خروج کامل از برجام به سود ایران نیست
علی واعظ از گزینههای پیش روی ایران در برجام میگوید
علی واعظ میگوید: اینکه اروپا تا پایان ماه ژوئن یک بسته پیشنهادی روی میز بگذارد، محتمل است، اما احتمال اینکه این بسته دارای جزئیات عملیاتی باشد، کم است و فکر میکنم در این بسته وزن اقدامات سیاسی بیشتر از وزن اقدامات اقتصادی خواهد بود.
حدود 50 روز از آغاز عصر «پساخروج» آمریکا از برجام میگذرد و تنها 40 روز تا بازگشت اولین مجموعه تحریمهای این کشور علیه ایران باقی مانده است. در حالی که مذاکره میان ایران و کشورهای اروپایی برای حفظ این توافق همچنان ادامه دارد، علی واعظ، تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران، میگوید شاید باز هم زمان بیشتری برای این کار لازم باشد. چراکه «بهرغم اینکه پیشبینی این شرایط چندان دشوار نبود، در هر دو سو (ایران و اتحادیه اروپا) عدم آمادگی و غافلگیری مشاهده میشود.» واعظ درباره گزینههای پیش روی ایران در شرایط جدید هم میگوید: «دست زدن به اقداماتی که صرفاً از لحاظ تبلیغاتی ارضاکننده است (مثل اینکه نهتنها از برجام، بلکه از انپیتی هم خارج شویم) وارد شدن به بازی دشمنان ایران است.»
♦♦♦
این روزها سرعت تحولات درباره برجام بسیار زیاد شده است. عباس عراقچی گفته برجام در آیسییو است و اگر اروپا میخواهد آن را حفظ کند، باید فداکاری بیشتری به خرج دهد. علیاکبر صالحی هم گفته چنانچه اهداف مورد نظر ایران از این توافق حاصل نشود، حفظ آن ناممکن است. در واقع به نظر میرسد این دو مقام رسمی ایران سعی کردهاند توپ را به زمین اروپا بیندازند. با این حال روز یکشنبه (3 تیر) محمدجواد ظریف تاکید کرده که این ایران است که «میتواند برجام را موفق یا ناموفق کند، اما باید توجه کنیم که ناموفق شدن برجام برای ما خیلی خطرناک است». شما در این وضعیت چه تصویری از برجام پیش روی ایران میبینید؟
این صحبتها در واقع دو روی یک سکه است. ایران به درست یا نادرست، سرمایهگذاری اصلی خود برای حفظ برجام را روی اروپاییها انجام داده و نیاز دارد که مرتباً به آنها فشار بیاورد تا اقدامات لازم برای حفظ برجام را انجام دهند. در عین حال، همانطور که آقای ظریف گفتهاند - و فکر میکنم مقامات ایران هم به طور کلی متوجه شدهاند- برنامه آمریکا این است که ایران را مجدداً در سطح جهان منزوی کرده و از این طریق تحریمهای کارسازی بر اقتصاد ایران تحمیل کند. شرایطی که آمریکا برای این کار لازم دارد، منوط به خروج ایران از برجام است؛ در غیر این صورت تحریمها هرگز به درجه فشار پیش از برجام برنخواهد گشت. بنابراین مقامات ایران از یکسو نمیخواهند در بازی دولت ترامپ وارد شوند و از سوی دیگر بدون اقدامات بیشتر از طرف اروپاییها، توجیه سیاسی لازم برای ماندن در برجام را در اختیار ندارند. به نظر میرسد ایران بین دو گزینهای گرفتار شده که متاسفانه هر دو آنها شرایط دشواری پیش رویش قرار میدهد.
با توجه به اینکه اتحادیه اروپا 28 عضو دارد و تصمیمات آن به شکل اجماعی گرفته میشود، نهفقط در مورد ایران بلکه در هیچ موردی نمیتواند با سرعت تصمیم بگیرد و از آنجا که نیاز به تایید همه اعضا دارد، مجبور است سیاستهایش را رقیق کند. در موضوع برجام، آمریکاییها فشار زیادی روی کشورهای اروپای شرقی مثل لهستان و جمهوری چک -که رابطه امنیتی بسیار نزدیکی با ایالات متحده دارند- اعمال کردهاند. در جلسهای که اخیراً در بروکسل حضور داشتم، به وضوح میدیدم که کشورهای اروپای شرقی در این مورد چوب لای چرخ سه کشور عمده اروپا یعنی فرانسه، آلمان و انگلستان میگذارند. بنابراین با اینکه اکثریت اعضای اتحادیه اروپا اراده سیاسی لازم برای حفظ برجام را دارند، رسیدن به راهکارهای مشخص برای این کار هم به زمان بیشتری احتیاج دارد و هم نیازمند تهیه زیرساخت است.
از طرف دیگر با اینکه ایران بیشتر تخممرغهایش را در سبد اروپا گذاشته، هرگز نتوانسته به طور مشخص و واضح به اروپاییها بگوید که چه انتظاراتی از آنها دارد. در شرایطی که نزدیک به دو ماه از خروج آمریکا از برجام گذشته، بهتازگی و در صحبتهای اخیر آقای ظریف شنیدیم که از اتاق بازرگانی خواستند فهرستی از شرکتهای ایرانی برای همکاری با شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی آماده کنند. یعنی بهرغم اینکه پیشبینی این شرایط چندان دشوار نبود، به نظر میرسد در هر دو سو عدم آمادگی و غافلگیری مشاهده میشود. مشکلات ساختاری سیاستسازی و اعمال سیاستها در اروپا از یکسو و عدم آمادگی هر دو طرف از سوی دیگر، شرایط دشواری را برای حفظ برجام ایجاد کرده است. در طرف اروپایی با توجه به درهمبافتگی اقتصاد آمریکا و اروپا، زیرساخت مقابله جدی با آمریکا وجود ندارد و در طرف ایرانی هم که مشخص نیست چه امتیازات سیاسی یا اقتصادی مورد نظر است.
اما عباس عراقچی گفته اروپا قرار است تا پایان ماه ژوئن (نهم تیرماه) بسته پیشنهادی خود را به ایران ارائه دهد. فکر میکنید این اتفاق نخواهد افتاد؟
اینکه اروپا تا پایان ماه ژوئن یک بسته پیشنهادی روی میز بگذارد، محتمل است، اما احتمال اینکه این بسته دارای جزئیات عملیاتی باشد، کم است و فکر میکنم در این بسته وزن اقدامات سیاسی بیشتر از وزن اقدامات اقتصادی خواهد بود.
آیا میتوان پیشبینی کرد که چه نوع اقداماتی در این بسته پیشنهادی وجود خواهد داشت؟
بخشی از آن شبیه فهرست اقدامات 9گانهای خواهد بود که در بیانیه اتحادیه اروپا پس از خروج آمریکا از برجام اعلام شد. شاید جزئیات بیشتری نسبت به آن فهرست اعلام شود، اما فکر میکنم این بسته هنوز به اندازهای پخته نشده که بتوان از آن به عنوان بسته نهایی یاد کرد. در این مرحله هدف این است که زمان بیشتری خریداری شود تا اروپاییها بتوانند بسته را شاخ و برگ بدهند.
مقامات اروپایی تقریباً به این نتیجه رسیدهاند که بهتنهایی از پس کار برنمیآیند و لازم است شرکای دیگر گروه 1+5 مثل چین و روسیه را هم درگیر کنند. در اتحادیه اروپا یک کارگروه تخصصی تشکیل شده به ویژه با این هدف که چین را وارد این کار کنند. البته مشخص نیست که آیا چین اراده سیاسی لازم را دارد یا خیر. چون این کشور الان در مسائل دیگری مثل جنگ تعرفهای هم با آمریکا درگیر است و مشخص نیست که حاضر میشود به موضوع ایران اولویت دهد یا خیر؟
در هر حال، این مساله یک روند در حال دگرگونی است و اروپاییها بعد از آنکه در دو سه ماه گذشته راهکارهای مختلف را بررسی کردهاند، هرچه بیشتر به این نتیجه رسیدهاند که لازم است با دیگران همکاری کنند. درباره بستهای که آقای عراقچی از آن صحبت کردهاند، مهمترین کارکرد این است که زمان بیشتری فراهم کند؛ مثل این است که از یک ایستگاه قطار به ایستگاه دیگری برویم و زمان بیشتری بخریم، اما اینکه آیا نهایتاً این بسته ما را به مقصد میرساند یا خیر، سوال دیگری است.
اخیراً محمدجواد ظریف در واکنش به 12 درخواست مایک پمپئو از ایران، فهرست «مطالبات» ایران از آمریکا را مطرح کرد. بعد از آن هم مایک پمپئو مجدداً دست به تهدید زد و گفت: «ایران در صورت سرعت بخشیدن به برنامه هستهایاش با خشم جامعه جهانی مواجه خواهد شد.» در حوزه روابط ایران و آمریکا، مطرح شدن این مطالبات رفت و برگشتی چه معنایی دارد؟ با توجه به اینکه بعید است طرفین مذاکره مستقیمی داشته باشند، آیا صرفاً میخواهند در مذاکراتشان با اروپا دست بالاتری داشته باشند؟
اعلام مطالبات حداکثری از هر دو طرف، نشانه این است که در کوتاهمدت هیچ امکانی برای گفتوگوی مستقیم و رسیدن به توافق وجود ندارد. بیانیه آقای ظریف تنها این نیاز سیاسی را ارضا کرد که پاسخی به صحبتهای آقای پمپئو داده شود؛ وگرنه فکر نمیکنم از لحاظ عملی هیچیک از مولفههای این لیست واقعبینانه باشد و راه را چه برای رسیدن به توافق، چه برای تقابل بیشتر هموار کند.
این روزها آمریکا تقریباً به طور رسمی به دنبال تغییر رژیم در ایران است. اگر توئیتهای آقای پمپئو در یکی دو هفته گذشته درباره ناآرامیهای ایران را که به کرات منتشر شده، دنبال کنید، این پیام واضح و مشخص را میبینید که سیاست دولت ترامپ تغییر رژیم در ایران است. در چنین شرایطی اینگونه اعلامیهها از هر دو سو را نباید چیزی جز تاکید مجدد بر خصومت و ادامه دشمنی تفسیر کرد.
وقتی دونالد ترامپ خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد، بسیاری از ناظران امیدوار بودند که ایالات متحده در جهان محکوم شود و ایران محبوب. حالا که بیش از یک ماه و نیم از آن زمان گذشته، به نظر میرسد آن خوشبینی اولیه به ویژه در میان سیاستمداران ایرانی کمرنگ شده است. محمدجواد ظریف گفته «ممکن است در کوتاهمدت هارت و پورتهای آمریکاییها موثر واقع شود، ولی در درازمدت هزینه بدنامی ترامپ به نفع ما تمام میشود.» شما با این دیدگاه موافقید؟
به نظر من مقامات ایرانی انتظار داشتند اثر تحریمهای یکجانبه آمریکا کمتر از آن چیزی باشد که ظرف یکی دو ماه گذشته اتفاق افتاده است. شوکی که در بازار ایجاد شده و حتی شرکتهای روسی و چینی ساز خروج از ایران را کوک کردهاند، برخلاف انتظارات مقامات ایران بوده است.
اگر واقعبین باشیم، تردیدی نیست که سلاح تحریم در دست آمریکا سلاح قدرتمندی است و حتی اگر بهتنهایی اعمال شود، با توجه به سلطه این کشور بر بازارهای مالی جهان، اثر خود را نشان خواهد داد. فکر میکنم آقای ظریف به درستی گفتهاند که این تحریمها در کوتاهمدت اثرگذار است. اما همین الان بحثهایی در اروپا و چین و روسیه مطرح است، مبنی بر اینکه شاید اجازه دادن به آمریکا که این سلاح را بهتنهایی استفاده کند و کشورهای دیگر هیچ گزینهای برای مقابله با آن نداشته باشند، واقعاً مغایر منافع ملی این کشورها باشد. این بحثها در میانمدت و بلندمدت باعث خواهد شد که سایر کشورها به دنبال مقابله با سیاستهای یکجانبه آمریکا بروند و گزینههای جایگزین را برای خود ایجاد کنند. وزیر اقتصاد فرانسه اخیراً گفته است شاید اروپا هم نیازمند مرکزی مشابه دفتر کنترل داراییهای وزارت خزانهداری آمریکا باشد تا سیستم متمرکزی در این اتحادیه مساله تحریمها را دنبال کند، نه هر کشور به طور جداگانه. بحث تاسیس سیستمی مثل سوئیفت برای پیامرسانی مبادلات بانکی که کانالی مجزا برای مبادلات یورویی داشته باشد هم در همین راستا مطرح شده است. بنابراین در میانمدت و بلندمدت اینگونه کارها میتواند در مقابله با تحریمهای یکجانبه آمریکا موثر واقع شود، اما در کوتاهمدت حتماً هزینههایی به اقتصاد ایران تحمیل میشود.
در نهایت، مثل هر چیز دیگری در سیاست، اینجا هم بحث سود و زیان مطرح است. اگر ایران گزینههای پیش روی خود را بررسی کند، بدون شک گزینه تحمل تحریمهای یکجانبه آمریکا در کنار ادامه کار با هند، چین، روسیه و حتی اروپا (حداقل از لحاظ سیاسی) بهتر از آن است که ایران دست به مقابله به مثل بزند و با احیای برنامه هستهای، تحریمهای سازمان ملل را بالای سر خود ببیند و تمام کشورهایی که در حال حاضر از ایران حمایت میکنند هم علیه آن وارد عمل شوند. هرچند گمان من این است که از نظر وضعیت اقتصادی، نقطهای وجود دارد که توجیه سیاسی پایبندی ایران به برجام را از بین میبرد.
به چه معنا؟
به این معنا که اگر وضعیت اقتصادی در ایران از یک مرحلهای بدتر شود، برای دولت آقای روحانی توجیه پایبندی به برجام از لحاظ سیاسی تقریباً غیرممکن خواهد شد.
با این حال، اگر پرسش این باشد که آیا ممکن است در دو سال آینده (تا پایان دور نخست ریاستجمهوری آقای ترامپ) ایران بتواند در برابر تحریمها مقاومت کند تا شاید آمریکا دوباره به مسیر منطقی برگردد، فکر میکنم بتوان راهی پیدا کرد. ولی اگر برای دور دوم ریاستجمهوری آقای ترامپ در کار باشد و بخواهیم درباره بازه زمانی شش سال آینده صحبت کنیم، تصور تداوم پایبندی ایران به برجام دشوار خواهد بود.
اگر ایران در نهایت تصمیم بگیرد از توافق هستهای خارج شود، چگونه باید از آن خارج شود تا منافع ایران حتیالامکان خدشهدار نشود؟
خروج از برجام خواسته دولت ترامپ، بنیامین نتانیاهو و محمد بنسلمان است و اگر ایران این کار را انجام دهد، عملاً خواسته دشمنانش را برآورده کرده است. ولی همانطور که گفتم، این فقط یک تصمیم ژئواستراتژیک نیست، بلکه در وهله نخست یک تصمیم سیاسی و مربوط به وقایع داخلی ایران است. از این لحاظ، اگر به مرحلهای برسیم که - چه برای دولت آقای روحانی و چه به طور کلی برای نظام- پایبندی به برجام از لحاظ سیاسی توجیهناپذیر باشد، بهترین گزینه برای ایران «خروج بازگشتپذیر از برجام» است؛ به این شکل که ایران یک پای خود را از برجام بیرون بگذارد و پای دیگر را در برجام حفظ کند و با استفاده از این ژست سعی کند از اروپاییان و دیگران امتیاز بگیرد.
چگونه؟
تصور کنید ایران تست تعدادی از سانتریفیوژهای پیشرفته خود با گاز هگزافلوراید اورانیوم را آغاز کند و به اروپاییها بگوید به شرط اینکه فلان خواسته من تامین شود، حاضرم این تستها را متوقف کنم.
فکر میکنم خروج ایران از برجام هم باید بازگشتپذیر باشد و هم تدریجی. دست زدن به اقداماتی که صرفاً از لحاظ تبلیغاتی ارضاکننده است (مثل اینکه نهتنها از برجام، بلکه از انپیتی هم خارج شویم) وارد شدن به بازی دشمنان ایران است. معقولترین شیوه برخورد با این موضوع، وارد کردن هزینه به دیگران و باز گذاشتن راه بازگشت است؛ به طوری که ایران بتواند از طرفهای دیگر امتیاز بگیرد.
به عنوان سوال پایانی، فکر میکنید مقامات ایرانی در شرایط فعلی چه تصمیمی باید بگیرند؟
متاسفانه ماجرای توافق هستهای آنقدر پیچیده شده که نگاه خوشبینانه به آن بسیار دشوار است، ولی خوب است به بازه زمانی پیشرو توجه داشته باشیم. قرار است تحمیل تحریمهای نفتی آمریکا به ایران در نوامبر 2018 مجدداً آغاز شود و تنها دو سال بعد از این تاریخ، انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده برگزار میشود. پیشبینی نتیجه این انتخابات بسیار دشوار است، اما میتواند یک نقطه عطف باشد. به نظر من ایران باید دو کار انجام دهد. اولاً انتخابات 2020 آمریکا را به عنوان ضربالاجل واقعی خود در نظر بگیرد و حتی اگر میخواهد دست به اقدامات تلافیجویانه بزند، این اقدامات را به صورت تدریجی انجام دهد و اقدامات اصلی را به بعد از سال 2020 و باقی ماندن احتمالی آقای ترامپ در کاخ سفید موکول کند. ثانیاً در این فاصله برنامهریزی مناسبتری برای بازسازی ساختاری آن بخش از اقتصاد خود انجام دهد که ربطی به تحریمها نداشته است. حتی در مذاکره با کشورهای دیگر میتوان از آنها امتیازاتی گرفت که در طولانیمدت اقتصاد ایران را به ثبات برساند. همانطور که میدانید این دسته از مشکلات اقتصادی ایران با بازگشت آمریکا به توافق هستهای هم حل نمیشود؛ اینها مسائل عمیقی هستند که ربطی به برجام ندارند. فکر میکنم گذراندن دو سال پیشرو به این ترتیب، بهتر از وارد شدن به یک دوره رویارویی جدید است.