای آنها نباشد.
فقدان شفافیت
عدم شفافیت نظام بانکی که ریشه در ساختار دولتی و نیمهدولتی بانکها و درگیر بودن کشور برای سالها با تحریمهای مالی بینالمللی دارد سبب شده دورنمای مثبتی از همکاری بانکی بین کشورهای اروپایی با ایران شکل نگیرد چراکه اولاً الزاماتی را که آنان مدنظر خود دارند ما نوعی دخالت در امور داخلی خود میدانیم و ثانیاً شرایط اقتصادی ایران که با توجه به مدل اقتصادی آن تشویقکننده عدم شفافیت است در مجموع سبب ایجاد پیچیدگی در روابط بانکی بهخصوص در پسابرجام شده است. اگرچه چند بانک خصوصی واقعی در کشور وجود دارد که سعی در ایجاد شفافیت دارند اما باید در نظر داشت در کشوری مثل ایران با این ساختار اقتصادی رعایت شفافیت و استانداردهای مالی مساوی است با از بین رفتن فرصتهای سودآوری و درآمدی بیشتر و بهتر و هرچقدر که شما به قوانین بیشتر احترام بگذارید و مثلاً به نرخ سود اعلامی از بانک مرکزی وفادار باشید یا سعی در کاهش بنگاهداری کنید، اتفاقاً سهم بیشتری از بازار را از دست میدهید و با مشکلات اقتصادی بیشتری نیز روبهرو میشوید. در حقیقت سود بنگاهداری در نظام مالی و بانکی کشور آنچنان است که درآمدهای بانک از روشهای سنتی بانکداری به نزدیکی آن نیز نمیرسند و این را در کنار شرایط تحریمی اقتصاد ایران نیز قرار دهید که نیاز به یکسری فعالیتهای پنهانی را بیشتر مینماید. از اینرو میبینیم امکان جمع شدن دو گزینه شفافیت در کنار قدرتمندی و داشتن سهم مناسب در بازار در آن واحد فراهم نیست چراکه سالم بودن جلوی بزرگ بودن و قدرتمند بودن را خواهد گرفت و بانکهای بزرگ و قدرتمند کشور نیز از استانداردهای بینالمللی فاصله دارند. در واقع این شرایط سبب شده تا به قولی تر و خشک در نظام بانکی ایران با هم بسوزند و بانکهای شفاف و سالم نتوانند از مزیت سالم بودن فعالیت خود به نحو مطلوبی بهرهمند شوند.
با این حال اگر بانکها مطمئن باشند که در صورت انجام فعالیت سالم اقتصادی در زمینه همکاری با بانکهای بینالمللی در اولویت قرار گرفته و انتخاب میشوند و میتوانند به عنوان رابط اقتصادی کشور با اقتصاد بینالملل مورد استفاده قرار گیرند حاضر خواهند بود با از دست دادن برخی درآمدهای داخلی، به دلیل وجهه مثبت این امر (و البته در کنار آن درآمدهای کارمزدی این همکاری) به شفافسازی و رعایت استانداردها بپردازند.
فضیلت داشتن بانکهای سالم
در حقیقت تشکیل کمپینی از بانکهای سالم ایده مناسبی برای کشور است چراکه در درجه نخست انتخاب مسیر درست را یک فضیلت میداند و برای آن نیز پاداش مناسبی را در نظر گرفته است اما باید قبول کرد که پرورش این نوع بانکداری نیاز به فراهم کردن شرایط خاص و شاید به نوعی فضای گلخانهای برای این بانکها دارد تا بتوانند تا چند سال به حرکت مثبت خود به عنوان بانک سالم ادامه دهند. در حال حاضر بانکهای کشور با فضای ایدهآل مطلوب بینالمللی فاصله دارند و روند مطابقتسازی بانکهای کشور با استانداردهای مورد تایید نظام بانکی جهانی به زمان نیاز دارد. بدین منظور اگر دولت و بانک مرکزی در کنار این بانکها قرار نگیرد و در کنار کمک و مشورت تخصصی، در برخی موارد تسهیلاتی را برای این بانکها قرار ندهد این بانکها بیگمان نمیتوانند رویه مثبت خود را ادامه دهند.
به عنوان نمونه نرخهای سود سپرده و تسهیلات با واقعیت اقتصاد ایران مطابقت چندانی ندارد و بانکها در کشور نه میتوانند نرخ سود سپرده را به درستی رعایت کنند و نه نرخ تسهیلات اعلامی میتواند پاسخگوی هزینه تمامشده پول این بانکها باشد و خواه ناخواه بانکها را به سوی تخلف میکشاند چه این تخلف بنگاهداری برخلاف ضوابط باشد چه ساختمانسازی و احداث مجتمع تجاری و چه فعالیت خلاف نظر بانکداری بینالمللی. بنابراین اگر بانکهایی حاضر به رعایت دقیق استانداردهای حسابرسی و اصول شفافیت باشند باید حداقل بانک مرکزی مزایایی را برای این بانکها قائل شود تا بانکها به سوی تخطی از قوانین سوق نیابند.
در بسیاری از کشورهای اسلامی ما با دو گونه بانک روبهرو هستیم. بانکهایی مبتنی بر بانکداری اسلامی و بانکهایی مبتنی بر الگوی مرسوم و کلاسیک و هر کدام از این بانکها مشتریان خاص خود را دارند. در کشور ما نیز اگر بتوانیم این الگو را نه با عنوان بانکهای سالم و ناسالم (چراکه بار معنایی منفی بالایی دارد) بلکه مثلاً با عنوان بانکهایی با رعایت الگوی استاندارد بینالمللی در کنار بانکهایی با رعایت الگوهای استاندارد داخلی قرار دهیم و برای هر کدام استانداردها و مزایای خاصی را قائل شویم این امکان را فراهم میکنیم که بانکهای کشور به انتخاب یکی از روشها برای فعالیت در فضای کشور بپردازند.
بر این اساس ما بانکهایی قوی و قدرتمند با مطابقت با استانداردهای مالی مورد تایید جامعه جهانی را خواهیم داشت که میتوانند یاور کشور ما برای ارتباطات و همکاری در فضای بینالمللی باشند و هم بانکهایی که ترجیح میدهند در فضای داخلی فعالیت کنند و تنها از مزایای فضای اقتصادی داخل کشور بهرهمند شوند. این جداسازی در شرایط کنونی مفیدترین راه برای ادامه حیات در آشفته بازار مشکلات داخلی و خارجی است.