فرزند مشروعِ عشق نامشروع
زایش سرمایهداری از کجا کلید خورد؟
ورنر سومبارت کتاب «تجمل و سرمایهداری» را با یک جمله کلیدی به پایان میرساند تا بهطور خلاصه و سهل، چکیده کتاب را در انتها و در یک جمله به خواننده کتاب تحویل دهد: «تجمل خودش فرزند مشروع عشقی نامشروع بود، عشقی که حاصلش به زایش سرمایهداری انجامید.» سومبارت با نگاهی جامعهشناسانه به تشریح واژه تجمل در سیر تاریخیاش میپردازد و عنوان میکند: «تجمل عبارت است از هرگونه مصرف بیش از حد لازم.» او به این مقدار بسنده نمیکند و در پی دستیابی به تعریف ذاتی تجمل است، این تعریف را کامل نمیداند و بر این باور است که تعریفی نسبی است و برای درک واژه تجمل باید تعاریف نسبی را کنار زد و فهمید «حد لازم» در مصرف کجاست؟
سومبارت به موشکافی واژهها و معناهای کلیدی در کتاب که همانطور که از نام آن هم برمیآید بر تجمل، مصرف و سرمایهداری استوار است، حساسیت زیادی نشان میدهد. برای او مهم است که مخاطبش به معنای واژههای کلیدی اشراف پیدا کند، چنانکه در بخشهایی دست به تعاریف روانشناختی، اخلاقی و زیباشناسی از تعریف «حد لازم» میزند تا ابعاد گوناگون پدیده مصرف را برای خواننده بشکافد، وی به این مقدار نیز بسنده نمیکند و به مخاطب خود اعلام میکند که در تعریف تجمل نباید وجوه فرهنگی را نیز نادیده گرفت، در ادامه تعریف از تجمل که به مصرفگرایی منجر میشود به ابعاد کمی و کیفی نیز میپردازد. همین نمونهها کافی است تا درک کنیم که او تا چه میزان به درک این واژه به عنوان پیشنیاز ورود به بحثهای ثانویه حساس است.
با این حال سومبارت معرفی کردن منبع مشخصی برای تاریخ تجمل را عملاً غیرممکن میداند چراکه معتقد است برای چنین کاری لازم است از تکتک منابع تاریخی استفاده شود و در ادامه راهحل را در بررسی میراث ملموسی همچون بناها، لوازم خانه، ابزارها، دفاتر حسابها و فاکتورهای هزینههای ساختوساز و سفرنامهها میداند، او همچنین خاطرهنویسی گسترده در سدههای 16، 17 و 18 را به عنوان خوراکی مهم و گسترده برای این بررسی معرفی میکند.
نظریههای تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی سومبارت، درک مفهوم ما از روح تجمل را تسهیل میکند، مفهومی که از ایدههای سرزندگی و نشاط در مورد انسانهای تجملگرا استفاده میکند. سومبارت در نگارش این کتاب با تمرکز بر الزامات اقتصادی و عوامل محرک در شکلگیری روحیه سرمایهداری اروپایی، که بررسی گسترده تاریخی را میطلبد، به بسط و تشریح ایده خود میپردازد، ایدهای که طبق آن تجمل و تجملگرایی نقشی کلیدی در گسترش سرمایهداری ایفا کرده است. به این ترتیب که از قرن 13 به بعد کالای لوکس بهطور گستردهتری در دسترس قرار گرفت و خواهان یافت و به واسطه این تغییر، برخی مولفههای کلاسیک سیستم سرمایهداری با یکدیگر ارتباط پیدا کرد، مولفههایی مانند تقسیم کار، ظهور بازارهای جدید و در نتیجه انباشت سرمایه که سومبارت بهطور ویژهای موارد فوق را در ارتباط با رشد تجملگرایی در نظر میگیرد.
سومبارت در کتاب به این موضوع میپردازد که اشراف و نجیبزادگان که اوج آن را در قرن هجدهم شاهد هستیم، به افزایش تجملات دامن زدهاند. البته نوکیسهها نیز در این سازوکار به ایفای نقش پرداختهاند: یعنی بورژوایی که در جامعهای سلسلهمراتبی میزیسته و مجبور بوده تا خود و ارزش خویش را به اثبات برساند و این امر ضرورت وجود درجه تازه و بالاتری از تجملات را پدید آورد. مورد فوق تقاضا برای کالای لوکس را نیز افزایش داده که بهزعم سومبارت بهطور ویژه به ظهور بازارهای جدید انجامید که خود موجب توسعه اقتصاد شد.
مطالعه تحولات سرمایه و اثرات آن بر قشرهای جامعه خود یک «روندپژوهی» محسوب میشود که سومبارت در تجمل و سرمایه به خوبی به آن پرداخته است. او در ابتدای کتاب با اشاره به این نکته که در این تحقیق مطالبش را از منابع بیشماری دریافت کرده است و تمامی آنها را در پینویسها آورده، اشاره میکند که این روند کتابشناسی جداگانه را غیرضروری مینماید، ولی باز هم با ذکر این نکته که «گنجینه تکنگاری ملل مختلف» را برای دستیابی به نتیجه مورد نظرش مورد بررسی قرار داده، به حساسیت خود بر چندبعدی دیدن موضوع تجمل و سرمایهداری صحه میگذارد و عنوان میکند که مقصودش از بررسی گنجینههای تکنگاری اجتماعی-تاریخی ملل اروپایی دستیابی به جنبه اجتماعی-روانشناختی است، چراکه پرداختن تکوجهی به تاریخچه نسبشناسی ملل از ضعف و کمبود نگاه تحقیقی عمیق رنج میبرد.
بررسی روند تجمل و سرمایهداری در پنج محور کلی شامل: جامعه جدید، شهر، دنیوی ساختن عشق، توسعه تجمل و سرمایهداری-فرزند تجمل در «تجمل و سرمایهداری» صورت میگیرد.
سومبارت با بررسی واژه دربار در ابتدای امر بر این صحه میگذارد که تاریخچه دربار همان تاریخچه دولت است، گذار از ثروتهایی که دیگر بر مبنای زمینداری نبود و روند تاریخی تبدیل آنها به ثروت سرمایهای در ابتدای قرن سیزدهم و چهاردهم مورد بررسی قرار میگیرد، پس از این دوره در قرن هفدهم، مرحله بزرگ دیگری در پیدایش جامعه نوین آغاز شد چنانکه تا اواخر حکمرانی لویی شانزدهم، داراییهای طبقه متوسط در فرانسه و همچنین انگلستان ظهور پیدا کرده بود. سومبارت استدلال میکند که از سال 1600 تا 1800، نوکیسهها روحیه آن دوران را با تشکیل پیمان و اتحاد جدید با اشرافزادگان کمثروت، بیش از پیش تغییر دادند. در این دوره جدید آغازِ سرمایهداری، مردان ثروتمند آرزو داشتند در طبقات برتر از لحاظ اجتماعی پذیرفته شوند. با این حال، از نظر اشراف، کسب پول از راه تجارت کار آبرومندانهای نبود، دیدگاهی که در محافل طبقات بالاتر در قرون هفدهم و هجدهم همچنان رواج داشت.
سومبارت در بررسی فصل «شهر» که در آن به روند خاستگاه و سازماندهی شهر سرمایهداری اولیه پرداخته است منابع موجود در دسترسش در این باره را مانند فصل قبل در بهترین حالت به تاریخ قوانین شهری محدود میداند و با این استدلال، عنوان میکند که این نگاه نیز از ضعف بررسی دیدگاههای اقتصادی و فرهنگی رنج میبرد. همین نگاه و وسواس سومبارت در مسیر پژوهش است که او را از دیگر اقتصاددانان و جامعهشناسان همعصر خود متمایز میسازد.
سومبارت برای این ضعف چارهای اندیشیده و آن هم رجوع به منابع اصلی است، در واقع او سیر در میان سفرنامههای آن برهه زمانی را مستندتر و مستدلتر از بقیه منابع میداند.
سومبارت به دلیل زیست اندیشهای پرفرازونشیبی که از سر گذرانده تبدیل به دسته نویسندگانی شده است که برای خواندن آثارشان بهتر است پیششرط خواندن زندگینامهشان را در نظر گرفت تا فهم عمیقتری در مورد آرا و نظریات این نویسنده داشت.
مشهور در حیات، کمفروغ پس از ممات
ورنر سومبارت در 19 ژانویه 1863 در ارمسبلن هارز متولد شد و سرانجام به عنوان یک اقتصاددان و جامعهشناس برجسته آلمانی درآمد. او سرگروه مدرسه تاریخ جوانان و یکی از برجستهترین دانشمندان علوم اجتماعی اروپا در ربع اول قرن بیستم بود.
انتقاد سومبارت از سنت اقتصاد سیاسی لیبرال، وی را به سوسیالیسم و فعالیت در تاریخ اقتصادی سوق داد. وی در دانشگاههای پیزا، برلین و رم در رشته حقوق و اقتصاد تحصیل کرد و به عنوان یک فعال اجتماعی چپ شهرت یافت، عنوانی که در ابتدا مانع دستیابی او به مسوولیت دائمی در دانشگاه شد، با ظهور مارکسیسم، سومبارت «سرمایه» مارکس را تفسیر کرد، پس از آن تجمل و سرمایهداری برای اولین بار در سال 1913 با عنوان Luxus und Kapitalismus منتشر شد.
قبل از تجمل و سرمایهداری، سومبارت، دقیقاً مانند دوست و همکارش ماکس وبر، سالها در مورد تناقضات ذاتی سرمایهداری کار میکرد و سرانجام کار بزرگ خود سرمایهداری مدرن را با عنوان اصلی Der Moderne Kapitalismus (1902) به نگارش درآورد.
این کتاب، کتاب اصلی سومبارت محسوب میشود، سومبارت با قرار دادن عنوان کاپیتالیسم روی این کتاب نقش مهمی در برجستهسازی و معرفی این مفهوم داشت، هرچند پیش از او لویی بلان در دهه 1850 برای اولینبار این مفهوم را مطرح و به نوعی ابداع کرد.
اگر بخواهیم اندیشه سومبارت را در دو واژه طی زندگیاش خلاصه کنیم، باید بگوییم: مارکسیسم و آلمان؛ هرچند شاید سادهانگارانه به نظر برسد که بیهیچ توضیحی فقط به این دو واژه بسنده کنیم، بنابراین باید گفت: او ابتدا یک مبارز سرسخت جنبش سوسیالیستی شد؛ این را مرهون آشناییاش با فردریش انگلس بود. در این دوره، سومبارت نه منتقد مارکس بود و نه فراتر از او. او سعی میکرد که در استمرار چشمانداز مارکسی، یک ضمیمه فرهنگی- اجتماعی و اجتماعی-روانشناختی به تجزیه و تحلیل ماهیت کاپیتالیسم بیفزاید.
در سال 1967، ترجمه انگلیسی «تجمل و سرمایهداری» منتشر شد. این کتاب در زمان انتشارش در آلمان پرفروش نبوده؛ با وجود این، در دهههای اول قرن بیست و یکم، تجمل و سرمایهداری از تحسین بینالمللی که شایسته آن است، برخوردار میشود.