اینفوگرافی
نردبان شکسته
روانشناسی فقر و نابرابری
علم اقتصاد از بدو پیدایش خود همواره به دنبال توضیح و تبیین نحوه عملکرد انسان بوده است. به همین منظور فروض متعددی را برای چارچوببندی تحلیلهایش لحاظ کرده است که اکثراً تا به حال نیز پاسخگو بودهاند.
علم اقتصاد از بدو پیدایش خود همواره به دنبال توضیح و تبیین نحوه عملکرد انسان بوده است. به همین منظور فروض متعددی را برای چارچوببندی تحلیلهایش لحاظ کرده است که اکثراً تا به حال نیز پاسخگو بودهاند. همچنان که از نیمه دوم قرن بیستم میلادی، شهود ریاضی به عنوان یکی از اصلیترین شاکلههای اقتصاد مطرح بوده است، در دو دهه اخیر نیز سایر علوم به کمک اقتصاد آمده و حوزههای میانرشتهای این علم را گسترش دادهاند. یکی از جذابترین این علوم، روانشناسی است که منجر به ایجاد بحثهای جدی در زمینه فروض عقلایی اقتصاد شده است. جذابیت این ترکیب از آن جهت است که مستقیماً به بررسی مکانیسمهای تصمیمگیری ذهن افراد یا عکسالعملهای آنها در مواجهه با موقعیتهای مختلف میپردازد. علم اقتصاد اعصاب، کارکرد علوم شناختی در اقتصاد، اقتصاد رفتاری و اقتصاد تجربی ماحصل گره خوردن روانشناسی و اقتصاد طی این سالها بوده است. پژوهشگران این رشته چه آنهایی که ابتدا اقتصادخوانده بودهاند و چه آنهایی که از روانشناسی پا به قلمرو اقتصاد نهادهاند، آنقدر پیشرفتها و دستاوردهای موثری داشتهاند که توجه آکادمی نوبل را هم به این شاخه نوین از علم اقتصاد معطوف کردند. یکی از جذابترین مسالههایی که اقتصاد رفتاری سعی در توضیح آن دارد، رابطه حالت روحی و برخورداریهای مادی انسانهاست. این مساله جذاب سبب شده است اقتصاددانان این حوزه از دریچهای متفاوت به مسائل قدیمی علم اقتصاد مانند فقر و نابرابری بپردازند. یکی از تازهترین دستاوردهای این بررسی کتابی است که در پرونده فعلی به توضیح و تشریح آن پرداختهایم. به همین بهانه شاخههای میانرشتهای اقتصاد و روانشناسی و نیز برخی دیگر از کتب مشابه و درخور توجه در این حوزه معرفی شدهاند.