منوی اقتصادی
معرفی کتاب ناهار یک اقتصاددان: قوانین جدید برای غذاهای روزمره
محمد علینژاد/ نویسنده نشریه
یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان دهه و نویسنده کتاب «رکود بزرگ»، پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز، معتقد است که تا به حال هر چیزی در مورد مواد خوراکی و غذا شنیدهاید، اشتباه بوده است. تایلر کوون، نویسنده کتاب «یک اقتصاددان ناهار میخورد: قوانین جدید برای غذاهای روزمره» معتقد است تبلیغات اشتباه غذا، نوآوری و کارآفرینی را نابود کرده است. آمریکاییها از این عصبانی هستند که کشاورزی آنها منجر به گرمایش زمین شده است، اما تبلیغکنندگان مواد خوراکی معتقدند که غذاهای خوراکی محلی خوشمزهتر هستند. آنها اشتباه میکنند که این موضوع برای محیطزیست بهتر است همانطور که اشتباه میکنند غذاهای ارزان غذاهای بدی هستند. مردم جهان مواد خوراکی نیاز دارند تا بدانند که نباید برای خوردن وعدههای غذایی جذاب، سالم و سبز پول بیشتری بپردازند. در نهایت در این کتاب قرار است خبرهای خوبی از یک اقتصاددان بخوانید.
تایلر کوون در این کتاب از همه چیز صحبت میکند. از فستفودها گرفته تا غذاهای دیرپز، از فرهنگ کشاورزی گرفته تا فرهنگ خوشخوراکی، از خوراکیهای مدرن گرفته تا انتخاب بهترین فستفود خیابانی. او نشان میدهد که چرا غذای هواپیما غذای بدی است ولی غذای فرودگاه غذای خوبی است، چرا رستورانها پر از شادی هستند، مردم جذاب وعدههای غذایی متوسط سرو میکنند و چرا با بیشتر نوشیدن آمریکاییها، کیفت غذاهای آمریکایی بهتر شده است. و مهمتر از همه، او در
این کتاب مدعی میشود که چطور میشود هر جایی غذای ارزان ولی خوب خورد.
دقیقاً مثل کتاب رکود بزرگ که در آن کوون به تمام تفکرات موجود در بحران اقتصادی پاسخ داده بود، «یک اقتصاددان ناهار میخورد» هم پاسخ او به تمام پرسشها و تفکرات رایج در خصوص غذاست.
اصطلاح «غذاهای روزانه» در عنوان کتاب تایلر کوون اولین چیزی است که توجه خواننده را به خود جلب میکند. اصطلاحی که ملموس و قابل دسترسی است. در این کتاب کوون روی تشخیص رفتارهای غذاهای روزانه از تبلیغات گمراهکننده مصرفکنندگان تمرکز کرده است. کوون با توضیح نقاط منفی و مثبت زنجیره غذایی ایالات متحده آمریکا خدمتی عالی به خوانندگانش میکند. او همچنین یک دستورالعمل برای کمک به خوانندگان ارائه میدهد که با کمک آن هر فرد میتواند وعدههای غذایی خود را حساب کند، بفهمد که معمولاً غذاهای ارزان غذاهای بهتری هستند و اینکه چگونه به عنوان یک مصرفکننده خلاق باشد.
کوون فصل 7 این کتاب را با این موضوع آغاز میکند که ذرتی که امروزه ما مصرف میکنیم در واقع محصول یک مهندسی ژنتیک پیشرفته است که طی چند هزار سال از سوی کشاورزان در مرکز مکزیک صورت گرفته و در واقع این اولین انقلاب سبز بوده است.
خوانندگان این کتاب احتمالاً با خواندن بخش غلات اصلاح ژنتیکیشده شگفتزده میشوند. دفاع تمامقد کوون از محصولات اصلاح ژنتیکیشده در ادامه این فصل و تحت عنوان انقلاب سوم سبز بیشتر مشخص میشود. او سازگاری فناوریهای کشاورزی آمریکایی را برای استفاده کاربردی در کشورهای فقیرتر به منظور بهبود بازده تولید و کاهش چشمگیر مرگ ناشی از گرسنگی از فواید این انقلاب میداند. بر اساس اظهارات کوون، این مزایای پیشرفت تکنولوژیک و تجاریسازی کشاورزی نشان میدهد که پلتفورم کسبوکار کشاورزی و زیرساختهای غذایی در دنیای مدرن، چیزی است که موجب بهبود وضع رفاه مردم شده است.
شاید به نظر برسد که نویسنده این کتاب حامی تمامقد کسبوکارهای کشاورزی بزرگ باشد، اما استدلال او در خصوص مالیات کربن تعیینشده از سوی دولت به منظور اصلاح رفتار مصرفکننده نشان میدهد که کوون چنین دیدگاهی ندارد. کوون در این کتاب صفحات زیادی را به توانمندسازی مصرفکنندگان اختصاص داده تا آنها بتوانند انتخابهای هوشمندانه و مفیدی برای غذا خوردن داشته باشند. با این حال این اقتصاددان در نهایت میگوید انتخاب این موضوع که کدام غذا بیشتر «دوستدار محیطزیست» است برای مصرفکنندگان کار دشواری است.
یکی دیگر از پیشنهادهای طعنهآمیز و متناقض کوون «به حداقل رساندن تعداد سفرهای خودرویی» است که برای حمایت از مصرف مواد غذایی مورد نیاز است. او تاکید میکند که سفر برای آموزش و تجربه غذاهای روزانه ضروری است.
کتاب «یک اقتصاددان ناهار میخورد» میتواند یک مطالعه جذاب و آموزنده باشد و چشمان خوانندگان را به روی مزایا و معایب زنجیره تامین غذایی آمریکا و ارزش انسانی محصولات غذایی اصلاح ژنتیکیشده بازتر کند.
کتابی پر از اطلاعات غلط
نیویورکتایمز در نقدی به کتاب جدید تایلر کوون با عنوان «یک اقتصاددان ناهار میخورد»، معایب نوشته جدید این اقتصاددان را برمیشمارد. در این نقد آمده است: کتاب جدید کوون همانند یک قورمه بزرگ عجیب و غریب روی میز میآید و بعد از اینکه 75 صفحه از آن را خواندید با خود میگویید «این چیست؟» «آیا میتوانم چیز دیگری سفارش دهم؟».
تایلر کوون یک اقتصاددان دست راستی و یک خوشخوراک منتقد است. او یک هدف جذاب دارد: پرطمطراقکردن جهان خوراکیها! او تلاش میکند جنبشهای غذاهای تازه، آرامخواری و غذای محلی را به سیخ بکشد، از نظر او، آنها گران هستند. خواندن کتاب کوون مثل هل دادن سبد خرید در فروشگاههای مواد خوراکی است. لهجه کوون چنان سریع، بدون وقفه و دلپذیر است که مشاهداتش را کاملاً باورپذیر میکند.
این مشاهدات شامل این موارد میشود: «هیچ چیز خاص و با فضیلتی در خصوص کشاورزان محلی وجود ندارد.»، «خرید محصولات سبز در واقع تشویق افراد به رعایت کمتر اخلاق است» و «فناوری و کسبوکار بخش بزرگی از چیزی است که جهان را جذاب و لطیف میکند».
چیزی که در خصوص کتاب «یک اقتصاددان ناهار میخورد» متناقض به نظر میرسد این است که کوون با این کتاب در واقع یک نیشتر به برند شخصی خودش میزند. کتاب او بسیار طولانی بوده و شبیه قصیدهای از کاولین-تریلین است: هر چه غذا عجیبغریبتر باشد، بهتر است. از نظر او غذاهایی مورد توجه اقتصاددانان قرار میگیرند که ارزان و ابتکاری باشند.
خواندن کتاب پروفسور اقتصاد دانشگاه جرج میسون و نویسنده کتاب پرفروش «رکود بزرگ» همانند دیدن مردی میانسال با یک ژاکت آبی است که در یک کنسرت در حال بازی با توپ پلاستیکی است. با این حال این کتاب اگر کمتر ناخوشایند بود شاید بیشتر به کار میآمد. کتابی یکنواخت، پر از اطناب، دارای خطاهای واقعی و نوعی غرور کاذب که همانند فحشهایی که در کوچه و خیابان میشنوید، تحریککننده است.
کیفیت نثر آقای کوون بسیار متفاوت است. به نظر میرسد او برخی از جملات را قبل از بیداری کامل از یک چرت نیمروزی نوشته باشد. به عنوان مثال در بخشی از کتابش مینویسد: «مشکل بنیادیتر این است که برچسبها شامل همان اطلاعاتی در سطح اقتصادی نمیشود که توسط سیستم قیمت در ارزیابی استفادههای رقابتی منابع ابلاغ میشود.»
تقریباً در تمام فصلهای این کتاب شما متوجه اطناب و زیادهگویی او میشوید. اگرچه اطلاعات جالب و متنوعی در خصوص تاریخچه باربکیو، تنوع غذاهای چینی و چگونگی انتخاب تجهیزات آشپزخانه به شما میدهد ولی این بخشها هم کمی طولانی و خستهکننده هستند.او همچنین توصیههای جالبی برای شکمپرستان دارد. میگوید اگر میخواهید غذایی خوب بخورید و سرکیسهتان نکنند، مرکز شهر را ترک کنید و در حاشیه شهر به دنبال رستوران خوب بگردید. چیزی که کاولین تریلین، نویسنده، شاعر و منتقد غذا 40 سال پیش گفته بود.در بخشهایی از این کتاب هم شما با اطلاعات غلط مواجه میشوید. به عنوان مثال در بخشی از کتاب، کوون نوشته است که عبارت «tofu fajitas» را گوگل کنید و میلیونها اظهارنظر در مورد آن را بخوانید. در حالی که گوگل تنها 30 هزار اشاره به این عبارت دارد.
در بخشی از کتاب، کوون مینویسد: «چند سال بعد از آغاز به کار رستوران نوما در دانمارک، منتقدان این رستوران را بهترین رستوران جهان میدانستند، اما من از خوردن وعده غذایی در این رستوران کلافه شدم.» البته او همین موضوع را به راحتی بسط میدهد و میگوید رستورانهای لوکس و گران بهدردنخور هستند. به همین دلیل استدلالهای غیراورجینال است که کتاب «یک اقتصاددان ناهار میخورد» چندان باارزش به حساب نمیآید. با همه اینها کتاب جدید کوون برای مدتی لبخند را به لبان شما میآورد. در جایی از کتاب میگوید وقتی افرادی که در یک رستوران نشستهاند همگی خوشحال و شاد هستند، از رفتن به آن رستوران صرف نظر کنید و دنبال رستورانی بگردید که همه در آن سر هم داد و فریاد میزنند!
ناهار اقتصادی
تایلر کوون، نویسنده کتاب «یک اقتصاددان ناهار میخورد: قوانین جدید برای غذاهای روزمره» در مقدمه کتاب خود مینویسد: «بیایید شفاف باشیم.» کتابی که در واقع یک آش شله قلمکار از افکار، راهکارها و سفرنامه اول شخص عجیب و غریب است: «هر وعده غذایی برای من اهمیت دارد.» خوانندگان وبلاگ کوئن (Marginal Revolution) میدانند، منظور او از این جمله چیست. وبسایتی که خود را فدای اقتصاد کرده و علاوه بر آن به دقت رستورانهای محلی منطقه واشنگتن را مورد بررسی قرار داده است. او در یکی از پستهای این وبلاگ رستورانهای جدید بولیویایی را نهتنها با رستورانهای بولیویایی دیگر بلکه با رستورانهای دیگری که در منطقه کوچابامبا غذا سرو میکنند، مقایسه کرده است.
هدف او حالا ارائه یک راهنما برای خوب غذاخوردن در هر مکانی است. دستورات او به دو دسته تقسیم میشود. اولین مورد، تغییر در یک مانترا یا شعار عمومی است که از قانون عرضه و تقاضا نشات گرفته است. او استدلال میکند در جایی که «عرضهها تازه است، عرضهکنندگان خلاق هستند و متقاضیان هم مطلع هستند، بخورید». یک رستوران ایدهآل میتواند یک بار سوشی نزدیک بازار ماهی سوکیجی در توکیو باشد، جایی که ماهی تازه در آنجا به وفور یافت میشود. اوج حماقت احتمالاً این است که به تنها رستوران سوشی در ویلاهرموسای مکزیک رفته و آنجا سوشی بخورید.
دسته دوم توصیههای کوون، مشاورههای کلاسیک، هوشمندانه و بعضاً غیرمفید است. او توصیه میکند، به عنوان مثال به دنبال رستورانهای تایلندیای باشید که در مجاورت متلها هستند. یا مثلاً به رستورانهای پاکستانی که تصویر مکه را دارند امتیاز مثبتی میدهد چراکه معتقد است کسی که در دکور خود عقاید مذهبی را لحاظ میکند احتمالاً غذای بهتری درست میکند. او همچنین میگوید دنبال رستورانهایی بگردید که با یکدیگر دشمنی دارند چراکه آن را نشانه حس راحتی بیشتر میداند.
کوون همچنین در خصوص باربکیو معتقد است که باید در همانجایی که طبخ میشود، خورده شود و آن را بزرگترین ابداع آشپزی آمریکا میداند. او همچنین پیشنهاد میدهد که باربکیو را در شهرهایی با جمعیت کمتر از 50 هزار نفر میل کنید. برای خوردن بهترین باربکیو، رستورانی را انتخاب کنید که از صبح باز بوده و انبار هیزم دارد، البته هیچ سیگنالی بهتر از این نیست که آن رستوران 9 ساعت را صرف پختن گوشت نزدیک آتش کند. البته کوون مینویسد که این یک اقدام غیراقتصادی است و اگر میخواهید مثل یک اقتصاددان غذا بخورید باید سرآشپزی را پیدا کنید که این گونه آشپزی نکند.
برای آشپزی خانگی، کوون مدعی است که باید از بازارهای خاص قومی و محلی بهرهبرداری کرد، چراکه موجب آشپزی نوآورانه بیشتر شده و مغازهداران هم تمایل بیشتری به دیدهشدن دارند. او یک ماه از خرید خود از ترهبارهای چینی را شرح میدهد، جایی که مشتریان ماهی تازه و مواد غذایی ارزان را از ماهیگیران و کشاورزان به طور مستقیم خریداری میکنند. مشتریان همگی از خریدهای خود راضی هستند چراکه بار خریدهشده توسط آنها نه خرابی دارد و نه نیاز به تست. اگر کسی میخواهد خوب غذا بخورد، قوانین آقای کوون برای او طلایی است.
درباره نویسنده کتاب
تایلر کوون متولد 21 ژانویه 1962 یک اقتصاددان آمریکایی است. او استاد دانشگاه جرج میسون و دارنده کرسی هلبرت هریس در دانشکده اقتصاد است. او همچنین در کنار الکس تبارک نویسندگان وبلاگ مارجینال روولوشن به حساب میآیند. این دو توانستهاند یک دانشگاه آنلاین با همین نام ایجاد کنند.
کوون از سال 2016 همچنین ستوننویس اقتصادی نیویورکتایمز است و گاهی اوقات هم در صفحه بلومبرگ تحلیلهایی ارائه میکند. او همچنین در نشریات نیوریپابلیک، والاستریتژورنال، فوربس، نیوزویک و هفتهنامه ویلسون هم یادداشتهایی مینویسد. کوون همچنین رئیس مرکز تحقیقات مرکاتوس دانشگاه جرج میسون است که روی اقتصاد بازار پژوهش میکند. از سال 2015 او پادکست گفتوگو با تایلر را میزبانی میکند. در سپتامبر 2018، تایلر و تیمش در دانشگاه جرج میسون، جایزه مشاغل اضطراری را برای ایدههای نوآورانه راهاندازی کردند.
او همچنین در سال 2011 از سوی مجله فارین پالیسی رتبه 72 را در میان 100 اندیشمند برتر جهانی به دلیل یافتن بازارهایی برای همهچیز به خود اختصاص داد. در نظرسنجی سال 2011 متخصصان اکونومیست، کوون در میان 36 نامزد نهایی اقتصاددانان تاثیرگذار یک دهه اخیر قرار گرفت.
کوون به دلیل صحبت در مورد موضوعات حساس که اغلب صحت سخت بودن سیستمها و شرایط اقتصادی فعلی را نشان میدهد، شناخته شده است. کوون از سالهای ابتدایی خود با پیروزی در رقابتهای شطرنج نیوجرسی، ذهن خلاق خود را به نمایش گذاشت و جوانترین فردی بود که تاکنون این کار را کرده است. وی مدرک لیسانس خود را از دانشگاه جرج میسون در رشته اقتصاد کسب کرد. سپس با گذراندن دوره دکترا در همان رشته از دانشگاه هاروارد، مهارتهای تحصیلی خود را دنبال کرد.
یکی از علاقههای اصلی تحقیق کوون اقتصاد فرهنگ است. وی تاکنون کتابهایی در مورد شهرت، هنر و تجارت فرهنگی نوشته است. لسآنجلستایمز، کوون را فردی توصیف کرده است که میتواند در مورد پرچمهای افسونگری جزیره هائیتی، سینمای ایران، غذاهای هنگکنگ، اکسپرسیونیسم انتزاعی، موسیقی زایریان و هنرهای عام مکزیک با فرصتهای کاملاً برابر صحبت کند.