گفتوگو با پوپه میثاقی درباره تدریس نگارش خلاق در دانشگاههای آمریکا
نسخه آمریکاییها برای نویسنده شدن
شاید تصاویری از کلاسهای دانشگاهی ادبیات و نوشتن در دنیا تصویر آشنایی باشد. شاید برای آنها که به دنبال سبک سنگین کردن کارگاهها و کلاسهای ادبی در ایران هستند مقایسه با نمونههای جهانی این کلاسها به ویژه شکل آکادمیک آن یعنی در دانشگاه راهگشا باشد.
شاید تصاویری از کلاسهای دانشگاهی ادبیات و نوشتن در دنیا تصویر آشنایی باشد. شاید برای آنها که به دنبال سبک سنگین کردن کارگاهها و کلاسهای ادبی در ایران هستند مقایسه با نمونههای جهانی این کلاسها به ویژه شکل آکادمیک آن یعنی در دانشگاه راهگشا باشد. در این میان میتوان سوالهای همیشگی ادبیات را از کلاسهای آموزشی مطرح کرد و پاسخهای یک فارغالتحصیل رشته دانشگاهی نگارش خلاق را شنید.پوپه میثاقی مترجم و نویسنده در حال حاضر مشغول نوشتن پایاننامه دکترای خود در رشته نگارش خلاق، تمرکز داستان، در دانشگاه دنور آمریکاست که در چندین سال گذشته در این رشته بهترین دانشگاه در آمریکا معرفی شده است. او کارشناسی ارشد دوم خود را در رشته نگارش خلاق از دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا؛ کارشناسی ارشد نخست خود را در ترجمهشناسی و کارشناسی خود را در رشته مترجمی زبان از دانشگاه آزاد گرفت. این روزها در کنار تدریس در دانشگاه و ترجمه، به عنوان دبیر بخش ایران مجله Asymptote، که از مجلههای انگلیسیزبان مطرح در دنیا در حوزه ادبیات ترجمه محسوب میشود، هم شروع به کار کرده است.با او درباره ویژگی کلاسهایی که خود او آن را نگارش خلاق
ترجمه میکند، گفتوگو کردهایم که با هم میخوانیم.
عنوان ادبیات خلاق یا نوشتن خلاق مدتی است که در ایران مطرح شده است اما احتمالاً در دنیا که پیشینه داستاننویسی طولانیتری دارند و پیشروتر هستند زودتر مطرح شده است. برای شروع بفرمایید که کارگاههای نویسندگی خلاق در دنیا به چه معناست و چه چیزی فراتر از کلاسهای داستاننویسی دیگر دارند؟
بگذارید با این نکته شروع کنم که شاید بهتر باشد عنوان این رشته را نه نویسندگی خلاق که نگارش خلاق ترجمه کنیم. برای ما فارسیزبانها «نویسندگی» بهخودیخود مفهوم خلاقیت را تداعی میکند اما این نگارش است که میتواند جنسهای مختلف داشته باشد. Creative Writing در انگلیسی در مقابل Academic Writing یا Writing در مفهوم عام آن قرار میگیرد و این عبارت /عنوان زمانی مفهوم پیدا میکند که به حضور و اهمیت نوشتن /نگارش در دانشگاه توجه کنیم: در آمریکا همه دانشجویان کارشناسی، فارغ از رشته تحصیلیشان، باید کلاسهای نگارش بردارند و به عنوان مثال یاد بگیرند چطور برای نوشتن مقاله تحقیق کنند، چطور منابع مورد استفاده را در متن خود ذکر کنند، چطور در مقاله خود مثلاً بر مطرح کردن نظریهای و دفاع از آن تمرکز کنند یا چند چیز را با هم
مقایسه کنند یا مزایا و معایب محصول یا اثر هنری را بررسی کنند و...
اما در مورد کارگاههای نگارش خلاق، مهمترین تفاوت شاید قرار گرفتن این کارگاهها در ساختار دانشگاهی، منجر شدن آنها به مدرکی تحصیلی (MFA, Master of Fine Arts که کمی متفاوت از کارشناسی ارشد است، کارشناسی ارشد، و در قدم بعدی، دکترای این رشته) و تکمیل شدن آنها با کلاسهای ادبیات و نقد و... باشد. در آمریکا هم کلاسهای داستاننویسی آزاد بسیاری وجود دارند که کسانی که به هر دلیلی علاقهای به وارد شدن به سیستم دانشگاهی ندارند، میتوانند در آنها شرکت کنند.
ما در ایران رشته دانشگاهی به نام ادبیات خلاق یا آنطور که شما ترجمه کردید نگارش خلاق نداریم و هرچه هست در کارگاههای ادبی خلاصه میشود، این رشته در دانشگاههای معتبر دنیا چه جایگاهی دارد؟ چقدر به عنوان مسیری برای نویسنده شدن به آن نگاه میشود؟
پاسخ به این سوال را از چند جنبه میتوان بررسی کرد. مسلماً ورود به این رشته و فارغالتحصیلی از آن شرط لازم و کافی نویسنده شدن نیست. بسیاری بدون داشتن این مدرک نویسنده /شاعر شدهاند و خواهند شد اما باید توجه کرد که در حال حاضر در جریان ادبیات آمریکا بخش ادبیات مرتبط با دانشگاه و رشته نگارش خلاق به موازات بخش ادبیات مرتبط به شهر نیویورک و ناشران آن مطرح است (این دو بخش هر چند مشابهتهایی با هم دارند و گاه یکی میشوند، تفاوتهای قابلتوجهی هم دارند اما به هر حال هرکدام به شیوه خود در دنیای ادبی آمریکا تاثیرگذار هستند).
یکی دیگر از دلایل گسترش این رشته و محبوبیت آن میان کسانی که میخواهند دنیای نویسندگی /شاعری را تجربه کنند دلایل اقتصادی است. از یک سو وارد شدن به دانشگاه و برخوردار شدن از بورسیهها و وامهای دانشگاهی به دانشجو امکان میدهد مدتی را به دور از دغدغه نان شب، در محضر استادان و در کنار جماعتی همفکر، بخوانند و بنویسند. از سوی دیگر اگر فرد علاقهمند به تدریس یا کار در حوزههای مرتبط ادبی باشد در دست داشتن مدرک این رشته امکان پیدا کردن کار را بیشتر میکند (هرچند با توجه به افزایش تعداد دانشگاههای ارائهدهنده این رشته، گسترش دکترای آن، و تغییر شرایط اداری استخدام استادان در این سالهای اخیر حتی این مدارک هم نمیتوانند تضمینکننده امنیت شغلی باشند).
به غیر از دانشگاههای آمریکا آیا در کشورهای دیگر هم چنین جریانی وجود دارد؟ به نظر شما چرا از آمریکا شروع شد با توجه به اینکه اروپا نیز عقبه داستاننویسی غنیای دارد؟
میدانم که امکان گرفتن دکترای این رشته در انگلیس هم وجود دارد اما در مورد ارائه کلاسهای MFA یا MA یا کشورهای غیرانگلیسیزبان اطلاعی ندارم. در سطح دکترا تفاوتی که میان آمریکا و انگلیس وجود دارد این است که در آمریکا شما باید پیش از رسیدن به مرحله تز دو یا سه سال کلاس هم بگذرانید.
تاریخچه شروع این رشته در آمریکا به دهه ۱۹۳۰ و دانشگاه آیوا Iowa Writer's Workshop برمیگردد. تحتتاثیر موفقیت دانشگاه آیوا، موج دوم این رشته در دانشگاههای دیگر توسط فارغالتحصیلان دانشگاه آیوا راه افتاد و از آن پس این موج همچنان ادامه داشته است. در واقع دهه ۱۹۵۰ را میتوان دهه تولد رشته نگارش خلاق در دانشگاههای آمریکا دانست. در دهه ۱۹۶۰ حدود 50 دانشگاه آمریکایی این رشته را ارائه میدادند (اریک بنت، The Pyramid Scheme).
دانشگاه آیوا موفقیت آغازین خود را مدیون چند چیز است: جو حاکم بر آمریکا در دوران پس از جنگ سرد، برخورداری از سرمایه و حمایت مالی، و مدیریت «پال اِنگل». پال اِنگل در این فضا توانست از سویی حمایت مالی نهادهای مختلف حکومتی و تجار و سرمایهگذاران را جذب کند و از سوی دیگر با مطرح کردن این رشته در نشریات مختلف و برگزاری برنامه مختلف آن را در مرکز توجه قرار دهد. به این ترتیب میتوان گفت شروع این رشته در آمریکا مدیون ثروت آمریکایی و شکلگیری و گسترش آن مدیون نگرانیها و دغدغههای دوران پس از جنگ سرد است (اریک بنت، همان منبع).
بحث نوشتن خلاق در فرم چه پیشنهاداتی به هنرجویان میدهد و آیا مسیری فراتر از جریان داستاننویسی دنیا را دنبال میکند و به دنبال سبکهای نوشتن جدید است؟ در محتوا چطور؟ اصلاً خلاقیت در محتوا به چه معناست؟
توجه به فرم و محتوا و همینطور نوع این توجه بسیار بستگی به دانشگاه دارد. بعضی از دانشگاهها بر فرمها و محتواهای سنتی تمرکز دارند، بعضی فرممدار و متمرکز بر ادبیات تجربی هستند، بعضی فقط به ادبیات ایالتهای جنوبی آمریکا میپردازند، بعضی نگارش خلاق را در ارتباط با ترجمه قرار میدهند و...
آنچه مسلم است این است که محتوا و سبکهای مطرح در ادبیات مرتبط به رشته نگارش خلاق لزوماً منطبق بر سلیقهها و خواستههای ناشران بزرگ نیویورکی نیست و گاه تنها در فضای دانشگاهی این رشته و دور از دغدغه شهرت و ثروت است که نویسندهها و شاعران برای خلق آثار خود ریسک بیشتری میکنند.
این کلاسها چقدر استادمحور هستند و چقدر و چطور هنرجو باید در آنها فعالیت کند، بنویسد، مطالعه کند و به دنبال کشف جهانی جدید باشد؟
خب این سوال خیلی کلی است، اما باز نهتنها به دانشگاه محل تحصیل که به کلاس مورد نظر و استاد مورد نظر بستگی دارد، اما به هر حال کارگاهها مسلماً بدون همکاری دانشجوها ممکن نمیشوند. نکته دیگر میل و توانایی خود دانشجو به کشف هویت ادبی فردی و دنیایی تازه است چرا که متاسفانه بعضی دانشجوها (خصوصاً در سطح کارشناسی ارشد) تنها دنبالهروی استادان و پیشینیان میشوند و ورای آن نمیروند.
در بین استادان این کلاسها نام کدام یک از نویسندگان معتبر و نامآشنای معاصر به چشم میخورد؟
بستگی دارد منظور شما از «معتبر و نامآشنا» چه باشد. نویسندهها و شاعران بسیاری هستند که در دنیای ادبیات ورای دنیای ناشران بزرگ نیویورکی شخصیتهای معتبر و تاثیرگذاری محسوب میشوند اما اسم آنها در رسانههای جریان اصلی کمتر دیده میشود. اما از شخصیتهای مشهورتر میتوان به کسانی چون اورهان پاموک،
ها جین، ریموند کارور، توبیاس وولف، جرج ساندرز، بن مارکوس، جان بارت، جونو دیاز، مایکل کانینگهام، زادی اسمیت، گرای اشتینگارت، جاناتان سافران فوئر، تونی موریسون و دیگران اشاره کرد.
با توجه به تمام تجربیاتتان در دانشگاه و پس از آن تدریس فکر میکنید چقدر داستاننویسی آموختنی است؟
من شخصاً بسیار در این دورهها آموختم و بدون آنها حتماً این نویسندهای که امروز هستم، نبودم و در این چند سالی که تدریس هم کردهام میبینم چطور دانشجوها در کلاس میآموزند و تغییر میکنند. رشته نگارش خلاق به نظرم مثل دیگر رشتههای هنری است، مثل تحصیل در رشته نقاشی در دانشگاه. چیزی باید در درون شما باشد، استعداد داستان /شعر نوشتن، علاقهمندی به آن، و بعد میتوانید آن را در دانشگاه پرورش دهید. البته باید توجه کنیم که این یادگیری بسیار به خود فرد و شخصیت هنری ادبی او وابسته است؛ بعضیها در ساختار دانشگاهی شکوفا میشوند و بعضی فقط به صورت فردی و خارج از هرگونه نظم و ساختاری. اما حتی با وجود این، مگر میشود چند سالی خود را غرق خواندن و نوشتن کرد و شب و روز با گروهی نویسنده (استادها و همکلاسیها) نشست و برخاست کرد و چیزی یاد نگرفت؟ حتی اگر همه نویسندههای خوب و بینظیری نشوند حتماً خیلی چیزها از /درباره این دنیا یاد میگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید