شناسه خبر : 41718 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تله بی‌صبری

صبر و زمان چه نسبتی دارند؟

 

علی درویشان / نویسنده نشریه 

72این مقاله ارتباط عدم قطعیت شناختی یعنی عدم قطعیت ذهنی بر عمل حداکثر کردن مطلوبیت فرد را برای درک و پیش‌بینی انتخاب بین‌زمانی مورد مطالعه قرار می‌دهد. ایده اصلی این است که وقتی افراد از نظر شناختی آشفته و پردغدغه هستند، مانند زمانی که یک تصمیم پیچیده است، به‌طور ضمنی با تاخیرهای زمانی مختلف، تا حدودی یکسان برخورد می‌کنند. با اندازه‌گیری تجربی و دستکاری عدم قطعیت شناختی، سه پیامد اقتصادی این ایده را مستند می‌کنیم. اول، عدم قطعیت شناختی، قانونمندی‌های تجربی اصلی مختلف را توضیح می‌دهد، مانند اینکه چرا مردم اغلب بسیار بی‌حوصله به نظر می‌رسند، چرا بی‌صبری در هر دوره در افق‌های کوتاه‌مدت کمتر است، چرا تخفیف اغلب اغراق‌آمیز است، حتی زمانی که زمان حالی وجود ندارد، و چرا انتخاب‌های مکرر اتفاق می‌افتند؟ دوم، بی‌صبری وابسته به زمینه است: زمانی که محیط تصمیم‌گیری پیچیده‌تر باشد، تخفیف به‌طور قابل ملاحظه‌ای اغراق‌آمیزتر است. سوم، عدم قطعیت شناختی برای معماری انتخاب مهم است: افرادی که از اشتباه کردن می‌ترسند، به جای آنکه صبورتر باشند، دو برابر بیشتر از توصیه‌های متخصصان پیروی می‌کنند.

بسیاری از تصمیمات بین‌زمانی مهم از نظر اقتصادی پیچیده و از نظر شناختی دشوار هستند. به عنوان مثال، فرض کنید بانک شما یک محصول تبلیغاتی ویژه به شما پیشنهاد می‌دهد که در آن به ازای هر 100 دلار سرمایه‌گذاری، 105 دلار پس از سه سال بازگردانده می‌شود. کدام بخش از درآمد خود را باید در این دارایی سرمایه‌گذاری کنید تا حداکثر سود را داشته باشید؟ اندیشیدن از طریق تصمیماتی مانند این مسلماً چالش‌برانگیز است و ممکن است فرآیند تصمیم‌گیری افراد را از نظر شناختی با مشکل مواجه کند. این مقاله به‌طور تجربی به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه این سردرگمی بر انتخاب بین‌زمانی تاثیر می‌گذارد. سوگیری‌های شناختی (Cognitive bias) یا خطاهای شناختی، خطاهایی ذهنی هستند که به صورتی نظام‌مند به گرایش، نگرش، وهم یا باوری غلط منجر می‌شوند و در تصمیم‌گیری، استدلال، ارزیابی، یادآوری، ادراک و شناخت افراد تاثیر می‌گذارند. سوگیری شناختی یکی از مباحث مهم علوم شناختی است. علوم شناختی تعداد زیادی از این خطاهای ذهنی را شناسایی کرده و زوایای متفاوتی از شرایط ظهور و بروزشان را بررسی کرده است. فهرست انواع خطاهای شناختی بسیار طولانی است.

 فرضیه اصلی ما این است که تورش شناختی (سوگیری شناختی) «اثر فشرده‌سازی» را القا می‌کند: افراد طوری رفتار می‌کنند که گویی با تاخیرهای زمانی مختلف تا حدی به‌طور یکسان برخورد کنند. در ادامه مثال، سناریوی جایگزینی را تصور کنید که در آن محصول تبلیغاتی پس از پنج سال به جای سه سال، 105 دلار پس می‌دهد. فرضیه ما این است که تورش شناختی افراد را وادار می‌کند تصمیمات مشابهی را در این دو سناریو اتخاذ کنند، یعنی اثر فشرده‌سازی، حتی زمانی که تصمیم به حداکثر رساندن سود آنها به شدت متفاوت است.

این دیدگاه دارای چهار پیامد اقتصادی اصلی، هم در زمینه مدل‌سازی نظری و هم در حوزه کاربرد است. اول، تنزیل شدید در افق‌های کوتاه تا حدی ناشی از عقلانیت محدود است. اگر افراد به‌طور ضمنی با تاخیر یک‌هفته‌ای به گونه‌ای رفتار کنند که گویی مدت زمان طولانی‌تر است، بیش از حد بی‌حوصله به نظر می‌رسند. دوم، سوگیری شناختی و منطق فشرده‌سازی ناشی از آن، قوانین تجربی اصلی مختلفی را روشن می‌کند که توضیح آنها دشوار است، مانند اینکه چرا افراد در افق‌های کوتاه نسبت به افق‌های طولانی‌تر بسیار بی‌صبرتر به نظر می‌رسند؟ چرا تخفیف اغلب اغراق‌آمیز است؟ سوم، محاسبه آشفتگی شناختی پیش‌بینی می‌کند پدیده‌هایی که مورد علاقه عملی اقتصاددانان هستند، مانند صبری کوتاه‌مدت و تنزیل آشفتگی، باید به پیچیدگی تصمیم‌گیری و فرصت‌های مشورت بستگی داشته باشند. چهارم، مشاهده انتخاب بین‌زمانی از طریق لنز سوگیری شناختی پیامدهای بالقوه‌ای برای شکل‌گیری انتخاب دارد: به میزانی که مردم از سوگیری و اشتباهات ناشی از آن آگاه باشند، ممکن است از توصیه‌های متخصصان استقبال کنند. به‌طور خلاصه، فرض می‌کنیم که آشفتگی شناختی برای درک بسیاری از جنبه‌های اقتصادی انتخاب بین‌زمانی حیاتی است، به نحوی که عمدتاً مبتنی بر تاکید سنتی اقتصاددانان رفتاری بر سوگیری فعلی مبتنی بر سلیقه است.

برای بررسی تجربی این فرضیه‌ها، ما از این دیدگاه استفاده می‌کنیم که مردم اغلب از میزان آشفتگی و احتمال خطا در فرآیند تصمیم‌گیری‌شان آگاهی دارند. عدم قطعیت شناختی به عدم اطمینان ذهنی یک تصمیم‌گیرنده در مورد تصمیم‌گیری حداکثر سودمندی آنها اشاره دارد. در زمینه انتخاب بین‌زمانی، چنین عدم قطعیت شناختی‌ای می‌تواند منعکس‌کننده 1- عدم اطمینان در مورد ترجیحات فعلی یا آینده فرد یا 2- دشواری شناختی محاسبه ابزار مشروط به دانستن ترجیحات فرد باشد، برای مثال به این دلیل که محیط پیچیده است، یا از نظر ذهنی سخت است که ترجیحات خود را با پرداخت‌ها و تاخیرها ادغام می‌کند.

در آزمایش‌های خود، رفتار تنزیل‌آمیز را به معیار کمّی عدم قطعیت شناختی مرتبط می‌کنیم. در پارادایم اول، شرکت‌کنندگان آزمایشی در فهرست‌های قیمت چندگانه استاندارد تصمیم می‌گیرند کوپن‌های مختلف سیستم اوبرایتز (UberEats) با تاریخ زمان‌بندی متفاوتی را که می‌توانند برای تحویل رستوران و بیرون‌آوری استفاده شوند، مبادله کنند. در یک الگوی تکمیلی دوم، ما تصمیمات مشابهی را اجرا می‌کنیم، با این تفاوت که این تصمیمات بر روی مقادیر پولی فرضی تعریف می‌شوند. سوم، به عنوان یک بررسی تاییدی، یافته‌های خود را با استفاده از یک تکنیک استخراج مستقیم که شبکه در این مورد پاسخ ندارد تکرار می‌کنیم. به‌طور مفصل بحث می‌کنیم که چگونه طراحی مطالعه ما به بحث در مورد روش انتخاب بین‌زمانی تجربی، از جمله قابلیت اطمینان و قابلیت مبادله پرداخت‌ها مربوط می‌شود.

بر اساس دیدگاه آنکه و گرابر (2020)، پس از هر انتخاب، عدم قطعیت شناختی را به عنوان احتمال ذهنی یک فرد برمی‌انگیختیم که محدوده ارزش‌گذاری آشکارشده پرداخت‌های بعدی (فاصله تغییر در فهرست انتخاب) در واقع شامل ارزش‌گذاری واقعی آنها باشد. ما این اندازه‌گیری را به‌عنوان دریافت عدم قطعیت پسینی شرکت‌کنندگان در مورد تصمیم برای به حداکثر رساندن سودمندی‌شان، پس از ایجاد «سیگنال شناختی» از طریق تامل تفسیر می‌کنیم و مستند می‌کنیم که عدم قطعیت شناختی اندازه‌گیری‌شده به‌طور قابل‌توجهی با تغییرپذیری بین‌آزمونی در پاسخ‌ها با تکرارهای مشکل انتخاب همبستگی دارد. این موضوع نشان می‌دهد که عدم قطعیت شناختی در واقع یک نشانه انتخابی از تورش شناختی را به تصویر می‌کشد، و تا حدی منعکس‌کننده تورش واقعی است.

در داده‌های ما، 75 تا 80 درصد از همه تصمیم‌ها با عدم قطعیت شناختی کاملاً مثبت همراه بوده‌اند. بینش اصلی این تحلیل که نتایج نیز از آن پیروی می‌کنند، این است که انتخاب‌های شرکت‌کنندگان از نظر شناختی نامطمئن به شدت فشرده شده‌اند، به این معنا که مردم برای پرداخت یک سال تاخیر بسیار مشابه با پرداخت دو سال تاخیر ارزش قائل می‌شوند. در نتیجه این فشرده‌سازی، تصمیم‌های غیرقطعی شناختی به نظر می‌رسد که منعکس‌کننده بی‌صبری زیاد در افق‌های کوتاه، و بی‌صبری کم در افق‌های بسیار طولانی باشد. بنابراین، عدم قطعیت شناختی به شدت با نظم تجربی کاهش بی‌صبری مرتبط است. نکته مهم این است که ما متوجه می‌شویم عدم قطعیت شناختی پیش‌بینی‌کننده بی‌صبری کوتاه‌مدت و تنزیل آشفتگی است، همچنین زمانی که فرد در زمان حال درگیر یک معامله نباشد، مدل‌های سوگیری فعلی اعمال نمی‌شوند. همه این همبستگی‌ها از نظر کمّی بزرگ هستند. برای مثال، میزان کاهش بی‌حوصلگی برای تصمیماتی که با عدم قطعیت شناختی کاملاً مثبت همراه است، پنج برابر بیشتر است.

فرضیه اصلی ما این است که تورش شناختی به جای اینکه «جایگزین» سوگیری فعلی مبتنی بر ذائقه شود، به عدم کشش تصمیمات با توجه به تاخیر منجر می‌شود. بنابراین، به‌عنوان یک آزمون، پیش‌بینی را از قبل ثبت کردیم و به‌طور تجربی دریافتیم که عدم قطعیت شناختی با تاثیرات تاخیر پسینی ارتباطی ندارد. اینها به الگویی اشاره دارند که افراد تمایل دارند نسبت به تاخیری که اکنون شروع می‌شود به جای آینده بی‌صبرتر باشند، که به‌طور گسترده اعتقاد بر این است که نشانه ترجیحات آشکار سوگیری فعلی است. این نتایج نشان می‌دهند که عقلانیت محدود در قالب تورش شناختی و سوگیری حال مبتنی بر دیدگاه، اشیای جداگانه و مکملی هستند که پدیده‌های متفاوتی را توضیح می‌دهند. خواننده ممکن است تعجب کند که چرا برای اقتصاددانان مهم است که درک کنند رفتار تنزیلی تا حد زیادی توسط عقلانیت محدود اداره می‌شود تا تابع‌های تخفیف غیراستاندارد. به هر حال، انواع مهم تعمیم‌یافته اغلب به خوبی با داده‌ها مطابقت دارند، حتی اگر دلیل اصلی را اشتباه دریافت کنند، اما ارزش بالایی دارند. ما نشان می‌دهیم که حساب آشفتگی شناختی و عدم قطعیت شناختی با توجه به حاشیه‌های فشرده و گسترده تصمیم‌گیری، پیامدهای واقعی برای اقتصاد دارد.

اول، در حاشیه فشرده، حساب آشفتگی شناختی وابستگی سیستماتیک به بی‌صبری را پیش‌بینی می‌کند: پیچیدگی تصمیم‌گیری بالاتر، یا آشفتگی شناختی بالاتر، باید تنزیل بارزتری ایجاد کند. با توجه به توابع تخفیف پایدار، از سوی دیگر، رفتار به عنوان تابعی از پیچیدگی یا حالت‌های شناختی تغییر نمی‌کند. برای آزمایش این ایده‌ها، بخش‌های آزمایشی اضافی را پیاده‌سازی می‌کنیم که در آنها یا بار شناختی را القا می‌کنیم یا پیچیدگی وظایف تصمیم‌گیری بین‌زمانی را با تعبیه یک مساله ریاضی در آنها دستکاری می‌کنیم. همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، متوجه شدیم که هم بار شناختی و هم افزایش پیچیدگی به کاهش رفتاری منجر می‌شود که بیش از حد ناگهانی است. برای مثال، آزمودنی‌هایی که حواسشان پرت می‌شود در افق‌های کوتاه بی‌صبری بیشتری نشان می‌دهند، اما در افق‌های خیلی طولانی بی‌صبری کمتری نشان می‌دهند. دوم، در حاشیه گسترده، یک پیامد اصلی محاسبه انجام‌شده این است که مردم به‌طور بالقوه در مورد اشتباهات بی‌صبر و «عصبی» هستند و بنابراین ممکن است نیاز به مشاوره با متخصصان داشته باشند. در مقابل، در محاسبات مبتنی بر ترجیحات خالص، افراد ممکن است به شیوه‌های بی‌صبرانه‌ای رفتار کنند، اما در زمان اتخاذ تصمیم نگران نباشند که تصمیم منعکس‌کننده اشتباه باشد. ما این تمایز را با غافلگیر کردن شرکت‌کنندگان با اطلاعاتی درباره توصیه‌های یک نظرسنجی از اقتصاددانان، که توصیه می‌کنند شرکت‌کننده صبورترین اقدام موجود را انتخاب کند، مطالعه می‌کنیم. در این مورد متوجه شدیم که احتمال تجدیدنظر در تصمیم قبلی در جهت صبر بیشتر در میان شرکت‌کنندگانی که از نظر شناختی نامطمئن هستند، دو برابر بیشتر است. این الگوها را پیشنهاد می‌کنیم که عدم قطعیت شناختی با شکل‌گیری انتخاب نیز مرتبط است.

بسیاری از اقتصاددانان رفتاری، انتخاب بین‌زمانی و قوانین تجربی معروف را که عمدتاً توسط توابع تخفیف غیراستاندارد (ترجیحات) تعیین می‌شوند، می‌دانند. این مقاله نقش مهم سوگیری و پیچیدگی شناختی را برای تصمیم‌گیری بین‌زمانی مورد بحث قرار می‌دهد و به‌طور تجربی مستند می‌کند. یک نوآوری مطالعه ما این است که تورش شناختی را از طریق عدم قطعیت شناختی گزارش‌شده به‌طور مستقیم اندازه‌گیری و دستکاری می‌کنیم. با استفاده از این ابزار، نشان می‌دهیم که سهم بزرگی از بی‌صبری کوتاه‌مدت و تخفیف‌های ناگهانی به جای ترجیحات بی‌صبری، توسط عقلانیت محدود و نویز شناختی هدایت می‌شود. این بینش‌ها نه‌تنها از منظر علمی اهمیت دارند، بلکه مسلماً پیامدهای اقتصادی واقعی دارند. در حاشیه فشرده تصمیم‌گیری، تنزیل ناگهانی به پیچیدگی بستگی دارد. در حاشیه گسترده، افرادی که از نظر شناختی نامطمئن هستند از توصیه‌های متخصصان استقبال می‌کنند، حتی زمانی که آن متخصصان ترجیحات آنها را نمی‌دانند. در حالی که ما در سراسر مقاله تاکید می‌کنیم که تورش شناختی مکمل (و نه جایگزین) سوگیری مبتنی بر ترجیحات است، نشان داده‌ایم که تورش شناختی توضیح بهتری از بسیاری از پدیده‌های کلیدی اقتصادی ارائه می‌دهد که اغلب به سوگیری فعلی نسبت داده می‌شوند. در مجموع، ما این نتایج را به عنوان ارائه برخی از اولین شواهد تجربی مستقیم مبنی بر اینکه تورش شناختی و عدم قطعیت شناختی با مجموعه گسترده‌ای از جنبه‌های اقتصادی انتخاب بین‌زمانی مرتبط هستند، تفسیر می‌کنیم.

به نظر می‌رسد که شرح ما از عدم قطعیت شناختی، منطقی برای یافته‌های تجربی موجود در مورد اثرات «شناختی» در تحقیقات انتخاب بین‌زمانی ارائه می‌دهد. شاید شناخته‌شده‌ترین نتیجه در شناخت و انتخاب بین‌زمانی این باشد که اگر تاخیر زمانی نسبتاً کوتاه باشد، در دسترس بودن کمتر منابع شناختی با تصمیمات تورش‌دار کمتری همراه است. در همان زمان، ایبرت شواهدی را ارائه می‌کند که نشان می‌دهد در افق‌های طولانی، در دسترس بودن کمتر منابع، افراد را صبورتر می‌کند. گزارش ما از پیوند بین عدم کشش و عدم قطعیت شناختی این ترکیب گیج‌کننده از نتایج را با هم سازگار می‌کند. علاوه بر این، کوبیت نیز شواهد جالبی ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد تصمیمات افراد به تغییرات در تاخیر زمانی بسیار کمتر حساس هستند، به ویژه زمانی که تصمیمات بین‌زمانی شامل مقایسه بین‌دامنه‌ای است تا زمانی که آنها فقط به مقایسه درون‌دامنه‌ای مربوط می‌شوند. در حالی که هیچ مدل بین‌زمانی مبتنی بر ترجیحاتی چنین اثراتی را پیش‌بینی نمی‌کند، حدس می‌زنیم که این اثرات ناشی از تورش شناختی بالاتر در مقایسه‌های بین‌دامنه‌ای هستند. 

دراین پرونده بخوانید ...