۵۰سالگی سنگاپور
ارزشهای آسیایی
ماه آینده سنگاپور بزرگترین جشن تاریخ کوتاه خود را برگزار میکند تا پنجاهمین سالگرد استقلال خود را جشن بگیرد.
ماه آینده سنگاپور بزرگترین جشن تاریخ کوتاه خود را برگزار میکند تا پنجاهمین سالگرد استقلال خود را جشن بگیرد. این جزیره - دولت کوچک دلایل زیادی برای جشن گرفتن دارد. در سال 1965 وقتی از فدراسیون مالزیایی جدا شد امیدی برای بقا نداشت اما اکنون یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است که به خاطر دولت پاک، نظم و کارآمدی مورد تحسین همگان قرار گرفته است. این کشور مالیات پایین را با خدمات عمومی بالا ترکیب میکند و به طور مرتب درصدر رتبه سهولت کسب و کار جهانی قرار میگیرد. اما این کشور نیز مشکلات خود را دارد که از آن میان میتوان به پیری جمعیت اشاره کرد که با نرخ فرزندآوری ناکافی علاقهای به ازدیاد ندارد. سنگاپور باید چارهای برای این مشکل بیندیشد.
موفقیت سنگاپور در میان نابسامانیهای درازمدت به دست آمد. در این ماه یک مصاحبهگر به نخستوزیر لی هسین لونگ یادآوری کرد که پدرش لی کوان یو بنیانگذار سنگاپور زمانی مفهوم سنگاپور مستقل را یک چرند سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی خوانده بود. این کشور هیچگونه منابع یا حتی آب کافی ندارد. زمین هموار آن اندک و جمعیت آن ترکیبی از چینیها (حدود سهچهارم)، مالاییها و هندیهاست. سنگاپور در اوج بیچارگی از همسایه بزرگ پنجبرابری خود مالزی جدا شد و مدتی با اندونزی که 50 برابر آن است رویارویی داشت.
رهبران سنگاپور هنوز خود را آسیبپذیر میبینند و همین باعث شد برخی مسائل و اقدامات کشور عجیب جلوه کند: کلیه امور مالی کشور محرمانه هستند، کلیه مردان ملزم هستند دو سال به سربازی بروند، دولت به گونهای تعصبآمیز از بخش تولید حمایت میکند و محدودیتهای زیادی برای بیان و تجمع وضع کرده است. اما سنگاپور از آنچه رهبرانش تصور میکنند بسیار امنتر است. روابط این کشور با مالزی و اندونزی بسیار خوب است و یکپارچگی قلمرو آن از هیچ سو تهدید نمیشود.
بنابراین هیچ منطقی برای محدودسازی آزادی شهروندان وجود ندارد. ترکیبی از سرکوب مطبوعات، مقررات شدید انتخاباتی و مراجعه مکرر به قوانین تهمت و افترا باعث شده گروه مخالف در کشور شکل نگیرد. دولت که حتی یک مخالف هم ندارد توانست خود را پاک، چالاک، عملگرا و خلاق در سیاستگذاری نگه دارد. بیشتر اعتبار و افتخار این کار را باید به لی کوان یو داد که استانداردهای بالایی وضع کرد که پس از مرگش در ماه مارس همچنان باقی ماندهاند. اما سنگاپور نمیتواند فرض کند که رهبران حزب حاکم اقدام خلق، تنها حزب سیاسی در جهان ثروتمند که هرگز از قدرت کنار نبوده است، بتواند همیشه عاقلانه رفتار کند. در درازمدت سنگاپور به کنترلهای نهادی قویتر نیاز دارد و رایدهندگان آن باید به انتخابی واقعی دست بزنند.
در تازهترین دور انتخابات که در سال 2011 برگزار شد حزب اقدام خلق بدترین نتیجه را از سال 1965 تا آن زمان گرفت. این حزب در مقابل کسب نتایج بیتفاوت نبود و آن را به عنوان نوعی مخالفت و نکوهش دانست و اعلام کرد سیاستهایش را تغییر میدهد. دولت در تقسیم منافع به ویژه به کهنسالان خساست کمتری نشان میدهد و در کمال تعجب مهاجرت را که یکی از عوامل نارضایتی بود، مهار کرده است.
کمک به مادران و مادربزرگها
دولت هنوز هم میتواند منافع بیشتری را فراهم سازد. طبق برآورد صندوق بینالمللی پول سال گذشته مازاد بودجه 7/5 درصد تولید ناخالص داخلی بود، هرچند دولت با استانداردهای حسابداری محافظهکارانه خود آن را 1/1 درصد میداند. سنگاپور از سقوط به رفاهگرایی به سبک غربی که افراد را از کار کردن دور میکند نگران است اما میتواند زندگی را برای سالمندان راحتتر سازد و مردم سنگاپور را به فرزندآوری تشویق کند. نرخ باروری 25/1 در این کشور یکی از پایینترین نرخها در سطح جهان است. سال گذشته به ازای هر فرد بالای 64 سال شش نفر کار میکردند. در سال 2030 به ازای هر کهنسال 1/2 کارگر وجود خواهد داشت. سنگاپور باید به زنان کمک کند ترکیب مناسبی از مادری و اشتغال داشته باشند تا بتواند از سقوط به فاجعه جمعیتی اجتناب کند.
به دلایل مختلف سنگاپور به یک مرکز اصلی بینالمللی تبدیل شده است: حاکمیت قانون در آن برقرار است، زبانهای انگلیسی و چینی در آن صحبت میشوند و دروازهای برای آسیاست. علاوه بر این، سنگاپور مکانی است که افراد باهوش دوست دارند در آن زندگی و کار کنند و این موضوعی است که دولت به سادگی نمیتواند اهمیت آن را نادیده بگیرد. جوانان علیه قوانین از رده خارجشده مانند ممنوعیت فروش آدامس اعتراض میکنند و طبقه تحصیلکرده شاغل بدون آزادی بیان خود را در خفقان میبینند. اگر سنگاپور بخواهد در نیمقرن آینده به همان اندازه 50 سال اول خود موفق باشد باید مقداری از سختگیریها را کاهش دهد.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید