هزینه بر گرده طبیعت
مسیر درست سیاستگذاری محیط زیست در دولت جدید چیست؟
محیط زیست و منابع طبیعی بستر ارزان و حتی رایگان چیدمان برنامهها و شعارهای دولتهای مختلف در طول چند دهه اخیر ایران بوده است. بهرهکشی از منابع طبیعی آسانترین گزینه دولتمردانی است که عمدتاً در تلاش برای جلب رضایت شهروندانی هستند که از بیکاری و فقدان اشتغال و شکست بسترهای اقتصادی به تنگ آمدهاند. رابطه میان مردم و دولتها با یارانه طبیعت جبران میشود. مردم نگران از اوضاع وخیمترشده اقتصادی خواهان گسترش توسعه اقتصادی هستند و دولتهای ناکارآمد با صدور مجوزهایی دستاندازی به طبیعت و منابع حیاتی از جمله آب و جنگل و مرتع و... را تسهیل میکنند. اما اشکال کار کجاست که دولتها عمدتاً بدون توجه به ظرفیتهای سرزمینی از داشتههای رو به زوال طبیعت ایران برای تامین نیازها بهره میبرند؟ برای پاسخ به این پرسش باید به دولتی بودن منابع طبیعی و محیط زیست در ایران اشاره کرد. چراکه دولتها به این دلیل که خود را صاحب طبیعت و منابع آن میدانند از آن برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود بهره میبرند. در حالی که طبیعت و منابع حیاتی آن یعنی همه دارایی یک سرزمین از نظر اکولوژیک نباید در تملک دولتها باشد که هر وقت در مدیریت و برنامهریزی و حتی سیاستگذاری برای تولید کم آوردند از طبیعت برای جبران آن مایه بگذارند. آنچه این بحث را بااهمیتتر میکند ظرفیتهای اکولوژیک سرزمین و روندهای توسعه است. در ایران خشک و گرم قاعدتاً کمآبی مسالهای پذیرفته است. اما چرا مدیران این کشور ناتوانی سرزمین در تامین همه نیازها را نمیپذیرند و برای نمونه سیاستهای استراتژیک را بر گرده طبیعت و منابع آن از جمله آب سوار میکنند؟ دلیل آن فقدان سیاستگذاری و نبود توان فکری و تکنولوژیک برای بهرهوری از ابعاد دیگر ظرفیتها بدون هزینه کردن از طبیعت است. برای مثال تولید محصولات کشاورزی و خودکفایی در این زمینه ناشی از درک ناصحیح از توان سرزمین است. از سویی جانماییهای غلط صنایع در مناطق کویری ایران که فاقد آب است از دیگر شاخصهای ناپایدار سیاستگذاری در ایران است.
سوی دیگر این نگرانی تغییر دولتها و بعد از آن تغییر تمامی سیاستها و حتی آدمهای متخصصی است که در مراکز مرتبط با مدیریت سرزمین مشغول هستند. با چنین تغییر ساختاری یکباره همه برنامهریزیها کنار گذاشته شده و با همه هزینههایی که صورت گرفته، بارگذاری تازهای بر سرزمین سوار میشود. مصداق این روشهای غلط بسیار است. حالا با روی کار آمدن دولت سیزدهم و آغاز به کار دولت سید ابراهیم رئیسی این نگرانی وجود دارد که آیا سیاستهای توسعهای برای رفع مشکلات اقتصادی و ایجاد اشتغال و تولید، باز هم باید از یارانه محیط زیست و منابع طبیعی مصرف کند؟ شائبه استفاده از منابع طبیعی در سیاستهای دولت رئیسی وجود دارد. چراکه شنیدهها از نزدیکان او و طرفدارانش این پیام را به جامعه مخابره میکند که برای ایجاد اشتغال و رفع موانع تولید بهتر است با تغییر کاربری در طبیعت به تولید و ایجاد ثروت دست زد. اقدامی که میتواند ابرچالش آب و محیط زیست و منابع طبیعی ایران را به مرحله خطرناکتر و بیبازگشتتری برساند. از سویی اما منشور منتشرشده در ستاد ابراهیم رئیسی در طول تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری نشان میدهد آنها مساله محیط زیست را لااقل در روی کاغذ درست درک کردهاند.
در بخشی از این منشور آمده است: «محیط زیست، بستر پیشرفت پایدار است چراکه اجتماع و اقتصادِ شکوفا از مسیر محیط زیست سالم میگذرد و این مولفهها در حکمرانی، اجزای تفکیکناپذیر هستند. بهرهمندی از محیط زیستی سالم، آب و هوای پاک و زندگی بدون آلایندهها جزو حقوق عامه است و سبک زندگی دوستدار محیط زیست به عنوان یکی از اجزای سبک زندگی اسلامی ایرانی ترویج خواهد شد. ایجاد نظام سیاستگذاری با رویکرد همبست و مدیریت یکپارچه آب، محیط زیست و منابع طبیعی بر مبنای تقسیمات جغرافیایی منطبق بر مرزهای حوضههای آبخیز برای تامین امنیت حیاتی و پیشرفت پایدار پیگیری میشود. طرحریزی تمامی برنامههای توسعه مبتنی بر آمایش سرزمین و بر مبنای مدیریت جامع حوضه آبخیز بایستی انجام پذیرد و...»
با این حال به دلیل مسائل مرتبط با سوءمدیریت ساختاری در دهههای متوالی و همچنین فشار تحریم بر اقتصاد ایران، دولتمردان بدون آنکه توانسته باشند ریشه این بحرانهای خسارتبار را که همانا تغییر رویه مدیریت سرزمین و ایجاد رابطه بدون تنش با جهان و رفع تحریم باشد، در دستور کار قرار دهند، بر روشهای هزینهساز اصرار ورزیدهاند. انتظار میرود دولت ابراهیم رئیسی نیز با رویکردهای محافظهکارانهای که در حوزه سیاست خارجی در پیش میگیرد، دری از درهای بسته اقتصاد ایران را نگشاید و بر سیاست خودکفایی و بهرهوری بیشتر از منابع داخلی اصرار کند. با این حال این نگرش خاص که ریشه در ادبیات ساخت سیاسی نظام دارد، با بحث اقتصاد مقاومتی پیوند خواهد خورد و مجدد فشار بر داشتههای سرزمینی از جمله منابع آبی زیرزمینی که تقریباً به انتها نزدیک شده، بیشتر خواهد شد. در این شرایط آن چیزی که به دولت میتوان پیشنهاد کرد این است که تا جایی که امکان دارد برای تولید بیشتر و رفع موانع مرتبط با آن به منابع آب زیرزمینی دستدرازی نکند چراکه برداشت 80درصدی منابع آب در طول 50 سال گذشته ایران را به ورشکستگی آبی مبتلا کرده است و با برداشت بیش از این از منابع آب زیرزمینی، در سالهای آینده ایران دیگر نهتنها برای مثال سرزمینی برای تولید محصولات کشاورزی نیست، بلکه این کهندیار دیگر حتی توان ادامه حیات به عنوان یک سرزمین پویا را نخواهد داشت.
مساله دیگر که باید در دستور کار دولت ابراهیم رئیسی در مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست قرار گیرد، جلوگیری از تغییر کاربری اراضی مرتعی و کشاورزی و تبدیل آن به سکونتگاههای انسانی است. توجه ویژه به محیط زیست فقط نباید در شعار و تبلیغات باشد چراکه با افزایش تنشهای اکولوژیک، مسائل مرتبط با سلامت انسانی نیز مطرح میشود و بعد از آن تنشهای قومی و جابهجایی خسارتبار جمعیتی ناگزیر خواهد بود. افزایش بحرانهای گردوغبار در مناطق مختلف کشور و افزایش کانونهای تولید فرسایش بادی محصول دخالت در روند طبیعی ساختمان زمین در ایران و برخی از کشورهای خاورمیانه است. با مدیریت درست منابع آبی و با توجه به توان سرزمینی در چیدمان توسعه میتوان جلوی خسارتهای اجتماعی ناشی از بحرانهای محیط زیستی را گرفت. بحران آب میتواند تنشهای امنیتی را دامن بزند. افزایش طوفانهای گردوغبار ناشی از تخریب منابع طبیعی میتواند به افزایش هزینه سلامت بینجامد و در نتیجه مهاجرت را افزایش میدهد. آلودگی شهرهای بزرگ و مسوولیتناپذیری نهادها در مدیریت آلایندهها از نظر اجتماعی و سیاسی میتواند خسارت زیادی به بار بیاورد و صدها نمونه دیگر. بنابراین دولت جدید با توجه به ظرفیتها و همسوییهایش با نهادهای دیگر از جمله قوه قضائیه، قوه مقننه و نهادهایی مثل شهرداریها باید روند خسارتبار سوءمدیریت سرزمین را سامان بخشد و شعارهایش در مساله حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست را تا حدودی عملی کند. با این حال به نظر میرسد دولت ابراهیم رئیسی در دوگانه سامان دادن به مشکلات اقتصاد و حفاظت از محیط زیست باید جانب طبیعت رنجور و شکننده ایران را نگه دارد، چراکه ایران علاوه بر اینکه نیروی انسانیاش در این دوران مشکلات سخت اقتصادی را تحمل میکنند، سرزمینی است که بالاترین ضریب تنشهای اکولوژیک را طی قرنها تمدنسازی در قرن حاضر تحمل میکند.