آدرس غلط
سهم عوامل درونی در ورشکستگی بنگاهها چقدر است؟
چرا بنگاههای اقتصادی ورشکسته میشوند؟ مسوولان عوامل بیرونی را متهم اصلی شرایط نامساعد بنگاههای تولیدی میدانند. نرخ بالای سود بانکی، کمبود تسهیلات، نرخ متغیر ارز، قیمتگذاری دستوری، هزینههای بالای تولید و قوانین و مقررات متغیر. دلایلی که بدون شک میتوانند بر میزان سودآوری هر بنگاه اقتصادی تاثیر بگذارند. اما سوالی که در این میان مطرح میشود این است که در یک محیط نامساعد مشترک بیرونی، چرا برخی از شرکتها هنوز موفق و سودآورند؟
چرا بنگاههای اقتصادی ورشکسته میشوند؟ مسوولان عوامل بیرونی را متهم اصلی شرایط نامساعد بنگاههای تولیدی میدانند. نرخ بالای سود بانکی، کمبود تسهیلات، نرخ متغیر ارز، قیمتگذاری دستوری، هزینههای بالای تولید و قوانین و مقررات متغیر. دلایلی که بدون شک میتوانند بر میزان سودآوری هر بنگاه اقتصادی تاثیر بگذارند. اما سوالی که در این میان مطرح میشود این است که در یک محیط نامساعد مشترک بیرونی، چرا برخی از شرکتها هنوز موفق و سودآورند؟ چرا برخی از شرکتها در برابر نرخ بالای سود بانکی تاب میآورند و کمرشان در برابر قیمتگذاریهای دستوری نمیشکند؟ این شرکتها چگونه با وجود هزینههای بالای تولید وارد بازار جهانی میشوند و با رقبای خارجی خود رقابت میکنند؟ مروری بر این سوالات احتمالاً سوال دیگری را ایجاد میکند که آیا عوامل بیرونی تنها عامل موفقیت و شکست یک بنگاه است یا باید سهم قابل ملاحظه عوامل داخلی را هم در نظر داشت؟
اصولاً نظریات مدیریتی و کسبوکار بر این مساله تاکید میکنند که در فضای پرتلاطم بیرونی، بنگاههایی میتوانند بقای خود را تضمین کنند که عوامل درونی موثر بر موفقیت یک بنگاه را رعایت کرده باشند. عواملی مانند داشتن برنامه و استراتژی مدون، تغییر شیوههای مدیریت یا پایش مداوم محیط کسبوکار و تغییر شیوههای انجام کارها از دیگر عواملی است که میتواند در رسیدن به موفقیت یا ورود به مرحله ورشکستگی موثر باشد. این در حالی است که مدیران بسیاری از بنگاههای ایران هنوز به این باور نرسیدهاند که شرایط و اتمسفر کسبوکار در ایران تغییر کرده است و دیگر نمیتوان با نسخههای قدیمی به موفقیت رسید.
اگرچه نمیتوان و نباید نقش عوامل بیرونی را در شرایط بنگاهها نادیده گرفت، اما نمیتوان همه تقصیرها را به گردن محیط بیرون و سیاستگذاران انداخت. به نظر میرسد مدیران بنگاهها اگرچه همواره از دولت گله میکنند اما هنوز نگاه دولتسالارانه خود را حفظ کردهاند. نگاهی که انتظار دارد دولت مسیر حرکت را کاملاً هموار کند و شرکتها در یک مسیر صاف و بدون هیچ دستاندازی به جلو حرکت کنند. اما آیا با فراهم شدن چنین مسیری عوامل درونی شرکتها خود مانعی برای حرکت آنها نخواهد بود؟ مصداق بارز چنین موضوعی گله حسن روحانی، رئیسجمهور از تجار بخش خصوصی در مساله صادرات به روسیه بود که گفت: «همواره میگفتند بخش خصوصی ما ضعیف است اما در دو سال اخیر برای ما آشکار شد که بخش خصوصی واقعاً ضعیف است چراکه فضای بسیار خوبی برای صادرات در روسیه و چند کشور دیگر مهیا شد اما دیدیم که تاجر قوی برای انجام این کار در کشور وجود ندارد.» اگرچه این گلایه روحانی به ناتوانی بخش خصوصی بازمیگردد اما میتواند اشارهای به ناتوانی درونی بنگاهها هم باشد.
بر این اساس شاید لازم است در مروری دیگر به این سوال جواب دهیم که در کنار عوامل بیرونی که همواره بر آن تاکید شده، چه عوامل درونی مانع رشد و باعث ورشکستگی بنگاههاست؟ آیا تمرکز صرف مسوولان بر عوامل بیرونی آدرس غلط دادن و فرافکنی نیست؟