اینک آخرالزمان
30 سال دیگر شمال و جنوب ایران چه شرایطی پیدا میکنند؟
جواد حیدریان: فشار به منابع آب و خاک در ایران به مرحله بحرانی و البته تاریخی نزدیک شده است. محمد بازرگان دبیر کمیته آب و کشاورزی مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: مشکلات آب و خاک کشور فاصله چندانی تا تبدیل شدن به بحران ندارد. در صورت ادامه وضعیت کنونی، تا سال ۲۰۵۰ مردم از استانهای جنوبی مجبور به مهاجرت به استانهای شمالیتر میشوند.
البته این مهاجرت به صورت ملایم آغاز شده است و شهرهای شمالی شاهد ورود افرادی دارای تمکن مالی از مناطق مرکزی است. حاشیه زاگرس مرکزی نیز درگیر چنین مهاجرت آرامی است. استانهای خوزستان و هرمزگان کمکم از جمعیت تهی شده و جمعیت به سمت وارد شدن به مناطق سردسیر در زاگرس هستند.
این حجم از مهاجرت میتواند تبعات سرزمینی هولناکی از جمله تمام شدن منابع آب و تخریب خاک و طبیعت داشته باشد. از سوی دیگر مهاجرت و خالی شدن جمعیت از جنوب ایران جنبههای امنیت ملی دارد که نهادهای متولی نباید به آن بیتوجه باشند.
تبعات مصرف منابع حیاتی از جمله آب و خاک ایران و مهاجرت گسترده از جنوب به شمال چه خواهد بود؟ این سیاستمدار کمتر شناختهشده در اظهارنظری تکاندهنده، تصویری آخرالزمانی از سرزمینهای شمالی و جنوبی ایران در ذهن ما ترسیم کرده است. محمد بازرگان با اشاره به ابرچالش آب و محیط زیست گفته: «این مهاجرت موجب تشدید مشکلات برای بخش دیگری از سرزمین میشود و ما به جایی خواهیم رسید که دیگر جای خواب برای انسان نیست، چه برسد به غذا. اگر به راهکارهای کارشناسان برای گذر از بحران توجه شود، شاید در ۲۰ سال آینده امکان گذر از بحران را داشته باشیم، در غیر این صورت فاجعه اتفاق خواهد افتاد و دیگر قابل جبران نیست.» اظهارات تکاندهنده بازرگان فرصتی برای طرح پرسشهای زیادی است. چرا سامانه پایش و آمایش سرزمین در فرآیند توسعه ایران بهطور کامل به فراموشی سپرده شده است؟ در این پرونده میخواهیم با ماشین زمان به 50 سال آینده سفر کنیم و با فرض اینکه نظام حکمرانی آب و محیط زیست به همین روش ادامه پیدا کند، میخواهیم ببینیم چه بلایی سر جنوب و شمال ایران آمده است. شاید در یک تصویر ساده بتوان شاهد نابودی درصد بالایی از جنگلهای زاگرس، منابع آب شیرین و مهاجرت گسترده از جنوب به شمال بود. از سویی جنگلهای شمال تغییر کاربری داده، ساختوساز افزایش یافته و البته آبها آلوده شده و ظرفیت سرزمین به شکنندهترین حالت خود رسیده است. این سیمای آخرالزمانی حیات سرزمینی در ایران است که البته هنوز فرصت احیا و جلوگیری از تخریب آن باقی است. به شرطی که نظام تصمیمسازی در ایران درست فکر کند و دقیق تصمیم بگیرد.