جغرافیای خشکیدگی
آیا آب بهتنهایی عامل بروز اعتراضهای اخیر در ایران بوده است؟
نتیجه جستوجوی واژه «آب» در فضای اینترنت طی یکسال گذشته، ترکیب نگرانکنندهای از تنش، بحران و درگیری بر سر آب در مناطق مختلف کشور را نمایش میدهد! از جنوبیترین مناطق تا شمالیترین بخش کشور، تنش آبی، دارد پوسته اجتماعی را میخراشد و تن سرزمین را میآزارد.
نتیجه جستوجوی واژه «آب» در فضای اینترنت طی یکسال گذشته، ترکیب نگرانکنندهای از تنش، بحران و درگیری بر سر آب در مناطق مختلف کشور را نمایش میدهد! از جنوبیترین مناطق تا شمالیترین بخش کشور، تنش آبی، دارد پوسته اجتماعی را میخراشد و تن سرزمین را میآزارد. گویی تنی زخمی و اگزماگرفته بر بستر افتاده باشد. البته آغاز چالش آب به حدود 60 سال قبل برمیگردد. به آغازین روزهای توسعه پرمصرف در دهه 40 شمسی که دولت وقت در تلاش بود سیاستهای اقتصادیاش را بر پایه رشد و توسعه صنعتی و کشاورزی بارگذاری کند. از آن زمان فشار بر منابع آبی آغاز شد. بعد از انقلاب عملاً همان سیاستهای توسعهای اجرا شد. هنوز که هنوز است طرحهایی افتتاح و اجرا میشوند که بر مبنای نقشههای دهههای گذشته طراحی شدهاند. میتوان به توسعه صنایع آببر در مناطق خشک و بیآب کویری به عنوان نمونهای از نبود تفکر پایدار در توسعه سرزمینی اشاره کرد. پیشبینی بروز تنشهای اقلیمی و پیامد آن تنشهای اجتماعی ناشی از کمآبی و بیآبی کار سختی نبوده است. این پیشبینی در تمامی سیاستهای امنیتی کشور طی چند دهه گذشته کشور آمده است. حالا در دهه 90 شمسی بیشترین حجم فشار بر سرزمین، به دلیل کافی نبودن آب و تشدید خشکسالی خود را در قالب تنشهای اجتماعی و گاه و بیگاه درگیریهای میان مردم و نهادهای دولتی و انتظامی نشان میدهد. نگاهی دقیقتر به شاخصهای اشتغال و بیکاری در کشور و در مناطق مختلف نشان میدهد، خشکسالی و تنشهای آبی توانسته چشماندازهای کسبوکار و اشتغال را نیز مخدوش کند. اما آیا آب بهتنهایی عامل این حوادث است؟
آب کاتالیزور تشدید تنشهای اجتماعی است
بر اساس مطالعات صورتگرفته از سوی فعالان محیط زیست درباره ناآرامیهای دیماه سال 96 میتوان این تحلیل نسبی را ارائه داد که خشکسالی و کمبود آب مناطق کمبرخوردار کشور را چنان متاثر کرده که مردم تصویر نسبتاً نامطلوبی از آینده کار و اشتغال خود را میبینند. با این توضیح نبود آب کافی سبب شده است توسعه کسبوکارها و رونق اشتغال به سطح پایینی سقوط کند و این مساله در کنار افزایش تورم، گرانی و مشکلات دیگر بینالمللی مثل تحریم و البته سوءاستفادههای جریانهای مخالف حاکمیت، باعث شده شاهد بروز سطحی از درگیریهای شهری باشیم.
تاکید بر نقش آب در تشدید تنشهای اجتماعی و نزاعهای میانشهری و روستایی، لزوماً به معنی این نیست که بروز تنشها بهتنهایی به خاطر نبود آب است بلکه نشان میدهد آب به عنوان یک عنصر مهم اقتصادی و محیط زیستی چطور میتواند سطح نزاع را در مقایسه غیرقابل مهار ارتقا دهد.
آب بهتنهایی نمیتواند عامل درگیری باشد
ناصر کرمی، متخصص اقلیمشناسی و دانشیار دانشگاه تروندهایم نروژ، به تجارت فردا میگوید: اینکه مسائل محیط زیستی عاملی برای بروز تنش میان مردم و حاکمیت گفته میشود درست نیست چراکه میتواند به عنوان یک کاتالیزور عمل کند. یعنی بهتنهایی نمیتواند عامل درگیری باشد. بلکه عوامل دیگر را تحریک میکند. ما میتوانیم به صورت کلاسیک و تیپیک این وضعیت را در ایران ببینیم. مسائلی که به صورت عمومی درباره فساد و مشکلات اقتصادی و گرانی و نوسانات ارزی و... کم و بیش در همه ایران مشترک است. نمیتوانیم بگوییم دلار در منطقهای از ایران گران شده در جای دیگری نشده است. تورم در یک نقطه ایران کم است در یک نقطه زیاد است. این تصورات عملاً امکانناپذیر است اما بروز تنشهای خیابانی و نوعی از تظاهرات، شدتش در جاهایی که تنش آبی و خشکسالی وجود داشته، بیشتر بوده است.
کرمی با ترسیم زاگرس مرتفع در دو طرف جنوب و شمال رشته کوه زاگرس، معتقد است؛ از یک طرف اصفهان و از طرف دیگر خوزستان بیشترین درگیری خیابانی اعتراض را طی ماههای گذشته در ایران داشتهاند که دلیل بروز این تنشها خشکسالی و کمبود آب بوده است. به نظر من این بسیار معنادار است که رابطهای اینچنین آشکار بین اعتراضهای دامنهدار و توقفناپذیر با جغرافیای خشکیدگی وجود دارد.
کرمی میافزاید: ما خیلی ساده میتوانیم این ارتباط را بین بیشترین خشکسالی در 10 سال گذشته و بیشترین تراکم بیکاری در ایران برقرار کنیم. این ارتباط نیز خود را در اعتراضات ماههای اخیر در ایران هم در دیماه سال 96 و هم در اعتراضات اخیر که نسبت به گرانی و نوسانات ارزی بود، نشان داده است. بین این سه عنصر رابطه معنادار و همپوشانی قابل توجهی وجود دارد.
نقش آب در شکلگیری صلح بیش از جنگ است
کاوه مدنی، معاون سابق سازمان محیط زیست، که به عنوان یک متخصص آب در جهان نیز شناخته شده است، درباره نقش آب در تنشهای اخیر خیابانی در ایران به تجارت فردا میگوید: «آب همیشه میتواند یک بهانه برای جنگ یا صلح باشد. تاریخ همیشه نشان داده آب توانسته در هر دو طرف نقش بازی کند. البته در جهت ایجاد صلح موثرتر بوده است. آب هیچوقت تنها عامل برای ایجاد تنش نبوده است. و این مساله مهمی است. برخلاف آن تصور عامیانه که آب عامل جنگ بین کشورها و دولتهاست، علم به ما میگوید آب در سطوح پایینتر و بین کاربران و ذینفعان سطوح پایینتر میتواند نقش مهمی در زمینه خشونت بازی کند و در طول تاریخ همینطور بوده است. آدمها حتی همدیگر را کشتهاند و کشاورزان با هم درگیر شدهاند و طوایف مختلف در روستاهای مختلف با هم درگیر بودهاند. از قدیم این روش وجود داشته و این دست خشونتها به واسطه کمبود آب بدتر و بدتر هم شده و این خشونتها افزایش پیدا کرده است. باید در نظر گرفت برخلاف تصور جنگ آب در سطوح بینالمللی، ما پدیدههای درونسرزمینی مثل درگیریهای قومی و طایفهای و شخصی را بیشتر خواهیم داشت.»
استاد دانشگاه امپریال کالج لندن با اشاره به رخدادهای ماههای اخیر در ایران میافزاید: «اینکه هر اتفاقی در کشور افتاد و هر نارضایتی و خشونتی را به آب وصل کنیم به صرف اینکه در منطقهای اتفاق میافتد که در آن کمبود آب است، این نگاه نگاه درست، علمی و دقیقی نیست. کما اینکه نیویورکتایمز گزارش داده بود که اتفاقات دیماه سال گذشته در ایران به خاطر کمبود آب بوده است. این به نظرم تصویر درستی از مساله نیست. آب نقش مهمی در کشور ما دارد. نقش مهمی در اقتصاد اجتماعی و اشتغالزایی بازی میکند. در خیلی از مناطق محرومتر آب عملاً تامینکننده شغل است. پس اشتغال به آب وابسته میشود. همانطور که بالا رفتن قیمت دلار میتواند، به اقشار مختلف فشار اقتصادی بیاورد و میتواند یکسری بنگاهها را ورشکسته کند و نارضایتی به وجود بیاورد، کمبود آب و نبود آب هم میتواند این کار را بکند. پس در این شرایط، کمبود آب یعنی مرگ اقتصادی و مرگ اقتصادی نارضایتی به دنبال خواهد داشت. اتفاقاتی که اینک در کشورمان میبینیم نتیجه وضعیت اقلیمی و خشکسالی است که بر کشور حاکم است. ما الان در شرایطی هستیم که کشاورزان دچار مشکلات معیشتی هستند و میتوانند اعتراض کنند و این اعتراض را هم علنی میکنند. ما مجموعهای از عوامل را در حوزه سیاسی-اجتماعی در ایران شاهد هستیم؛ بیکاری، تورم، نوسانات ارزی، مشکلات آب و... وقتی همه این عوامل را کنار هم میگذاریم متوجه میشویم آب هم یکی از بازیگران است اما عامل نیست و این خیلی مساله مهمی است و باید به آن با دقت نگاه کرد. کمبود آب نقش یک کاتالیزور را دارد. فراموش نکنیم مسائل آبی و محیطزیستی هم الان دارند به عنوان دلایل خوب و قانعکننده برای اعتراض استفاده میشوند. به خاطر اینکه این مسائل طی سالها تلنبار شدهاند. وقتی در خوزستان طوفان گردوغبار رخ میدهد و تشدید میشود افراد میآیند و اعتراض میکنند. ممکن است شروع اعتراضها به گردوغبار مربوط باشد اما همیشه مسائل از آن فراتر رفته و این نشان میدهد که مسائل پیچیده و بیشتری وجود دارند. اما آب و کمبود آن و مسائل محیط زیستی دیگر میتوانند به عنوان دلایلی خوب برای ابراز نارضایتیهای دیگر باشند. افزایش قیمت دلار هم میتواند عامل اعتراض باشد اما ما پیچیدگی حوادثی مثل اعتراضهای خیابانی را فراموش میکنیم و فقط یک مولفه را در کنار یک مولفه دیگر میگذاریم و فکر میکنیم همه این اتفاقات به این دلایل بوده است. اما کمبود آب و نقش آن در نارضایتی و ایجاد نوعی تنش و مسائلی که تبعات اجتماعی مثل مهاجرت، بیکاری، خشونت و... دارد بسیار جدی است. متاسفانه در ایران با وجود همه هشدارهایی که طی این سالها داده شد مساله جدی گرفته نشد و همه در رویای جنگ آب بین کشورها بودند و مسائل داخلی را جدی نگرفتند و متوجه مشکلات در سطوح پایینتر نشدند. یکی از مسائل مهم ما و راهکار برونرفت از وضعیت کنونی در زمینه آب تقویت معیشت کشاورزان و توانمندی آنهاست. اگر نگاهمان را عوض کنیم، میتوانیم راهکاری پایدار برای ایران و مسائل مرتبط با آب پیدا کنیم.
آغاز تنش پراکنده آب، بیم از آینده
محسن رنانی، استاد اقتصاد، در مقالهای که دو سال پیش پیرامون بحران آب نوشته، به آغاز روند خزنده درگیری بر سر آب در ایران اشاره کرده است: «جنگ پراکنده آب در ایران هماکنون به گونهای خزنده و آرام شروع شده و فقط اخبار آن منتشر نمیشود، در حال حاضر، این جنگ به صورت پراکنده رخ میدهد اما تا پنج سال آینده شاهد جنگ فراگیر آب در داخل شهرها و بین مناطق و استانها خواهیم بود.»
این استاد اقتصاد بر این باور است که سطحهایی از نزاع آبی در بسیاری از قسمتهای کشور آغاز شده است: «با ادامه روند کنونی، این نزاع در کشور افزایش خواهد یافت و طی سالهای آینده به صورت روزانه، زندگی مردم را متاثر خواهد کرد. پس در این شرایط نمیتوان از اصلاح الگوهای مصرفی مردمی که سهمی بسیار ناچیز در مصرف آب در مقایسه با صنعت و کشاورزی دارند سخن گفت. ما باید سیاستهای غلط حکمرانی نادرست آب را زیر سوال ببریم و به اصلاح آنها بپردازیم.»
به گفته وی سهم مصرفی اندک مردم در چرخه آب به ما اجازه نمیدهد که آنها را در معرض اتهام قرار دهیم و از کسانی که خود قربانی سیاستهای آبی غلط هستند بخواهیم تقصیر خود را پذیرفته و الگوی مصرف خود را اصلاح کنند.
رنانی میگوید: «اگر الگوی مصرف مردم در جایی خراب شده است، این حکمرانی غلط آب است که آن را تخریب کرده است. مردم ما برای سه هزار سال میدانستند چگونه آب را مصرف کرده و به تعادلی پایدار در طبیعت برسند. گرافهای میزان بارش در کشور حاکی از آن است که طی 30 سال گذشته، میزان بارش در کشور تفاوت چندان محسوسی با ۳۰ سال پیش از آن نداشته و حتی آسمان نیز بر ما جفا نکرده است؛ ولی نظامی ناکارآمد و بیتدبیر در حوزه حکمرانی آب، به راحتی فرهنگ آبی سه هزارساله ما را بر باد داده است و اکنون اقدام به زیر سوال بردن جامعه و فرهنگ میکنند.»
رنانی معتقد است فرهنگ نقش مهمی در این میان دارد و بدون شک اصلاح الگوی مصرف آب باید از طریق فرهنگی صورت گیرد اما با وجود این، موضوع این است که بحران آب اکنون به بیماری در شرف تشنج و ورود به کمایی مرگبار شبیه است. بدون شک نمیتوان در این شرایط بحرانی به بیمار گفت که با تغییر الگوی تغذیه خود جلو بحران را بگیرد. شرایط آبی کشور نیز در معرض ورود به تشنج است و باید از وقوع این فاجعه جلوگیری کرد.
مطالعات موردی و کلان رابطه آب و تنشهای اجتماعی-سیاسی در دانشگاهها البته سالهاست وجود داشته است. بر اساس یافتههای پژوهشی «بین تغییرات منابع آب و برخی از درگیریهای اجتماعی-سیاسی در سطح شهرستانها رابطه وجود دارد. نتایج حاصل از یکی از تحقیقات در گناباد نشان میدهد کمبود طبیعی و کاهش تدریجی و روشهای کاربری منابع آب از یک طرف و رشد جمعیت از طرف دیگر سبب میشود که سهم سرانه سالانه آب هر فرد ساکن در منطقه به شدت کم شود و رقابت بر سر تصاحب منابع آب شدت بیشتری به خود بگیرد. بنابراین احتمال برخورد افراد، گروهها و مراکز جمعیتی را با یکدیگر افزایش میدهد». اگر این وضعیت را در مقیاسی وسیعتر و در شرایط بینحوضهای در دو منطقه برخوردار و کمتر برخوردار در نظر بگیریم سطح تنش به مراتب میتواند خطرناکتر و جدی باشد. البته چالش آب فقط مختص ایران نیست. تمامی کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا وضعیتی به مراتب بدتر از ایران دارند. کشورهای عربستان و لیبی حتی به آبهای فسیلی خود دستبرد زدهاند. ایران بعد از ترکیه بهترین وضعیت در منطقه را از نظر آبی دارد.
300 منطقه در دنیا در معرض خطر نزاع بر سر آب
9 کشور دنیا شامل برزیل، روسیه، اندونزی، چین، کانادا، آمریکا، کلمبیا، پرو و هند از نظر منابع آبی غنی هستند. سایر مناطق دنیا دچار کمآبی هستند و گمان میرود که 300 منطقه در دنیا در معرض خطر نزاع و درگیری بر سر منابع آب زیرزمینی، رودخانههای مشترک و دریاچههای مصنوعی قرار داشته باشند.
60 درصد از منابع آب شیرین کره زمین متعلق به کمتر از 10 کشور در دنیاست و در حال حاضر 21 کشور دنیا از جمله 12 کشور در خاورمیانه دچار کمبود آب هستند. 70 درصد از منابع آب شیرین زمین برای فعالیتهای کشاورزی مصرف میشود، ولی اگر فرآوردههای کشاورزی متناسب با وضعیت آب و هوایی منطقه کشت شوند، به آب کمتری نیاز خواهد بود و بخش عمدهای از منابع آبی حفظ خواهد شد. افزون بر این تنها یکسوم از آب مصرفی در فرآیند کشاورزی در واقع به محصول میرسد و بقیه به هدر میرود. با استفاده از روشهای بهینه آبیاری میتوان میزان آب هدررفته را به کمترین حد آن رساند.
بحران ناشناخته نبوده است
محمد فاضلی استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره جامعهشناسی سیاسی بحران آب در ایران در تحلیلی با عنوان «کمآبی یا بحران آب؟» در سایت مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری نوشته است: «بحران آب در ایران محصول علل متنوعی است و این تنوع، نتیجه گستردگی و پیچیدگی مجموعه زیرساختها، نهادها، سازمانها، کنشگران و کنشهایی است که حول مقوله آب شکل گرفتهاند. هرکدام از این اجزا دارای کاستیهایی هستند که مجموعاً بحران آب در ایران را شکل میدهند.»
در بخشی از این یادداشت با عنوان «بحران ناشناخته نبوده است» آمده: «گزارشی با عنوان سیاستهای توسعه و تکامل جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت سال ۱۳۵۹ ارائه شده که حاصل فعالیت دولت مهدی بازرگان برای برنامهریزی توسعه است. این گزارش که اولین سند توسعهای در جمهوری اسلامی ایران است، واقعیت کمبود منابع آب و شرایط نامناسب آن را به رسمیت میشناسد و برنامههایی برای حل بحران توصیه میکند. نمونههای دیگر از این دانستن را میتوان در سالهای قبل از آن، در کتاب منابع آبهای ایران ازنظر توسعه اقتصادی (مهندس، ۱۳۴۴) که نمودهایی از بحران را نشان داده است، یافت. کتاب منابع و مسائل آب در ایران، نوشته پرویز کردوانی (۱۳۶۳) نیز از مقدمه دربرگیرنده هشدارهایی درباره بروز بحران است؛ بنابراین میتوان گفت اگرچه آگاهی بر بحران آب برای افکار عمومی شناختهشده و پررنگ نبوده، اما دستگاه بوروکراتیک حداقل چهار دهه است که بر وضعیت بحرانی آب وقوف داشته است. سازمانهای بینالمللی نیز از میانه دهه ۱۳۷۰ ورود ایران به مرحله تنش آبی را اعلام کرده بودند؛ بنابراین نمیتوان پیشروی بحران را محصول ناآگاهی نخبگان، متخصصان و دستگاه بوروکراتیک تلقی کرد. وقتی بدانیم پیشروی بحران آب تا حدی که امروز رسیده، محصول ندانستن نیست، دو فرضیه دیگر برای پاسخگویی به چرایی پیشروی بحران باقی میماند: 1- سیستم، نتوانسته است بحران را کنترل کند؛ 2- سیستم نخواسته است بحران را کنترل کند. فرضیه دوم با توجه به اینکه هیچ نظام اجتماعی-سیاسیای مایل به تضعیف خود نیست و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد تلاشهایی برای بهبود وضعیت صورت گرفته اما مقرون به نتیجه نبوده، باید کنار گذاشته شود؛ بنابراین، آنچه باید تبیین کرد، چرایی ناتوانی در کنترل بحران است. متغیرهای زیادی را میتوان برای پاسخگویی به این سوال ردیف کرد: ضعف فناوری، کاستی بودجهها برای ایجاد تاسیسات و سازههای بهتر، عوامل فرهنگی، پیشیگرفتن تحولات اقلیمی بر پیشدستیهای انسانی و عواملی دیگر که در بحثهای فنی و مهندسی بیشتر به آنها پرداخته میشود. همه این تبیینها باید کنار هم قرار داده شوند تا بتوان تصویری دقیق از پیدایش و راهکارهای حل مساله ارائه داد. ما در اینجا بر متغیرهای سیاسی و جامعهشناختی تاکید میکنیم. «ناتوانی» در بستر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خاصی بروز کرده است.»
تاکید مقاله مرکز استراتژیک ریاستجمهوری بر ناشناس نبودن چالش آب به خودی خود نبود برنامهریزی و سیاستگذاری در مدیریت آب را نشان میدهد. سیاستهای تقنینی و اجرایی در کشور همراه با نبود سیاست نظارت صحیح نشان میدهد آب در ایران عملاً در فرآیند توسعه و برنامهریزی برای آن نادیده گرفته شده است.