پارادوکس زنانه شادمانی
آیا رفاه مردان از زنان بیشتر است؟
شادی نقطه مقابل غم و شاخص مهم معادلات رفاه ذهنی است. در اقتصاد نئوکلاسیک، اندازهگیری رفاه فردی منوط به «ثروت و دارایی» بود اما پس از اینکه شاخص «GNH» به وجود آمد و مفهومی به نام شادکامی شکل گرفت، معیار توسعهیافتگی کمی تغییر کرد. اینک سنجه پیشرفت یک کشور صرفاً تولید ناخالص داخلی آن نیست و متغیرهای ضمنی اندازهگیری رفاه ذهنی مانند سرانه شادی ناخالص ملی «GNH»، همراه با همبستههایی چون «GDP»، حمایت اجتماعی، آزادی اجتماعی، سخاوت و نبود فساد دولتی، معیار مهمی برای سنجش توسعه اقتصادی و مورد تایید موسسات نظرسنجی جهانی چون گالوپ،«GSS» ، لگاتوم، بنیاد اقتصاد نوین «NEF» و بانک اطلاعات جهانی «WDH» است. کمااینکه در خودارزیابیهای شناختی و ادراکی افراد یا مطالعات پژوهشی مرتبط با بهزیستی ذهنی، شادی، خود یک متغیر مجزا برای بررسی عواملی چون نابرابریهای جنسیتی است و میتواند در حوزههای مطالعاتی «اقتصاد شادی»، روایتی از تقابلهای مختلف را توضیح دهد. برای نمونه، میتواند تصویری شفاف از چرایی سطح و دامنه شادی و غم در معادلات رفاه ذهنی و شاخص شادی در پی بیکاری، درآمد، سن، تاهل یا سطح مدرک تحصیلی، ارائه دهد. گاه به مثابه یک تلنگر باشد و نقش بیاثر عاملی مانند رابطه جنسی در دامنه شادکامی را اثبات کند یا حتی به ما کمک دهد تا با تجزیه و تحلیل دقیق از طریق چندین فایل دادهای توضیح دهیم آیا شادی یک پارادوکس زنانه است؟ یا چرا طول عمر و دامنه شادی در زنان کمتر است؟ چرا آنها افسردگی، دلشکستگی، تنش، تنهایی، ناامیدی، استرس، غم و خواب ناآرام بیشتری دارند؟ چرا رضایت آنها از زندگی و شادیشان در دوران کووید کمتر و کمتر شده است؟ و اصلاً چرا مردان همیشه شادتر از زنها بودهاند؟!
زنانِ شاد اما غمگین و افسرده
طولانیترین مجموعه دادههای مربوط به رفاه ذهنی نظرسنجی عمومی اجتماعی«GSS» که از سال 1972 با پاسخهای ترتیبی، رفاه مردان و زنان را در ایالات متحده بررسی و دنبال میکند، نشان میدهد زنان طی سالهای 1972 تا 1998 شادتر از مردان بودند، اما با گذشت زمان و به وجود آمدن شکافی آشکار، آنها کمتر و کمتر شاد شدهاند و تا سال 2006 فشارهای مداوم برای انطباق با هنجارهای اجتماعی و وظایف مراقبتی آنها از خانواده، در این روند نزولی دخیل بوده است. اما در سال 2011، مطالعهای بر مبنای دادههای سیستم نظارت بر عوامل ریسک رفتاری «BRFSS»، تایید کرد که شرایط برای زنان از سال 2009 کمی بهتر شده و سطح رضایت آنها از زندگی از مردان پیشی گرفته اما در عین حال زنان روزهای بد زیادتری از حیث سلامت روان داشتهاند و این مبین یک پارادوکس شادی زنانه است. همزمان با این مطالعه نظرسنجی موسسه گالوپ نیز تایید کرد که مردان نسبت به زنان طی سالهای 2009 تا 2020 کمتر شاد بودهاند. اما این نمیتوانست طبیعی باشد؛ به همین دلیل هربست، نرخ سریع کاهش رضایت از زندگی در میان زنان در ایالات متحده را زیر سوال برد. او با استفاده از بررسیهای سبک زندگی موسسه «DDB Needham» در سالهای 1985 تا 2005، دریافت که مردان و زنان در طول زمان کاهشهای مشابهی را از حیث رضایت از زندگی تجربه کردهاند. ولی چون مطالعات همیشه نیازمند بررسیهای بیشتری هستند، بلانچفلاور و کلارک در سال 2021 با استفاده از نظرسنجی استاندارد «Eurobarometer»، که وضعیت تاهل به همراه سایر متغیرها به عنوان عامل اصلی کنترل در نظر گرفته شده بود، ضرایب منفی در معادلات رضایت از زندگی مردان را طی سالهای 2009 تا 2019 پیدا کردند و مونتگومری نیز در همان سال نتیجه آنها را برای سالهای 2011 تا 2014 تایید کرد و این در حالی بود که یافتههای دیگر پژوهشهای انجامشده در سرتاسر جهان نشان میدادند رضایت زنان از زندگی نسبت به مردان تحت عوامل کنترل قابل بررسی، بیشتر است. تا آنکه بکتی و کانزو (2021) با استفاده از نظرسنجیهای استاندارد اروپایی برای 31 کشور جهان با فهرستی طولانی از عوامل و متغیرهای کنترل اثبات کردند، زنان گرچه میزان شادی بیشتری نسبت به مردان دارند اما همزمان افسردگی بیشتری دارند، مضطرب هستند و زمانی که با شوکهای مختلف مواجه میشوند، زمان بیشتری برای بازگشت به سطح رفاه ذهنی و بهزیستی خود صرف میکنند و 426 /54 درصد از زنان بررسیشده پاسخشان به این سوال «وقتی همه چیز در زندگی من اشتباه میشود، زمان زیادی طول میکشد تا به حالت عادی برگردم؟» بر مبنای طیف لیکرت، کاملاً موافق بوده و این یعنی آنها در غم و شادی یک پارادوکس را تجربه میکنند تا آنجا که شاد هستند اما میتوانند غمهای سنگینی را نیز همزمان تجربه کنند. موضوعی که مطالعات مبتنی بر نظرسنجی سالانه جمعیت «APS» در انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی بدان اعتبار بخشید و نشان داد گرچه مردان در این کشورها در بازههای زمانی مختلف از سطح رضایت کمتری از زندگی نسبت به زنان برخوردار بودند اما در پرسشنامه سلامت عمومی «GHQ»، امتیاز بالاتری گرفتند، نسبت به زنان ضربان قلب آرامتری داشتند که ناشی از سطح پایین اضطراب، تنش و استرس است، از سلامت عمومی بهتر و بالاتری برخوردار بودند و این موضوع حتی در دوران پاندمی ناشی از کووید 19 و شوکهای ناشی از آن هم مصداق داشت. اما چرا؟ آیا شوکهای منفی بهطور قابل توجهی بر اساس جنسیت، تبعات و اثرگذاری متفاوتی دارند؟ بیشک این سوالی است که نمیتوان بیتوجه از کنار آن گذشت، به همین جهت نیاز است تا به یافتههای تحلیلگران سلامت روان که با استفاده از نظرسنجی جدید انجام شده، نیمنگاهی شود.
پاندمی و زنان ناراضی
مطالعه اجتماعی کووید 19«UCL» که به دنبال مطالعات و نظرسنجی عمومی اجتماعی«GSS» از 21 مارس 2020، درست قبل از اعلام اولین قرنطینه تا 9 ژانویه 2022، معیارهای مختلف رفاه به ویژه شادی و رضایت از زندگی را در بریتانیا ردیابی و از همان سوالات نظرسنجی سالانه جمعیت «APS» استفاده کرده است، نشان میدهد، در دوره 2019-2015، میانگین نمره رضایت از زندگی در«APS» بهطور متوسط 7 /7 بوده و در هفته اول همهگیری، به 4 /5 کاهش یافته و در 25 تا 31 ژانویه به پایینترین میزان رسیده است. جدیدترین دادهها برای هفته اول ژانویه 2022 نیز نشان میدهد رضایت از زندگی تقریباً از آگوست تا نوامبر 2021 در حدود 6 /6 ثابت بوده و با شروع سال 2022 به 4 /6 کاهش یافته است. بدینمعنا که شوکِ پاندمی یک اثر فصلی داشته و ژانویه در بریتانیا، ماهی با کمترین میزان شادی بوده است. علاوه بر آن، بررسی دادههای شرکت مطالعاتی «YouGo» و دفتر آمار ملی «ONS» در بریتانیا تا جولای 2021 نشان میدهد که نردبان 11پلهای رضایت از زندگی «Cantril» برای مردم در ابتدای سال 2020 بالغ بر 15 /7 بوده که در ابتدای سال 2021 به پایینترین سطح یعنی 8 /6 رسیده است تا جایی که 17 درصد بزرگسالان بریتانیا در تابستان 2021 افسردگی شدیدی را نسبت به دوران قبل از همهگیری، تجربه کردند؛ پریشانی روانی رشد قابل توجهی داشته و سطح پریشانی در زنان بیشتر از مردان نمود یافته است. تا بدانجا که برخی از متغیرهای رفاه ذهنی آنها با احساسات منفی تحت فشار قرار گرفته و با آنکه نشانههای قابل توجهی از انعطافپذیری برایشان دیده میشود اما زنان در رضایت از زندگی و ارتباطات اجتماعی دچار مشکلات شدیدتری شدهاند؛ به نحوی که در اوایل ماه می 2020، از هر سه زن یک نفرشان یعنی 34 درصد آنها گزارش کردند که مجبور شدهاند زمان بسیار بیشتری را برای کار در خانه، مراقبت از کودکان و آموزش کودکان در سن مدرسه سپری کنند بدون آنکه حقوقی داشته باشند و این باعث پریشانی، خستگی، افسردگی، بیماری و انزوای آنها شده و بر سطح رفاهشان تاثیر منفی گذاشته در حالی که تنها یک نفر از هر پنج مرد دچار چنین مشکلی شده است. اما آیا به غیر از بریتانیا نیز چنین یافتههای مشابهی وجود دارد؟ پاسخ به این سوال نیازمند یک تحلیل تجربی است که بر اساس دادههای بهدستآمده از ایالات متحده، اروپا و گروه بزرگی از کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه با معیار بررسی کاهش تغییرات سطح رفاه ذهنی و عوامل اثرگذار بر آن در سالهای 2020 و 2021 انجام گرفت و تاثیرات متفاوت آن بر مردان و زنان در قالب پاسخ به 15 سوال بررسی و شناسایی شد. در این تحلیل برای ایالات متحده، با استفاده از آخرین دادههای «GSS» در یک بازه زمانی طولانی(2021-1972)، میزان شادی بین زنان و مردان با پاسخ به سوال «اوضاعتان این روزها چگونه است؟» در قالب پاسخهای سهگزینهای «بسیار خوشحال (3)، خوشحال (2)، نه خیلی خوشحال (1)»، بررسی شد. این بررسی نشانگر آن بود که سطح شادی مردم ایالات متحده در سال 2021 نسبت به سالهای 2008 و 2009 که سالهای رکود بودند و شادی در میان مردم عملاً به نصف کاهش یافته بود، باز هم روند کاهشی داشته و سطح شادی زنان نسبت به مردان با شیوع کووید کمتر شده است. علت آن نیز علاوه بر پیامد ناشی از شوک روانی، قرنطینه، تعطیلی مدارس و فاصلهگذاری اجتماعی بوده و تبعات این کاهش شادکامی با شواهدی از افزایش مرگومیر ناشی از ناامیدی، مصرف بیش از حد مواد مخدر، خودکشی و مسمومیت با الکل همراه بوده است.
مردها بیشتر حرف میزنند
برای 37 کشور اروپایی از جمله 11 کشور غیراتحادیه اروپا چون آلبانی، بوسنی هرزگوین، ایسلند، مقدونیه، نروژ، صربستان، سوئیس، ترکیه و قبرس نیز بر اساس بررسی و نظرسنجیهای استاندارد «Eurobarometer»، در بازه زمانی 2021-2003، با طرح یک سوال چهارگزینهای «آیا از زندگی که دارید در کل راضی هستید؛ اصلاً راضی نیستم (1)؛ خیلی راضی نیستم (2)؛ نسبتاً راضیام (3) و بسیار راضیام (4)» و با انطباق یافتهای با تحقیقات بلانچفلاور و کلارک در سال 2021، میزان شادکامی بررسی شد و چند متغیر شاخص در روند پژوهش دخیل بودند. بر اساس یافتهها، سطح رضایت از زندگی در سالهای 2019، 2020 و 2021 برای زنان و مردان با کاهش همراه بوده در حالی که در بیشتر این کشورها همزمان با رکود بزرگ، سطح این کاهش به ویژه در متغیر شادی بسیار کمتر بوده و صرفاً یونان، پرتغال، ایتالیا و اسپانیا کاهش قابل توجهی را تجربه کردهاند. در تحلیل شاخصتر، با همهگیری کووید، هشت کشور از این 37 کشور افت بیش از 20 امتیاز پایه در سطح رضایت از زندگی را تجربه کردهاند و این کاهش در دانمارک که در سال 2019 به عنوان شادترین کشور شناخته میشد بسیار بزرگ بوده است. علاوه بر آن این افزایش نارضایتی تا سال 2021 برای مردان نسبت به زنان در کشورهای بلژیک، فرانسه، آلمان، یونان، ایسلند، هلند، نروژ، اسپانیا، سوئد، سوئیس، ترکیه و بریتانیا، بسیار کمتر بوده و زنان این کشورها به خصوص زنان مسلمان ناراضیتر بودهاند. البته بر اساس ناهمگونی زیادی که در رابطه میان جنسیت و رضایت از زندگی در سراسر کشورها وجود دارد، در بسیاری از موارد رضایت مردان همیشه بالاتر از زنان بوده است و این در مورد بحث شادمانی نیز مصداق دارد. به استناد پاسخهای دادهشده به دو سوال «با در نظر گرفتن همه چیز با هم چقدر خوشحال هستید؛ بسیار ناراضی (0)؛ بسیار راضی (1)» و «با توجه به همه چیز، اکنون چقدر از زندگی خود راضی هستید؛ بسیار ناراضی (0)؛ بسیار راضی (1)»؛ و بر مبنای دادههای پیمایش اجتماعی اروپا (ESS) مردان نسبت به زنان از بیشتر جنبههای زندگی روزمره خود رضایت بیشتری دارند و بیشتر هم درباره آن حرف میزنند حتی اگر تفاوت جنسیتی در شادی واضح نباشد. اما زنها اگر شاد هم باشند گاه توامان به دلیل فشارهای ناشی از شوکهای مختلف روحی، اقتصادی و جنسیتی و نیز سطح تابآوری بیشتر که منجر به طولانیتر شدن بازگشت آنها به چرخه شاد زندگی میشود، افسردگی، اضطراب، غمگینی، تنهایی، تنش، سرخوردگی، ترس از طردشدگی، بیخوابی و بیقراری بیشتری را تجربه میکنند و به همین دلیل گاهی با آنکه حس میشود زنان در اوج آرامش و شاد هستند اما در درون دچار فشارهای روحی مختلفاند که این موضوع در دوران پاندمی بیشتر شده و پارادوکس شادی را بهطور ملموستری نشان داده است. پارادوکسی که در دیگر کشورهای جهان و به ویژه انگلستان هم مصداق دارد اما کمی متفاوتتر.
مردها در کجای نردبان شادیاند؟
بر اساس دادههای موسسه جهانی گالوپ و یافتههای««Zweig» که از متغیر نردبانی «GWP Cantril»، برای بررسی 30 کشور از 73 کشور منتخب و طرح دو سوال «آیا از احساساتی که در گذشته تجربه کردهاید، لذت بردهاید، چرا؟» و «لطفاً نردبانی را تصور کنید که پلههای آن از صفر در پایین تا 10 در بالا شمارهگذاری شده است. فرض کنید بالای نردبان بهترین زندگی ممکن را برای شما نشان میدهد و پایین نردبان نشاندهنده بدترین نوع زندگی ممکن برای شماست. حال در کدام پله از این نردبان شخصاً احساس میکنید در این زمان ایستادهاید، با این فرض که هرچه پله بالاتر باشد، احساس بهتری نسبت به زندگی خود دارید و هرچه پله پایینتر باشد، احساس بدتری نسبت به آن دارید. کدام مرحله به احساس شما نزدیکتر است؟»، استفاده کرده بود، مشخص شد، مردان در کل و در «در لحظه» شادتر از زنان هستند، اما اگر سوالی پرسیده شود که آنها را به تفکر در مورد شادی عمومی خود وادار کند، از سطح خوشحالی و شادیشان کاسته میشود و در کل ناهمگونی قابل توجهی در الگوهای رفاه میان زنان و مردان این کشورها وجود دارد ولی این ناهمگونی در مورد انگلستان کمی متفاوتتر است. در انگلستان مردان از رفاه بالاتری نسبت به زنان برخوردارند و این شکاف در طول همهگیری و قرنطینههای پیدرپی افزایش یافته است. همچنین سطح رفاهِ زنان بسیار ناپایدارتر از مردان است اگرچه به نظر میرسد انعطافپذیری بیشتری در آنها وجود دارد. علاوه بر آن، عوامل اثرگذار بر سطح شادی زنان بر مبنای الگوهای ماهانه و فصلی، تفاوتهای زیادی را برای آنها ایجاد میکند. مثلاً در الگوهای فصلی خودکشی وجود دارد که در آوریل تا ژوئن و اوایل تابستان به اوج خود میرسد و از نوامبر تا ژانویه در کمترین میزان است. یا زنان بهطور مداوم بیش از مردان مضطرب هستند اما روند آن برای زنان بریتانیا ماه به ماه کمی متفاوتتر است. از سویی، دادههای ماهانه نشان میدهد گرچه شادی زنان بیشتر از مردان تحت تاثیر شوک کووید قرار گرفته اما تایید هم میکند که سریعتر بدانها بازگشته که نشاندهنده تابآوریشان است. همچنین متغیرهای زیادی با تاثیر مثبت بر شادی و رضایت از زندگی وجود دارد چون آرامش، لذت بردن، احساس نشاط، شادابی و استراحت، فعال و پرنشاط بودن که در این بین نیز مردان همیشه شادتر از زنان هستند. در کنار آن، در اقتصاد، دموکراسی، بهداشت و خدمات آموزشی نیز مردان بیش از زنان رضایت دارند و این دامنه رضایت حتی به رضایت از شهری که شخص در آن زندگی میکند، دوستیها و زندگی خانوادگی آنها نیز قابل بسط دادن است. اما در کل و مهمتر آنکه هرچند با آغاز سال 2022 پارادوکس زنانه در رفاه و شادی کمی حل شده است اما هنوز یک چیز تقریباً ثابت مانده و در هر دوره نیازمند واکاوی است و آن اینکه؛ مردان همیشه در بالای نردبان و شادتر از زنان هستند.