تاریخ انتشار:
بررسی آماری سرمایهگذاریهای اروپایی و آسیایی در صنایع نفت و گاز
تحریم اروپایی رونق آسیایی
داستان تحریم ایران به ماه می سال ۱۹۹۵ بازمیگردد، زمانی که رئیسجمهور دموکرات، کلینتون، مصوبه کنگره با نام «قانون تحریم ایران و لیبی»(ILSA) را برای اجرا به اعضای دولت ابلاغ کرد. قانونی که بعدها به خاطر طراحی و پیگیریهای بیوقفه سناتور جمهوریخواه «داماتو» در کنگره به «تحریمهای داماتو» معروف شد.
در تابستان 2010، کنگره آمریکا قانون جدیدی تحت عنوان تحریمهای همهجانبه ایران (CISADA) در اختیار دولت قرار داد که در اول جولای همان سال به امضای اوباما رسید. بر اساس این قانون اشخاص آمریکایی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مجاز به تجارت، سرمایهگذاری، یا تسهیل انتقال کالا، خدمات، یا فناوری به ایران و بالعکس که امکان سودرسانی به صنعت نفت ایران را داشته باشند، نیستند. افراد آمریکایی همچنین مجاز به مشارکت در قراردادهایی که شامل سرپرستی، مدیریت و سرمایهگذاری در توسعه صنایع وابسته به نفت در ایران باشد، نیستند.
آمریکاییها میگویند تنها از چارچوبهای حقوقی برای تحریم ایران بهره نبردهاند بلکه فعالیتهای سیاسی را نیز به این چارچوبها افزودهاند و به اعتقاد مقامات رسمی این مجموعه فعالیتهای حقوقی-سیاسی است که توانسته است پروژه خط لوله صلح (بین ایران، پاکستان و هند) را به تعویق بیندازد، گشایش اعتبار توسط بانکهای اروپایی برای شرکتهای ایرانی را ناممکن کند، تا پایان سال 2010 تعداد 17 بانک ایرانی را در لیست تحریمها جای دهد تا تراکنشهای بینالمللی آنها را با مشکل مواجه سازند و در نهایت با ایجاد محدودیت برای بانکهای ایرانی در دسترسی به سیستم «سوئیفت»1 فضای کسبوکار ایران را به زمینی پردستانداز برای فعالان اقتصادی اعم از دولتی و غیردولتی بدل سازند. وزارت خزانهداری ایالات متحده خروج هشت شرکت عمده نفتی از ایران را از سال 2008 به این سو (جدول 1) حاکی از موفقیت این سیاستگذاری میداند.
وزیر امور خارجه ایالات متحده میگوید اجرای سری تحریمها علیه صنایع نفت و گاز ایران بسیار تاثیرگذار بوده و توانسته است از 50 تا 60 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در این صنایع در طول یک سال (نیمه 2010 تا نیمه 2011) جلوگیری کند، کاهش 90درصدی فروش بنزین در فاصله آگوست 2010 تا آگوست 2011 را به همراه آورد، برخی پروژههای پالایش گاز مایع را به تعویق اندازد، و منتهی به قطع یا اتخاذ تصمیم قطع فعالیتهای شرکتهای فعال در حوزه انرژی، تجارت بنزین، شرکتهای بیمه، شرکتهای حمل و نقل، و بانکها در ایران شود.
اما از طرف دیگر آمارها نشان میدهد در سالهای مالی 2005 تا 2009 دولت آمریکا با هفت شرکت از میان 41 شرکتی که در گزارش ماه مارس 2010 کنگره مشخص شده بودند قراردادهایی به حجم کلی 880 میلیون دلار منعقد کرده است و موضوع حدود 90 درصد این قراردادها خرید بینالمللی سوخت بهویژه بنزین بوده است. این قراردادها عبارتند از شرکت رپسول4 اسپانیا (خرید سوخت حمل و نقل هوایی و دریایی)، شرکت توتال5 فرانسه (خریداری سوخت شامل سوخت جت، بنزین، و دیزل)، شرکت دایلیم6 کره جنوبی (احداث سکونتگاه خانوادگی در یک قرارگاه نظامی در کره جنوبی)، شرکت انی7 ایتالیا (خرید محصولات سوختی)، شرکت اکتشاف و تولید پیتیتی8 تایلند (خرید سوخت جت و سایر محصولات بنزینی)، شرکت هیوندای9 کره جنوبی (خرید مبدلهای نیروگاهی)، شرکت مهندسی و ساخت و ساز جیاس10 کره جنوبی (مشهور به شرکت مهندسی و ساخت و ساز الجی) (ساخت ساختمانهای اداری در کره جنوبی). این همه در حالی است که در فاصله بین ژانویه 2010 تا ماه می 2011، وزارت دفاع ایالات متحده بیش از چهار میلیون دلار قرارداد با دو شرکت از 16 شرکتی منعقد کرده که به استناد اطلاعات موجود در رسانههای عمومی فعالیت تجاریشان در حوزه نفت، گاز، نفت و پتروشیمی ایران محرز شده است. چرا که پنتاگون معتقد است مسوولیت امنیت ملی آمریکا را بر عهده دارد و فعالیتهای آن را نمیتوان توسط تحریمها محدود کرد.
تحریمهای فنی در حوزه انرژی
آمریکاییها میگویند از آنجا که حوزههای نفتی خشکی ایران سالیانه به میزان هشت درصد، و حوزههای دریایی11درصد تخریب طبیعی دارند و سرعت بازسازی این حوزهها سالیانه بین 20 تا 25 درصد برآورد میشود و به دلیل مشکلات و تخریب حوزههای آماده نفتی ایران سالانه بین 400 هزار تا 700 هزار بشکه نفت در روز از دست میدهد، این کشور ناچار است برای کاهش این اثرات منفی، با کاهش تولید حوزههای نفتی خود - از طریق روشهایی نظیر تزریق گاز طبیعی- مقابله کند و این همان جایی است که مقامات ایالات متحده امیدوارند تحریمها بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشند؛ چرا که آنان معتقدند ایران به دلیل عدم برخورداری از فناوریهای نوین استخراج نمیتواند به تنهایی از مخازن خود نگهداری کرده و ناچار به جلب شرکتهای نفتی خارجی است. این در حالی است که افزایش فشارها بر این شرکتها میتواند حضور آنها را در ایران منتفی سازد. وزارت خزانهداری ایالات متحده خروج هشت شرکت عمده نفتی از ایران را از سال 2008 به این سو (جدول 1)، حاکی از موفقیت این سیاستگذاری میداند. دولت ایالات متحده معتقد است با افزایش فشارها با کمک تحریمهای فنی توان این را دارد تا میزان صادرات نفت ایران را از آنچه در برنامه پنجم توسعه پیشبینی شده بسیار پایینتر نگه دارد. بررسیهای آماری نشان میدهد خروج شرکتهای اروپایی از فضای سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران، عرصه را برای حضور چین هموارتر کرده است. در طول اجرای برنامه چهارم توسعه هر چند حضور شرکتهای اروپایی در صنایع نفت و گاز ایران کاهش یافت اما با پررنگتر شدن سرمایهگذاری شرکتهای آسیایی (عمدتاً چینی، مالایی و هندی) روند سرمایهگذاری همچنان ادامه یافت تا جایی که مجموع ارزش قراردادهای منعقدشده با شرکتهای خارجی به 8/77 میلیارد دلار رسید. همانطور که نمودار1 نشان میدهد چین با مجموع بیش از 6/22 میلیارد دلار بیشترین سهم سرمایهگذاری را در بازار انرژی ایران داشته که اگر سهم مالزی و هند را نیز به آن بیفزاییم به رقمی بالغ بر 51 میلیارد دلار میرسیم که معادل 66 درصد کل سرمایهگذاریهای خارجی در نفت و گاز ایران در طول سالهای برنامه چهارم بوده است. این در حالی است که افزودن سهم کره جنوبی به عنوان دیگر شریک اقتصادی ایران در بخش انرژی این سهم را به 70 درصد میرساند.
بررسیهای آماری نشان میدهد خروج شرکتهای اروپایی از فضای سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران، عرصه را برای حضور چین هموارتر کرده است به طوری که جدول 3 نیز نشان میدهد 83 درصد قراردادهای چینیها در سالهای 2009 و 2010 منعقد شده و عمدهترین آنها نیز به بخش گازی میادین پارس جنوبی مربوط میشود که پیش از این شرکتهای اروپایی بیشترین حضور را در آن داشتهاند و با خروج آنها از ایران مطابق آنچه در جدول 1 آمده است، فضا را برای آسیاییها فراهم کردهاند.
انطباق جدول 3 با نمودار2 نیز نشان میدهد آهنگ افزایش سرمایهگذاریها از اولین سال برنامه چهارم همگام با حضور شرکتهای آسیایی رشد کرده است و آغاز جهش با امضای قرارداد 16میلیارددلاری شرکت SKS مالزی در حوزه گازی گلشن و فردوس در سال سوم برنامه صورت گرفته است. این در حالی است که به دلیل اولویتهای ملی در حوزه گاز، تمرکز سرمایهگذاریهای خارجی در این حوزهها بوده است چنانچه نمودار 5 نشان میدهد 67 درصد قراردادهای منعقده در بخش گاز و به ارزش بیش از 50 میلیارد دلار بوده است.
اما شواهد فنی از عملکرد شرکتهای چینی در نفت و گاز ایران نشان میدهد که نهتنها شرکتهای نفتی چینی در توسعه میدان پارس جنوبی و حوزههای نفتی مسجدسلیمان، آزادگان جنوبی و یادآوران از برنامههای پیشبینیشده عقب هستند بلکه کُندی بانکهای چینی در فاینانس کردن پروژههای نفتی ایران مزید بر پایین بودن توان فنی چینیها نسبت به اروپاییان سرعت انجام پروژهها را کاهش داده است.
چنانچه گفته شد سال ابتدایی سند چشمانداز 20ساله جمهوری اسلامی ایران مصادف شد با نهمین سال وضع تحریمهای یکجانبه ایالات متحده علیه ایران، تحریمهایی که از سال 1996 و در دولت کلینتون آغاز شد با پیشرفتهای گام به گام زمینههای همگرایی شورای امنیت را با ایالات متحده فراهم کرد تا جایی که تاکنون منجر به صدور پنج قطعنامه علیه جمهوری اسلامی شده است.
پینوشتها:
1- SWIFT / 2- United States Government Accountability Office : GAO-10-515R Iran's Oil, Gas, and Petrochemical Sectors
3- United States Government Accountability Office : GAO-10-639R Iran Energy Sector / 4- Repsol / 5- Total / 6- Daelim Industrial / 7- ENI / 8- PTT / 9- Hundai Heavy Industries / 10- GS / 11- United States Government Accountability Office: GAO-10-515R Iran's Oil, Gas, and Petrochemical Sectors
12- United States Government Accountability Office : GAO-11-855R Iran Oil, Gas, and Petrochemical Sectors
دیدگاه تان را بنویسید