شناسه خبر : 47304 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاد روایتی

داستان‌ها چگونه باعث تحولات اقتصادی می‌شوند؟

 

حامد وحیدی / نویسنده نشریه 

72می‌توان گفت که اقتصاد و آمار تا حد زیادی به هم گره خورده‌اند؛ تا امروز تقریباً تمام توجه علم اقتصاد بر این بوده که از دل آمار و اطلاعات، الگوهایی را برای توضیح و تبیین و پیش‌بینی تحولات اقتصادی بسازد. اما رابرت شیلر، اقتصاددان و برنده جایزه نوبل، راهی جدید برای تفکر در مورد اقتصاد و تغییرات اقتصادی ارائه داد. شیلر با استفاده از مثال‌ها و داده‌های تاریخی، استدلال می‌کند که مطالعه داستان‌های عامه‌پسند که بر رفتار اقتصادی فردی و جمعی تاثیر می‌گذارد، این توانایی را دارد که ذهنیت ما را در مورد پیش‌بینی، آماده‌سازی و کاهش آسیب در بحران‌های مالی و سایر رویدادهای مهم اقتصادی بهبود ببخشد. اگر با دقت بیشتری به فعالیت‌های اقتصادی نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که اینها فراتر از مجموعه‌ای از اعداد و آمار هستند و هر کدام از این فعالیت‌ها داستان‌های خاص خود را دارند؛ داستان‌های عامه‌پسندی که می‌تواند در میان مردم پخش شود و بر بازارها تاثیر خود را بگذارد. به عنوان مثال، چه اتفاقی افتاد که ارزش بیت‌کوین ناگهان، به ۲۰ هزار برابر ارزش اولیه‌اش رسید؟ یا چه اتفاقی می‌افتد که برخی افراد موفق می‌شوند در بازارهای مالی و تجارتی از فرش به عرش، یا برعکس، از عرش به فرش برسند؟ رونق و رکود اقتصادی آیا تماماً علمی و فنی است یا بعضاً به مسائلی بچگانه و دور از ذهن انسان مربوط است؟ حباب‌های اقتصادی چگونه متورم می‌شوند و می‌ترکند؟ به نظر می‌رسد که این داستان‌ها وقتی معروف می‌شوند، بر اقتصاد اثر می‌گذارند؛ چه در زمان سقوط بازار و چه زمان رونق آن. اما معمولاً تحلیلگرها، داستان‌های پیرامون این اتفاق‌ها را نادیده می‌گیرند. اقتصاد روایی که در کتاب رابرت شیلر بیان شد، روش جدیدی برای در نظر گرفتن روایت‌های جمعی پیشنهاد می‌کند. در این زمینه مقالات و پژوهش‌های زیادی وجود ندارد؛ اما جوئل فلین و کارتیک ساستری در مقاله‌ای با عنوان «اقتصاد کلان روایتی» که در ژوئن 2024 در ژورنال NBER به چاپ رسید، پیامدهای اقتصادی روایت‌ها را مطالعه کردند. این مقاله می‌گوید که روایت‌های مسری مانند ویروسی هستند که در بازار و جامعه پخش می‌شوند و ناخواسته به عمیق‌تر شدن نوسانات اقتصادی دامن می‌زنند. مطابق با نظریه، روایت‌ها به ‌طور مسری گسترش می‌یابند و شرکت‌ها پس از اتخاذ روایت‌های خوش‌بینانه، گسترش می‌یابند، حتی اگر این روایت‌ها هیچ قدرت پیش‌بینی برای ارزش‌های بنیادی شرکت نداشته باشند. نویسندگان این مقاله از روش‌های پردازش زبان طبیعی برای اندازه‌گیری روایت‌های شرکت‌ها استفاده می‌کنند. روش‌های پردازش زبان طبیعی برای تحلیل، تفسیر و تولید داده‌های زبان انسانی استفاده می‌شوند. این روش‌ها شامل استفاده از الگوریتم‌ها و الگو‌های محاسباتی برای درک و تفسیر متون، گفتار و داده‌های زبانی دیگر است. به ‌طور کلی، این روش‌ها به منظور ارتباط و تعامل بیشتر میان انسان و ماشین، تحلیل و پردازش متون بزرگ و پیچیده، استخراج اطلاعات و داده‌های مفید و ایجاد سیستم‌های هوش مصنوعی بر پایه زبان طبیعی استفاده می‌شوند. یافته‌های این مقاله نشان می‌دهد که از لحاظ کمی، روایت‌ها به ترتیب 32 و 18 درصد کاهش تولید را در رکود اولیه سال 2000 و رکود بزرگ توضیح می‌دهند. در ادامه خلاصه‌ای از این مقاله ارائه می‌شود.

مقاله چه می‌گوید؟

در اواخر سال 2008، فردی به نام ساتوشی ناکاموتو مقاله‌ای منتشر کرد که در آن از مفهومی به نام رمزارز صحبت می‌کرد. پولی دیجیتالی که به شیوه‌ای خاص استخراج می‌شد و قابلیت استفاده در معاملات الکترونیکی را داشت. سال 2009، اولین بیت‌کوین‌ها استخراج شد و در سال‌های ابتدایی ارزش چندانی نداشت، ولی در سال 2011 هر بیت‌کوین معادل یک دلار شد. پس از آن این پول دیجیتال، رشد دیوانه‌وارش را آغاز کرد و به بیشتر از 60 هزار دلار هم رسید. همان زمان‌ها بود که شایعات زیادی در مورد افرادی که به ثروت نجومی‌ رسیده بودند نقل‌ قول می‌شد و همین باعث تحریک بسیاری از افراد شد تا وارد این بازی شوند؛ اما چرا برای بیت‌کوین این اتفاق عجیب افتاد؟ و چرا برای دیگر رمزارزها چنین چیزی رخ نداد؟ اگر از اکثر سرمایه‌گذاران بیت‌کوین درباره فناوری پشت ارزهای دیجیتال مانند درخت مرکل یا امضای دیجیتال منحنی بیضوی سوال کنید، به احتمال زیاد، آنها چیزی برای گفتن نخواهند داشت؛ زیرا بیت‌کوین یک نظریه پیچیده و چشمگیر در داخل خود دارد. پس چه چیزی باعث هیجان سرمایه‌گذاران در مورد بیت‌کوین می‌شود؟ رابرت جی. شیلر، نوبلیست اقتصاد، اتفاقی که برای بیت‌کوین افتاده را ناشی از روایت‌های عمومی و داستان‌های مربوط به آن می‌داند. او در کتاب خود با نام «اقتصاد روایی» (Narrative Economics)، به روایت‌های وایرال‌شده، اشاره می‌کند و نقش انکارناپذیر و پررنگ آن را در رویدادهای اقتصادی نشان می‌دهد. شیلر معتقد است همین روایت‌ها و داستان‌های دهان‌به‌دهان نقل‌شده کمک کرده بیت‌کوین چنان بزرگ شود که ارزش بازارش به بیشتر از 300 میلیارد دلار برسد. اما این مسئله صرفاً به بیت‌کوین محدود نیست و در تاریخ اقتصاد بارها رخ داده است. مثال دیگر سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ است. در سال‌های قبل از سقوط، داستان‌هایی بودند که شهرتی جهانی داشتند. در این داستان‌ها مردمانی عادی، پس‌انداز خود را به بازار سهام آوردند و ثروتمند شدند. همین داستان‌ها باعث شد که عده بیشتری به صورت غیرحرفه‌ای سرمایه‌گذاری کنند. این سرمایه‌گذاران غیرحرفه‌ای زمینه سقوط بازار در ۲۴ اکتبر ۱۹۲۹ را فراهم کردند. با وجود این رویدادها، وقتی یک اقتصاددان را در تلویزیون می‌بینید، متوجه می‌شوید که آنها همیشه در مورد اعداد و ارقام صحبت می‌کنند. به نظر می‌رسد که در دنیای اقتصاددانان، اقتصاد جدا از جهان واقعی و در یک دنیای عددی قرار دارد. اغلب تحلیلگران به داستان‌هایی که برای درک رویدادهای جهانی مهم هستند، توجه نمی‌کنند. به همین دلیل است که برای تحلیل بسیاری از اتفاقات، نیاز به اقتصاد روایی داریم.

اما روایت چیست؟ روایت باید بخشی از درک ما از هر رویداد بزرگ اقتصادی را تشکیل دهد. اما معمولاً این‌طور نیست. کمتر اقتصاددانی را می‌توان یافت که بر نقش داستان‌ها تاکید کند، اما در این میان، یک استثنا به نام جان مینارد کینز نیز وجود دارد. کینز به جای ارجاع دادن به اعداد، در مورد احساسات عمومی هم صحبت کرد. بعد از زمان کینز بود که اقتصاددانان این فرضیه را مطرح کردند که امواج «خوش‌بینی» چرخه‌های تجاری ایجاد می‌کند. اما چه چیزی باعث این نوسانات در باورها می‌شود و چقدر اهمیت دارند؟ هدف این مقاله هم این است که درکی از ارتباط روایات اقتصادی در چرخه تجاری به دست آورد. به این منظور نویسندگان آن، چهارچوبی را معرفی می‌کنند که در آن می‌توان اهمیت اقتصاد روایتی را به صورت نظری، تجربی و کمی مورد مطالعه قرار داد. طبق تعریف آنها، روایات ذهنی هستند و با تغییر باورها بر فعالیت‌های اقتصادی مانند استخدام شرکت‌ها تاثیر می‌گذارند. از لحاظ نظری، این پژوهشگران روایت‌ها را در یک الگوی چرخه تجاری واقعی جاسازی می‌کنند. آنها تعادل منحصربه‌فرد این الگو را پیدا می‌کنند و متوجه می‌شوند که روایت‌ها نوسانات را در فعالیت اقتصادی ایجاد می‌کنند. الگوی آنها این تصور را تایید می‌کند که روایت‌ها می‌توانند از هیچ‌جا شروع شوند و مانند ویروسی در همه‌جا پخش شوند: شوک‌های بنیادی کوچک و گذرا می‌توانند حرکت‌های بزرگ و پایداری را در اقتصاد ایجاد کنند و در نهایت بر تعادل عمومی و پویای اقتصاد تاثیر بگذارند. طبق الگوی مقاله، دو نیروی اصلی باعث انتشار و گسترش روایت‌ها می‌شود: مسری بودن و تداعی بودن. روایت مسری، روایتی است که این توانایی را دارد که به سرعت منتشر شود و دهان‌به‌دهان، از طریق رسانه‌های اجتماعی یا سایر وسایل ارتباطی به اشتراک گذاشته شود. این می‌تواند به دلیل یک خط داستانی جذاب، ریتم عاطفی، یا به‌سادگی روشی باشد که با یک مخاطب خاص طنین‌انداز می‌شود. تداعی بودن یک روایت نیز به ارتباطات و تداعی‌هایی اشاره دارد که میان افرادی که داستان را به اشتراک گذاشته یا تجربه کرده‌اند ایجاد می‌کند. این موضوع  می‌تواند به احساس اجتماع یا تجربه مشترک در میان کسانی منجر شود که روایت را شنیده یا خوانده‌اند. به ‌طور کلی، روایت‌هایی که هم مسری و هم تداعی‌کننده هستند، به احتمال زیاد تاثیری ماندگار دارند و افراد آن را به خاطر می‌سپرند. آنها قدرت گرد هم آوردن افراد، ایجاد همدلی و تاثیرگذاری بر باورها و رفتارها را دارند. از نظر تجربی، این پژوهشگران روشی را برای اندازه‌گیری روایات و تاثیر آنها ایجاد می‌کنند. به‌ طور خاص، آنها روش‌های پردازش زبان طبیعی را برای اندازه‌گیری روایت‌ها در جهان به کار می‌برند که در آن همه شرکت‌های دولتی آمریکا دیدگاه‌های مربوط به نتایج تجاری [خود] و آنچه آنها را هدایت می‌کند را مورد بحث قرار می‌دهند. نویسندگان این مقاله متوجه شدند که «روایت‌های خوش‌بینانه» استخدام‌های بیشتر از سوی شرکت‌ها را به همراه دارد. علاوه بر این، این خوش‌بینی‌ها نمی‌تواند بر عوامل بنیادی شرکت‌ها تاثیر بگذارد یا آنها را پیش‌بینی کند. علاوه بر این، روایت‌های خوش‌بینانه به‌طور مسری و تداعی‌کننده در میان شرکت‌ها گسترش می‌یابد و این تخمین‌ها، نحوه تاثیرگذاری روایات بر تصمیم‌گیری‌ها و نحوه انتشار آنها را تعیین می‌کنند. از لحاظ کمی هم این مقاله یک رویکرد «خرد به کلان» را برای درک تاثیر روایت‌ها بر اقتصاد کلان اتخاذ می‌کند و نشان می‌دهد که روایات به ترتیب 32 و 18 درصد کاهش تولید را در رکود اولیه سال 2000 و رکود بزرگ توضیح می‌دهند.

یافته‌های مقاله

نتایج نظری: نتایج اصلی مقاله به ‌طور تحلیلی مشخص می‌کند که چگونه روایت‌ها می‌توانند نوسانات غیربنیادی در تولید کل و چرخه‌های رونق-رکود ایجاد کنند. این پژوهشگران ابتدا ثابت می‌کنند که یک تعادل منحصربه‌فرد وجود دارد که در آن تولید کل رابطه خطی با بهره‌وری کل دارد و تابعی غیرخطی از درصد افراد خوش‌بین در جامعه است. در مقاله، به این اثر، مولفه غیربنیادی تولید کل گفته می‌شود، زیرا به جای هرگونه تغییر اساسی از طریق بهره‌وری، تولید کل از تغییر روایت‌ها هدایت می‌شود. این پژوهشگران، این مولفه را به یک اثر تعادلی جزئی خوش‌بینی بر استخدام نیروی انسانی و یک ضریب روایت تعادل عمومی که از طریق مکمل‌های استراتژیک هدایت می‌شود، تجزیه می‌کنند. در این صورت، حتی اگر یک بنگاه بدبین باشد، حضور سایر شرکت‌های خوش‌بین‌تر باعث می‌شود که آنها بیشتر تولید کنند. اما اگر شرکت‌ها به اطلاعات دقیق‌تری دسترسی داشته باشند، اثر تعادلی روایت‌ها کم می‌شود، زیرا این امر باعث می‌شود آنها برای شکل دادن به باورهای خود کمتر به روایت‌ها اعتماد کنند. با این حال، به دلیل ضریب روایی، در زمانی که روایت‌ها قوی هستند، قدرت حقیقت در جلوگیری از روایت‌های نادرست بسیار ضعیف است. اما درصد افراد خوش‌بین در جامعه چیست؟ طبق تعریف مقاله، برای یک سطح ثابت از بهره‌وری کل، همیشه یک سطح پایدار از خوش‌بینی وجود دارد. با توجه به پویایی روایت، چندین حالت پایدار وجود دارد اما ممکن است شرایط لازم و کافی برای یک نوع خاص از حالت پایدار نیز به وجود بیاید: اگر روایت‌ها به اندازه کافی مسری باشند یا ضریب روایت به اندازه کافی بزرگ باشد، آنگاه خوش‌بینی یکپارچه و بدبینی یکپارچه هر دو حالت پایدار هستند. این است که در تعادل منحصربه‌فرد اقتصاد، خوش‌بینی مسری یا بدبینی مسری می‌تواند وایرال شود یا به ‌طور کامل از بین برود.

پویایی روایت سه ویژگی کلیدی دارد. اول، در شرایطی که سرایت بالا و ضریب روایت بالاست، اقتصاد می‌تواند دارای پسماند روایی باشد. در این حالت، گذر زمان تعیین می‌کند که آیا اقتصاد خوش‌بینانه و پربازده است یا بدبینانه و کم‌بازده. دوم، شوک‌های بهره‌وری به دلیل تکامل روایت، اثرات درون‌زا و پایداری بر تولید دارند. این می‌تواند پاسخ‌های ضربه‌ای و شوک‌های کاملاً گذرا ایجاد کند. در مواردی نیز، شوک‌های گذرا حتی می‌توانند تاثیرات دائمی داشته باشند، زیرا روایت‌های جدیدی در جامعه وجود دارد که همچنان پابرجا هستند. سوم، زمانی که شوک‌های مکرر ضربه می‌زند، اقتصاد می‌تواند چرخه‌های رونق و رکود را به دلیل نوسانات بین خوش‌بینی بالا و پایین تجربه کند. در حالت دیگر، اینها می‌توانند به شکل نوسانات آهسته بین دوره‌های بدبینی شدید پایدار و خوش‌بینی شدید پایدار باشند.

نتایج تجربی: در این مقاله تخمین زده می‌شود که چگونه روایت‌های خوش‌بینانه بر تصمیمات بنگاه اثر می‌گذارند. الگوی مقاله نشان می‌دهد که خوش‌بینی بر روی استخدام در سطح بنگاه‌ها اثرگذار است و طبق تخمین‌ها این اثر در حدود 6 /3 درصد شناسایی می‌شود. علاوه بر این، این پژوهشگران نشان می‌دهند که این اثر با کنترل معیارهای متعارف بنیادی شرکت همچون، بهره‌وری، اهرم و بازده سهام، همچنان قوی است. محدودیت کلیدی برای تفسیر این نتایج این است که خوش‌بینی ممکن است منعکس‌کننده اخباری در مورد اصول بنیادی در سطح شرکت در آینده باشد که از طریق مولفه‌های کنترل شناسایی نشده باشد. به این معنا که خوش‌بینی می‌تواند اطلاعاتی را در مورد چشم‌انداز آینده شرکت‌ها به دست آورد که در داخل شرکت در دسترس است، اما آمار مربوط به آن برای تجزیه و تحلیل در دسترس نیست. دو آزمون ساده بررسی این موضوع و تفکیک بین تفسیر روایی و تفسیر خبری وجود دارد. اول، بر اساس تفسیر اخبار، خوش‌بینی باید پیش‌بینی‌کننده عملکرد قوی آینده شرکت، مانند سودآوری بیشتر یا بازده سهام مثبت باشد. دوم، بر اساس تفسیر اخبار، شرکت‌ها باید پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه‌تری برای عملکرد آینده داشته باشند، اما این پیش‌بینی‌ها نباید تحقق‌یافته باشند. با اجرای این دو آزمون مشخص می‌شود که خوش‌بینی اندازه‌گیری‌شده غیربنیادی است و باورهای بیش از حد خوش‌بینانه را پیش‌بینی می‌کند. به ‌طور خاص، در رگرسیون‌های پیش‌بینی در سطح شرکت، مشخص می‌شود که خوش‌بینی به‌ طور منفی بازده سهام و سودآوری آینده را پیش‌بینی می‌کند. یعنی شرکت‌هایی که در حال حاضر خوش‌بین هستند و استخدام را تسریع می‌کنند، در آینده‌ای نزدیک بدتر عمل می‌کنند، نه بهتر. علاوه بر این، با استفاده از داده‌های هدایت مدیریتی از IBES، نشان داده می‌شود که خوش‌بینی باعث می‌شود پیش‌بینی‌های فروش مدیران فراتر از تحقق باشد. یعنی مدیران پس از نوشتن گزارش‌های خوش‌بینانه یا ارائه تماس‌های خوش‌بینانه سود، عملکرد شرکت را بیش‌ از حد برآورد می‌کنند.

پرده پایانی

جوئل فلین و کارتیک ساستری در این مقاله به بررسی پیامدهای اقتصادی روایت‌ها می‌پردازند. آنها یک چهارچوب مفهومی ایجاد می‌کنند که در آن روایت‌ها بر تصمیمات عوامل تاثیر می‌گذارند و به ‌طور مسری بین عوامل گسترش می‌یابند. این پژوهشگران با استفاده از داده‌های بین شرکت‌های آمریکایی یک الگوی چرخه کسب‌وکار ایجاد می‌کنند و متوجه می‌شوند که روایت‌ها می‌توانند چرخه‌های رونق و رکود ایجاد کنند. یافته‌های مقاله نشان می‌دهد که روایت‌های مسری و خوش‌بینانه بر تصمیمات و باورهای شرکت‌ها تاثیر می‌گذارد، بدون آنکه اخباری در مورد اصول بنیادی ارائه کند. از لحاظ کمی نیز، روایات به ترتیب باعث کاهش 32 و 18درصدی در تولید در زمان رکود اولیه سال 2000 و رکود بزرگ شده است. در نهایت، این پژوهشگران نشان می‌دهند که پویایی بسیاری از روایت‌ها به صورت همزمان می‌تواند زمینه‌ساز نوسانات پایدار در خوش‌بینی جامعه و تولیدات کشور شود. در مجموع، تحلیل این مقاله نشان می‌دهد که روایت‌ها ممکن است دلیل مهمی برای چرخه تجاری باشند. 

دراین پرونده بخوانید ...