عدل و انصاف
مردم چه درکی نسبت به نابرابری دارند؟
در این مقاله دادههای نظرسنجی که شامل برداشت مردم دانمارک از موقعیتشان در گروههای مختلف مرجع (به جدول ۱ رجوع کنید) و دیدگاههای انصاف بود با سوابق اداری در مورد تاریخچه درآمد، رویدادهای زندگی و گروههای مرجع پیوند داده شد. انصاف درکشده از نابرابریها به شدت با موقعیت اجتماعی فعلی افراد مرتبط است (به عنوان مثال، بیکاری یا ارتقا). مردم نابرابریهای مربوط به گروه همکاران و تحصیلات را ناعادلانهتر میدانند، اما آن را دقیقاً در گروههای مرجع دستکم میگیرند.
مقدمه
موقعیتهای اجتماعی افراد میتواند بر دیدگاه آنها در مورد طیف وسیعی از مسائل تاثیر بگذارد. مرور ادبیات در مورد وضعیت اجتماعی، تصمیمگیری اقتصادی و بهزیستی ذهنی نشان میدهد که مردم به موقعیتهای اجتماعی خود در ارتباط و نسبت با دیگران اهمیت میدهند (داسنبری، ۱۹۴۹؛ استرلین، ۱۹۷۴، ۱۹۹۵؛ بلنچ فلور و اسوالد، ۲۰۰۴). اما مردم واقعاً چقدر موقعیت خود را در نسبت با دیگران میدانند و موقعیت اجتماعی آنها چه تاثیری بر دیدگاههای آنها درباره انصاف در نابرابری دارد؟ آنها چگونه انصاف (بیانصافی) در نابرابری را در گروههای مختلف مرجع مشاهده میکنند و آیا در مورد نابرابری و موقعیت اجتماعی که برای آنها اهمیت دارد، کموبیش آگاهی دارند؟
برای پاسخ به این سوالات، از یک مجموعه داده استفاده شد که با پیوند دادن پاسخهای یک پیمایش از یک نمونه بزرگ از افراد متولد دانمارک در سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ به دادههای دقیق اداری در مورد تاریخچه درآمد، رویدادهای زندگی و موقعیت واقعی توزیع درآمد «گروههای مرجع» مختلف، ساخته شد.
گروههای مرجع شامل گروههای بزرگی از افراد یک گروه سنی، یک جنس، ساکن یک شهر، سطح تحصیلات یکسان و کار کردن در بخش یکسان و همچنین گروههای کوچکتر مرجع شامل همسایگان، همکاران، اعضای خانواده و هممدرسهایهای سابق میشود. در این نظرسنجی، از مردم در مورد دانش آنها در مورد توزیع درآمد در این گروههای مرجع، اینکه فکر میکنند چقدر نابرابریهای درآمد در این گروهها منصفانه است، و اینکه در بین گروهای مختلف موجود خود را در چه گروهی قرار میدهند (به عنوان مثال درآمد یا موقعیت «اجتماعی» آنها در هر گروه) سوال پرسیده شد.
ارتباط بین دادههای پیمایش و اداری محققان را قادر ساخت تا بفهمند مردم تا چه حدی موقعیتهای خود را در گروههای مختلف مرجع میدانند و رابطه بین موقعیتهای اجتماعی و دیدگاههای انصاف را میشناسند. درآمد در نظرسنجی همانطور که در اظهارنامه مالیاتی تعریف شد، مدنظر قرار گرفت و به این ترتیب درآمد واقعی همه افراد در گروههای مرجع از طریق اظهارنامه مالیاتی محاسبه شد. این پیوند همچنین محققان را قادر ساخت تا بررسی کنند که چگونه تغییر موقعیتهای اجتماعی در طول زندگی، از جمله تغییرات ناشی از بیکاری و ارتقا، بر دیدگاههای انصاف تاثیر میگذارد.
نتایج را میتوان در سه مجموعه اصلی از یافتهها دستهبندی کرد. اول، پاسخدهندگان به طور کلی از توزیع درآمد و موقعیتهای اجتماعی خود آگاه هستند.
مجموعه دوم یافتهها نشان داد که دیدگاههای انصاف در مورد نابرابری در تمام گروههای مرجع مورد مطالعه به شدت به موقعیت اجتماعی فعلی افراد بستگی دارد. این پیوند از سه طریق نشان داده شد: اول، دیدگاههایی برجسته شد که نسبت به مساله انصاف در نابرابری با موقعیت اجتماعی کنونی ارتباط بیشتری دارند تا با موقعیتهای اجتماعی تاریخی (گذشته). دوم، نشان داده شد که تغییر در موقعیتهای اجتماعی بر دیدگاههای انصاف تاثیر میگذارد. درک انصاف در نابرابری با شوکهای منفی (بیکاری، دورههای بستری در بیمارستان یا معلولیت) به طور قابل توجهی کاهش یافته و با شوکهای مثبت درآمد (ارتقا در محل کار) افزایش مییابد. سوم، از روش اطلاعات تصادفی استفاده شد که افراد را از موقعیت واقعی آنها در گروههای مرجع مطلع میکند. این اطلاعات بر دیدگاههای مربوط به انصاف در نابرابری در همه گروههای مرجع تاثیر میگذارد، اما به روشی نامتقارن. کسانی که موقعیت اجتماعی خود را در هر یک از گروههای مرجع بیش از حد ارزیابی میکنند و معتقدند نابرابری دارند، وقتی از موقعیت واقعی (پایین) اجتماعی خود مطلع میشوند، بیانصافترند. در مقابل، وقتی به افراد گفته میشود رتبه بالاتری نسبت به آنچه تصور میکردند دارند، نظرات انصاف خود را تغییر نمیدهند.
مجموعه سوم یافتهها نشان داد مردم نابرابری را در میان همتایانشان که در یک بخش کار میکنند و سطح تحصیلات یکسانی با آنها دارند، غیرمنصفانهتر از نابرابری در بین همسالان، همجنسان، یا همشهریان خود میدانند.
در نهایت به نظر میرسد افراد به طور کامل از موقعیتهای اجتماعی خود آگاه هستند و موقعیت آنها برای دیدگاه انصاف در مورد نابرابری مهم است. ارتقای اجتماعی باعث تحمل مردم در برابر نابرابری شده، در حالی که تنزل اجتماعی باعث تحمل کمتر آنان نسبت به نابرابری میشود.
مرور ادبیات
در راستای موضوع مورد بررسی، کارادجا و همکاران (۲۰۱۷)، دادههای پیمایش و دادههای اداری را برای بررسی درآمد گزارششده از سوی پاسخدهندگان در برابر درآمد واقعی ادغام کردند. در تحقیق حاضر با استفاده از سوابق اداری اطلاعات بیشتری از جمله سابقه درآمد افراد در طول زندگی و تجربهشان از وقایع مهم زندگی نیز بهدست آمد.
همینطور در این تحقیق تحلیلی از ارتباط بین تغییر موقعیت اجتماعی و دیدگاههای انصاف با استفاده از ترکیبی منحصر به فرد از اطلاعات مربوط به تاریخچه درآمد افراد در گذشته و شوکهای درآمدی که موقعیتهای اجتماعی را تغییر میدهد، داده شد. تحقیقات قبلی به رابطه بین سلیقه به منظور توزیع مجدد و زندگی یا رشد در محیطهای مختلف پرداختهاند، نه به تغییر در موقعیتهای اجتماعی پاسخدهندگان (راس و ولفارت ۲۰۱۸، گیلیانو و اسپلیمبرگو ۲۰۱۴، مالمندیر و نگل ۲۰۱۱).
علاوه بر این مطالعهای در سال ۲۰۱۵ در آمریکا انجام شد که اطلاعات پاسخدهندگان را در مورد توزیع واقعی درآمد در ایالات متحده نشان میدهد اما نحوه ارتباط آن با گروههای مرجع مختلف و همینطور سوءبرداشتها را نشان نمیدهد. کروس و همکاران (۲۰۱۳) دریافتند کسانی که موقعیت خود را در توزیع ملی درآمد بیش از حد ارزیابی میکنند، هنگامی که از موقعیت واقعی خود آگاه میشوند، تمایل بیشتری به توزیع مجدد دارند. برعکس، کارادجا و همکاران (۲۰۱۷) نشان میدهد کسانی که موقعیت خود را کمتر از آنچه هست ارزیابی میکنند، مطالبه کمتری برای توزیع مجدد درآمد دارند. مطالعهای در نروژ در سال ۲۰۲۰ نشان داد که وقتی سوابق مالیاتی و درآمد افراد به راحتی در اینترنت قابل مشاهده باشد، این شفافیت به طور قابل توجهی شکاف شادی و رضایت از زندگی را در بین افراد با درآمد بالاتر و پایینتر افزایش میدهد، که با یافتههای این تحقیق نیز مطابقت دارد، بهطوریکه کسانی که متوجه میشوند در رتبه پایینتری از آنچه میپندارند قرار دارند، نابرابری را غیرمنصفانهتر میدانند.
درنهایت در راستای یافته دیگر این تحقیق که نشان داده شد افراد از موقعیت اجتماعیشان آگاه هستند، اما به طور کلی نابرابری را کمتر از آنچه هست میپندارند؛ کارادجا و همکاران (۲۰۱۷) دریافتند که اکثر افراد نظرسنجی موقعیت خود را در توزیع درآمد بد درک میکنند و معتقدند که در رتبه پایینتری از آنچه واقعاً هستند قرار گرفتهاند. فهر و همکاران (۲۰۱۹) دریافتند که پاسخدهندگان درباره موقعیت خود در توزیع درآمد جهانی و ملی اطلاعات نادرستی دارند.
روش جمعآوری دادهها
جمعآوری دادهها از طریق یک نظرسنجی گسترده در سال ۲۰۱۹ انجام شد که حدود ۵۰ هزار نفر افراد متولد سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ را دربر میگرفت. پرسشنامهها برای افراد ایمیل شد. مشارکتکنندگان در زمان بررسی ۴۵ تا ۴۹ سال داشتند. مهاجران از این نظرسنجی مستثنی شدند زیرا اطلاعاتی همچون تاریخچه، هممدرسهایها و موقعیت والدین فقط برای مشارکتکنندگان متولد دانمارک قابل دسترسی بود.
درنهایت از ۵۰ هزارنفری که دعوت به پاسخ به پرسشنامه شدند عده زیادی به دلایلی از جمله عدم تطبیق جنسیت و سال تولد با دادههای ثبتشده و عدم گزارش درآمد دقیق حذف شدند و درنهایت ۹۴۱۵ نفر مشارکتکننده باقی ماندند.
این نظرسنجی شامل پنج قالب سوال به شرح زیر است:
۱- زمینه و دیدگاههای سیاسی: که شامل سوالاتی در مورد سال تولد، جنسیت، تحصیلات و اشتغال بود. همچنین در مورد رای دادن و نگرش نسبت به سیاست اقتصادی سوالاتی پرسیده شد. برای مثال در آخرین انتخابات عمومی (در سال ۲۰۱۵) به کدام حزب رای دادید؟
۲- درآمد: این بخش در مورد درآمد کسبشده در یک سال قبل (۲۰۱۷) سوال میکند و شامل درآمد دستمزدی، درآمد خوداشتغالی و نقل و انتقالات درآمد شامل مالیات (که عمدتاً از مزایای بیمه بیکاری، مزایای از کارافتادگی و کمکهای اجتماعی تشکیل شده است) میشود.