پاسخهای حسین عبدهتبریزی به منتقدان روش جدید تامین مالی مسکن
توسعه بازار تسهیلات نیاز اقتصاد ایران است
حسین عبدهتبریزی مشاور مالی وزیر مسکن این روزها سخت به دنبال اجرایی کردن ایده چندین ساله خود است. او در گفتوگو با «تجارت فردا» تفاوتهای دوره کنونی با اوایل دهه ۷۰ را توضیح داده است.
حسین عبدهتبریزی مشاور مالی وزیر مسکن این روزها سخت به دنبال اجرایی کردن ایده چندین ساله خود است. او در گفتوگو با «تجارت فردا» تفاوتهای دوره کنونی با اوایل دهه 70 را توضیح داده است. زمانی که قرار بود طرح پاک اجرا شود و امروز که ایجاد بازار رهن برای تامین منابع مالی مسکن دنبال میشود. گرچه در خصوص ایده آقای مشاور تاکنون اطلاعات کمی منتشر شده و قرار است به زودی از چارچوپ طرح رونمایی شود اما برخی منتقدان با استناد به کلیات مطرحشده انتقادهایی را وارد کردهاند. اولین انتقاد روند تورمی در اقتصاد ایران است که در تناقض با پیششرط ثبات در تامین مالی مسکن است. خطر سوداگری و افزایش قیمت نیز دیگر انتقاد وارده به طرح است. عبدهتبریزی در این گفتوگو به انتقادهای مطرح شده جواب داده است.
پیششرط توسعه روشهای تامین مالی مسکن، ثبات در اقتصاد است. در اقتصادهایی مانند ایران که بهدلیل وابستگی به درآمدهای نفتی نوسان ذاتی دارند، چگونه میتوان این روند را به انجام رساند؟
دو نوع تامین مالی در بخش مسکن وجود دارد: تامین مالی ساخت و تامین مالی خرید بلندمدت مسکن یا آن چیزی که به آن تسهیلات رهنی میگویند. در مورد ساخت مسکن که تسهیلات کوتاهمدت یا حداکثر میانمدت میخواهد، تامین مالی آسانتر است؛ بانکها و بازار سرمایه آمادگی دارند برای پروژهای که حداکثر دوره ساخت آن سه یا چهار سال است، منابع مالی تامین کنند. هرچه نظام بانکی و بازار سرمایه تقویت شود، تامین منابع مالی برای ساخت روانتر میشود. اما مساله اساسی تامین مالی تسهیلات رهنی است؛ یعنی اخذ تسهیلات بلندمدت در قبال توثیق ملک. مردم علاقهمندند با پیشپرداخت کم و اقساط طویلالمدت 15 تا 20ساله، منابع لازم را برای خرید مسکن خود تامین کنند، چرا که مسکن بهعنوان بزرگترین سرمایهگذاری هر فرد عادی در طول عمر خود، از محل پساندازهای گذشته و آتی هر دو خریداری میشود.
بنابراین، در کشوری که نرخ تورم در سالهایی مثل سال 1392 به 40 درصد هم میرسد، راضی کردن بانکها به اعطای تسهیلات 15 یا 20ساله امری بسیار دشوار است. تمامی مشکل در این نقطه متمرکز است که بتوانیم بازار تسهیلات بلندمدت خرید مسکن یا بازار رهن را توسعه دهیم. برای چنین توسعهای، هم بازار اولیه و هم بازار ثانویه باید تقویت شوند. هر دو کار در فهرست برنامههای وزارت راه و شهرسازی و بانک مسکن قرار دارد. امیدوارم بانک مسکن در آیندهای نهچندان دور به بانکی تبدیل شود که هم در حوزه بازار اولیه رهن و هم در بازار ثانویه رهن فعال باشد.
برخی منتقدان طرح ایجاد صندوقهای پسانداز مسکن در بانکهای تجاری و جذب سپردههای مردم ادعا دارند که چون این کار با افزایش عرضه همراه نیست، تنها به تحریک طرف تقاضا میانجامد و باعث رشد قیمتها میشود؟
اولاً، در حال حاضر تقریباً به ازای هر خانوار یک مسکن در کشور وجود دارد. یعنی امروز برخلاف 25 سال پیش که سیاست پاک (پسانداز، انبوهسازی و کوچکسازی) در وزارت مسکن و شهرسازی آغاز شد، و در آن زمان در مقابل 120 خانوار، فقط 100 واحد مسکونی وجود داشت، عرضه بهبود یافته است. طی این سالها، نرخ رشد عرضه مسکن بهطور مداوم از نرخ رشد جمعیت بالاتر بوده و باعث شده است تا میزان کسری مسکن مداوماً کاهش یابد. بهعلاوه، وقتی صندوقهای پسانداز مسکن توسط همه بانکها شکل بگیرد، و مردم برای خرید مسکن پسانداز کنند، قدرت خرید مردم برای خرید واحدهای مسکونی افزایش مییابد. اگر برای سازندگان و انبوهسازان روشن باشد که خریداری برای واحدهای آنها موجود است، طرف عرضه نیز همزمان با پسانداز کردن مردم، فعال میشود. طی 10 سال گذشته بهطور متوسط در هر سال 750 هزار
واحد مسکونی ساخته شده است. بهنظر میرسد افزایش این رقم تا یک میلیون واحد، بهراحتی امکانپذیر باشد. در صورتی که در طول سه سال آینده بهطور خالص 5/2 میلیون واحد به موجودی مسکن جاری کشور اضافه شود، در آن صورت تعداد واحدهای مسکونی 10 درصد از تعداد خانوارها بیشتر خواهد شد. بنابراین، بهنظر نمیرسد این بیان صحیح باشد که هر وقت برای مسکن پسانداز کنیم، بلافاصله تقاضا تحریک میشود. صندوقهای سرمایهگذاری پسانداز مسکن با حداکثر تسهیلات قابل پیشبینی 50 میلیون تومان، بلافاصله پول داخل بخش نمیریزند که فقط تقاضا تحریک شود؛ این کار بهتدریج صورت میگیرد و همزمان انبوهسازان نیز واحدهای مسکونی جدید خواهند ساخت. به هر حال، اگر در چهار سال گذشته که تعداد صندوقهای پسانداز مسکن محدود بوده، و پساندازها کمتر بود، قیمتها ثابت نمانده و حتی تا سه برابر افزایش یافته، باید در استدلال یادشده تجدیدنظر شود. بنابراین، بیان اینکه بخواهیم مساله را به این تقلیل دهیم که هرگاه برای خرید مسکن پسانداز کنیم، طرف تقاضا تحریک میشود، بیان کاملی نمیتواند باشد.
یکی از دغدغههایی که در دل این طرح و خلاء ناشی از تقویت سمت عرضه وجود دارد، امکان منفعت سوداگران و بساز بفروشها در نتیجه این طرح است. با رشد میزان تسهیلات، دارندگان واحدهای ساختهشده امکان مییابند در سمت عرضه واحدها، قیمتهای فروش بالا را تحمیل کنند.
اگر نگران سوداگری در بخش باشید، پیشنهاد شما باید این باشد که برای معاملات دست دوم و سوم مسکن، مالیاتهای بالاتری وضع شود؛ یعنی، اگر میخواهیم بازار سوداگری در حوزه مسکن را محدود کنیم و مسکن ابزار پسانداز و سرمایهگذاری سفتهبازان نباشد و بهقول شما، امکان سوءاستفاده عمرانکنندگان و بساز بفروشها فراهم نشود، در آن صورت پاسخ این نیست که متقاضیان خرید مسکن را از پسانداز منع کنیم. اگر آنان پسانداز نکنند، دیگر نمیتوان مثل سالهای گذشته از طریق پول پرقدرت (خلق پول توسط بانک مرکزی) منابع مالی مسکن برای اقشار با درآمد پایین را تامین کرد. راهحل باید این باشد که نظام مالیاتی را برای معاملات دست دوم و سوم مسکن به کمک بگیریم. یعنی اگر کسانی هستند که کار آنها بازرگانی واحدهای مسکونی است،
یعنی واحدها را میخرند که در آینده گرانتر فروخته و سود کنند امری که در ذات خود هم بلااشکال است و میتواند امری حرفهای تلقی شود باید مثل هر بازرگان دیگر مالیات بپردازند. این رویه در بیشتر کشورها رایج است: در آلمان، اگر مسکنی را 10 سال نگه دارید و آن را بعد از 10 سال بفروشید، سود از مالیات معاف میشود؛ اما اگر واحد مسکونی را کمتر از 10 سال در مالکیت نگه دارید و بخواهید بفروشید، باید مالیات سنگینی بپردازید. بنابراین، یک راه برخورد با مساله آن است که در شرایط ایران که تورم هم بالاست، مثلاً تاجر مسکن که دائماً کارش خرید و فروش مسکن است اگر قبل از پنج سال واحد مسکونی را بفروشد، و به قول شما در این بخش سوداگری راه بیندازد، در آن صورت باید مالیات سنگینی بپردازد. این خود مانع از آن میشود که معاملات دست دوم و دست سوم سفتهبازانه انجام شود. در عین حال، ممکن است بهمحض اینکه بحث از مالیات شود، نگران رکود بازار شوید و بگویید چنین کاری بر رکود بازار میافزاید. برای اجتناب از چنین رکودی، شاید مناسب باشد وضع مالیات را تا دو، سه سال دیگر به تاخیر اندازیم
تا میزان عرضه مسکن 10 درصد بالاتر از تقاضا برسد. بعد از آن تاریخ میتوان بدون ترس از کاهش موجودی مسکن، اقدام به وضع مالیات برای معاملات زیر پنج سال واحدهای مسکونی کرد.
آقای دکتر برخی از منتقدان با توجه به تجربه بحران جهانی و نقش بازار رهنی در شکلگیری آن نسبت به تکرار چنین بحرانی در ایران هشدار میدهند.
مقایسه صورت گرفته مع الفارق است. باید پرسید فروش مثلاً 500 میلیارد تومان بسته تسهیلاتی در بازار رهن ثانویه چه بحرانی متوجه اقتصاد ایران میکند با توجه به حجم نقدینگی ارقامی که قرار است تسهیلات داده شود عدد قابل توجهی نیست. نکته دیگر آنکه در شکلگیری بحران مالی بانکها 120 درصد ارزش مسکن را وام میدادند اما در ایران که قرار نیست چنین اتفاقی رخ دهد. باید نظارت جدی شود. بازار مسکن ثانویه اقدامی پیچیده نیست بلکه به سازنده کمک میکند که مردم به صورت نسیه خانهدار شوند.
دیدگاه تان را بنویسید