لازمه موفقیت صندوقهای سرمایهگذاری از نگاه معاون پیشین وزارت مسکن
شروط سهگانه برای کامیابی
منوچهر خواجهدلویی معاون پیشین وزارت مسکن است که با چهار وزیر مسکن پس از انقلاب در مقام معاونت همکاری داشته است. او اگرچه همکاری با هر چهار وزیر مسکن را ارزشمند تلقی میکند اما از دوره همکاری با مرحوم کازرونی به نیکی یاد میکند.
منوچهر خواجهدلویی معاون پیشین وزارت مسکن است که با چهار وزیر مسکن پس از انقلاب در مقام معاونت همکاری داشته است. او اگرچه همکاری با هر چهار وزیر مسکن را ارزشمند تلقی میکند اما از دوره همکاری با مرحوم کازرونی به نیکی یاد میکند. البته او دکتر آخوندی را نیز بهترین گزینه در شرایط حاضر دانست. او که در دوره گذشته با انتخاب خود از سمت معاونت وزارت راه و شهرسازی کنار رفت در این دوره هم تصمیم دارد همچنان از عرصه سیاستگذاریها به دور باشد. مهندس خواجهدلویی مشکل عمده بازار مسکن را مسکن اجارهای میداند. با این وجود تدوین مدل جدید تامین مالی در بخش مسکن ملکی را نیز مطلوب ارزیابی میکند و میگوید: ارتقای قدرت خرید متقاضیان از طریق افزایش سقف وام خرید مسکن در شرایط کنونی مناسب به نظر میرسد اما سه شرط اصلی در اجرای آن باید رعایت شود تا بتواند بخش تقاضای بازار مسکن را سر و سامان دهد. او با توضیح این سه شرط یک پیشبینی از شرایط بخش مسکن در سال آینده را هم دارد.
در مقطع کنونی بازار مسکن در بخش خرید و فروش با رکود تورمی مواجه است. طبق گفته کارشناسان وام خرید ارائهشده از سوی بانک مسکن حدود 20 درصد از قیمت تمامشده یک خانه را پوشش میدهد بنابراین دهکهای پایین درآمدی با تکیه بر این ابزار نمیتوانند به بازار خرید مسکن وارد شوند. این در حالی است که در سال 1386 همزمان با آغاز ارائه تسهیلات مسکن، وام ارائهشده میتوانست تا سطح 40 درصد از هزینه خرید یک خانه را تامین کند. در چنین شرایطی یکی از راهکارهای اولیه برای تقویت متقاضیان مصرفی بازار مسکن افزایش سقف تسهیلات اعطایی از سوی بانکهای تجاری در قالب ایجاد صندوقهای سپردهگذاری عنوان شده است. آیا در چنین شرایطی افزایش وام خرید مسکن به عنوان یکی از راهکارهای اولیه این بخش میتواند موثر باشد؟
بازار مسکن با سایر بازارهای سرمایهای در کشور همچون بازار ارز و طلا یک رابطه رقابتی و البته تکاملی دارد و متناسب با شرایط اقتصادی کشور نقدینگی در این بازارها توزیع میشود. بنابراین سیاستهایی که در جهت تنظیم بازار مسکن اعمال میشود باید هم نگاه ضربهگیر در آن وجود
داشته باشد تا از جهش دوباره قیمتی که در سال 1386 اتفاق افتاد جلوگیری کند و هم بتواند نیاز مصرفکننده واقعی بازار را پاسخ دهد. برای آنکه این دو فاکتور در تدوین سیاستهای تنظیم بازار رعایت شود باید هر دو بخش عرضه و تقاضا همراستا با هم مدیریت شوند تا سیاستهای اعمالشده در بازار مسکن منحرف نشود. وام خرید یکی از سیاستهایی است که از طریق آن میتوان قدرت خرید متقاضی واقعی مسکن را بالا برد و ارائه آن در شرایط فعلی بازار مسکن هم مطلوب به نظر میرسد اما اجرای آن نیازمند رعایت کردن چند نکته است.
چه نکاتی؟
سه نکته باید در تدوین سیاستهای جدید بازار مسکن لحاظ شود چرا که افزایش سقف تسهیلات خرید مسکن در شرایط فعلی به رعایت ملزوماتی نیاز دارد. از جمله این ملزومات این است که ارائه تسهیلات مسکن در سطحی بالاتر از سطح فعلی باید به گونهای انجام شود که منجر به رشد نقدینگی در بازار مسکن نشود.
این موضوع اولین فاکتور مورد توجه منتقدان افزایش نرخ تسهیلات در شرایط فعلی است. اما از چه طریقی میتوان به آن رسید؟
طبق مدلی که مشاوران مالی وزارت راه و شهرسازی ارائه کردهاند نقدینگیای که قرار است به عنوان وام خرید مسکن از سوی بانکهای تجاری در اختیار متقاضی قرار گیرد از سطح بازار و مجموعه متقاضیان جمع و مدیریت میشود و بعد در اختیار متقاضی قرار میگیرد. در این مدل به نقدینگی موجود در بازار مسکن مبلغی اضافه نشده که منجر به شوک قیمتی شود بلکه نقدینگی موجود در بازار سازماندهی شده است. علاوه بر این مدل در قالب ابزارهای دیگر هم میتوان افزایش سقف تسهیلات را دنبال کرد، حتی در ماده 14 قانون ساماندهی مسکن به هشت ابزار مالی اشاره شده است. از سوی دیگر تا جایی که اطلاع دارم وزارت راه و شهرسازی به دنبال استفاده از ابزارهای مالی است تا از طریق ایجاد حسابهای پسانداز در بانکهای مختلف جاذبهای را ایجاد کند که منابع سرگردان در جامعه را به سمت این ابزار مالی سازماندهی کند و از طریق این ابزار در اختیار متقاضیان و مصرفکننده بخش مسکن بگذارد تا
صاحبخانه شوند.
اما حتی در قالب این مدل اگر بانکها صرفاً به بازار وام خرید تزریق کنند و از طرف دیگر مدلی برای جمعآوری این منابع در بازار وجود نداشته باشد به احتمال زیاد به بازار مسکن صدمه میزند.
نکته دوم من هم توجه به همین موضوع است. اینکه همزمان با افزایش وام خرید باید از عرضه در بخش مسکن حمایت شود تا عرضه مناسب برای تقاضا شکل بگیرد که منجر به نوسان قیمتی در بازار نشود. اما نکته سوم که باید به گونهای ویژه به آن توجه کرد این است که در شرایط کنونی بازار مسکن کشور در کنار تقاضای مصرفی یک جریان سوداگری هم در بازار وجود دارد. با توجه به اینکه مالکیت از نظر قانونی و شرعی در جامعه محترم است نمیتوان برای خروج این جریان سوداگری از ابزارهای تعزیراتی استفاده کرد. بنابراین باید مکانیسمهایی شکل بگیرد که اگر فردی با هدف کسب سود کلان با تزریق پول به بخش مسکن بدون حمایت از بخش تولید به بازار مسکن وارد میشود مالیات این کار را به دولت و شهر بپردازد. ابزارهای مالیاتی در این بخش میتواند به عنوان یک ابزار مکمل برای سیستم تامین مالی استفاده شود. یکی از این ابزارهای
مالیاتی، مالیات بر معاملات مکرر مسکن است که در تمام دنیا هم وجود دارد. به این معنا که اگر فردی در طول یک سال بیش از دو معامله انجام داد (دو معامله را مبنا قرار میدهیم چون ممکن است یک فرد خانه مصرفی خود را بفروشد و در مقابل خانه دیگری را برای سکونت خود خریداری کند) به نسبتی که تعداد معاملات بیشتر میشود باید مالیات بیشتری به دولت بپردازد. استفاده از این ابزار مالیاتی سبب میشود معاملات سرمایهای مسکن در بازار به تدریج محدود شود. چون هر چه حجم معاملات بالاتر رود مالک باید مالیات بیشتری بپردازد و به دلیل افزایش مالیات پرداختی ممکن است به مرور از بازار خارج شود. علاوه بر این نوع مالیات، دولت میتواند با وضع قانون، از مالیات بر اراضی بایر استفاده کند. علاوه بر زمینهای دولتی موجود در سطح شهرهای کشور بخش خصوصی نیز زمینهای زیادی دارد. در مورد این زمینها دولت میتواند یک تنفس زمانی به مالکان آنها دهد که اگر در این زمینها ظرف مدت زمان معین مثلاً دو سال ساختوساز انجام نشود، به این زمینها مالیات تعلق بگیرد. این نوع مالیات سبب میشود افرادی که در
سطح شهر زمین دارند برای ساختوساز در آنها سریعتر اقدام کنند و به این ترتیب زمین در بازار دست به دست میان واسطهگران نمیچرخد و ممکن است سریعتر در بخش عرضه وارد شود. به نظر میرسد مجموعه این ابزارها در کنار هم میتواند برای رونق گرفتن بازار کنونی مسکن جوابگو باشد.
در بخشی از صحبتهایتان به این موضوع اشاره کردید که باید ابزاری برای متقاضیان مصرفی بازار تدوین شود که بتواند جذابیت بالایی داشته باشد. اما یکی از چالشهایی که این دولت با آن مواجه است نرخ تورم بالاست.در این شرایط تسهیلات باید به چه شکلی ارائه شودکه هم برای متقاضیان و هم برای دولت جذاب و دارای صرفه اقتصادی باشد؟
به هر حال سود حاصل از ساخت و سازهای سرمایهای در بازار مسکن برای آن فردی که به بخش تولید و عرضه بخش مسکن وارد میشود قاعدتاً بیشتر از نرخ سود بانکی یا بازارهای رقیب است که به آن وارد میشود در غیر این صورت برای او صرفه اقتصادی نخواهد داشت. بنابراین برای فردی که به انگیزه عرضه مسکن تولیدی به بازار به این بخش وارد میشود باید سیستمهای حمایتی هم در نظر گرفته شود. اما برای آن فردی که در بخش سرمایهای بازار وارد میشود و بدون هیچگونه تولیدی فقط مسکن خریداری میکند و پس از یک دوره افزایش قیمت آن را میفروشد از ابزارهای مالیاتی میتوان به عنوان ضربهگیر این بخش استفاده کرد. به گونهای که این فرد حس کند اگر سرمایه خود را در سایر
بازارها مثل بانک یا تولید وارد کند صرفه اقتصادی بیشتری خواهد داشت. یعنی حتماً باید آن نرخ سودآوری در بخش دلالی مسکن کمتر از نرخ سودی که در بخشهای تولیدی وجود دارد باشد تا برای تولیدکننده ارزش اقتصادی داشته باشد.
این جذابیت برای مصرفکنندگان چگونه باید ایجاد شود؟ چگونه میتوان تسهیلات ارائهشده از سوی سیستم بانکی را برای متقاضیان مصرفی بازار جذاب کرد؟
یکی از راهها مدل ایجاد صندوق سپردهگذاری در بانکهای تجاری است که از سوی مشاور مالی وزارت راه و شهرسازی ارائه شده است. قاعدتاً من فکر میکنم ظرف یک دوره زمانی یک تا یک سال و نیم آینده نرخ تورم کاهش پیدا میکند چرا که آثار آن در برخی از بخشهای اقتصادی نمود پیدا کرده است. در این مدل نیز چون منابع از طریق آورده خود متقاضیان تامین میشود قاعدتاً باید یک نرخ ترجیحی برای آن وجود داشته باشد. شما حتماً میدانید در صندوق پسانداز مسکن در گذشته به نسبت مبلغی که متقاضی در صندوق سپردهگذاری کرده بود، نرخ ترجیحی وجود داشت و همین نرخ ترجیحی به متقاضی کمک میکرد تا به بازار وارد شود. در این مدل هم یک نرخ ترجیحی برای کمک به متقاضی وجود دارد؛ و ارزش افزوده آن نصیب فردی میشود که در این صندوق سرمایهگذاری کرده است. بنابراین اینجا بحث نرخ یا اینکه با چه نرخی میدهند مطرح نیست. چون منابع را فرد متقاضی
آورده است و همانند این است که در یک پروژه مشارکت کرده است و کمکم پول آن را متناسب با پیشرفت پروژه میدهد. این ویژگی صندوقهاست. مثل اینکه در گام اول یک پروژهای را تعریف کردهاند، شما ممکن است به تنهایی نتوانید وارد این صندوق شوید ولی از طریق خرید اوراق آن صندوق در 20 درصد پروژه شریک میشوید. بعد از اتمام پروژه بر اساس قیمت تمامشدهای که آن صندوق محاسبه کرده هر فردی سهم خود را برمیدارد و استفاده میکند؛ اگر هم نخواست و تا آن موقع صاحبخانه شده بود میتواند بفروشد.
بنابراین شما با افزایش سقف وام خرید برای افزایش قدرت خرید متقاضیان با رعایت این سه نکته موافق هستید. اما آیا بهتر نبود پیش از آنکه وام خرید افزایش پیدا کند سیستم تامین مالی مسکن به تقویت بخش عرضه و افزایش وام ساختوساز اختصاص پیدا میکرد؟ چون همانطور که خود شما هم اشاره کردید تقویت بخش تقاضا به تنهایی و بدون توجه به بخش عرضه منجر به تحریک قیمتها خواهد شد.
یکی از نکاتی که برای اثربخشی وام خرید مسکن در افزایش قدرت خریداران بدون تحریک قیمتها به آن اشاره کردم حمایت از تولید و عرضه مسکن بود. یکی از راهکارهای وام خرید این است که این وام را با ویژگی قابلیت انتقال به خریدار به شکل فروش اقساطی در اختیار سازنده بگذارید. اما در حال حاضر سیستم بانکی علاقهمند به فروش اقساطی تسهیلات نیست. علت آن است که میگوید من دارم یک تعهد 15ساله با نرخ سود ثابت تعریف میکنم که بعد معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد. در شرایطی که چشمانداز کشور به سمت کاهش نرخ سود و تورم باشد بانکها قاعدتاً در آن شرایط از فروش اقساطی استقبال میکنند چون هر چه جلوتر میروند تورم پایینتر
میآید در صورتی که به نرخ فعلی فروش اقساطی کردهاند. اگر چشمانداز اقتصادی به گونهای باشد که کاهش نرخ تورم را نشان دهد فکر میکنم مشکل فعلی وام خرید قابل انتقال از سازنده به خریدار حل خواهد شد.
البته آقای دکتر عبده به عنوان مشاور مالی وزارتخانه عنوان کردهاند مدل وام ساخت با قابلیت انتقال به خریدار قابلیت اجرایی ندارد.
ایشان میگویند پولی که متقاضی در صندوق سپردهگذاری میکند متعلق به خود اوست، با این انگیزه که بعد از مدتی آن را در قالب وام برداشت کند و به خرید خانه اختصاص دهد بنابراین نمیتوان این پول یا سپرده را به فرد دیگری داد. اما در مدل صندوق پسانداز وام مسکن بستگی به نظر صاحبان سپرده دارد. صاحب سپردهها میتوانند یا از وام برای خرید مسکن استفاده کنند یا در صورتی که وام منتقل شود از محصول سرمایهگذاری مسکن بخرد.
در مدل سیستم تامین مالی ارائهشده از سوی مشاور مالی وزارت مسکن عنوان شده که هر فرد متقاضی خرید مسکن که با آورده خود در این صندوق عضو شود بعد از مدتی آورده او در ضریبی مثل شش یا هفت ضرب میشود و به او وام داده میشود. رقمی را که صندوق به سپرده فرد در قالب وام اضافه میکند از چه منابعی تامین میکند؟ چون در حال حاضر دولت با کسری بودجه مواجه است و اقتصاد کشور در یک شرایط تورمی به سر میبرد.
البته اطلاعات بنده از مدل تامین مالی ارائهشده به صورت کلی است و جزییات طرح را مطالعه نکردهام. نمونه این قضیه صندوق پسانداز بانک مسکن است. صندوق بانک مسکن همین مدل را اجرا میکرد. یعنی شما باید مبلغی را میگذاشتید و یک مدتی میماند. خاطرم هست که مثلاً این پول 9 ماه میماند و در ازای آن هر چقدر موجودی شما بیشتر میماند ضریب آن هم بیشتر میشد. ولی آن مبلغی که شما در بانک میگذارید، بانک با آن پول کار میکند و اینگونه نیست که پول در صندوق بدون هیچ کارکردی باقی بماند. بلکه این منابع را سیستم بانکی به کار میگیرد و در حقیقت بانک از این محل
بهرهوری دارد و بعد بانک میتواند تسهیلاتی چند برابر مبلغی که سپردهگذاری کرده است، وام دهد. در این مدل هم بانک سود کرده است و هم متقاضی. اینکه حالا در چه نقطهای سربهسر میشود من نمیدانم. آقای دکتر آخوندی در دوره گذشته در سمت وزارت مصوبهای را از دولت گرفتند که مثلاً برای اقشار خاص مانند کارمندان دولت و گروههای خاص یک بسته حمایتی از سوی دولت اعمال میشد. یعنی دولت آمد منابعی را به عنوان وجوه ادارهشده نزد بانک مسکن سپردهگذاری کرد برای یک دوره مشخص. این سپردهگذاری به بانک کمک کرد و به صندوق وامدهی قدرت داد بتواند به متقاضی کمک کند. احتمالاً امکان اجرای دوباره چنین طرحهایی هم وجود دارد.
آقای مهندس، در حال حاضر به دلیل کسری بودجه دست دولت تنگ است. از طرف دیگر هم یارانههای نقدی به عنوان یک تعهد پیش رو بر دوش او سنگینی میکند. بنابراین دولت در شرایط کنونی نمیتواند روی منابع خودش برای اجرای طرحهایی مثل طرحی که شما اشاره کردید حساب باز کند.
خاطرم هست که طی سالهای گذشته در بودجه عمومی کشور برای بخش مسکن در هر سال رقمی بین 400 تا 600 میلیارد تومان اختصاص داده میشد. حتی در زمانی که بنده در وزارتخانه بودم در مقطعی با شش بانک تجاری قرارداد وجوه ادارات را بستیم و بودجه اختصاص داده شده به بخش مسکن را به جای آنکه یکبار مصرف کنیم به بانکها بردیم و در قالب همین مدل عمل کردیم. در آن مقطع هم شاید بانکها شروع کردند به تسهیلات دادن به کسانی که متقاضی بودند. به نظر میرسد ادامه اجرای چنین مکانیسمهایی هنوز هم جواب میدهد. البته در حال حاضر رقم دقیق اختصاصیافته به بخش مسکن در بودجه عمومی را نمیدانم اما قابلیت مدیریت دارد. چون اگر چنین سپردهگذاریای انجام شود در واقع به متقاضی کمک میشود تا بتواند چند برابر
موجودی خودش به عنوان تسهیلات دریافت کند.
یکی از موضوعاتی که همزمان با تغییر سقف وام خرید در بانکها اتفاق میافتد تغییر نرخ سود به دنبال افزایش رقم وام است. طبق شنیدهها بنا شده است رقم وام خرید حداقل 10میلیون تومان افزایش پیدا کند تا قدری از قدرت خرید متقاضیان را پوشش دهد. درمقابل یکی از شروط بانکهای تجاری در مقابل ارائه سقف بیشتری از تسهیلات افزایش نرخ سود است. در این میان آقای وزیر هم عنوان کردهاند سعی میکنند با طراحی مدلی به متقاضیان کمدرآمد یارانه سود بپردازند تا تفاوت تغییر نرخ سود را برای برخی اقشار جبران کند. در این زمینه دو سوال وجود دارد. اول اینکه وزاتخانه از چه منابعی میخواهد به متقاضیان کمدرآمد یارانه سود بپردازد؟ دوم اینکه در صورت امکان پرداخت یارانه سود به متقاضیان کمدرآمد پرداخت این یارانه تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد؟
اگر منابع از سوی مردم باشد و به بانکها منتقل شوند طبیعتاً بانکها باید استقبال کنند. حتی اگر افزایش نرخ سود هم نداشته باشد برای بانکها جذابیت خواهد داشت چون منابع زیادی به بانکها تزریق میشود. در این مدل منابع خرد
موجود در بازار مسکن جذب شده، قدرت بانکها بالا رفته و برای بانک امکان سرمایهگذاری در طرحهای مختلف به وجود میآید. بنابراین لازم نیست که بانک علاوه بر نرخ سود فعلی چیز دیگری بخواهد بگیرد. من فکر کنم برای بانکها جاذبه دارد در حد همان نرخ سودی عمل میکند.
شما یکسری شروط برای بحث تورم و وام خرید گذاشتید. نکتهای که من میخواهم بگویم این است که شما در مجموع چشمانداز بازار مسکن را در بلندمدت چگونه میبینید؟ فکر میکنید قیمت مسکن رو به صعود برود یا نزول؟ میتوانیم امیدوار باشیم؟
در هر زمانی بعد از یک دوره رونق یک دوره رکود در بازار ایجاد میشود. امسال هم بعد از رونقی که تا تیرماه امسال شروع شده بود در حال حاضر این رونق متوقف شده است. به همین دلیل بازار یک عکسالعملهایی نشان میدهد و عدهای که به دنبال فروش خانه هستند ممکن است قدری قیمتهای خود را کاهش دهند. این حدود کاهشی در برخی دورهها مثل سال 1387تا 35 درصد هم رسید اما در سال جاری بین 10 تا 15 درصد بود. در مجموع به نظر میرسد بازار در یک شرایط رکود تورمی به سر میبرد چون هم تعداد معاملات کاهش پیدا کرده و هم قیمتها در سطح بالا ثابت شده است. وضعیت در بازار ساختوساز نیز به همین شکل است. حجمی از سرمایهها از بازار تولید خارج شده است. به نظر میرسد تا پایان سال شرایط به همین روال باقی بماند. احتمالاً از اواخر امسال بازار مسکن
در بخش معاملات قدری گرمتر خواهد شد. شاید در نیمه دوم سال 1393 مقداری بازار بهتر شود و تا پایان سال یک جهش قیمتی در بازار اتفاق افتد.
شما فکر میکنید آیا بخش سیاستگذار مسکن در دولت میتواند جهش قیمتی احتمالی را برای سال آینده کنترل کند؟ اگر جهش قیمت اتفاق افتد صندوقهای سپردهگذاری که در حال ایجاد است چه میشود؟
البته اگر صندوقها در دوران رکود شکل بگیرند در جهش قیمت سود زیاد نصیب سرمایهگذار صندوق میشود. چون در دوره رکود پروژه تعریف کرده و زمینش را خریده و در شرایط رکود و با افزایش قیمتها سود میبرد. اما در بحث افزایش قیمت همانطور که میدانید از سال1370 تا به امروز چهار دوره رونق و رکود در بخش مسکن اتفاق افتاده است که دو دوره آن در دولت نهم و دهم بود. سالهای 1386 و 1387 اوج افزایش قیمتها بود. بعد از آن رکود قیمتی آغاز شد. دوباره در سال1391یک دوره رونق قیمتی را تجربه کردیم که حدود 18ماه طول کشید. تقریباً از ابتدای امسال هم وارد دوره رکود شدیم. اما برای اینکه دوباره به یک دوره جهش قیمتی وارد نشویم، لازمهاش این است که اولاً چرخش نقدینگی در جامعه به حداقل برسد. همین چرخشی که الان دولت در اغلب این مدل تامین مالی به دنبال آن است. در حقیقت بازار
مسکن فارغ از بازار اقتصاد کشور نیست و با همین بازار کار میکند. بنابراین اگر حجم نقدینگی سرگردان مدیریت شود و به سمت بخشهای تولیدی و خدماتی که نیاز است برود؛ طبیعتاً اگر این بخشها بتوانند سود خوبی دهند، به سمت بازار مسکن سرازیر نمیشوند و بازار مسکن آرامتر میشود. بنابراین اگر آنجا مدیریت شود اثر مثبتی در بازارها میگذارد. دوم آنکه در کنارش سیاستهایی را باید دنبال کرد که واسطهگری و دلالیها را در بازار به حداقل رساند. یعنی سیاستهای اجرایی در بازار به نحوی باشد که فرد واسطهگر احساس کند همپایه سودی که از بازار مسکن میبرد باید مالیات بپردازد و حضور در بازار مسکن برایش صرفه اقتصادی ندارد.
در برخی از کشورهای توسعهیافته بانکها با بهره اندکی وام میدهند. مثلاً برای خرید مبلمان وام میدهد با بهره اندک مانند کشور آمریکا. در ایران به نظر میرسد برای رسیدن به این مدل فاصله زیادی وجود دارد.
باید در نظر داشته باشیم در کشورهای توسعهیافته مسکن سرپناه است، قلک نیست. همین تفاوت ایران و کشورهای توسعهیافته است که مسکن برای خانوادههای ایرانی قلک است. یعنی یک کالای سرمایهای است. تا زمانی که در قالب کالاهای سرمایهای عمل کند، مفهومش متفاوت است و ابزاری برای تولید سرمایه است. اما بازار مسکن در بسیاری از کشورهای توسعهیافته داغ نیست. در چنین کشورهایی فرد متقاضی بازار مسکن میداند تا پنج سال آینده چه میشود به عبارت دیگر شرایط قابل پیشبینی است و بر اساس شرایط موجود بانک وثیقهاش را تعریف میکند. در کشور ما این شرایط فاقد پیشبینی است چرا که افت و خیز زیادی در اقتصاد کشور وجود دارد. نکته دیگر این است که چون مسکن به عنوان یک قلک در خانوادههای ایرانی به حساب میآید، حجم تقاضا برای آن همیشه بالاست. یعنی فرد متقاضی خرید خانه فقط برای
تامین سرپناه نیست که به دنبال خانه است. افراد زیادی هستند که میخواهند در بخش مسکن سرمایهگذاری کنند. من فکر میکنم در این حالت بانکها نمیتوانند جواب بدهند. نکته آخر هم این موضوع است که در کشورهای دیگر بازار اجاره مسکن متناسب با توان خانوارها پیش میرود اما در کشور ما بازار اجاره خوبی وجود ندارد. بنابراین یکی از بحثهایی که اهمیت کمتری از افزایش تسهیلات خرید خانه ندارد بحث ساماندهی بازار اجاره است. در شرایطی که سالانه بین 800 تا 900 هزار ازدواج اتفاق میافتد اکثریت زوجهای جوان به دنبال یک سرپناه موقت هستند.
وام اسکان موقت میتواند مفید باشد؟ چون برای کلانشهر تهران مبلغی در حدود 12 میلیون تومان در نظر گرفتهاند، این در حالی است که در حال حاضر برای اجاره یک خانه 50متری در تهران حداقل 20 میلیون تومان پول نیاز است. در چنین شرایطی میتواند کارآمد باشد؟
وام اسکان موقت راهکاری است که بیشتر برای بافت فرسوده موثر است و بر اساس مدلهای سرمایهگذاری مشارکتی تعیین میشود. در واقع یک فرد سرمایهگذار با مالک یک خانه فرسوده مشارکت میکند و در ازای آن مبلغی را به مالک میدهد تا در مدت نوسازی خانه به صورت موقت در خانه دیگر مستاجر شود و بعد از اتمام کار نوسازی به خانه خود بازگردد. در کنار راهحلهای کوتاهمدتی همچون وام اسکان موقت استفاده از مدلهای بلندمدت در بازار اجاره کارساز خواهد بود. مثل اینکه نهادهایی مانند شهرداریها، صندوقهای پسانداز تامین اجتماعی و بازنشستگان خانهسازی کنند و آنها را به بازار اجاره عرضه کنند. این مدل راهکاری است که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته اجرایی شده است. به عنوان مثال بیش از 50 درصد مسکن در شهر لندن برای
شهرداری است. در مقابل دولت زمین، یارانه و تسهیلات میدهد تا شهرداریها بتوانند این کار را انجام دهند. در قانون ساماندهی پیشبینی شده شهرداریها بیایند به دولت کمک کنند و به اجارهداری رونق بدهند و صندوق بازنشستگی هم از نظر تامین زمین حمایت شود. چنین روندی در بازار اجاره موثر است. بنابراین بهتر است به تدریج به سمت ایجاد نهادهای اجارهداری پیش برویم. البته در برنامه آقای دکتر آخوندی هم بر برنامههایی در مورد بازار اجاره تاکید شده است که امیدواریم به تدریج عملیاتی شود.
دیدگاه تان را بنویسید