تاریخ انتشار:
چرا آب به اصلیترین چالش ژئوپولتیک جهان تبدیل شد؟
جنگ حیات
هیدروپولتیک(HydroPolitics) واژهای مرکب از آب و سیاست است که اهمیت و نقش منابع آبی و به خصوص منابع آبی مشترک را در مناسبات سیاسی کشورها مورد مطالعه قرار میدهد. افزایش جمعیت و بهتبع آن رشد تقاضا برای این مایع حیاتی شرایط مستعدی را برای بروز تنشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میان دولتها و ملتها، بر سر دستیابی هر چه بیشتر به این منابع یا سهمخواهی بیشتر، فراهم کرده است.
هیدروپولتیک (HydroPolitics) واژهای مرکب از آب و سیاست است که اهمیت و نقش منابع آبی و به خصوص منابع آبی مشترک را در مناسبات سیاسی کشورها مورد مطالعه قرار میدهد. افزایش جمعیت و بهتبع آن رشد تقاضا برای این مایع حیاتی شرایط مستعدی را برای بروز تنشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میان دولتها و ملتها، بر سر دستیابی هر چه بیشتر به این منابع یا سهمخواهی بیشتر، فراهم کرده است. این موضوع در مورد رودخانههای بینالمللی کاملاً مشهود است. تقسیم نابرابر آب در سراسر جهان میتواند طی سالهای آتی، در سیاستهای جهان نقشی محوری ایفا کند. امروز این سوالها بیش از هر چیزی ذهن سیاستمداران را درگیر کرده که آیا در سال 2030، آب بیش از نفت در موفقیت اقتصادی و ژئوپولتیک جهان نقشی محوری خواهد داشت؟ آیا هند بالاخره متوجه خواهد شد که بهرهبرداری بیش از حد از سفرههای آبی که یکی از اصلیترین عوامل ذوب یخهای رشته کوههای هیمالیاست و همینطور افزایش تقاضای روزافزون جمعیت رو به رشدش، توسعه اقتصادی این کشور را متوقف میکند؟ آیا چین نیز که همچنین با چالشهای ناشی از کمبود موجودی منابع آبی روبهروست، به مرکز نوآوری فناوریهای زیستمحیطی و
مدیریت سیستمها و سپس صادرات آن به دیگر نقاط جهان بدل خواهد شد؟ آیا شاهد خواهیم بود کشورهایی نظیر کانادا، شیلی و کلمبیا که دارای منابع فراوان آبی هستند نیز این برتری نسبی خود را ضایع خواهند کرد؟
کارشناسان پیشبینی میکنند طی دو دهه آینده، میزان تقاضا برای آب آشامیدنی 40 درصد بیش از میزان کنونی خواهد شد؛ این رقم همچنین در کشورهای سریعالرشد 50 درصد بیشتر خواهد بود. فشار بر منابع آب به این معناست که منابع آبی موجود، برای جوامع در حال توسعه در اطراف منابع آب آشامیدنی، درست مانند یک آهنربا عمل میکند اما با اتمام این منابع، جمعیت اطراف آن نیز متفرق شده و مهاجرتهای داخلی رخ میدهد. شاید ساخت نیروگاههای عظیم آبشیرینکنی ساحلی، تصفیهخانهها و حفر چاههای عمیق که در پارهای مناطق عمق آنها به کیلومترها میرسد، موقتاً جوابگوی نیازهای بشری باشد اما این اقدامات برخی آسیبها و تبعات زیستمحیطی جدی و ناخواستهای را به همراه دارند. برای جوامع و اشخاص، مدیریت آب در سطح محلی به یکی از مهمترین بخشهای زندگی آنها تبدیل خواهد شد و به زودی شاهد گسترش بیش از پیش کشاورزیهای مبتنی بر آبیاری قطرهای و شیوههای کشت «هیدروپونیک» خواهیم بود که در این نوع کشت نیازی به شخم و آبیاری نیست و مصرف آب در آن به میزان چشمگیری کاهش مییابد. کمبود منابع آبی همچنین جیبهای ما را نیز از گزند خود در امان نمیدارد. تعیین قیمت آب در
بسیاری از کشورهای جهان، به یکی از اولویتهای اصلی در کنترل مصرف آب و صرفهجویی بدل شده است. در سایر نقاط جهان، مقامات مسوول، ارزش اقتصادی آب را به حداکثر افزایش خواهند داد و توجه و حساسیت نسبت به صادرات کالاهای وابسته به آب افزایش خواهد یافت.
هماکنون نیز شاهد فرارسیدن این روزها هستیم؛ در پرو تجهیزات جدیدی برای جذب رطوبت هوا در صحراهای اطراف لیما نصب شده که رطوبت و مههای ساحلی را در 9 ماه از سال به عنوان ذخیره آبی جذب میکنند. در یونان نیز محققان با استفاده از انرژی متمرکز خورشید در نیروگاههای آبشیرینکنی، روزانه پنج میلیون لیتر آب آشامیدنی تولید میکنند. دولت چین نیز اخیراً از اجرای برنامه تعیین قیمت آب شرب خبر داده که طبق این برنامه با افزایش مصرف آب، قیمت آن نیز برای مصرفکننده به شکل تصاعدی افزایش مییابد.
آنچه مسلم است، اهمیت و ارزش آب بیش از نفت در حال افزایش است. دلیل آن هم واضح است زیرا آب هیچ جایگزینی ندارد. ما به آب برای حیات و تولید غذا نیاز مبرم داریم چراکه فعالیتهای کشاورزی 70 درصد از کل مصرف جهانی آب را به خود اختصاص میدهد. اما توزیع این منبع حیاتی بسیار نامتناسب است. مثلاً چین که 18 درصد از جمعیت جهان را در خود جای داده، تنها هشت درصد از منابع آشامیدنی جهان را در اختیار دارد. همچنین پیشبینی میشود جمعیت خاورمیانه نیز که از خشکسالی و مشکلات جدی کمآبی رنج میبرد، طی 40 سال آینده دو برابر شود. حال اگر به این معضلات تاثیر تغییرات جوی را بیفزاییم آنوقت متوجه وخامت اوضاع و محدودیت جدی منابع آب آشامیدنی میشویم.
این تنشها و محدودیت منابع آبی منجر شده تا بسیاری از کارشناسان این روزها از قطعی بودن وقوع «جنگ آب» در آیندهای نزدیک صحبت کنند. بنابراین اگر به همین شیوه مصرف خود ادامه دهیم، کشورها به جای باز کردن شیرهای آب برای دسترسی به این مایه حیات، دست روی ماشههای اسلحههایشان میبرند و کار به جنگ و خونریزی میرسد و در خوشبینانهترین حالت شاهد بارور کردن ابرها و بستن رودخانهها به روی کشورهای دیگر خواهیم بود. کمبود آب به بزرگترین چالش نسل ما بدل خواهد شد؛ البته شکی نیست که نیاز مادر اختراع و نوآوری است و این کمبودها راه را برای مدیریت موثرتر باز خواهد کرد اما اینها بهتنهایی کافی نیست و برای موفقیت در اجرای این طرحها بیشک نیاز به همکاریهای سیاسی نیز هست.
از جنگ نفتی تا جنگ آبی
«اسماعیل سراجالدین»، نایبرئیس سابق بانک جهانی میگوید: جنگها در قرن حاضر بر سر نفت بوده اما در قرن آینده، جنگها همه بر سر آب خواهد بود مگر اینکه شیوههای مدیریت آب را تغییر دهیم.
«آنتونی زینی»، ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا میگوید: تا پیش از این شاهد جنگهای سوختی بودهایم اما رفتهرفته شاهد جنگ بر سر آب خواهیم بود. با شنیدن این اظهارات، بیش از پیش به محتمل بودن فرارسیدن جنگ آب پی میبریم. حتی حدود 142 سال پیش در نوامبر 1869 در نخستین سرمقاله از نخستین شماره مجله معتبر Nature، به اهمیت آب برمیخوریم. این مقاله که به قلم «توماس هنری هاکسلی»، زیستشناس انگلیسی و از طرفداران سرسخت نظریه داروین نگاشته شده، اینگونه آغاز شده: طبیعت! ما را احاطه کرده و در آغوش خود گرفته است. ما نهتنها توان جدایی از طبیعت را نداریم، بلکه نمیتوانیم به آن نفوذ کنیم و آب به خون حیات طبیعت بدل شده است. ما توان بریدن از آب را نداریم و برای حیات به آن نیاز داریم. جالب اینجاست، با آنکه آب از مرزهای سیاسی تبعیت نمیکند، اما کشورهایی که مرزهای مشترک بینالمللی آبی دارند هم نمیتوانند از هم منفک شوند و این قدرت آب است که توانسته میان آنها، چه بخواهند و چه نخواهند، پیوندی ناگسستنی ایجاد کند. بنابراین، چگونگی استفاده و مدیریت این منابع آبی محدود اهمیت بسیار بالایی دارد اما متاسفانه در بسیاری از نقاط جهان، این انسان
است که به بزرگترین تهدید در استفاده از منابع آبی تبدیل شده است. از همه بدتر اینکه انسان هر زمان که احساس کند، از منابع موجود آبی مشترک به عنوان اسلحهای برای تسلط سیاسی، اقتصادی، ژئوپولتیک و سرکوب نظامی استفاده میکند. البته در آن سوی سکه نیز، در بخش دیگری از جهان، انسان نقش بسیار پررنگ و موثری در مدیریت منابع آبی مشترک داشته و توانسته کیفیت بالای زندگی را برای تمام موجودات زنده در طبیعت فراهم آورد.
اما چه بخواهیم چه نخواهیم، «جنگ آب» یک واقعیت جدید و تلخ برای تجار و دولتهاست و خشونت و درگیری بر سر منابع آبی از هند گرفته تا عراق در حال افزایش است. تنها راهحل مقابله با این بحران، مدیریت صحیح و ایجاد مشاغلی است که میتوانند در این راه نقشی حیاتی ایفا کنند. «پیتر گلیک»، رئیس انستیتو تحقیقاتی مستقل «پسیفیک» آمریکا میگوید: گرچه مناقشات جدی بر سر آب موضوع جدیدی نیست اما حقیقت جدید این است که این مناقشات در حال افزایش است. شواهدی به قدمت هزاران سال در دست است که نشان میدهد آب، منشاء بسیاری از درگیریها بوده است.
تلاقی منافع
برای توجیه دلایل این اصطکاکها، قوانین اولیه مربوط به عرضه و تقاضا راه بسیاری در پیش دارند. منابع آبی محدود و در برخی مناطق خشک در حال پایان است. در همین حال، تلفیقی از افزایش جمعیت جهان و ادامه روند صنعتی شدن جهان بدین معناست که روند محدودیت منابع آبی با سرعتی ادامه خواهد یافت که نتیجه آن تقابل قابل پیشبینی منافع مشترک خواهد بود. «پل ریگ»، متخصص امور آب در موسسه منابع طبیعی جهان که یک سازمان زیستمحیطی در آمریکاست، میگوید: به احتمال فراوان در مناطقی که نیاز جدید برای تولید انرژی و مواد غذایی منجر به رقابت بر سر دستیابی به منابع آبی میشود، آب به منشاء درگیریها تبدیل خواهد شد. آب همچنین میتواند به یک عامل ثانویه در درگیریها تبدیل شود مانند آنچه در هند و پاکستان شاهد آن هستیم. گرچه آب بهتنهایی نمیتواند روابط پرتنش میان این دو کشور را توصیف کند اما در نظر گرفتن این حقیقت که هر دو کشور بهطور مشترک برای کشاورزی و تامین برقآبی به شدت به رودخانه «سند» وابسته هستند، میتواند در رمزگشایی این اختلافات و مناقشات موثر باشد. البته در برخی موارد، آب میتواند در درگیریها و مناقشات، به عنوان یک ابزار بالفعل
عمل کند و مانند آنچه امروز در عراق و سوریه شاهد آن هستیم، طرفین درگیری را وادار به هدف قرار دادن منابع آبی طرف مقابل کند.
حال این سوال مطرح میشود که آیا به زودی شاهد جنگ جهانی سوم بر سر آب خواهیم بود؟ بسیاری از تحلیلگران وقوع این جنگ را نامحتمل میدانند و احتمال وقوع این جنگ را در سطح منطقهای و میان کشورهای همسایهای که منابع آبی مشترک دارند، بیش از وقوع جنگی در سطح جهان میدانند. مثلاً اگر چین تصمیم بگیرد به سدسازی در بخشهای بالای رودخانه «مکونگ» ادامه دهد، تبعات این اقدام چینیها برای کشورهای پایینتر مسیر رودخانه نظیر برمه، تایلند، لائوس، کامبوج و ویتنام بسیار عمیق خواهد بود. مورد مشابه دیگر در آسیای میانه رخ داده که به نظر میرسد ساخت سدی روی رودخانه «وخش»، توسط تاجیکستان، به مذاق کشاورزان ازبک خوش نیامده و با اعتراض آنها روبهرو شده است. در آفریقا نیز اقدامات اتیوپی مبنی بر احداث تجهیزات برقآبی روی رودخانه «نیل»، با واکنش جدی قاهره مواجه شد بهطوریکه مصر این کشور را تهدید به مداخله نظامی کرد. برخی مطالعات نشان میدهد طی 50 سال گذشته بیش از 37 مورد تنش و درگیری آبی میان کشورهای مختلف صورت گرفته و حتی منجر به مداخله نظامی شده است که از این میان، بیش از 30 مورد آن مربوط به درگیریهای رژیم صهیونیستی بر سر منابع آب
مشترک با همسایگان سرزمینهای اشغالی بوده است. بیشتر این درگیریها در دهههای 1950 و 1960 میان رژیم صهیونیستی و کشورهای سوریه و اردن بر سر انتقال آب رودخانههای «اردن» و «یرموک» صورت گرفت. علاوه بر این، برخی معتقدند هیچ نقطهای در دنیا مانند آسیای مرکزی مستعد درگیری بر سر منابع طبیعی نیست. استقلال و توسعه افغانستان و سهمخواهی این کشور از منابع آب «آمودریا» بر پیچیدگیهای این مساله افزوده است. احداث سد روی رودخانه فرات سبب بروز تنشها و درگیریهای سیاسی و نظامی بین سه کشور ترکیه، سوریه و عراق شد. تنش میان عراق و سوریه در سال 1975 بر سر بهرهبرداری سوریه از سد «الثوره» و کاهش دبی رودخانه فرات تا مرز یک جنگ تمامعیار پیش رفت و عراق، سوریه را تهدید به بمباران سد الثوره کرد. اما در تازهترین مناقشه آبی، بالگردهای ارتش سوئیس، در تاریخ 27 جولای برای انتقال آب و رفع تشنگی دامهای این کشور، بدون کسب اجازه وارد مرزهای فرانسه شدند. مقامهای فرانسوی اعلام کردند ارتش سوئیس برای برداشت آب از دریاچه «روزه لِیک» در کوههای ژورا بدون اجازه وارد مرزهای فرانسه شدهاند.
«کریستوفر ماتز»، معاون شهردار «له روزه» گفت از این عملیات خبر نداشته و دولت سوئیس نیز هیچ اطلاعی در این زمینه به دولت فرانسه نداده بود. مقامهای سوئیس تاکنون از اظهارنظر در این باره خودداری کردهاند، هرچند گفته میشود ارتش سوئیس حدود یک هفته است که از دریاچههای فرانسه برای گاوداران آب به سرقت میبرد؛ این سرقت سوئیس از آبهای محلی فرانسه، ضمن برانگیختن شگفتی مقامات فرانسوی، سبب رعب و وحشت ماهیگیران سوئیسی نیز شد. تمامی این مناقشات نشان میدهد استفاده از منابع آبی مشترک تا چه اندازه حساسیتآفرین است و کشورها میبایست در بهرهبرداری از این منابع مشترکالمنافع حقوق تمامی کشورهای ذینفع را نیز در نظر بگیرند.
گرچه شواهد بسیاری از درگیریها و تنشهای سیاسی ناشی از بهرهبرداری از رودخانههای مشترک مرزی وجود دارد که در برخی موارد نیز حتی به درگیری نظامی منجر شده، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند و بر این باور اصرار دارند که تنشهای آبی بهندرت باعث ایجاد جنگ و خشونت در قرن حاضر شده است. آنها معتقدند بیشتر روابط بینالمللی مرتبط با آب، مشارکتی هستند و آب میتواند به عنوان یک ابزار یا به صورت یک هدف مشترک برای مشارکت بین دولتها عمل کند. به عقیده آنها جنگ آب، اغراقی است که توسط طرفداران محیط زیست برای توجه سردمداران سیاسی به اهمیت مسائل آبی و محیط زیستی ایجاد شده است. برای نمونه از کل وقایع بینالمللی مربوط به آب از سال 1948 تا 2005، تنها 28 درصد آنها تنشزا بوده است. مطالعات و بررسیهای صورتگرفته در خصوص اتفاقات رخداده در منابع آبی مشترک طی 50 سال اخیر نیز نشان میدهد 1831 اتفاق (اعم از مشارکت و تضاد) بر سر آب در جهان رخ داده که 1228 مورد آن مربوط به مشارکت و همکاری میان کشورها بوده و تنها 507 مورد آن مربوط به اتفاقات تنشزا بوده است. بهطور کلی اکثر محققان بر این باورند که منابع مشترک آبی نهتنها میتواند تضاد و
تنشهای میان دو کشور را کاهش دهد، بلکه به عنوان یک کاتالیزور در بهبود روابط و افزایش سطح مشارکت و همکاریهای میان دولتها در زمینههای مختلف اقتصادی و سیاسی نیز ایفای نقش کند. با این حال، گرچه منابع آبی ممکن است یکی از علل اصلی جنگ و درگیری میان کشورهای مختلف در نظر گرفته نشود اما میتواند یکی از عوامل اصلی در تشدید این تنشها باشد. بنابراین، فرض بر عدم وقوع جنگ بر سر آب، نافی تضاد و اختلافات بر سر منابع آبی مشترک نیست. درواقع، منابع آبی مشترک مانند چاقویی دولبه هستند که از یکسو میتواند عامل همکاری و پیوند ملتها شود و از سوی دیگر آتش نفاق را بر سر بهرهبرداری از این منابع مشترک، در میان آنها برافروزد.
درگیری کمپانیها بر سر آب
بخش خصوصی از اینکه در این آتشافروزیهای مرتبط با آب تماشاچی صرف باشد، فاصله فراوانی دارد. در شمار بسیاری از موارد قابل ذکر در این زمینه، نقش کمپانیهای مطرح در انداختن جرقه در این انبار باروت به اثبات رسیده است. در یکی از مهمترین این موارد، کمپانی «کوکاکولا»، به بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی در کارخانه بستهبندی خود واقع در روستای «مهدی گنج» هند در ایالت «اوتار پرادش» متهم شد. این اقدام کارخانه کوکاکولا موجی از اعتراضات مردمی را به دنبال داشت که مدت طولانی ادامه یافت. در سال 2003 نیز تصمیم یک کمپانی تولید کاغذ و چوب فنلاندی به نام UPM برای احداث کارخانه تولید محصولات کاغذی و چوبی به ارزش یک میلیارد و 200 میلیون دلار در حاشیه رودخانه «ریو» در اروگوئه، با ادعای آرژانتین مبنی بر ایجاد آلودگی زیستمحیطی در این رودخانه همراه شد و مدتها روابط دیپلماتیک این دو کشور همسایه در آمریکای جنوبی را تیره و تار کرد. اما این شرکتها برای اینکه خود را در وسط این درگیریهای مرتبط با آب ببینند نیازی نیست که حتماً قهرمانان جنگی باشند. «جیمز آلن»، مدیر بخش محیط زیست و تغییرات جوی در موسسه مدیریت ریسک Maplecroft
میگوید: شرکتهای چندملیتی نیز در درگیریهای مربوط به آب آسیبپذیرند. وی افزود: آب یک موضوع داخلی است اما محصول نهایی در سطح محلی استفاده نمیشود؛ بنابراین همیشه سبب بروز تنش واقعی میان مشاغل بینالمللی و مصرفکنندگان داخلی میشود.
خطرات به وجود آمده برای مشاغل و کمپانیها بسیار جدی است. درگیریهای مرتبط با آب، از طرق مختلفی نظیر لطمه زدن به اعتبار برندها و کمپانیها، تحریمهای قانونی و همینطور موانع قانونی، سود این شرکتها را به خطر میاندازد. در بدترین حالت ممکن، مانند اتفاقی که برای کمپانی کوکاکولا در مهدی گنج افتاد، ممکن است مجوز اینگونه مشاغل باطل شود. آلن تصریح کرد: اگر قصد سرمایهگذاری 200 میلیونپوندی در تاسیس یک کارخانه جدید بستهبندی دارید، باید به این نکته توجه کنید که آیا تجهیزات کارخانه خود را مطابق با شرایط منطقهای که هماکنون با کمآبی جدی مواجه است، تطبیق دادهاید یا آیا بهتر نیست تا مکان جایگزینی را برای احداث کارخانه خود پیدا کنید؟ اما به نظر میرسد واقعاً ابزار لازم را برای اتخاذ چنین تصمیمهایی ندارند. آنچه واضح است این است که هرچه منابع آبی دقیقتر و محدودتر مدیریت و اداره شوند، احتمال وقوع درگیریها بر سر آب، کاهش مییابد. پیشرفتهایی که در زمینه بهرهوری آب طی سالهای اخیر حاصل شده، نشان میدهد اگر نخواهیم بگوییم همه کمپانیها، اما بسیاری از آنها به اهمیت منابع محدود آب واقف شدهاند.
جنگ آب در خاورمیانه و شمال آفریقا؛ از شعار تا واقعیت
منطقه خاورمیانه-شمال آفریقا، خشکترین و کمآبترین منطقه در جهان است که این مساله بر توسعه اقتصادی و اجتماعی اکثر کشورهای منطقه تاثیر میگذارد. گرچه این منطقه پنج درصد جمعیت جهان را در خود جای داده، اما کمتر از یک درصد منابع آبی جهان را در اختیار دارد. امروزه میزان دسترسی سرانه مردم این منطقه به آب حدود ۱۲۰۰ مترمکعب است در حالی که در سایر مناطق جهان این آمار به هفت هزار مترمکعب میرسد. دسترسی سالانه به آب در منطقه نیز متفاوت است. در ایران ۱۸۰۰ مترمکعب و در اردن و کرانههای باختری و نواره غزه و یمن کمتر از ۲۰۰ مترمکعب دسترسی به آب وجود دارد. پیشبینی شده تا سال ۲۰۲۵ میزان دسترسی منطقهای به آب به سالانه ۵۰۰ مترمکعب به ازای هر فرد برسد. در حالی که میزان دسترسی به منابع عادی آب ثابت مانده، به علت افزایش جمعیت و درآمد و توسعه نیاز به مصرف آب بیش از پیش افزایش یافته است. جمعیت رو به افزایش و توسعه سریع، حجم تقاضاها نسبت به منابع محدود آبی را افزایش داده است. پیشبینیشده که نیاز به آب در منطقه خاورمیانه از حدود ۱۷۰ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۰۰ به ۲۲۸ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۲۵ میرسد.
مناقشات آبی در خاورمیانه و شمال آفریقا موسوم به منطقه منا (MENA)، عمدتاً حول سه حوضه آبگیر اصلی یعنی حوضه آبگیر رودخانه اردن، حوضه آبگیر دجله و فرات و رودخانه نیل هستند. وسعت منطقه منا حدود 11 میلیون و 100 هزار کیلومترمربع است. در این ناحیه، سه کویر معروف و وسیع صاحارا (شامل بخشهای وسیعی از لیبی و مصر)، ربعالخالی (در جنوب شرقی شبهجزیره عربستان سعودی) و بادیه شام (در شمال شبهجزیره عربستان) واقع شدهاند. علاوه بر این مناطق، بخش وسیعی از ایران نیز پوشیده از کویر است؛ ضمن اینکه میانگین بارش سالانه در 65 درصد از کشورهای عضو منا، کمتر از 100 میلیمتر و در 15 درصد از این منطقه بین 100 تا 300 میلیمتر برآورد شده است و تنها در 20 درصد از وسعت این منطقه سالانه بیش از 300 میلیمتر بارندگی داریم. این کمبود آب منجر در خاورمیانه تاکنون منجر به وقوع تنشهای مختلفی شده که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مناقشات آبی رودخانه نیل
رود نیل یک آبراه بینالمللی است که از میان 10 کشور عبور میکند. این رود طویل که از آن به عنوان بلندترین رود جهان یاد میشود، از میان کشورهای سودان، سودان جنوبی، بروندی، جمهوری دموکراتیک کنگو، تانزانیا، کنیا، اوگاندا، اتیوپی و مصر میگذرد. این رودخانه در واقع تنها منبع آبی برای شمال آفریقا و 40 درصد از جمعیت آفریقایی محسوب میشود که در حوزه آبگیر آن ساکن هستند. اهمیت دسترسی به منابع طبیعی حیاتی بهخصوص آب، یکی از عوامل اصلی وقوع درگیریهای داخلی در سودان بوده است. سودان از نظر اکولوژیک، به دو بخش سودان شمالی و جنوبی تقسیم شده که جمعیت سودان شمالی از سودان جنوبی بسیار بیشتر است. خشکسالی مداوم و بیابانزایی همراه با افزایش جمعیت و نیاز به غذا باعث شده تا اعراب ساکن سودان شمالی به زمینها و منابع طبیعی سودان جنوبی چشمداشت داشته باشند. همین امر به وقوع جنگهای داخلی در سودان دامن زده است. درگیریهای آبی در سودان عمدتاً به علت نگرانیها نسبت به احداث کانالهای انتقال آب یا پروژههای کشاورزی رخ میدهند. یکی از مهمترین عوامل مناقشات آبی در این کشور به احداث کانال «جونگلی» مرتبط است که عملیات احداث آن در سال 1978
میلادی شروع شد. این پروژه با حمایت دو دولت مصر و سودان آغاز شد تا هر دو کشور از مزایای افزایش ظرفیت استفاده از منابع آبی آن بهرهمند شوند. اما احداث این کانال عظیم که از فضا هم قابل مشاهده بود، با خشک کردن تالابهای حوضه آبگیر نیل، زندگی یک میلیون و 700 هزار نفر از ساکنان قبایلی را که برای حیاتشان به این تالابها نیازمند بودند، به خطر میانداخت. در سال 1974، مردم محلی برای جلوگیری از احداث این کانال از سودان جنوبی به محل احداث این پروژه سرازیر شدند و دست به اعتراضات خشونتباری زدند؛ آنها در نهایت توانستند سازندگان این پروژه را پس از 10 سال فشار، در سال 1984 وادار به توقف احداث آن کنند. تنها 250 کیلومتر از این کانال 360کیلومتری احداث شد. مناقشات سودان شمالی و جنوبی به همینجا ختم نشد چراکه یکبار دیگر دولت و مردم سودان شمالی با نگرانی از تصمیم دولت مبنی بر احداث سد «کجبر» روی رودخانه نیل، دست به اعتراض زدند. درنهایت دولت سودان بقایای قبیله «نوبی» را وادار به نقل مکان از سودان کرد ضمن اینکه بسیاری از سرزمینهای این قوم تاکنون و براثر احداث سد مرتفع «اسوان» در دهه 1950 میلادی زیر آب رفته است.
مصر و تهدید اتیوپی به جنگ
زمانی که جانشین «حسنی مبارک» یعنی «محمد مرسی»، رئیسجمهور برکنارشده مصر در یک برنامه تلویزیونی از احتمال حمله هوایی به اتیوپی صحبت کرد، مشخص شد که این تهدید جدی است. گرچه در تاریخ «هرودوت» مصر و نیل را از آنِ یکدیگر خوانده است اما آنچه امروز مسلم است این است که کشورهای اتیوپی، سودان جنوبی و هشت کشور دیگر نیز از رود نیل سهم دارند و تا سال ۲۰۱۰ در خصوص تقسیم آب تحت نظارت «طرح حوضه نیل» با هم مذاکره داشتند اما این بحثها اکنون تبدیل به تهدید شدهاند.
تنش آبی دجله و فرات
حوضه آبریز دجله و فرات از دو رودخانه اصلی یعنی رود دجله و رود فرات و همینطور شاخههای فرعی آن تشکیل شده است. سرچشمه هر دو رود دجله و فرات از جنوب ترکیه است و رود دجله که از ترکیه سرچشمه میگیرد تا 32 کیلومتر پیش از ورود به عراق، مرز میان ترکیه با سوریه را نیز شکل میدهد. این دو رودخانه با ورود به عراق به یکدیگر پیوسته و «شطالعرب» را تشکیل میدهند که درنهایت راهی خلیج فارس میشود.
در مورد دجله و فرات نیز وضعیتی مشابه آنچه در مصر و سودان رخ داد، در حال اتفاق افتادن است. طرحهای ترکیه برای توسعه مناطق عمدتاً کردنشین جنوب شرقی روی «پروژه جنوب شرقی آناتولی» متمرکز است. طبق این پروژه قرار است تا سال ۲۰۲۳ میلادی ۲۲ سد ساخته شود. باوجود مقاومت مثالزدنی فعالان محیط زیست و کردها، حدود نیمی از این سدها تکمیل شدهاند، در حالی که پروژههای آبیاری مرتبط باعث کمبود آب برای کشاورزان پاییندست این رودها در سوریه و عراق شده است. همانند مصر، رفتار خودخواهانه ترکیه نسبت به رودخانههای بینالمللی فارغ از اینکه چه حزبی در قدرت است، تداوم داشته است. طی سالیان اخیر، عراق از اتحادیه اعراب خواسته تا در این موضوع دخالت کند چراکه میزان دسترسی این کشور به سالانه 920 میلیون مترمکعب آب این رودخانه، به تنهایی 197 میلیون مترمکعب کاهش یافته است. اما دولت سوریه در جواب اعتراض عراقیها به ذکر این نکته بسنده کرد که میزان حجم آب ورودی به این کشور نیز بیش از 50 درصد کاهش یافته است. پس از بروز مناقشات کلامی میان طرفین، و صدور بیانیههای تند، سوریه از کمیته حل اختلاف اتحادیه اعراب کنار گذاشته شد و در ماه می 1975 و با
بالا گرفتن مناقشات، این کشور مسیرهای هوایی خود را به روی هواپیماهای عراقی بست و هردو کشور در مرزهای مشترک خود نیروهای نظامی مستقر کردند. درنهایت با وساطت عربستان سعودی، طرفین توافق کردند تا دست از خشونت علیه یکدیگر بکشند. گرچه مفاد این توافق هرگز علنی نشد اما طرف عراقی اعلام کرد که موافقت کرده سوریه 40 درصد از جریان آب فرات را برداشت کند و اجازه دهد تا 60 درصد مابقی به عراق جریان یابد.
جنگ در عراق بر سر کنترل آب
داستان درگیری بر سر آب در خاورمیانه، سر درازی دارد اما در جنگهای کنونی که امروز در عراق شاهد آن هستیم، از سدهای اصلی و مهم روی رودخانههای دجله و فرات نهتنها به عنوان اهدافی استراتژیک، بلکه به عنوان سلاح قدرتمند جنگی استفاده میشود. به نظر میرسد در پس تیترهای خبری و اخبار رسانهها از سلاخیهای بیرحمانه تروریستهای داعش، جنگ بر سر کالایی باارزشتر یعنی آب نهفته است. تروریستهای داعش برای در اختیار گرفتن سدهای بزرگ رودخانههای دجله و فرات خونهای بسیاری را ریختهاند. حالا با تحت کنترل گرفتن این سدها از سوی داعش و فرار مهندسان این سدها، بیش از پیش احتمال وقوع فجایع عمدی یا سهوی میرود. این خطر وقتی بیشتر احساس میشود که نیروهای داعش با به دست گرفتن سد موصل آسیبهای بسیاری به بدنه آن وارد کردند. گرچه این سد با کمک نیروهای ائتلافی از تروریستهای داعش پس گرفته شد اما با آسیبهایی که به بدنه آن وارد شده، هر لحظه احتمال فروریختن این سازه میرود که در صورت وقوع این اتفاق دیواره عظیمی از آب بر سر ساکنان پاییندست این سد خراب شده و هزاران نفر از مردم را در خود غرق خواهد کرد. عطش گروه تروریستی داعش برای به
دستگیری کنترل منابع آبی، از اوایل سال 2013 میلادی در سوریه آغاز شد که آنها اقدام به تصرف سد «طبقه» در استان شمالی رقه کردند. این سد قدیمی که توسط روسیه ساخته شده، در مسیر جریان خروجی فرات از ترکیه قرار دارد. این سد که بزرگترین سد جهان در شرق محسوب میشود، مهمترین منبع تامین آب و برق بیش از پنج میلیون نفر شامل ساکنان شهر حلب سوریه است. پس از این اقدام، شاهد عطش سیریناپذیر تروریستهای داعش در تصرف سدهای عراق و سوریه بودیم بهطوریکه آنها در اکثر تصرفات خود، اشغال سدهای مهم را در دستور عملیات خود قرار دادهاند. نیروهای داعش تاکنون تحرکات بسیاری برای در اختیار گرفتن سد حدیثه در عراق آغاز کردهاند. در صورت سقوط این سد، بخش وسیعی از برق پایتخت عراق قطع خواهد شد و در صورتیکه این گروه تکفیری بخواهد از آب به عنوان سلاح علیه شیعیان بیگناه در جنوب عراق استفاده کند، مانند کاری که در فصل بهار در فلوجه انجام دادند، این عمل غیرانسانی آنها تولید مواد غذایی و فعالیتهای اقتصادی در مرکز و جنوب عراق را با مشکل جدی مواجه خواهد کرد. این سد در زمان حمله آمریکا به عراق نیز یکی از اهداف مهم سربازان آمریکایی بود چراکه آنها
از این بیم داشتند که مبادا صدام با انهدام این سد، سیل به راه بیندازد چراکه او پیشتر و در جنگ خلیجفارس سابقه به راه انداختن جنگ آبی را در کارنامه جنایات خود داشته است.
دیدگاه تان را بنویسید