تاریخ انتشار:
هدفمندی، تورم، بیمه و سیاست داخلی محورهای گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور
اینبار در مقام پاسخگویی
گفتوگویی چندبعدی؛ از یکسو شاید برای نخستین بار در جایگاه «جوابگو» نشسته بود تا بگوید در این هشت ماه چه کرده و دیگر قرار نبود تنها از «نکردههای دولت قبل» سخن بگوید. از سوی دیگر با اولین دستانداز جدی در حوزه داخلی مواجه شده، قرار بود ۹۰ دقیقه برای ۷۳ میلیونی صحبت کند که با گفتن «نه به انصراف از یارانه»، کولهباری از مطالبه جدید را برایش به همراه آورده بودند.
گفتوگویی چندبعدی؛ از یکسو شاید برای نخستین بار در جایگاه «جوابگو» نشسته بود تا بگوید در این هشت ماه چه کرده و دیگر قرار نبود تنها از «نکردههای دولت قبل» سخن بگوید. از سوی دیگر با اولین دستانداز جدی در حوزه داخلی مواجه شده، قرار بود 90 دقیقه برای 73 میلیونی صحبت کند که با گفتن «نه به انصراف از یارانه»، کولهباری از مطالبه جدید را برایش به همراه آورده بودند.
گرچه سکوت کرد و از این بیاعتمادی مردم به دولتش و شکست تبلیغات سنگین برای ترغیب به انصراف گذشت و طوری وانمود کرد که انگارنهانگار برآوردهای تیم اقتصادیاش اشتباه از آب درآمده اما به کرات مجبور شد توضیح دهد که تبعات این ثبتنام را مدیریت میکند و نمیگذارد تورم بالا رود.
نگرانی از احتمال تورم یارانهای، انتظارات را از نشست تلویزیونیاش بالا برده بود اما ابتدای گفتوگویش را با اعداد و ارقامی شروع کرد که حکایت از کاهش تورم در ماههای پایانی سال گذشته میکرد. تمام مدت استنادش به مرکز آمار بود. خلاف رویههای دولت قبل ـ که آماری میداد که هنوز از زبان رئیسجمهور بیرون نیامده تکذیبهایش از درون خانههای مردم شروع میشد و در نهایت با عدد و رقمهایی از سوی کارشناسان رد میشد ـ آمار حسن روحانی به طور ملموس از پایین آمدن نرخ تورمی خبر میداد که به قول خودش هم با مدیریت درآمدهای دولت و دست نزدن به منابع بانک مرکزی حاصل شده بود و هم به تبع آرامش روانی مذاکرات هستهای به دست آمده بود.
روحانی گرانی بعد از اجرای هدفمندی را رد نکرد. اما مرتباً به افکار عمومی این اطمینان خاطر را میداد که بهتر از این نمیشد عمل کنند و اگر در سال 1389، قیمتها 550 درصد زیاد شده بود، در دور دوم میخواهند شیب را فقط 50 درصد به طور متوسط افزایش دهند.
مستقیم و غیرمستقیم از تورم روانی صحبت کرد و اینکه نباید مردم منتظر تورم بالا باشند. چون گازوئیل را زیاد گران نکردهاند و این گرانی گازوئیل است که بهای کالاها را به شدت افزایش میدهد.
از مردم خواست همراهیاش کنند و تلویحی هنوز به آنها فرصت داد که اگر پشیمان شدند، انصراف یارانهای دهند. توضیح داد که چرا این قدر اصرار بر این انصراف دارد. گفت اگر مردم انصراف دهند دست او بازتر میشود تا یارانه بخش بهداشت را افزایش دهد.
درمان ارزان: برگ برنده ملی
شعاری آن قدر تکراری که برای اثبات اینکه این یارانه سلامتی که میگوید یک شعار روی بیلبورد یا در دفاتر وعدههای دولتی نیست، مجبور شد بالغ بر نیم ساعت از مصاحبه را به ذکر جزییات این هدیه سلامت دولتش به مردم اختصاص دهد. تکبهتک و ریزبهریز توضیح داد که چطور میخواهد آرامش روانی خانوادههایی را که بیماری در منزل دارند، بالا ببرد.
آماری داد از اینکه همین دارویی که شما هر روز شاهد بالا رفتن بهایش بودید از همین هفته بهایش افزایش نمییابد، بلکه روند نزولی و کاهشی دارد. گفت که چون تلاش ظریف موفقیتآمیز بوده و تحریمها سست شده، داروهای خارجی گران که نه، تازه ارزان هم میشود. گفت که دیگر اینطور نیست که مردم وقتی بیمارشان را به بیمارستان میبرند مجبور باشند هزینههای جانبی بالایی را هم بهجز هزینه درمان پرداخت کنند و از این پس این دولت خودش تمام هزینههای حاشیهای را در بیمارستانها متقبل میشود.
گفت که میخواهد سهم مردم از هزینه درمان را پایین بیاورد و مدلهایشان قابل اجراست و وعده و وعید هم نیست و از همین اردیبهشت آغاز میشود. گفت که قرار است تمام مردم بیمه شوند. وقتی مجری پرسید منظورتان همین دفترچههای بیمهای است که هیچ ارزشی ندارد و هیچ جا قبولش ندارد، توضیح داد این عدم اعتبار به خاطر بدهی بالای تأمین اجتماعی به موسسات درمانی بوده و دولت تمام بدهی بیمهها را تا پایان بهمنماه پرداخت کرده است.
باز هم سیاست خارجی را زیربنای رفع مشکلات اقتصادی قرار داد و گرچه همچنان با اطمینان از اینکه تاکنون در سیاست خارجی موضع درست گرفته صحبت کرد اما برای نشان دادن سند موفقیتهایش و اینکه شعارگونه صحبت نمیکند، آماری را شاهد آورد که بر اساس آن نشان میداد، همین شکستن نیمبند تحریمها چقدر توانسته است او را در کنترل درآمدهای کشور موفق کند.
شعارهای سلامتش، یکی از دو برگ برنده رئیسجمهور در نشست مطبوعاتیاش بود. گفت که دیگر نمیگذارد مردم سختیهای گذشته حوزه سلامت را تحمل کنند. گویی از لحاظ روانی توصیه مشاورانش به بار نشسته بود تا بخشی از اذهان بخشی از افکار عمومی را که ابتدای این گفتوگو نگران از شنیدن شیب گرانی بنزین و سایر حاملهای انرژی و اثر آنها روی تورم سایر کالاها بودند به آنسوی سکه هدفمندی سوق دهد.
کشاورز: فروشندگان بدون دلهره
برگ برنده دیگرش را نه برای شهرنشینان که برای روستاییان رو کرد. از پایین بودن شیب گران شدن گازوئیل شروع کرد و به یارانههای بخش کشاورزی رسید. اینکه دیگر لازم نیست تا بهمن و اسفند منتظر باشند که دولت نرخ خرید تضمینی گندم را اعلام کند و همان شهریورماه تکلیف خرید و قیمت خرید مشخص است. گفت که دیگر لازم نیست معطل بمانند که چه زمانی دولت میخواهد بدهیهایش را پرداخت کند و هر وقت جنس را از کشاورز بگیرند همان موقع پولش را میدهند. گفت که سهمیه کودها را بهموقع میدهند و دیگر مانند گذشته لازم نیست کشاورز دنبال دولت بدود تا بتواند از حداقلهای حمایتی بهرهمند شود.
قشر سومی که هدف سخنانش قرار داد، قشر ضعیف و زیرخط فقر بود. گفت که میداند نیازمندان نیاز به بسته حمایتی ویژه دارند و هر کسی که امروز در کمیته امداد و بهزیستی عضو است یا در آینده عضو میشود را زیرپوشش سبدهای کالای حمایتی قرار میدهد. گفت که پیشبینی کردند 11 میلیون نفر هستند و اگر هم اضافه شوند باز دولت این بسته حمایتی را ادامه میدهد. به نوعی تکلیف سبدهای کالا را هم مشخص کرد که دیگر قرار نیست از مدیر تا کارگر و کارمند از آن نصیب ببرند.
آنچه گفته بود همگی مسائل روزمرهای بود که به قول مجری، جزو وظایف دولت است نه امتیازات اضافه. بااینحال روحانی گرچه طبق روال نشستهای قبلی رسانهایاش دیگر از مدل «دولت قبل-میراث بد» استفاده نمیکرد و بیشتر به تشریح آنچه کرده و میخواهند انجام دهد، میپرداخت اما باز هم هرازگاهی نقبی به گذشته میزد که آنچه امروز میخواهد انجام دهد هم بودجه میخواهد و هم تدابیر جدید و برای همین، تدبیر و امیدش را مردم باید در همین لیست متوسط، به انتظار بنشینند.
گزارش: سه ماه یک بار
زیربناهای اقتصادی شاید سهم بسیار کمی از وعدههای رئیسجمهور داشت. برخلاف روال دولتهای قبل که بخش قابلتوجهی از وعدهها به اجرای طرح و پروژههای عمرانی اختصاص داشت، روحانی نه قول ساخت و احداث جدیدی داد و نه حتی وعده پایان دادن به ناتمامهای دولت گذشته؛ از مردم خواست که واقعبین باشند و ببینند دولت با همین امکانات چه کند، برایشان بهتر است. گفت که فازهای پارس جنوبی را اگر بتوانند تکمیل کنند، سود ملی که نصیب کشور میشود، بر سایر طرحها ارجحیت دارد و به همین دلیل اصلیترین وعده غیرروزمرهاش را تکمیل چند مجموعه پتروشیمی و پایان دادن به ناتمامهای چندساله پارس جنوبی قرار داد. گفت که اولین برنامه دولت این بوده که استفاده از پول پرفشار و بانک مرکزی را به عنوان منطقه ممنوعه اعلام کنیم و این کار را عملی کرده است. توضیح داد که فعلاً به بخش تولید نمیتواند وعده خاصی بدهد بهجز اینکه یک سبد حمایتی برای وامهایی که سرمایهگذاران از بانکها میگیرند، اختصاص میدهند تا کمی چرخ تولید سهلتر بچرخد اما نوید داد که با باز کردن درهای کشور در سیاست خارجی و رفتوآمدهای دیپلماتیکی که آغاز شده، سرمایهگذارهای خارجی ترغیب شدند که
به ایران بیایند. حداقلش این است که به قول روحانی دیگر قرار نیست برای سرمایهگذاری چمدان پول جابهجا شود.
به مردم قول داد که آنچه در زمینه حاملهای انرژی به دست میآورد، سه ماه یک بار به مردم گزارش خواهد داد و به مردم میگوید که این درآمد چقدر و در کجا صرف شده است یا میشود.
مسیر: صلح و آشتی در داخل و خارج
برخی میگویند خسته بود. برخی میگویند نگران بود. برخی میگویند دلشکسته بود از شدت تخریبهایی که از عید به این سمت علیهاش صورت گرفته. خودش که ابتدای سخنان غیراقتصادیاش را با بردن پرچم سفید برای همه مخالف و موافق، داخلی و خارجی شروع کرد. گفت از در صلح و آشتی آمده نه دعوا و تخریب. گفت: من در موقعی که برای ثبتنام در انتخابات به وزارت کشور مراجعه کرده بودم، در مصاحبهای گفتم اگر موفق شوم، مسیر ما آشتی در عرصه داخلی و خارج است و من این قول را به مردم داده بودم؛ تحقق این قول را آغاز کردهایم و ادامه خواهیم داد. گفت که داس ندارد. کلیدش را هم به مردم داده! گفت که هنوز پشتوانهاش به این است که مردم به او اعتماد داشته باشند. به نوعی به همین مردم که از او انتظار دارند به وعدههایش عمل کند، کنایهوار گفت که او هم به این مردم اعتماد میکند. شاید نخواست بگوید که میدانند بسیاری از آنها که یارانه گرفتند، مستحق نبودند اما گفت: «کلید ما در اختیار مردم است. بنای ما اعتماد به مردم است و انشاءالله مردم نیز به ما اعتماد خواهند داشت.»
گویا برای اینکه نشان بدهد دعوا و جنگ دیگر نسخه باطله در سیاست ایران خواهد بود، ترجیح داد اول از مصداق خارجی شروع کند و بعد به مصداقهای سیاست داخلی برسد. کنایههای پرمخاطبی انداخت. گفت برخی فکر میکنند باید با همه دنیا جنگید و تصور میکنند وقتی ایران پیروز است که با همه در جنگ باشد و نمیتوانند تصور کنند که بازی برد-برد هم راهی است در میانه تعادل.
عصبانیت: کاسبان تحریم
البته گفت برخیها از اینکه ما با دنیا دوست باشیم میترسند چون اگر چرخ سیاست خارجی روی همین مسیر کنونی برود و تحریمها ادامهدار باشد، جیب کاسبیشان پرپول میماند از کاسبی تحریم و همینها هستند که اولین بداخلاقی و تخریبها را علیه دولت میکنند چون میدانند که دولت اگر از در آشتی بینالمللی وارد این عرصه شود، بساط کاسبی تحریممآبانهشان هم به هم میخورد. گفت یک نفر، 9 هزار میلیارد تومان برداشت کرده و نمیدانیم چه وقت و چه زمانی این مبلغ وصول خواهد شد. این اتفاق در سایه تحریمها رخ داده است. البته اقلیت ناچیزی هستند که از برداشتن تحریمها عصبانی هستند چراکه لطمه میخورند چون از این تحریمها سوءاستفاده میکردند و برخی از تخریبهایی که علیه دولت صورت میگیرد نیز از این موضوع منشأ میگیرد.
گلایه: تخریب و هوچیگری
«یکی از اهداف این تخریبها این است که دولت را به حاشیهپردازی مشغول کنند و اینکه نگذارند دولت راه خود را ادامه دهد.» شاید کلیدیترین جملهاش بود در توصیف نیات مخربان دولتش. گفت که نه در شعار بلکه در عمل، نقد منتقدان را روی چشمش میگذارد اما «عدهای اتهام، دروغپردازی، تخریب و هوچیگری شروع کردهاند. البته هنوز به مقطعی نرسیدهایم که لازم بدانم برای مردم توضیح دهم. ما از این مسائل عبور میکنیم ولی آنها میخواهند دولت را از مسیر خود خارج کنند». گویی اگر احمدینژاد مایل بود آدرس بدهد که فلانیها در فلان استخر علیه دولت توطئه میکنند، روحانی در مسیری متفاوت ترجیح میدهد که بگوید برایش بیاهمیتتر از این هست که بخواهد حتی دستش را دراز کند و مخربها را نشان دهد: «چنانچه گروهی بخواهد رای اکثریت مردم را نادیده بگیرد و به مسیری که مسیر دولت و منافع مردم است، لطمه بزند، در آنجا خود مردم باید به صحنه بیایند و چنانچه لازم بود، دولت برای مردم توضیح میدهد، اما من اکنون این نیاز را احساس نمیکنم اما هر زمان که نیاز بود این صحبتها را اعلام میکنم... عدهای دلشان نمیخواهد دولت موفق شود و در این ارتباط یا قاعده بازی را
نمیدانند یا اهداف دیگری را دنبال میکنند. جایی که دروغ و تخریب است، این به معنای مخالفت با منافع ملی و دستور مقام معظم رهبری است.»
آمریکا: دیوار بیاعتمادی
گفت که گرچه هدف ما هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی آشتی بوده اما این سخن بدین معنا نیست که ما با همه دنیا روابط صمیمانه خواهیم داشت. باظرافت در مورد آمریکا سخن گفت و تاکید کرد وضعیت ما و آمریکا با ما و اروپا فرق اساسی دارد. گفت که شرایط ما با آمریکا دشوار بوده و خواهد بود. به صراحت از رابطه خصمانه با آمریکا سخن گفت و تاکید کرد هنوز این خصمانه جایش را به رقابت نداده است: «این موضوع بهزودی حلوفصل نمیشود.» اما سریع ریل را عوض کرد و توضیح داد که داستان چین و روسیه و کشورهای همسایه بهجز عربستان فرق دارد و ما میتوانیم با هر کشوری که دچار تنش هستیم، آن تنش را کاهش دهیم و برخلاف نظر کسانی که معتقدند مسائل ما با دنیا حل نمیشود، ما میتوانیم مسائلمان را با دنیا حل کنیم؛ و صدالبته یک راه فرار برای دستگاه دیپلماسیاش باز گذاشت که «برخی مسائل پیچیده است و یکروزه حل نمیشود».
من: فراموشکار نیستم
درنهایت نوبت به خودش رسید. نوبت خودش یعنی مترادف با نوبت وعدههایش در سیاست داخلی؛ از مصداقگویی تبری جست و نخواست وارد مصادیق شود. رو به دوربین مردم را مخاطب قرار داد و به نوعی گلایهوار، قول داد که هنوز قولهایش یادش هست. گفت که میبیند و میشنود که چطور روحانی متشکریم تبدیل شده به اینکه «روحانی، فراموش نکنی». گفت: من امروز در حال دنبال و پیگیری همه آن شعارها هستم و فراموش نکردهام که چه شعارها و وعدههایی دادهام. من به همه قولهایی که به مردم در 22 فروردین سال 1392 و روز ثبتنام ریاستجمهوری و در همه سخنرانیهای خودم اعلام کردم وفادار خواهم بود. باز به نوعی گلایه کرد از آنها که عجول هستند. همانهایی که امروز تعبیر میشوند به برگهای نیمهریزان آرایش: «مردم ما بدانند برخی موارد یکروزه حل نخواهد شد.» ابا داشت به موضوعات خاص اشاره خاص کند. ترجیح داد کلیگویی کند: «یکسری موضوعات است که به سیاست داخلی، وحدت و انسجام و جناحهای درون کشور مربوط میشود که زمان میبرند. همه باید به هم کمک کنیم، باید شرایط را آمادهتر کنیم، بنابراین عجله بعضیها کار ما را سخت میکند.» گفت که شنیده است برخی مدام میگویند
رئیسجمهور بعضی از صحبتهایش را فراموش کرده است: «من هیچچیز یادم نرفته است و به شکر خدا حافظهام خوب بوده و هنوز خوب است و به خوبی میدانم که چه قولی دادهام و چه باید بکنم.»
به این ترتیب مانند یک فیلمی که میخواهد هم رئال باشد هم ایدهآلها را به دست باد ندهد، سعی کرد هم تصویر روشنی از این روزهای ملت- کشور بدهد و هم انتهایش را باز بگذارد تا مردم در ذهنشان تصور کنند که کدام وعده، صبوری میخواهد و وضعیت کنونی، کی خاتمه مییابد با کلیدی که انگار دیگر فقط دست دولت نیست.
دیدگاه تان را بنویسید