روزنامهنگار اقتصاددان
«سیلویا پورتر» چگونه اقتصاد را به زبان ساده روایت کرد؟
نفس کشیدن و زیستن در دنیایی آکنده از تبعیض و بیعدالتی، خود به تنهایی فرآیندی پیچیده و نهچندان راحت است؛ چه رسد به اینکه روشنگری و شنا در خلاف جهت مسیر این رودخانه هم مقصود باشد. حتماً بسیاری بارها و بارها به این فکر افتاده و حتی تلاشهایی هم کردهاند، اما بیشک هیچکدام به اندازه «سیلویا پورتر» مصمم نبودهاند که نامش به عنوان اولین زن روزنامهنگار اقتصادی در تاریخ ماندگار شده است. او توانست با تمام تبعیضها بجنگد و در دنیایی که در انحصار مردان بود، قد بکشد؛ زنی اقتصاددان که سالها مسائل مالی و اقتصادی را در روزنامهها و مجلات به زبانی ساده برای عامه مردم روایت کرد. پورتر در واقع یکی از موفقترین روزنامهنگاران اقتصادی و نویسندگان آمریکا بود که در روزهای اوج کارش بیش از 40 میلیون نفر مخاطب داشت.
نقطه عطف رکود بزرگ
سیلویا فلدمن پورتر تنها دختر و دومین فرزند خانوادهای مهاجر از روسیه بود که در هجدهمین روز از ماه جولای سال 1913 در نیویورک به دنیا آمد. پدرش «لوئیز فلدمن» پزشک بود و مادرش رُز، خانهدار. او در خانوادهای از طبقه متوسط به دنیا آمد که به بروکلین نیویورک مهاجرت کرده بودند. پدرش تا سال 1925 و زمان مرگ ناگهانیاش به خاطر حمله قلبی، در همین شهر ماند و طبابت کرد. بعد از این اتفاق مادر باانرژی و خوشفکر سیلویا، تلاشهای زیادی کرد و مشاغل مختلفی را آزمود تا بتواند از فرزندانش حمایت کند و چرخ زندگیاش را بچرخاند. در نهایت اما او تصمیم گرفت یک کلاهفروشی زنانه راه بیندازد و نام خانوادگیاش را به «فیلد» تغییر دهد. رُز فیلد دخترش را هم تشویق میکرد که تحصیلاتش را ادامه دهد و شغل مناسبی پیدا کند. به این ترتیب بود که سیلویا با استعداد خوبی که داشت توانست در شانزدهسالگی دوره دبیرستان را به پایان برساند. دانشگاه کرنل، سیلویا را به خاطر سن کم او بورسیه نمیکرد. پس او ناچار شد در دانشکده رایگان هانتر در منهتن ثبتنام کند. سیلویا در حالی که همچنان در خانه مادرش زندگی میکرد، در این دانشکده به تحصیل در رشته ادبیات و تاریخ انگلیسی پرداخت.
اما گویا شانزدهسالگی، سنی تعیینکننده برای سیلویا پورتر بود. در همین زمان بود که بزرگترین بحران اقتصادی آمریکا اتفاق افتاد و والاستریت سقوط کرد. به این ترتیب بازار سهام ایالات متحده در روز بیست و چهارم اکتبر سال 1929 سقوط کرد تا سهشنبه سیاه، نقطه عطفی در زندگی پورتر باشد. این اتفاق در واقع مخربترین سقوط اقتصادی در تاریخ آمریکا و آغاز رکود اقتصادی بزرگی شد که تمام کشورهای صنعتی غربی را تحت تاثیر قرار داد و تا 10 سال درگیر کرد. خانواده فیلد هم از گزند این بحران به دور نماندند و مادر سیلویا سرمایه 30 هزاردلاریاش را در این اتفاق از دست داد. طبیعتاً درک چنین شرایطی برای یک دختر شانزدهساله چندان آسان نیست. سیلویا فقط میدانست که دیگر امنیت مالی گذشته را نداشتند، اما دقیقاً نمیدانست که چطور چنین اتفاقی افتاده بود. پس ذهن پرسشگر و کنجکاو سیلویا سر این نخ را در مطالعه علم اقتصاد یافت و همین شد که او رشته تحصیلیاش را به اقتصاد تغییر داد. البته در این میان نمیتوان تشویقهای نامزدش «رید پورتر» را که کارمند بانک بود، نادیده گرفت. رید دوست داشت سیلویای باهوش آنقدر یاد بگیرد که بتواند دلیل تمام این پیچیدگیها و وقایع را به خوبی برای او توضیح دهد. در نهایت آنها در سال 1931 و زمانی که سیلویا تنها 18 سال داشت، ازدواج کردند. در آن زمان سیلویا به دنبال کار بود و به خاطر بحران اقتصادی موجود و همچنین زمینه تخصصش که اقتصاد بود و دنیایی مردانه، نتوانسته بود شغلی راضیکننده پیدا کند. با این حال در 18سالگی توانست به عنوان کارآموز در یک شرکت تازهتاسیس مشاوره سرمایهگذاری مشغول شود.
یک سال بعد سیلویا از دانشگاه فارغالتحصیل شد و مدرک کارشناسی خودش را گرفت. تحصیل در رشته اقتصاد و همزمان تجربه کار در یک شرکت مشاوره امور مالی و سرمایهگذاری باعث شد تا او به تدریج در کارش پیشرفت کند و در نهایت عنوان دستیار مدیر شرکت را از آن خود کند. سیلویا دوازده ساعت در روز و با اشتیاق کار میکرد و یاد میگرفت. همین موضوع کمک کرد تا دانستههایش از بازار اوراق قرضه، نوسانات بازار ارز و تغییرات قیمت طلا، بیشتر و بیشتر شود. هیجان سیلویا پورتر اما برای یادگیری بیش از اینها بود. به همین خاطر تصمیم گرفت در اوقات فراغتش، درس بخواند و تحصیلاتش را ادامه بدهد. پس وارد دانشگاه نیویورک شد و دوره کارشناسی ارشدش را در رشته اقتصاد و در این دانشگاه گذراند. در این دوره، پورتر کار در شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری دیگری را هم تجربه کرد.
روزنامهنگاری در دنیایی مردانه
با این همه اما سیلویا همیشه سودای نوشتن در سر داشت و نویسندگی رویایی بود که دوست داشت واقعیتش را تجربه کند. به دنبال این رویا و البته به کمک تخصص و دانشی که در زمینه اوراق قرضه بهدست آورده بود، شروع به نوشتن درباره اوراق قرضه دولتی در روزنامه نیویورکپست کرد. در طول یک سال منتهی به سال 1935 سیلویا هر هفته سه ستون درباره مسائل مالی روز برای این روزنامه مینوشت و این آغاز کار روزنامهنگاری برای او بود. بعد از آن بود که به روزنامه اقتصادی آمریکن بنکر رفت و شروع به نوشتن ستون برای این روزنامه کرد. تمام ستونهای او به نام «اس.اف. پورتر» چاپ میشدند تا جنسیتش مشخص نشود و این خواسته مدیران روزنامه بود که نمیخواستند خوانندگان بدانند نویسنده این مطالب یک زن جوان است. در حقیقت فضای کار و به خصوص اقتصاد در آن زمان به قدری مردانه و تکجنسیتی بود که حضور یک زن و اظهارنظرش درباره مسائل اقتصادی چندان به مذاق کسی خوش نمیآمد. به خاطر همین فضای حاکم بر جامعه بود که سیلویا تا سالها به سختی میتوانست در زمینه تخصص خودش کار مناسب و موجهی پیدا کند. در نهایت به کار ثابت در روزنامه عصر نیویورکپست رضایت داد و سردبیر اجازه داد که او به شکل مستقل مشغول به فعالیت در این روزنامه بشود، چون فکر میکرد استخدام یک زن کار عجیبی بود! با تمام اینها اما نوشتههای سیلویا پورتر با اقبال مخاطبان مواجه شد. دلیل این موضوع هم آن بود که پورتر مسائل اقتصادی و مالی را به بیانی بسیار ساده و قابلفهم شرح میداد تا مردم بتوانند به راحتی آنها را درک کنند. همین شیوه کار و استقبال مخاطبان باعث شد تا زنی که در سال 1935 به سختی وارد روزنامه نیویورکپست شده بود، سه سال بعد به عنوان دبیر سرویس اقتصادی این روزنامه انتخاب شود. در این زمان او شروع به نوشتن ستون ثابتی با عنوان «علائم و نشانههای مالی» کرد که بعدها نام آن را به «گفتههای اس.اف. پورتر» تغییر داد.
یک سال بعد یعنی در سال 1939 سیلویا پورتر اولین کتابش را با عنوان «چطور از اوراق قرضه دولتی پول دربیاوریم» منتشر کرد و در آن به بررسی و توضیح مسائل اقتصادی دولت به زبان ساده پرداخت. دومین کتابش در زمان جنگ جهانی دوم و با عنوان «اگر جنگ به خانه آمریکایی برسد» در سال 1941 منتشر شد و با همان زبان ساده سعی در بیان روایتهای جالب درباره دفاع ملی برای خوانندگان طبقه متوسط جامعه داشت. او همچنان و همزمان دبیر سرویس اقتصادی روزنامه نیویورکپست بود و بالاخره در سال 1942 مدیران این روزنامه به این نتیجه رسیدند که هویت جنسی سیلویا پورتر نهتنها آسیبزننده نبود، بلکه میتوانست امتیاز و سرمایهای برای این روزنامه به حساب بیاید. پس در این سال بود که خوانندگان مشتاق نوشتههای پورتر متوجه شدند که روزنامهنگار اقتصادی محبوبشان نه یک پیرمرد باهوش، بلکه یک زن 29ساله جذاب و باتجربه بود. مدیران روزنامه دیگر معتقد بودند که روزنامهنگار محبوب و پرطرفدارشان باید صرفنظر از جنسیتش در میان خوانندگان و مردم جامعه پذیرفته شود. با این اوصاف بود که از نیمه ماه جولای همان سال، ستون مطالب سیلویا پورتر با عکس او منتشر شد. این افشاگری، پای پورتر را به رادیو باز کرد تا برنامه ثابت و منظمی با عنوان «چه میتوانم بکنم؟» را بنویسد و اجرا کند.
نویسندهای تماموقت و محبوب
او در مصاحبهای با نشریه «زنان نوظهور در علوم اجتماعی»، درباره انتشار مطلبش در پانزدهم ماه جولای به همراه عکس خودش گفت: «در آن روز من یک زن شدم.» بعد از آنکه مشخص شد، نویسنده مطالب اقتصادی پرطرفدار این سالها یک روزنامهنگار زن بوده، تقاضاها و درخواستهای زیادی از او برای نوشتن در روزنامهها و مجلات دیگر شد. پورتر اما کمکم به این نتیجه رسید که نشریه خودش را راه بیندازد. همین شد که بالاخره در سال 1944 هفتهنامه «گزارش درباره دولتها» را در زمینه اوراق قرضه و جامعه بانکداری منتشر کرد. پورتر تاثیر عمیقی بر مخاطبانش گذاشته و توانسته بود به خوبی آنها را با خودش همراه کند، تا جایی که دیگر در سال 1947 نوشتههای او در سراسر کشور شناخته شده و به محبوبیت رسیده بودند. با این اوصاف سیلویا پورتر شروع به نوشتن کتابهای راهنما درباره امور مالی شخصی پرداخت. در سال 1948 و با همراهی «ژاکوب لاسر» که متخصص امور مالیاتی بود، کتاب «چطور با درآمدتان زندگی کنید» را نوشت. یک سال بعد کتاب «پول و شما» و کتاب «پولتان را مدیریت کنید» را در سال 1953 نوشت و منتشر کرد. انتشار این کتابها و مشاهده و بررسی بازخوردهای آنها به پورتر کمک کرد تا ایده جالبی را دنبال و در نهایت عملی کند. به این ترتیب سیلویا پورتر از سال 1960 تا زمان مرگش در سال 1991، سالانه یک کتاب راهنما را با نام «راهنمای مالیات بر درآمد سیلویا پورتر» را منتشر کرد؛ اقدامی انقلابی و منحصر بهفرد که تداومش تنها از اراده و جسارت پورتر سرچشمه میگرفت.
پورتر در سال 1959 مدرک افتخاری دانشکده خصوصی بیتز را به خودش اختصاص داد. همانطور که کتابهای نوشته او با استقبال مواجه میشدند و به فهرست پرفروشها نفوذ میکردند، توجه مقامات ردهبالای دولت هم به او جلب شد؛ تا جایی که پورتر توانست در نقش مشاور، رئیسجمهور وقت یعنی «لیندون جانسون» را مجاب کند تا «اندرو بریمر» را به عنوان اولین آفریقایی-آمریکایی به ریاست شورای حکام بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا انتخاب کند. سیلویا پورتر در سال 1975 کتابی با نام «کتاب پول سیلویا پورتر» و عنوان فرعی «چطور بهدست بیاورید، خرج کنید، پسانداز کنید، قرض بگیرید و از آن بهره ببرید تا بهتر زندگی کنید» را چاپ کرد. او در طول سالهای 1965 تا 1982 علاوه بر نوشتن منظم ستون مطالبش برای روزنامه، ماهانه مقالاتی را برای مجله «زنان خانهدار» مینوشت تا از این طریق آنها را با مفاهیم اولیه و مهم اقتصاد آشنا کند. بعد از 43 سال کار مداوم با روزنامه نیویورکپست، سیلویا پورتر در سال 1978 به استخدام روزنامه نیویورکدیلینیوز درآمد. در این میان اما مجله خودش با نام «امور مالی شخصی سیلویا پورتر» طرفداران زیادی پیدا کرده بود، تا جایی که در فاصله سالهای 1984 تا 1987 تعداد مشترکان این مجله به 400 هزار نفر هم رسید.
در دهه 1980 و نفوذ کامپیوترهای شخصی به خانهها، پورتر توانست نامش را به مجموعهای از نرمافزارهای مربوط به مدیریت امور مالی شخصی سنجاق کند تا به این ترتیب با روندهای روز سازگار شده و مخاطبانش را در دوره تکنولوژی هم همراهی کند. نوشتههای ساده و جذاب سیلویا پورتر به عنوان اولین زن روزنامهنگار اقتصادی بسیاری را با مفاهیم پیچیده اقتصادی آشنا و به این علم علاقهمند کرد. همین موضوع کافی بود تا او در سال 1985 جایزه ویژه کنفرانس شمال شرق در این زمینه را به خودش اختصاص بدهد. او در مصاحبهای با نشریه «گفتوگو با زنانی که عصر ما را شکل دادند»، گفته بود: «دلم میخواهد فکر کنم که به شکلی توانستهام به افزایش اراده و خواست عموم مردم آمریکا برای در دست گرفتن مسوولیتشان در اقتصاد کشور کمک کنم.»
سیلویا پورتر در سال 1974 دعوت رئیسجمهوری وقت آمریکا یعنی «جرالد فورد» را برای شرکت در اجلاس اقتصادی دولت پذیرفت و مدیریت کمیته بیطرف اقدام شهروندان را بر عهده گرفت. او سالهای زیادی یکی از تاثیرگذارترین زنان آمریکا بود که توانست در جامعهای جنسیتزده و مردانه، با پشتکار اهدافش را دنبال کند و پیشرو باشد. نوشتههای پورتر بیش از پنج دهه روشنگر مردم آمریکا در زمینههای مختلف علم اقتصاد و امور مالی بود. پورتر در طول عمرش مطالب و مقالات مختلف اقتصادی را در 450 روزنامه و نشریه منتشر کرد و توانست چیزی در حدود 40 میلیون خواننده و مخاطب از سراسر دنیا را با خودش همراه کند.
با این همه، ازدواج او با رید پورتر تنها تا سال 1941 دوام آورد و در نهایت آنها از هم جدا شدند. دو سال بعد، او با «جی سامنر کالینز» ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام «کریس سارا دل کور» شد که بعدها به موسیقی روی آورد، پیانیست و معلم موسیقی شد. سامنر کالینز در سال 1977 از دنیا رفت و پورتر در سال 1979 با یک مدیر روابط عمومی به نام «جیمز اف. فاکس» ازدواج کرد. در نهایت سیلویا پورتر در پنجمین روز ماه ژوئن سال 1991 و در هفتادوهفتسالگی به خاطر التهاب شدید ریه از دنیا رفت تا آثار متنوعش، بعد از او راهش در این جهان را ادامه بدهند.