تاریخ انتشار:
نگرانیها از پیوستن به WTO مبالغهآمیز است
در ارتباط با عملکرد سازمان تجارت جهانی این دیدگاه به ویژه از سوی کشورهایی مانند هند، ویتنام و حتی برزیل که عمدتاً بخش کشاورزی قویتری دارند، وجود دارد که عملکرد سازمان تجارت جهانی بیشتر در جهت منافع کشورهای بزرگ و ثروتمند بوده است.
برای پاسخ به این سوال میتوان به میزان و نوع تعهدات کشورهای مختلف در سازمان تجارت جهانی نگاه کرد. میزان تعهدات کشورهای توسعهیافته به طور چشمگیری بیشتر از تعهدات کشورهای در حال توسعه است. در یکی از کارهای جدیدم نشان دادهام که کشورهای در حال توسعه به طور متوسط، امتیازهای تجاری زیادی از کشورهای توسعهیافته گرفتهاند و در مقابل امتیازهای کمتری دادهاند. به طور مشخص، میانگین سقف تعرفه در کشورهای در حال توسعه به مراتب از سقف تعرفه در کشورهای توسعهیافته بالاتر است. برای نمونه، میانگین سقف تعرفه در بنگلادش 169 درصد، در مکزیک 36 درصد، در ترکیه 28 درصد، و در مالزی 23 درصد است. این در حالی است که میانگین سقف تعرفه در کشورهای توسعهیافتهای مانند آمریکا، کشورهای اروپایی و ژاپن کمتر از 5/5 درصد است. البته سقف تعرفه در بخش کشاورزی معمولاً بالاتر از بخش صنعت است. علاوه بر تعرفههای وارداتی، کشاورزان در کشورهای توسعهیافته از یارانههای زیادی برخوردار هستند که طبیعتاً به ضرر کشاورزان در کشورهای فقیرتر است. به همین دلیل برخی ناظران معتقدند کشورهای در حال توسعه از عضویت در قرارداد تجارت جهانی منفعت چندانی نمیبرند. با
این حال، با توجه به صنعتمحور بودن رشد اقتصادی در اکثر کشورهای در حال توسعه، به نظر من دیدگاه فوق مبالغهآمیز است.
یکی از مسائلی که در طول این سالها خیلی مطرح بوده بحث پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی است. بخشی از این تحلیلها شبیه به همان مباحثی است که در اکثر کشورهای دارای اقتصاد مشابه ایران و در حال توسعه مطرح است و تا حدی ناشی از یک نوع بیاعتمادی به ساختار سازمان تجارت جهانی است. فکر میکنید چه عوامل دیگری باعث شده که ایران با وجود مزایایی که پیوستن به سازمان تجارت جهانی دارد تاکنون موفق به عضویت در این سازمان نشده است؟ آیا این موانع صرفاً سیاسی است یا اقتصادی و یا عوامل دیگری در کار بوده؟
در حال حاضر مانع اصلی پیشرفت در مذاکرات عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی، مشکل دیپلماسی جمهوری اسلامی در سطح کلان است. شرط پذیرش عضو جدید در این سازمان، موافقت تمامی اعضای موجود است. بنابراین تا زمانی که ایران در روابط خارجی و دیپلماتیک با تنش روبهرو است، عضویت در سازمان تجارت جهانی منتفی است. با این حال نباید فراموش کرد که حتی در زمان حکومت پهلوی نیز -که دچار مشکلات دیپلماتیک نبودیم- حکومت ایران تمایل چندانی به عضویت در گات نداشت. شاید دلیل عدم تمایل برای عضویت در گات در زمان پهلوی، به استراتژیهای اتخاذشده برای توسعه صنعتی در آن زمان مربوط باشد. یکی از استراتژیهای دولت برای رشد صنایع که از اوایل دهه 40 خورشیدی به کار گرفته شد، تولید در داخل به جای واردات یا سیاست «جایگزینی واردات» بود. طبیعتاً پیوستن به گات با استراتژی جایگزینی واردات همخوانی نداشت. در مقابل کشورهایی مثل کره جنوبی که در اواسط دهه 60 میلادی (40 خورشیدی) از سیاست «رشد صادرات» برای توسعه صنعتی استفاده کردند به عضویت گات درآمدند. از آن گذشته، مهمترین کالای صادراتی ایران نفت بوده است، و نفت از جمله کالاهایی است که معمولاً تعرفه خیلی
پایینی دارد؛ لذا در کشورهایی مثل ایران یا عربستان احساس فوریت یا ضرورت برای عضویت در گات وجود نداشت.
پیوستن به سازمان تجارت جهانی به طور کلی چه مزایایی به همراه دارد؟ آیا کشورهای با درآمد پایین با استفاده از مزیت نیروی کار ارزان در این فرآیند بهره دارند؟ آیا در این صورت ایران هم میتواند جزو این کشورها باشد؟
مزیت اصلی عضویت در سازمان تجارت جهانی دسترسی آسانتر تولیدکنندگان به بازارهای جهانی است. اکنون 159 کشور عضو این سازمان هستند و ایران بزرگترین اقتصاد دنیاست که هنوز خارج از این سازمان قرار دارد. این مساله به رقابتپذیری صادرکنندگان ایرانی در بازارهای جهانی صدمه میزند. یکی دیگر از مزایای عضویت در WTO افزایش پیشبینیپذیری و پایداری در سیاستهای تجاری است. یکی از عوامل افزایش ریسک سرمایهگذاری در یک کشور، غیرقابل پیشبینی بودن سیاستهای تجاری در آن کشور است. برای نمونه مالیات واردات یا صادرات در ایران میتواند هر روز عوض شود چرا که دولت هیچ تعهد بینالمللی خاصی برای جلوگیری از تغییر این سیاستها ندارد. در چنین فضایی مسلماً سرمایهگذارهای خارجی با نگرانی و اکراه وارد میشوند.
برداشت من از صحبتهای شما این است که دو مساله مهم در ارتباط با عضویت ایران در WTO وجود دارد که یکی مربوط به فضای بینالمللی است و دیگری هم وابستگی به درآمدهای نفتی است که چندان انگیزهای برای دولتها برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی باقی نمیگذارد. با این تفسیر راه برونرفت چیست؟
همانطور که گفتم، به خاطر پایین بودن تعرفه نفت خام در اکثر کشورهای واردکننده، پیوستن به WTO برای کشورهایی مانند ایران، کویت یا عربستان از اولویت و فوریت بالایی برخوردار نیست. البته همین مساله باعث میشود این کشورها در چانهزنی برای عضویت در WTO وضعیت بهتری داشته باشند. به همین دلیل عضویت در سازمان تجارت جهانی برای کشورهایی مثل عربستان یا کویت، تعهدات سنگینی به همراه نداشته است. (متوسط سقف تعرفه در کویت 97 درصد است!)
یکی از موضوعاتی که در این سالها به خصوص بعد از بحران اقتصادی اخیر مطرح شد، مربوط به رشد اقتصادی چین بود که عملاً صادراتمحور است. برخی این دیدگاه را مطرح کردهاند که اقتصاد چین رو به بلوغ است و در حال از دست دادن مزیت صادراتی خود است، در صورت درست بودن این دیدگاه چشمانداز تجارت جهانی را چطور ارزیابی میکنید؟
من این تحلیلی را که گفتید خیلی قبول ندارم. اولاً اینکه چین هنوز با توجه به وضعیت اقتصادش و جمعیت زیادی که دارد کشور فقیری است و سطح درآمد در آنجا همچنان در برابر کشورهای توسعهیافته خیلی پایینتر است. اما این هم درست است که رشد مصرف در چین بسیار بالاست، که البته این هم برای رشد اقتصاد دنیا خیلی خوب است. برای مثال آمریکا در حال حاضر تراز تجاری منفی بزرگی دارد و این باعث نگرانی سیاستگذاران آمریکایی شده است. از طرفی این امیدواری وجود دارد که رشد مصرف در چین بتواند به کاهش این تراز منفی کمک کند.
با توجه به اهمیتی که چین در اقتصاد جهانی دارد و افزایش مصرف در این کشور طی سالهای آینده، چه آیندهای برای «یوان» چین میتوان تصور کرد؟
یوان چین همین الان هم یک واحد پولی نسبتاً مهم است. یکی از موانع در برابر افزایش اعتبار یوان در سالهای اخیر سیاست سختگیرانه دولت چین در کنترل حساب دارایی و سرمایه بوده است، به این معنی که انتقال یوان از مرز چین با محدودیتهای شدیدی مواجه بود. دولت چین به تازگی اقدام به کاهش این محدودیتها کرده است ولی جدیداً در حال برداشتن این موانع است. یکی دیگر از سیاستهای دولت چین- که به منظور تشویق صادرات صورت گرفته- پایین نگه داشتن ارزش یوان است. شواهد حاکی است که شدت اعمال این سیاست نیز به مرور کاهش پیدا کرده است. به همین دلایل پیشبینی میشود یوان نقش مهمتری در اقتصاد جهان ایفا کند.
در ارتباط با جنگ ارزی بحثی پیش گرفت که تداوم این سیاستها در واقع نوعی جنگ تجاری و تعرفهای است یا حداقل تاثیر اینچنینی دارد، اما هستند اقتصاددانانی مانند پل کروگمن که ضمن اصرار بر تداوم سیاستهای انبساط پولی (QE) به هیچوجه انتشار پول از سوی بانکهای مرکزی در شرایط فعلی را جنگ تجاری نمیدانند. آیا سیاستهای پولی میتواند تبعات تجاری در پی داشته باشد؟
افزایش پایه پولی در یک کشور میتواند با اهداف گوناگون صورت گیرد. اگر هدف دولت از انبساط پولی کاهش ارزش پول ملی و در نتیجه تشویق صادرات باشد، میتوان آن را جنگ تجاری نامید. اما ممکن است دولتها صرفاً برای کاهش مشکل نقدینگی شرکتها و به منظور کاهش بیکاری دست به چنین اقدامی بزنند. در مورد دوم «جنگ تجاری» تعبیر مناسبی از سیاستهای انبساطی نیست. بنابراین خیلی مشخص نیست که دولتها به خاطر مشکل نقدینگی بنگاههای اقتصادی خودشان و یا افزایش صادرات و کاهش واردات دست به این اقدام میزنند. پال کروگمن همیشه معتقد بوده که چین به دنبال کاهش ارزش یوان است و بر همین مبنا به دولت آمریکا توصیه کرده بود که تعرفههای تنبیهی علیه چین اعمال کند.
به نظر من سیاستهای انبساطی چند سال اخیر در آمریکا از نوع جنگ تجاری نیست، بلکه بیشتر عکسالعملی است به رشد ضعیف اقتصادی این کشور.
چشمانداز WTO را با توجه به وقفهای که بعد از مذاکرات دوحه ایجاد شد و بعد از آن بروز بحران اقتصادی چگونه میبینید؟
در دوره بعد از رکود جهانی اقتصاد، نقش مثبت قراردادهای تجاری و از جمله WTO بیشتر نمایان شد. قرارداد تجاری بین کشورها باعث شد بهرغم اینکه صنایع داخلی کشورها شدیداً تحت فشار بودند، تعرفههای وارداتی افزایش چشمگیری پیدا نکند. با این حال فکر نمیکنم بحران اقتصادی اخیر تاثیری اساسی بر روند مذاکرات دوحه داشته است. فکر میکنم شکست مذاکرات دوحه به ساختار تعهدات کشورهای عضو مربوط است. همان طور که اشاره کردم، کشورهای توسعهیافته معمولاً تعهدات بسیار سنگینی در WTO دارند، در حالی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه هنوز از آزادی عمل زیادی در تعیین تعرفههای تجاری خود برخوردار هستند. مشکل اینجاست که به خاطر تعرفههای پایین در کشورهای توسعهیافته، جایی برای کاهش چشمگیر محدودیتهای تجاری باقی نمانده است. ولی کشوری مانند هند خیلی جای کار دارد تا تعرفههایش را پایین بیاورد. به این معنی که در دور جدید مذاکرات، با اینکه هند میتواند امتیازات زیادی به کشورهای توسعهیافته پیشنهاد کند، ولی در مقابل آمریکا و اروپا توان ارائه پیشنهادهای مشابه را ندارند. از طرفی به خاطر تعداد زیاد اعضای WTO، دسترسی به یک توافق همگانی بسیار دشوار
است. به همین دلیل کشورها به مذاکرات دوجانبه روی آوردهاند. ممکن است در آینده، به جای یک قرارداد چندجانبه، سازمان تجارت جهانی به شبکهای از قراردادهای دوجانبه تبدیل شود.
به عنوان آخرین پرسش چشمانداز عضویت ایران را در WTO چطور میبینید؟
در حالی که الان تحت تحریمهای خیلی شدیدی قرار داریم، صحبت کردن درباره چشمانداز عضویت ایران در WTO بیمعنی است. ولی اگر مشکلات سیاست خارجی ایران حل شود، به نظرم عضویت در WTO کاملاً در دسترس است. از نظر من نگرانیهایی که در مورد صنایع کشور بعد از عضویت در WTO مطرح میشود اکثراً مبالغهآمیز بوده است، چرا که حتی بعد از پیوستن به WTO، ایران میتواند تا سالها به حمایت از صنایع داخلی ادامه دهد.
دیدگاه تان را بنویسید