تاریخ انتشار:
رئیسجمهور آمریکا در ماههای آینده از اختیاراتش برای آزادسازی اموال بلوکهشده ایران استفاده میکند
سیگنالهای اعتمادساز تهران محرک اوباما شد
بلوکه کردن داراییهای ایران، مسالهای است که در سالهای نخست انقلاب و پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امامی صورت گرفت. داراییهایی که عمدتاً از محل درآمدهای فروش نفت بود که در بانکهای مختلف آمریکا به نام دولت شاهنشاهی ایران یا به هر عنوان دیگری نگهداری میشد.
یک قاضی آمریکایی، یک قاضی ایرانی و یک قاضی سوم از کشوری ثالث در دادگاهی که به همین منظور تشکیل شده بود مامور رسیدگی به شکایتهای مطروحه بودند. اگر این دادگاه حکمی به نفع شکات صادر میکرد نیز از منابع مالی صندوقی که به آن اشاره کردم تامین میشد. به غیراز آن مابقی داراییهای بلوکهشده را به ما برگرداندند. یعنی هیچ دارایی بلوکهشدهای در آمریکا باقی نماند. اما متاسفانه به دلیل تعدد شکایتهای صورتگرفته از ایران موجودی صندوق به اتمام رسید و ما دیگر پولی در صندوق نداشتیم. شکایتهای ما هم به دلیل کلی بودن راه به جایی نمیبرد. آمریکاییها کشاورزی و صنعت ما را نابود کرده و کودتای 28 مرداد را به راه انداخته بودند اما ما نتوانستیم موفقیتی در پیگیری آنها داشته باشیم، این در حالی است که مطالبات آمریکاییها از ایران مشخص بود. آنها میگفتند ما فلان شرکت را با این میزان موجودی در منطقه اقتصادی ایران داشتیم که توسط بنیاد شهید یا سپاه مصادره شده است، شما باید خسارات ما را بپردازید. متاسفانه به دلیل آنکه ما هیچ دلیل محکمهپسندی برای توقیف اموال شرکتهای آمریکایی توسط نهادهای انقلابی نداشتیم بنابراین محکوم میشدیم که مثلاً 200 یا 300 هزار و یا حتی یک میلیون دلار به عنوان غرامت بپردازیم. روند محکومیتهای ایران با شدت در حال انجام بود اما این همه بداقبالی ما نبود چرا که مشکلات بزرگتری در راه بود. به این صورت که به تدریج بسیاری از ایرانیهایی که تحت عنوان طاغوتی از کشور فرار کرده بودند توانستند اقامت کشور آمریکا را دریافت کنند و از طریق به خدمت گرفتن وکلایی زبده با این عنوان که خانه، ملک و اموالشان بدون هیچ موضوعیتی از سوی دولت انقلابی مصادره شده است علیه ایران اعلام شکایت کنند و تقریباً در اکثریت قریب به اتفاق موارد حق به این افراد داده شد چرا که اساس طاغوتی بودن در کشور آمریکا جرم نبود و معنا و مفهومی هم نداشت. متاسفانه مسوولان جمهوری اسلامی هیچگاه به مردم نگفتند که ما چه هزینه هنگفتی را از بابت این شکایتها پرداخت کردیم در حالی که همان طور که اشاره کردم آمریکاییها حاضر بودند در توافق دوجانبهای با ایران این امکان را فراهم کنند که اساساً هیچ شکایتی علیه ایران به ثبت نرسد. آنها در همان زمان تمام اموال ایران را بازگردانده بودند و اگر ما توافقنامهای را که کارتر مصر به امضای آن بود میپذیرفتیم دیگر مجبور نبودیم اموال کشور را صرف شکایتهایی کنیم که در سالهای بعد از ایران مطرح میشد. بعد از بیانیه الجزایر ما دیگر دارایی نزد آمریکاییها نداشتیم، تکلیف اموال منقول و غیرمنقول را براساس همان بیانیه مشخص کرده بودیم. علاوه بر موضوعاتی که به آنها اشاره کردم، طرح پروندههای دیگری چون حمایت از تروریسم یا ابهامات پرونده هستهای نیز موجب شد آمریکاییها اقدام به مصادره اموال ایران در کشورشان کنند. پس از انفجار بیروت که به کشته شدن بیش از صدتن از نیروهای آمریکایی انجامید و همچنین گروگانگیری مقامات آمریکایی در لبنان توسط حزبالله پای ایران نیز به میان کشیده شد. یعنی ما را محکوم کردند که با به کار گماردن حزبالله نقش اصلی را در این وقایع داشتهایم. این پرونده یکی از پیچیدهترین پروندههایی است که علیه ایران در محاکم آمریکایی در جریان است. شاکیها معتقدند مسوولیت اصلی حملات حزبالله متوجه دولت ایران است اما ایران نیز در مقابل هرگونه ارتباط با این حملات را رد کرده است. بیشترین اموال بلوکهشده ایران نیز بابت شکایتهایی است که در رابطه با این پرونده انجام شده است و با همه این توصیفات اساساً یکی از راههای آزادی اموال ایران در آمریکا پیگیری همین پروندهها در دادگاههای آمریکاست. به صورت کلی رفع ممنوعیت استفاده از داراییهای ایران در آمریکا به سه طریق امکانپذیر است: استفاده از قدرت رئیسجمهور و قوه مجریه، اختیارات کنگره و همچنین رای قضات آمریکایی. سرمایهگذاری بر هر یک از این سه بخش میتواند ما را در آزادسازی اموالمان یاری رساند. اما موفقیت در همین امر نیز مستلزم آن است که آینده روابط ایران و آمریکا به جهت معقولی هدایت شود و ما نیز فرصتسوزی نکنیم. معتقدم که ما در ماههای آینده شاهد ارائه مواضع تعیینکنندهای در رابطه با آن بخش از اموال مصادرهشده ایران که در حیطه اختیارات رئیسجمهور است، خواهیم بود. اما بخشی که به کنگره آمریکا تعلق دارد به دلیل حضور چهرههای حامی اسرائیل به این راحتیها قابل رفع و رجوع نیست. در رابطه با قضات آمریکایی و آرایی که علیه ایران صادر میکنند نیز مسیر دشواری در پیش رو داریم. هیچ تنشزدایی بین ما و آمریکا صورت نخواهد گرفت مگر اینکه ابتدا پیشرفتی در مذاکرات هستهای صورت بگیرد. اگر در مذاکرات هستهای هیچ تغییری حاصل نشود و هیچ پیشرفتی صورت نگیرد فکر نمیکنم تنشزدایی نه با آمریکا و نه با هیچ کشور دیگری به عمل آید. البته آنچه تاکنون در رابطه با مذاکرات ژنو صورت گرفته است را مثبت ارزیابی میکنم. به نظر میرسد آمریکاییها برای نخستین بار پذیرفتهاند که ایران به دنبال تولید سلاح هستهای نیست و با حسن نیت پای میز مذاکرات حاضر شده است. اگر ما بتوانیم نگاهی را که آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده هستهای به سرپرستی آقای ظریف داشتهاند ادامه دهیم من به ادامه گفتوگوهای ایران با اعضای 1+5 که منجر به کاهش روند اعمال تحریمها میشود، خوشبین هستم. خوشبختانه بهرغم تلاشهای شدیدی که افراطیون در ایران و آمریکا داشتهاند و یا اظهارات خصمانه آقای نتانیاهو مذاکرات در سمت و سوی موفقی حرکت کرده است. جالب است که پس از گفتوگوهای هستهای ایران و 1+5 موضع تندروهای ایرانی با اسرائیل و دشمنان ایران در اقصی نقاط جهان یکسان بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید