اتاق آبی
گفتوگو با محمد فاضلی درباره چشمانداز محیطزیست در دولت ابراهیم رئیسی
پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری و استقرار دولت سیزدهم در چند ماه آینده سبب شده، نگرشهای او و دولت احتمالیاش در ابعاد مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. محیطزیست و منابع طبیعی ایران که به نظر میرسد در شکنندهترین وضعیت تاریخی خود قرار دارد از جمله حوزههایی است که به واسطه ارتباط تنگاتنگ آن با اقتصاد کشور، مورد توجه است. وضعیت بحرانی آب در ایران که هر سال درگیر تنشهای خشکسالی و البته تغییر اقلیم است از یکسو و سیاستهای غلط و ضدتوسعه پایدار از سوی دولتمردان از سوی دیگر این نگرانی را تقویت کرده که آیا در دولت ابراهیم رئیسی باز هم ناکارآمدی در تولید و اشتغال بر گرده منابع طبیعی کشور سوار خواهد شد یا اینکه دولت جدید تلاش میکند از منابع شکننده طبیعت خود خرج اقتصاد ضعیف شده و کمرشدش نکند. با این حال باید پذیرفت که تنش آبی کشور، محصول دههها سوءمدیریت و فقدان برنامه پایدار برای مدیریت سرزمین است. در گفتوگو با محمد فاضلی به این پرسشها پاسخ میدهیم که آیا توسعه پایدار با تغییر دولتها قابل دستیابی است و دولت ابراهیم رئیسی در حوزه محیط زیست چه کارهایی را باید انجام دهد و چه کارهایی را نباید انجام دهد!
♦♦♦
شرایط طبیعت ایران طوری است که ابرچالش محیطزیست از مهمترین مسائل مرتبط با اقتصاد کشور است. مشکلات اکولوژیک تا چه اندازه اقتصاد ایران را متاثر کرده و خواهد کرد و اقتصاد چه اثری بر مصرف منابع طبیعی داشته است؟
بارندگی در ایران به طور متوسط سالانه نزدیک به 240 میلیمتر است. این عدد یکسوم استاندارد جهانی است. متوسط بارندگی در دنیا 700 تا 800 میلیمتر است. بنابراین ایران کشوری است که میتوان آن را کشور کمآبی دانست. اما ایران خود متشکل از بخشهای پرآب، خشک و نیمهخشک است. در مناطق شمالی کشور و بخشهایی از زاگرس بارش بالایی داریم اما در مناطق مرکزی و برخی دیگر از مناطق کشور بارش کمتر از 50 میلیمتر داریم. با این حال باید ایران را با کشورهای حوزه خاورمیانه مقایسه کرد. ایران سومین کشور پر آب خاورمیانه است. کشورهای جنوب خلیج فارس زیر 50 میلیمتر بارندگی دارند و توزیع زمانی و مکانی آن هم قابل مقایسه با ایران نیست. بنابراین باید در این حوزه شکوهگری را کنار بگذاریم که کشور ما کمآب است! اما در نرمهای جهانی هر کشوری که بیشتر از 40 درصد منابع تجدیدشونده آب کشور را مصرف کند، کشوری است که از نظر منابع آب دچار ناپایداری است و آینده آن در معرض خطر است. اگر این کشور بیشتر از 60 درصد منابع آب زیرزمینی را مصرف کند کمبود اقتصادی آب دارد و اگر بالای 80 درصد منابع آب را مصرف کند دچار کمبود فیزیکی آب است. ما در دهه 1330 برداشتی زیر 40 درصد آب داشتیم ولی متاسفانه در دهه 90 این برداشت به بالای 80 درصد رسیده است. ما در این 50 سال منابع آب را دچار مشکل کردهایم. بنابراین ما وضعیت وخیمی داریم و اقتصاد نمیتواند در چنین شرایط آبی چشمانداز خوبی داشته باشد. در دیدگاه من آب یک نهاده الهی است. و نوع برخورد با آن آزمایش الهی است. اگر ما برخوردمان را با منابع آب در نظر بگیریم نشاندهنده این است که جامعه ما به توصیههای الهی توجهی نکرده است. تصور اینکه آب لایزال است و منابع طبیعی تمامنشدنی است و هر چه دلمان بخواهد میتوانیم از آن مصرف کنیم، تصوری نابخردانه است. این نگرش سبب شده برخی از کشورها از جمله ما اقتصاد و زیستمان دچار مشکل شود. خیلی از کشورها به دلیل اینکه نتوانستهاند منابع آب خود را مدیریت کنند در طول تاریخ از بین رفتهاند. از دست دادن منابع طبیعی رابطه مستقیمی با نظام حکمرانی دارد. از دست دادن منابع طبیعی و آب سبب از بین رفتن نهاد اقتصاد و گاه از بین رفتن کلیت سرزمین میشود. آمارها در ایران نشان میدهد سالانه دهها هزار هکتار از مناطق جنگلی و مرتعی کشور در اثر کمبود دارد از بین میرود که این تخریب بخشی محصول سیاستگذاری است و بخشی نیز مواجههای ناگزیر با تغییرات اقلیمی است.
به نظر میرسد اقتصاد کشور از بیآبی متاثر شده و آسیب خواهد دید. به نظر شما مسیر درست سیاستگذاری محیط زیست در دولت جدید چگونه باید باشد؟
اگر به گذشته نگاه نیندازیم نمیتوانیم آینده را تصور کنیم. اصولاً در دنیا ارزش ذاتی آب در کشورهای کمآب خیلی بالاست. ولی بر خلاف تصور چون این کشورها کمآب هستند، اقتصادشان را به نحوی مدیریت میکنند که وابستگی بیشتری به آب دارند. ایران از این دست کشورهاست. در لیبی آبهای فسیلی برداشت شد تا راندمان اقتصادی بالا برود. در ایران چیزی حدود سه درصد از آب به صنعت اختصاص دارد. حدود هشت درصد هم به آب شرب اختصاص دارد. بقیه آب ایران در بخش کشاورزی مصرف میشود. این دقیقاً بر عکس ظرفیت کشور است. کشاورزی پرمصرف برای ایران مفید نیست. اما سیاست خودکفایی کشور را به این سمت برده که نگرانیهایی در دولت جدید که به زودی روی کار خواهد آمد در این زمینه وجود دارد. واقعیت این است که بخش زیادی از آب در ایران بدون اینکه مفید واقع شود تلف میشود که هیچ حسابوکتابی ندارد و اساساً این آب خرج اقتصاد نشده است بلکه به صورت بَرج از دست رفته است. مشکل ما دقیقاً این است. کشورهای پیشرفته بالای 40 درصد تخصیص آب را به صنایع میدهند. چون ضریب آورده صنعت خیلی بیشتر از کشاورزی است. ما اقتصادمان را دقیقاً بر چیزی بنیان گذاشتیم که در آن ضعف داریم. بحران آب مساله سادهای نیست. باید تغییر اساسی در نگرش مدیریت کشور بهوجود بیاید. از قضا باید مدیریت اقتصاد ایران آب را به عنوان یک کمبود در نظر بگیرد و سیاستگذاری اقتصادی به سمت مصرف کمتر و بهینه آب برود. دولت آینده باید به این مساله جدی توجه کند. به جای شعارهای خودکفایی باید به سمت توسعه صنایع رفت که مصرف آب کمتری دارند. کشور استعداد خودکفایی در محصولاتی مثل گندم را ندارد. اکنون بحثی در دنیا به نام آب مجازی مطرح است. آب محتوی محصولات را باید وارد کرد نه اینکه صادر کرد. ما به جای توسعه کشاورزی باید واردات محصولات کشاورزی را در دستور قرار دهیم و آب این نهاده فوقالعاده باارزش را حفظ کنیم و در جایی استفاده کنیم که به اقتصاد کشور کمک کند و سبب پایداری ایران شود. ایران کشوری نیست که برای جمعیت بالا و محصولات پرمصرف آبی آماده شده باشد. در طول تاریخ ما چنین کشوری بودهایم. برای امنیت غذایی باید به فکر واردات آب مجازی بیشتری باشیم تا اینکه آب باارزش خود را صرف تولید محصولاتی کنیم که فقط آب مصرف میکنند و ارزش آنها در برابر ارزش آبی که مصرف شده بسیار ناچیز است.
تاکید شما بر شکلگیری نگرشی اقتصادی مبتنی بر گسترش صنایعی است که آب کمتری مصرف میکنند و به اصطلاح پایدارتر خواهند بود.
بله، کاملاً درست است. ما صنایع کوچک و پراکندهای داریم که آببر نیستند. ولی ضریب ارزش افزوده بالایی دارند. به دلیل اینکه ما نفت داریم، صنایع پلاستیک، صنایع محصولات ورزشی، صنایع دستی و... داریم که نیاز آبی آنچنانی ندارند. ما یکی از دغدغههایمان باید تامین امنیت سرمایهگذاری و ایجاد درآمد و اشتغال برای مردم باشد. برای اینکه محرومیتزدایی صورت گیرد و مردم توان خرید داشته باشند و به اصطلاح توان تابآوری در برابر مشقتهای زندگی را داشته باشند، باید اشتغال ایجاد کرد تا مردم درآمد مکفی داشته باشند. یکی از روشهای ایجاد درآمد مکفی استفاده از صنایعی است که هزینه کمتری برای ساخت اقتصادی و سیاسی داشته باشد. بنابراین صنایعی که مصرف آب کمتری دارند باید به صورت جدی در دستور کار قرار گیرد. این سیاست از این نظر اهمیت دارد که کمآبی میتواند تنشهای اجتماعی از جمله مهاجرت را دامن بزند. استقرار جمعیت باید به شیوهای ایجاد شود.
با شناختی که از سیاستهای رئیسجمهور منتخب داریم و در تبلیغات انتخاباتی نیز به آنها اشاره شده که بیشتر پیرامون محرومیتزدایی و تولید و... با استفاده از ظرفیتهای منابع طبیعی است به نظر شما دولت سیزدهم چه کارهایی را نباید در حوزه محیط زیست انجام دهد؟
توصیه میکنم که دولت جدید یک اتاق فکر ایجاد کند و اسم آن را اتاق آمایش سرزمین آبمحور بگذارد. بعد توزیع جمعیت و امکانات و توزیع سختافزاری و نرمافزاری و توزیع انسانافزاری (به این معنی که چه نیروی انسانی، کجا و چگونه میتواند مفید باشد) را بر اساس مطالعات انجام دهد. مشکلاتی در دولتهای پیشین بوده که نباید تکرار شوند. مثلاً ما مناطقی مثل عسلویه، ماهشهر و... را داریم. افرادی که در این مناطق کار میکنند، کارگران مسافرتی هستند. مثلاً 20 روز کار میکنند و 10 روز برمیگردند پیش خانواده در تهران و شهرهای دیگر و دوباره برمیگردند. این اسمش توزیع جمعیت نیست. باید کاری کرد که فرد با خیال و خاطر جمع و مطمئن خانوادهاش را بردارد و به منطقه محل کارش برود و آنجا زندگی کند و نگران چیزی نباشد. در آن صورت جمعیت مناطق مرکزی در حدی تعدیل میشود که منابع طبیعی بتواند تحمل آن جمعیت را داشته باشد. در قرآن سوره مومنون، آیه 18 خداوند میفرماید: «ما آب را در هر منطقه به قدر معین میفرستیم.» این یعنی شاخص اصلی تعیین ظرفیت آن منطقه برای پیشرفت آبی است که به طور طبیعی برای آن منطقه در نظر گرفته شده است. بنابراین انتقال میانحوضهای آب که دولتهای مختلف در دستور کار قرار دادهاند، از دیدگاه قرآنی یک دیدگاه بسیار غلط است. هم منطقه فرستنده آب دچار مشکل زیستمحیطی خواهد شد و هم منطقه پذیرنده آب با مشکلات زیستمحیطی مواجه میشوند. در واقع بیشتر از ظرفیت آب آنجا آب رفته است و جمعیت بیشتر از ظرفیت آن منطقه در آن استقرار پیدا خواهد شد و بنابراین جمیعت زیاد منابع طبیعی بیشتری نیاز دارد و این تخریب منابع به دلیل توزیع نامناسب جمعیت در یک منطقه و دستکاری در ساخت طبیعی سرزمین است. بنابراین غارت منابع طبیعی به این شکل صورت میگیرد. آسیبدیدهترین مناطق در کشور بر اساس مستندات، مناطقی هستند که منابع طبیعی به خاطر افزایش جمعیت فراتر از ظرفیت با مشکل مواجه شدهاند. بنابراین جمعیت به مناطقی رفته که ظرفیت نبوده و مصرف در آنجا زیاد شده و فشار به منابع طبیعی بیشتر شده است. پیشنهاد من به دولت آقای رئیسی این است که اتاق فکر آمایش سرزمین آبمحور ایجاد شود و البته مثل دولتهای قبل فقط در حد حرف نباشد. این اتاق توزیع جمعیت، صنعت و کشاورزی را در مناطق مختلف کشور با تناسب آب در دسترس و آب قابل بازیافت قابل مصرف به درستی ایجاد کند. قیمت ذاتی آب در ایران بسیار بالاست اما قیمت ظاهری آن بسیار پایین است. باید این ارزش عوض شود. دولت باید توزیع متناسب آب و امکانات را با منابع تولید ثروت هماهنگ کند تا یک ساختار پایدار مبتنی بر ظرفیت سرزمین شکل بگیرد و اقتصاد بر پایه آن بتواند روند رو به رشدی داشته باشد.
نگرانیهایی وجود دارد که سیاستمدارانی که به دولت آقای رئیسی نزدیک هستند، با رویکردهایی ناپایدار مثل تغییر کاربری اراضی، تلاش کنند تولید را افزایش دهند. برای نمونه یکی از نزدیکان آقای رئیسی چندی پیش از تغییر کاربری جنگلی و ایجاد اشتغال حرف زده بود. برای اینکه ابرچالش محیط زیست در ایران تعمیق نشود و منابع حیاتی و طبیعی ایران بیش از این هدر نرود، نیاز به چه نوع سیاستگذاریهایی داریم؟
تغییر کاربری اراضی طبیعی ایران یکی از بدترین آسیبهایی است که میتوان به منابع طبیعی و محیطزیست وارد کرد. مناطق شمال ایران اکنون از نظر آب با مشکل مواجه است. از قضا بر خلاف تصور که مناطق شمالی بارش زیادی دارد، از مناطق شکننده آبی است. تمام فشار به کشاورزی آمده است و آب زیادی در این مناطق مصرف میشود. آب منطقهای در گیلان و مازندران از بهار تا پاییز باید نگران این باشند که آب را چگونه توزیع کنند که کشاورزی بتواند ادامه یابد. فشار آوردن به استعدادهای کشاورزی برای تولید محصولات کشاورزی و تاکید بر خودکفایی خطاست. حالا اگر کسانی هم بیایند و اراضی جنگلی و مرتعی کشور و بهخصوص شمال را با تغییر کاربری به سمت کشاورزی بیشتر تغییر دهند این خطا اندر خطاست. چرا هرچه تولید بیشتر شود ارزش افزوده آن محصول با توجه به مساله آب، برابر با ارزش افزوده هیچ محصول صنعتی نیست. تولید موبایل در کشورهای صنعتی مثلاً کشورهای شرقی، میلیاردها دلار درآمد سالیانه دارد بدون اینکه منابع آبی کشورهایشان را به خطر بیندازند. این کشورها چقدر از منابع طبیعی خود هزینه میکنند تا به این تولیدات صنعتی دست بزنند؟ از منظر مدیریت آب و نوعی آیندهنگری هیدرولوژیک، هر تولید صنعتی اگر در ایران راهاندازی شود، صدها هزار برابر بهتر از تولیدات کشاورزی است. تولید یک تن گندم از طریق کشت آبی چیزی حدود 4 /1 مترمکعب آب مصرف میکند. برنج بدتر از گندم است. سمومی که در این کشاورزی استفاده میشود و آبها را آلوده میکند خود خسارت دیگری است که به کشور وارد میکند. آبهای استانهای گیلان و مازندران و حتی خوزستان به دلیل استفاده از سموم در کشاورزی چنان آلوده است که درصد مبتلایان به سرطان را افزایش داده است که رتبههای اول کشور را دارند. بنابراین تغییر کاربری اراضی و گسترش کشاورزی نه تنها مبتنی بر ظرفیتهای محیطزیستی ایران نیست بلکه دقیقاً عکس توان کشور است. این رویکردهای غلط نباید در دستور کار دولت جدید قرار گیرد. توصیه من این است که کشاورزی باید با برنامهریزی و بر اساس توان مناطق و ظرفیتهای آبی انجام شود. تغییر کاربری اراضی مشکلات زیادی به بار میآورد و مشکل ابرچالش آب و محیط زیست در ایران را عمیقتر خواهد کرد. نیاز است سیاستگذاری مبتنی بر توان کشور در ابعاد محیط زیستی و منابع طبیعی باشد.
بهرهوری از سواحل و استقرار صنایع در این مناطق و جلوگیری از انتقال آب به مناطق دیگر از جمله مسائلی است که به نظر میرسد دولتها باید به آن توجه کنند اما تا امروز از این ظرفیت کشور نهتنها استفاده نشده بلکه با تفکرات بخشی و نگرشهای محلی، عملاً کشور را از بهترین پتانسیلش در سواحل جنوبی کشور بیبهره ساختهاند. دولت جدید در این زمینه چه اقداماتی را باید در پیش بگیرد؟
دولت جدید باید به این نکته توجه کند که روند انتقال آب به مناطق کویری و مرکزی و شهرهای کمآب را ادامه ندهد. با استقرار صنایع در سواحل کشور و توزیع درست جمعیت هم میتوان نگرشهای فرهنگی-اجتماعی جدیدی ایجاد کرد و هم از بار اشتغال و بیکاری در این مناطق کاست، هم رونق را به سواحل ایران برگرداند. طرح توسعه مکران از جمله ایدههای خوبی بوده که متاسفانه به کندی جلو میرود. سواحل ما در استان سیستانوبلوچستان و هرمزگان کمتر مورد توجه بوده است. با این حال سیاستگذاریهای غلط در گذشته و استقرار صنایع در مناطق بدون آب مرکزی و مصرف آب طبیعی این مناطق همچنان ادامه دارد. باید بتوان این رویکردهای غلط را متوقف کرد. و با توسعه پایدار و مبتنی بر توان سرزمین، مناطق ساحلی را به اقتصاد کشور وصل کرد. ایران سرزمینی است که توان جهش اقتصادی در عین حفظ طبیعت و منابع طبیعی و آب خود را دارد اما با روشهای غلط و سیاستهای ضدپایداری در توسعه به سرنوشت بدی دچار شده و این روند تخریبی در همه دولتها ادامه دارد. اما میتوان یکبار برای همیشه روشهای صحیح مبتنی بر توان سرزمین را در مدیریت سرزمین و اقتصاد آن اعمال کرد که البته این کار نیازمند مطالعه و بهکارگیری نیروهای فنی و تخصصی است که دغدغه ایران و پیشرفت آن را داشته باشند.