نسل معارض
تعارض نسل جوان و نظام حکمرانی چه سرنوشتی برای کشور رقم میزند؟
نسل جوان ایران، بهویژه نسل زد، در شرایطی پیچیده و متضاد با نسلهای پیشین رشد کرده است. این نسل که با فناوری دیجیتال، دسترسی به اطلاعات جهانی و نااطمینانیهای اقتصادی و اجتماعی همراه بوده، نگرشها و الگوهای متفاوتی در زندگی، کار و آیندهنگری دارد. شواهد نشان میدهد که جوانان ایرانی دیگر تحصیل را مسیری مطمئن برای موفقیت نمیبینند. نرخ بالای بیکاری فارغالتحصیلان (گاه بیش از ۲۰ درصد)، شکاف میان نظام آموزشی و بازار کار و کاهش ارزش اجتماعی مدرک دانشگاهی، اعتماد آنها را به این مسیر سنتی سلب کرده است. در عوض، در این نسل تمایل به گزینههایی مانند مهاجرت، کسب مهارتهای سریع یا فعالیتهای غیررسمی افزایش یافته است. از سوی دیگر، نسل زد در حوزه مالی نیز رویکردی متفاوت دارد؛ از سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال و طلا گرفته تا خرج کردن برای تجربههای شخصی بهجای پسانداز بلندمدت، نشاندهنده تطابق با شرایط تورمی و بیثباتی اقتصادی است. در حوزه کار، این نسل به مشاغل دیجیتال و دورکاری گرایش دارد و از ساختارهای سنتی و سلسلهمراتبی دوری میکند. انعطافپذیری، استقلال و تعادل بین کار و زندگی برایشان اولویت است، اما موانعی مانند فیلترینگ اینترنت و نبود زیرساختهای مناسب، توانایی آنها را محدود کرده است. این تفاوتها تعارضی عمیق با نظام حکمرانی ایجاد کرده که همچنان به الگوهای قدیمی متکی است. نسل جوان خواستار آزادی، مشارکت و فرصتهای برابر است، اما با محدودیتها و ناکارآمدیها مواجه میشود. این شکاف، اگر مدیریت نشود، میتواند به فرار مغزها، کاهش سرمایه اجتماعی و ناآرامی منجر شود. پرسش اصلی این است: آیا نظام آموزشی، اقتصادی و سیاسی میتواند خود را با نیازهای این نسل همراستا کند تا از ظرفیتهای آن برای توسعه بهره ببرد یا این تعارض به نقطهای غیرقابل بازگشت خواهد رسید؟