جای خالی احزاب
چرا به مدیران جوان میدان داده نمیشود؟
جوانگرایی در همه زمینهها میتواند مزیتهای بسیاری داشته باشد. جوانی به معنای انرژی سرشار، جسارت، خلاقیت، استفاده بهتر از علوم روز و نظیر آن است. جوانان میتوانند باعث افزایش شاخصهایی نظیر پویایی، بهرهوری و ریسکپذیری شوند و به تبع آن با وجود انگیزه سرشار باعث برداشتن گامهای بلندتر در مسیر توسعه کشور باشند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به پوستاندازیای که در سطح مدیران کشور شد، شاهد خلأ در بسیاری از پستها بودیم. در آن زمان با توجه به جمیع شرایطی که در کشور حکمفرما بود شاید راهی بهتر از آن وجود نداشت که پستهای مدیریتی در اختیار جوانانی قرار گیرد که پیش از آن هیچ تجربه مدیریتی نداشتند. این جوانان در طول زمان تبدیل به مدیرانی باتجربه شده و در طول سالهای پس از انقلاب مدیران کشور را تشکیل دادند.
جوانگرایی در همه زمینهها میتواند مزیتهای بسیاری داشته باشد. جوانی به معنای انرژی سرشار، جسارت، خلاقیت، استفاده بهتر از علوم روز و نظیر آن است. جوانان میتوانند باعث افزایش شاخصهایی نظیر پویایی، بهرهوری و ریسکپذیری شوند و به تبع آن با وجود انگیزه سرشار باعث برداشتن گامهای بلندتر در مسیر توسعه کشور باشند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به پوستاندازیای که در سطح مدیران کشور شد، شاهد خلأ در بسیاری از پستها بودیم. در آن زمان با توجه به جمیع شرایطی که در کشور حکمفرما بود شاید راهی بهتر از آن وجود نداشت که پستهای مدیریتی در اختیار جوانانی قرار گیرد که پیش از آن هیچ تجربه مدیریتی نداشتند. این جوانان در طول زمان تبدیل به مدیرانی باتجربه شده و در طول سالهای پس از انقلاب مدیران کشور را تشکیل دادند.
مدیران سنتی که خود از مدیران جوان دهههای اول و دوم انقلاب اسلامی بودند، با خود تجربه و پختگی در رفتار و مدیریت را دارند. ایشان در طول سالهای مدیریت خود تجربیاتی را فراگرفتهاند که شاید در کمتر کلاس درس و دانشگاهی بتوان آنها را آموخت. این دست از مدیران نهتنها به سبب تجربه بلکه بعضاً به علت گذر از دوران جوانی و فاصله گرفتن از دورانی که جسارت تحولات مدیریتی را داشته باشند، رفتاری بعضاً محافظهکارانه و در عین حال عملگرایانه دارند.
اما طی این سالها کمتر به جوانان فرصت حضور و عرض اندام در نظام مدیریتی کشور داده شد. افراط در استفاده از مدیران مشخص و ثابت آنقدر زیاد بود که برای کشور خطر تفریط استفاده از مدیران باتجربه را هشدار میداد. افرادی بعضاً با مشاهده این پدیده گمان کردند مقابله با پیر شدن جمعیت مدیران استفاده از جوانانی است که هیچ تجربه مشخصی در مدیریت نداشتند.
با توجه به پیشرفتهای تکنولوژی و تغییرات روزافزون دانش ارتباطات و به تبع آن شیوههای مدیریت، استفاده بیشتر از مدیران جوان برای پیشبرد اهداف کشور توصیه میشود اما با وجود اینکه جوانان نسبت به پیشکسوتان با تکنولوژی روز آشنایی بیشتری دارند، این موضوع نمیتواند جایگزین کاملی برای تجربههای پیشکسوتان و مدیران باسابقه سازمانها تلقی شود.
هزینههای جوانگرایی بدون تدبیر
مساله محرز آن است که باید به جوانان فرصت نمایش استعدادها و تواناییها داده شود تا هم کشور بتواند از این استعدادها استفاده کند و هم اینکه برای مسیر آینده کشور مدیران مجرب و جدید که به دانش روز مجهز هستند به وجود آید. در عین حال باید توجه داشت که استفاده از جوانان در مدیریت کشور در صورتی که بدون تدبیر باشد میتواند هزینههای زیادی را به کشور تحمیل کند. هزینهای که در مرحله اول ناکارایی احتمالی و در مرحله بعد هزینه فرصتسوزی است.
استفاده از مدیران جوان هر چند که ممکن است در بلندمدت باعث ارتقای تخصص فردی این مدیران و موجب تربیت مدیرانی موفق در بدنه مدیریت کشور شود، اما در عین حال باعث هدر رفتن زمان و باعث هزینههای زیادی حتی برای مردم و دولت در حال حاضر خواهد شد. حتی با وجود این متاسفانه در دورانی مشاهده شد که از مدیرانی بسیار جوان، نه با توجه به تخصص و دانش بلکه با توجه به جهتگیریهای سیاسی استفاده شد.
زمانی که از مزیتهای انتخاب مدیر جوان در سمتهای مختلف صحبت میکنیم، باید توجه کنیم که سن مورد نظر در هر پست متفاوت است. ممکن است در جایگاهی مدیری 28ساله را مدیری جوان خطاب کنیم و در جایگاه دیگری مدیری 40ساله را جوان خطاب کنیم. متاسفانه در مواردی طی سالهای گذشته مشاهده شد که این قاعده رعایت نشد.
اینکه ما به عنوان جوانگرایی جوانانی هرچند نخبه را به یکباره در سمتهای کلیدی و مهم قرار دهیم میتواند یک اشتباه راهبردی باشد که هم برای کشور ایجاد هزینه و فرصتسوزی کند و هم ممکن است برای آینده کاری خود جوان، به یک نقطه تاریک از لحاظ عملکردی در رزومه شخصی آنان تبدیل شود.
ایران کشوری در حال توسعه است که طی سالهای مختلف با مسائل گوناگون داخلی و خارجی سیاسی و اقتصادی مواجه بوده است. در چنین کشوری برای توسعهیافتگی و پیشبرد اهداف، استفاده از زمان و به هدر ندادن آن بسیار حائز اهمیت است. برای تربیت مدیران جوان نمیتوان هزینه زمان را به کشور تحمیل کرد. از سوی دیگر پیر شدن مدیران کشور نیز خود یک مشکل است و در این زمان تقابل میان اندیشه استفاده از تجربه و در مقابل آن استفاده از جوانان با تمام خصایص مثبت و منفی آنها شکل میگیرد.
لازم است در طول زمان و نه به صورت یکباره به مدیران جوان از پستهای پایین سازمانی فرصت حضور داد و مرحله به مرحله با استفاده از تجربیات مدیران باسابقه، زمینه رشد آنها را فراهم کرد. حتی در مواردی به نظر میرسد که میتوان مدیران باتجربه و حتی بازنشسته را به عنوان مشاور و راهنمای مدیران جوان در نظر داشت تا از تجربیات گرانبهای مدیران باسابقه استفاده کرد.
مساله بسیار مهم این است که نباید برای استفاده از مزیتهای جوانی، از دانش و تجارب بلندمدت مدیران باسابقه کشور غافل شد. به معنایی میتوان گفت چرخ مدیریت کشور را نباید هر چند سال از ابتدا اختراع کرد. و در عین حال محرز است که باید به جوانان فرصت نمایش استعدادها و تواناییها داده شود تا هم کشور بتواند از این استعدادها استفاده کند و هم اینکه برای مسیر آینده کشور مدیران مجرب و جدید که به دانش روز مجهز هستند به وجود آید.
قابلیتهای احزاب
اگر به کشورهای توسعهیافته نظری بیندازیم، متوجه میشویم که بسیاری از نیازهای مدیریت کشور از سوی احزاب تامین میشود و جوانگرایی و استفاده از مزیتهای جوان کردن سیستم مدیریتی کشور از کانال احزاب صورت میپذیرد. احزاب سیاسی ساختاریافته در این کشورها وظیفه تولید نیروهای مناسب آینده کشور را دارند. جوانان از این طریق در کنار مدیران باتجربه آموزش میبینند و در عین حال از مزیتهای جوانی آنها نیز استفاده میشود. این احزاب ساختاریافته نیاز دارند که همواره نیروهایی را برای پستهای مختلف کشور از رئیسجمهور یا نخست وزیر تا سطح مدیران میانی تربیت و آماده انجام پستهای مورد نظر کنند. احزاب در این کشورها بایستی پاسخگو باشند و مسوولیت اشتباهات خود را بپذیرند. به همین دلیل یقیناً خود بیش از سایرین به دنبال تربیت نیروهای مفید و مدیرانی لایق هستند.
متاسفانه در کشور ما احزابی ساختاریافته و پاسخگو کمتر مشاهده میشود. یک حزب همیشه دارای نیروهای متخصص در جهات مختلف است. احزاب با توجه به نیروهای متخصص خود همواره در بخشهای مختلف مدیریت دولتی کشور دارای برنامه هستند و این باعث میشود که با کاندیداهای بدون برنامه مدون و مشخص مواجه نشویم. همچنین احزاب تا ابد باید جوابگوی عملکرد دولتها و نیروهای خود باشند. احزاب نهتنها بایستی پاسخگوی عملکرد مدیران فعلی خود باشند بلکه باید برای مدیران آینده خود نیز به تربیت نسل جوان بپردازند؛ بنابراین بیشترین انگیزه را برای موفقیت در تربیت مدیران جوان و استفاده از آنها دارند و در عین حال بیشتر از همه میتوانند از تجربه مدیران باسابقه بهره ببرند. در مجموع نگارنده استفاده از قابلیتهای احزاب را پیشنهادی برای استفاده مناسب و بهکارگیری از قابلیتهای فراوان مدیران جوان میداند.