سوگیری جنسیتی
آیا علم اقتصاد باعث نگاه جنسیتگرا میشود؟
تحقیقات اخیر رفتارهای نابرابر نسبت به زنان را در رشته اقتصاد در ابعاد مختلف از جمله ارتقا، استخدام، اعتبار برای تالیف مشترک و استانداردهای انتشار در مجلات تخصصی مورد بررسی قرار داده است. سوال این است که آیا منشأ این تمایزات در بین زنانی که در این رشته مشغول به تحصیلاند و حتی در بین دانشجویان سال اول این رشته میتواند مغرضانه و همراه با سوگیری باشد؟ در این مقاله، شواهد مستقیمی در مورد اهمیت سوگیریهای مستقیم و غیرمستقیم علیه زنان در میان دانشجویان اقتصاد در مقایسه با سایر رشتهها ارائه داده خواهد شد. به این منظور در بین دانشجویان مقطع کارشناسی در دانشگاههای شیلی یک نظرسنجی گسترده انجام شد (هم بین دانشجویان سال اول و هم دانشجویان در سالهای دوم و بالاتر). این نظرسنجی سوگیریهای مستقیم و غیرمستقیم و نگرشهای جنسیتی را آشکار کرد. نتایج بهدستآمده نشان داد با وجود اقدامات گسترده، سوگیری در بین دانشجویان اقتصاد نسبت به دانشجویان سایر رشتهها بیشتر است. همچنین برخی شواهد نشان داد که دانشجویان اقتصاد قبل از ورود به کلاسها نیز نوعی سوگیری دارند. این شکاف در بین دانجشویان سال دوم به بالا، به ویژه برای دانشجویان پسر، بارزتر است.
مقدمه
اقتصاد برای زنان رشته دشواری است. باوجود پیشرفتهای قابل توجهی که زنان در طول ۳۰ سال گذشته در دستیابی به تحصیلات داشتهاند، مشارکت زنان در اقتصاد در تمام مراحل آموزشی و حرفهای در سطح پایینی باقی مانده است. تعداد کم زنان در این رشته ممکن است با محدود کردن انواع سوالاتی که در آن مطرح میشود و همینطور با ارائه تجزیه و تحلیلهایی که نمیتواند طیف کاملی از دیدگاهها را در مورد موضوعات خاص دربر بگیرد، به این رشته آسیب برساند. علاوه بر این اقتصاددانان تاثیر زیادی بر مکالمات حوزه عمومی دارند. بنابراین، کمبود زنان ممکن است بر نوع سیاستهایی که در مجامع عمومی بحث میشوند و همچنین اجرای این سیاستها، تاثیر بگذارد.
تحقیقات اخیر رفتارهای نابرابر نسبت به زنان را در اقتصاد دانشگاهی در ابعاد مختلف نشان داده است. زنان در رشته اقتصاد، حتی باوجود بهرهوری، کمتر احتمال ارتقا دارند. اقتصاددانان مرد نسبت به سایر رشتهها کمتر تمایل به استخدام زنان دارند (ویلیامز و سیسی، ۲۰۱۵). زنان اعتبار کمتری را برای تالیف مشترک دریافت میکنند (سارسونز، ۲۰۱۷). همینطور مقالاتی که زنان مینویسند در مجلات برتر اقتصادی با استانداردهای بالاتری نسبت به مردان مورد ارزیابی قرار میگیرد. استادان زن در این رشته ارتقای کمتری دریافت میکنند (بورینگ، ۲۰۱۷؛ منگل، سائورمان و زولیتس، ۲۰۱۹). سوالی که مطرح میشود این است که آیا این رفتار نابرابر در اقتصاد نسبت به زنان به دلیل سوگیری فراگیری است که علیه زنان در این رشته، حتی در میان دانشجویان در مراحل اولیه آموزش، وجود دارد؟ و اگر اقتصاد جنسیتگراست، به این دلیل است که افرادی که جنسیتگرایی بیشتری دارند جذب این رشته میشوند یا اینکه آموزش اقتصادی به سوگیری و جانبداریهای جنسیتی کمک میکند؟
توضیحات زیادی برای این سوال که چرا سوگیری جنسیتی در اقتصاد وجود دارد، ارائه شده است. اولین توضیح این است که اگر اقتصاد به عنوان یک رشته نسبتاً پردرآمد تلقی شود، ممکن است افراد با هنجارهای سنتی جنسیتی، خصوصاً از میان مردان را جذب کند. اما این احتمال نیز وجود دارد که قرار گرفتن در معرض رشته اقتصاد خود منجر به سوگیری جنسیتی بیشتر شود. در این صورت ممکن است دانشجویان رشته اقتصاد با تعداد کمی از اعضای هیات علمی زن نسبت به سایر رشتهها مواجه شوند.
توضیح دیگر این است که آموزشهای اقتصاد، دانشجویان را به سمت دیدگاههای بازارمحور درباره سیاستهای اقتصادی سوق میدهد. اگر ایدئولوژی راستگرایانه در مورد مسائل اقتصادی با موضع محافظهکارانهتری در موضوعات اجتماعی و جنسیتی همراه باشد، این مساله میتواند منجر به سوگیری جنسیتی در بین دانشجویان اقتصاد شود. در نهایت ممکن است رشته اقتصاد خود مسوول این شکاف باشد. اقتصاد به عنوان یک علم اجتماعی، میتواند به طور بالقوه بر دید مردم درمورد جامعه، از جمله نقش زنان تاثیر بگذارد. برخی از نظریههای اقتصادی متداول نیز منجر به دیدگاههای مغرضانهتری میشود.
روش تحقیق
روش کار به این صورت بود که یک نظرسنجی گسترده در بین دانشجویان کارشناسی دانشگاههای شیلی انجام شد. جمعآوری اطلاعات در پنج فاز انجام شد.
اطلاعات از بین ۳۳۴۴ دانشجو در هفت دانشگاه شیلی جمعآوری شد. نزدیک به ۱۸۰۰ دانشجوی سال اول و حدود ۱۵۰۰ نفر از دانشجویان برتر مورد بررسی قرار گرفتند. علاوه بر این، نمونهای از دانشجویان سال اول، زمانی که در سال دوم تحصیل در دانشگاه ثبتنام کردند، نیز مورد بررسی قرار گرفتند. در پایان با یک نمونه طولی از ۳۷۹ دانشجو و در مجموع ۷۷۲۳ نفر، نظرسنجی انجام شد. دانشجویان مورد مطالعه به سوالاتی در مورد عقاید و سوگیریهای مستقیم و غیرمستقیم و برخی سوالات در مورد ویژگیهای اجتماعی و جمعیتی پاسخ دادند.
سوگیریهای غیرمستقیم با استفاده از شغلها و علوم جنسیتی اندازهگیری شد. برای اندازهگیری سوگیریهای غیرمستقیم یک نسخه کوتاه از پرسشنامه جنسیتی دوسویه به دانشجویان داده شد که بین جنسیتگرایی خیرخواهانه و خصمانه تفاوت قائل میشود. جنسیتگرایی خصمانه احساسات منفی نسبت به زنان را میسنجد (برای مثال «زنان سعی میکنند با کنترل مردان قدرت بهدست آورند»)؛ در حالیکه جنسیتگرایی خیرخواهانه ایدئولوژیای را ارائه میدهد که از زنانی که با هنجارهای سنتی جنسیتی سازگاری و مطابقت دارند محافظت میکند (به عنوان مثال، «مردان باید مایل باشند رفاه خود را برای ثبات اقتصادی زنان فدا کنند»).
همینطور از دانشجویان در مورد نگرشهای جنسیتی و عقایدشان در مورد تمایزهای جنسیتی در توانایی محاسباتی و ریاضی سوالاتی پرسیده شد. سرانجام از دانشجویان خواسته شد اهمیت عوامل مختلف (از جمله تبعیض و تمایز در ترجیحات و مهارتها) را برای توضیح شکاف حقوق و دستمزد جنسیتی ارزیابی کنند. سرانجام از خلال این سوالات، 9 متغیر مختلف برای اندازهگیری سوگیری جنسیتی درنظر گرفته شد. چهار مورد از آنها به وسیله رهنمودهای موجود در ادبیات و بقیه با گروهبندی سوالات نظرسنجی در پنج دسته براساس تجزیه و تحلیل متغیر پنهان ساخته شد. سرانجام از روش تحلیل عامل برای استخراج مولفه اصلی و اندازهگیری کلی سوگیری جنسیتی استفاده شد.
جدول یک ماتریس همبستگی برای تمام متغیرها را نشان میدهد. همبستگی بین متغیرهای مختلف تقریباً در همه موارد مثبت و معنیدار است. تنها جفت متغیری که همبستگی منفی دارند دو متغیر «شکاف جنسیتی ناشی از تبعیض» و «شکاف جنسیتی ناشی از مهارتها و ترجیحات» است. همبستگی بین جنسیت و علوم و سایر متغیرها مثبت اما کم است. با این حال رابطه معناداری بین جنسیت و علوم و اعتقادات درباره تمایزهای جنسیتی در توانایی محاسباتی و ریاضی وجود دارد که رابطه قابل انتظاری است چون هر دو متغیر ابعاد مشابهی از سوگیری جنسیتی را اندازهگیری کردند. اکثر این معیارها و همینطور مجموع نمره تمایز جنسیتی در دانشجویان اقتصاد نسبت به دانشجوهای رشتههای دیگر مغرضانهتر است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد دانشجویان سال اول اقتصاد، قبل از شرکت در کلاسهای اقتصادی، سوگیری بیشتری دارند.
نتایج
در این مقاله، شواهد مستقیمی در مورد اهمیت سوگیریهای مستقیم و غیرمستقیم علیه زنان در میان دانشجویان اقتصاد در مقایسه با سایر رشتهها ارائه شد. یافتهها نشان داد که دانشجویان رشته بازرگانی و اقتصاد نسبت به دانشجویان سایر رشتهها با سوگیری جنسیتی بیشتری مواجهاند. این دانشجویان قبل از قرار گرفتن در معرض هرگونه آموزش و قبل از ورود به دانشگاه سوگیری بیشتری دارند. این شکاف در بین دانشجویان سالهای بالاتر، به ویژه دانشجویان پسر، به مراتب بیشتر میشود. همینطور یافتهها نشان داد، نمونهای از دانشجویان که به طور طولی و در گذر زمان مورد مطالعه قرار گرفتند، با گذشت زمان سوگیریشان بیشتر میشود. درنتیجه یافتههای این تحقیق نشان میدهد که آموزش اقتصادی میتواند جانبداری و سوگیری در بین دانشجویان را افزایش دهد.
همچنین نتایج نشان داد که بخشی از این رفتار نابرابر ممکن است نتیجه سوگیریهای عمیقی باشد که در این رشته، حتی در بین دانشجویان تازهوارد وجود دارد.
تدریس شاید یکی از حوزههایی باشد که اقتصاددانان میتوانند بیشترین تاثیر را بر سیاست داشته باشند، چون میتوانند طرز تفکر رهبران آینده را در دنیای تجارت و سیاست شکل دهند. نتایج نشان میدهد که مدرسان اقتصاد باید به ویژه هنگام تعلیم، مراقب سوگیریهای پنهان (و نهچندان پنهان) خود باشند.
با توجه به اینکه نتایج تحقیق نشان داد بخشی از سوگیریهای جنسیتی که بین دانشجویان اقتصاد و بازرگانی وجود دارد، قبل از شرکت کردن این دانشجویان در کلاسهاست، پس میتوان گفت اقتصاد برای جلبنظر عده بیشتری از دانشجویان میتواند اقدامات زیادی انجام دهد. برای مثال یکی از گامها میتواند اطلاعرسانی در این مورد باشد که اقتصاددانان واقعاً چه کاری انجام میدهند.
همینطور در این مطالعه مکانیسمهای احتمالی واسطهای نیز تجزیه و تحلیل شد. برای مثال مذهب یکی از این مکانیسمهاست. دانشجویانی که مذهبیترند، به احتمال بیشتری رشته اقتصاد را نسبت به سایر رشتهها برای تحصیل انتخاب میکنند. به همین خاطر، ایدئولوژی سیاسی و دینداری اساساً تمام شکاف سوگیری بین دانشجویان اقتصاد و غیراقتصاد را در زمان ورود به دانشگاه توضیح میدهد. اما از طرفی، این متغیرها نمیتوانند افزایش فاصله و شکاف را بین دانشجویان سال اول و سالهای بعد توضیح دهند.
سرانجام شواهدی نشان داد که بخشی از شکاف بین دانشجویان اقتصاد و بازرگانی سایر رشتهها را میتوان با تعامل این دانشجویان با استاد زن توضیح داد. سوگیری و جانبداری در بین دانشجویان رشتههای اقتصاد که با بسیاری از استادان زن کلاس میگذرانند، کمتر است. برای مثال بوستان و لنگان (۲۰۱۹) در مطالعهای نشان دادند دپارتمانهای اقتصاد با سهم بیشتری از اعضای هیات علمی زن، دانشجویان دختر بیشتری نیز دارند. علاوه بر این، لنگان (۲۰۱۹) دریافت که کرسیهای گروههای زن در گروههای اقتصاد، شکافهای جنسیتی در پست استادیار و همچنین اختلاف حقوق و دستمزد جنسیتی را کاهش میدهد. درمجموع نتایج این تحقیق توجیه بیشتری برای تلاش به منظور افزایش تعداد زنان در این رشته را فراهم میکند.