شناسه خبر : 9926 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چرا ریال روز به روز ارزش خود را از دست داد؟

دلار، ریال و چالش بزرگ

کاهش ارزش پول ملی در یک سال اخیر را شاید بتوان بزرگ‌ترین چالش اقتصادی کشور در حال حاضر دانست.

زهرا کاویانی/ پژوهشگر اقتصادی
کاهش ارزش پول ملی در یک سال اخیر را شاید بتوان بزرگ‌ترین چالش اقتصادی کشور در حال حاضر دانست. هر چند که از کاهش شدید ارزش پول ملی بیش از یک سال و اندی نمی‌گذرد، اما شوک وارد‌شده به بازار ارز و ارزش پول ملی ریشه در سیاست‌های اقتصادی دوره‌های گذشته داشته و تنها برخی عوامل سبب شدند تا فنر قیمت ارزهای خارجی رها شده و پول ملی یکباره به کمتر از یک‌سوم ارزش خود نزول کند. نزولی که به نظر می‌رسد تمامی بخش‌های اقتصادی کشور را با مشکل مواجه کرده و تمامی ابعاد اقتصادی اعم از زندگی عادی و روزمره مردم، تولید تولید‌کنندگان، صادر‌کنندگان و وارد‌کنندگان و مسوولان و سیاستگذاران اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است. هر چند که مساله کاهش ارزش پول ملی در یک سال اخیر تولید و سایر بخش‌های اقتصادی را به شدت تحت تاثیر قرار داده و پیامدهای متعددی در پی داشته است، اما با توجه به مدت اندک سپری‌شده از آن، شاید بتوان گفت پیامدهای ناشی از این بحران هنوز به درستی درک نشده و می‌‎توان انتظار داشت در صورت ادامه این بحران، سال آینده، سال سخت‌تری برای تولید باشد. پیامدهایی مانند کاهش واردات و کاهش شدید قدرت خرید مردم به واسطه تورم ایجاد‌شده، کاهش اشتغال و افزایش بیکاری ناشی از کاهش تولید به شدت وابسته به واردات و مثال‌هایی از این قبیل، از جمله مواردی است که انتظار می‌رود با ادامه بحران درآمدهای ارزی، شدت بیشتری داشته باشد. به منظور بررسی چالش کاهش ارزش پول ملی، ابتدا باید ابعاد و پیامدهای این چالش را بررسی کنیم، با مشخص شدن ابعاد موضوع می‌توان به عوامل ایجاد‌کننده این بحران پرداخت و پس از پرداختن به عوامل بحران، این سوال اساسی مطرح می‌شود که راه حل برون‌رفت از شرایط فعلی چیست؟ در حقیقت پرداختن به ابعاد چالش کاهش ارزش پول ملی و همچنین بررسی عوامل ایجاد‌کننده این چالش، می‌تواند زمینه‌ای برای پرداختن به این موضوع باشد که چه راهکارهایی برای حل بحران ارزی محتمل است.
ابعاد چالش بحران ارزی
کاهش یکباره ارزش ریال به کمتر از یک‌سوم قیمت‌های قبلی دارای پیامدهای گسترده‌ای است که از حوصله این یادداشت خارج است. با این حال همان طور که اشاره شد، کاهش ارزش ریال در تمامی ابعاد اقتصادی جامعه از زندگی مردم عادی گرفته تا تولیدکنندگان و حتی صادرکنندگان اثر گذاشته است. مردم در زندگی روزمره خود، افزایش شدید قیمت‌ها، کمبود اقلام ضروری و یا کالاهای لوکسی را که به استفاده از آنها عادت کرده بودند به روشنی درک می‌کنند. پیامدهای کاهش ارزش پول ملی، از افزایش قیمت مرغ و گوشت و لبنیات و کمبود دارو به عنوان کالاهای ضروری گرفته تا افزایش قیمت سایر کالاها مانند خودرو و کمبود برخی کالاهای لوکس مانند لوازم منزل خارجی و ...، همه اقشار جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. مهم‌تر از آن، تولید‌کنندگان نیز با مشکلات زیادی مواجه شده‌اند، تولیدات ساخته‌شده بر پایه واردات که طی سال‌های وفور درآمدهای ارزی، از کالاهای واسطه‌ای، سرمایه‌ای و یا حتی نهایی خارجی برای تولید استفاده می‌کردند، به یکباره با افزایش قیمت ارز مواجه شده‌اند که در نتیجه بنیان تولید را با مشکل مواجه ساخته است. رکود در بخش تولید، بیکاری را نیز در پی داشته و دارد که مجدداً زندگی مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و از آن جهت است که پیامدهای کاهش ارزش پول ملی در بخش تولید مهم‌تر از بخش مصرف قلمداد می‌شود. کاهش ارزش پول ملی، حتی صادرکنندگان را نیز با مشکلات اساسی مواجه کرده است، ممکن است به نظر برسد که صادرکنندگان تنها گروهی هستند که از افزایش نرخ ارز نفع خواهند برد، اما محدودیت‌های ایجاد‌شده برای صادرکنندگان مانند ممنوعیت و محدودیت صادرات، محدود کردن صادرکنندگان برای ورود ارز حاصل از صادرات و بخشنامه‌های مکرر و متناقض، عملاً صادرکنندگان را نیز با مشکل مواجه کرده است. در نهایت سیاستگذاران اقتصادی نیز با چالشی جدی مواجه شده‌اند به طوری که بخشنامه‌ها و تغییر پی در پی قوانین نشان می‌دهد سیاستگذار تحلیل دقیقی از شرایط پیش‌آمده نداشته و سعی در کنترل امور از طریق راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و مقطعی دارد که همین موضوع باعث شده تا اطمینان مردم به سیاستگذار نیز تا حدود زیادی با خدشه مواجه شود. مجموع این موارد در کنار جذابیت بازار ارز برای سرمایه‌گذاری و جذب نقدینگی سرگردان به سمت این بازار و در نتیجه آشفتگی بیش از پیش این بازار، باعث شده است تغییر ارزش پول ملی، به چالشی بزرگ بر سر راه رشد اقتصادی کشور تبدیل شود. بنابراین با توجه به ابعاد پیامدهای کاهش ارزش پول ملی می‌توان دو سوال اساسی را مطرح کرد که با پاسخ دادن به سوال اول می‌توان زمینه را برای یافتن پاسخی منطقی برای سوال دوم فراهم کرد. سوال اول آنکه چه عواملی باعث شد تا نرخ ارز یکباره جهشی تا این سطح داشته و پول ملی به یکباره به یک‌سوم ارزش خود نزول کند؟ سوال دوم و اساسی‌تر آنکه در حال حاضر چه راه‌ حل‌های محتملی برای برون‌رفت از این شرایط وجود دارد؟ پاسخ به هر دو سوال با چالش‌های جدی مواجه است اما همان طور که اشاره شد پاسخ به سوال اول می‌تواند زمینه‌ساز یافتن پاسخ و راه‌حلی مناسب برای سوال دوم باشد.
بررسی چرایی وقوع بحران ارزی
برای پاسخ به سوال اول، یعنی عواملی که در رخداد بحران ارزی موثر بوده‌اند، هرچند می‌توان عوامل متعددی را نام برد اما به نظر می‌رسد مهم‌ترین عوامل آن را باید در بررسی روند گذشته سیاستگذاری در ایران و شوک‌های وارده یک یا دو سال اخیر بررسی کرد. مروری بر وضعیت گذشته اقتصاد ایران به خصوص از سال 1381 به بعد که سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز به اجرا درآمده و درآمدهای ارزی کشور نیز افزایش پیدا کرده بود، نشان می‌دهد قیمت ارز طی این دوره افزایش اندکی داشته است، این افزایش اندک به همراه تورم بالاتر از ‌20درصدی طی این سال‌ها، باعث شد تا واردات از جذابیت بالایی برخوردار شود و در نتیجه واردات مواد اولیه، واسطه‌ای، سرمایه‌ای و مصرفی به شدت افزایش پیدا کرد. در میان اقلام وارداتی طی این سا‌ل‌ها از میوه تا لوازم لوکس منزل و یا کالاهای واسطه‌ای تولید مشاهده می‌شود. رشد واردات طی این سال‌ها به گونه‌ای بوده که طی 10 سال واردات ایران بیش از سه برابر شده است. بنابراین این حجم از افزایش واردات، انتظار جهش یکباره نرخ ارز را ایجاد می‌کرد. در کنار این عامل، برخی سیاست‌های اجراشده در دو سال اخیر نیز به این روند کمک کرد. نقدینگی افزایش‌یافته ناشی از اعطای یارانه نقدی به خانوارهای ایرانی باعث افزایش تورم شده و همزمان با آن، نرخ سود سپرده‌های بانکی در سال 1390 نسبت به سال 1389 کاهش یافت، در نتیجه بازار سپرده‌های بانکی بیش از پیش جذابیت خود را از دست داده و این نقدینگی سرگردان به سمت سایر بازارها مانند بازار طلا و ارز سرازیر شد و این بازارها را با التهاب مواجه کرد. از طرف دیگر تحریم‌های مالی و بانکی و سایر تحریم‌های اعمال‌شده بر جمهوری اسلامی ایران، در این مدت شدت گرفت و همین موضوع باعث ایجاد موانعی برای انتقال درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت خام به کشور شد. در نتیجه این عامل نیز عرضه ارز در بازار را با مشکل مواجه کرد. در نتیجه می‌توان عنوان داشت سه عامل فوق یعنی روند گذشته اقتصاد ایران و افزایش شدید واردات طی دهه 1380، افزایش نقدینگی و عدم جذابیت سایر بازارهای مالی در مقابل بازار ارز و کاهش عرضه ارز به علت تحریم‌های اقتصادی، باعث بروز بحران در بازار ارز شده است. شناسایی عوامل بروز بحران در بازار ارز از این جهت دارای اهمیت است که می‌تواند در پیدا کردن راه حلی برای عبور از این بحران موثر باشد. در حقیقت برای پاسخ به سوال دوم، یعنی راهکار برون‌رفت از این شرایط باید ابتدا عوامل ایجاد‌کننده بحران در بازار ارز را شناسایی کرد. زمانی که مشخص شود عمق بحران در بازار ارز تا چه میزان است و همچنین چه مجموعه‌ای از عوامل در ایجاد چنین بحرانی موثر بوده‌اند، می‌توان تلاش کرد تا به راه حلی مناسب در این زمینه دست یافت. بنابراین هر گونه تلاشی برای حل بحران فعلی باید بتواند به این سوالات پاسخ دهد که برای مهار هر یک از عوامل سه‌گانه نام برده‌شده برای ایجاد بحران ارزی، چه راه حلی می‌توان پیشنهاد داد؟ چگونه می‌توان با کمترین هزینه از وابستگی مصرف و تولید ایران به واردات کاست؟ چگونه می‌توان حجم نقدینگی را کنترل کرد و همچنین پس از کنترل حجم نقدینگی چه بازارهای جایگزینی برای بازار ارز به منظور سرمایه‌گذاری وجود دارد؟ چطور می‌توان پیامدهای ناشی از کمبود عرضه ارز در بازار را کنترل کرد و چه راه‌حل‌هایی برای افزایش عرضه ارز در بازار وجود دارد؟ پاسخ به سوالات فوق به این دلیل که می‌تواند راه حلی برای برون‌رفت از شرایط بحران ارزی فراهم کند، دارای اهمیت زیادی است. زیرا همان طور که عنوان شد، بحران ارزی فعلی را شاید بتوان مهم‌ترین مساله فعلی اقتصاد کشور دانست که می‌تواند چالشی جدی در مسیر تولید ایجاد کند و این چالش در گام‌های بعدی، چالش اشتغال، بیکاری و ... را به همراه دارد که علاوه بر پیامدهای اقتصادی، پیامدهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی در پی خواهد داشت.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها