بعضیها کسب و کارهای شگفتانگیزی دارند
عجب کار عجیبی
پیشترها فکر میکردم روی موتورسیکلتی که یک کارخانه موتورسیکلتسازی بالای یک ساختمان بلند در حاشیه اتوبان مدرس گذاشته است نشسته است. از آن فاصله دور تشخیص آن آدمک یا مجسمه برای من که سنی هم نداشتم سخت بود.
پیشترها فکر میکردم روی موتورسیکلتی که یک کارخانه موتورسیکلتسازی بالای یک ساختمان بلند در حاشیه اتوبان مدرس گذاشته است نشسته است. از آن فاصله دور تشخیص آن آدمک یا مجسمه برای من که سنی هم نداشتم سخت بود. فکر میکردم این فرد برای نشستن در ظل آفتاب تابستان و سرمای استخوانسوز زمستان چقدر پول میگیرد و آیا مقرون به صرفه هست که در بزرگسالی استخدام این شرکت شوم و جای او را بگیرم؟
در هر فرهنگی بنا به اقتضائات آن شغلهای عجیب و غریب و خاص وجود دارد. عمدتاً این شغلها توسط افرادی انتخاب میشوند که در شرایط طبیعی نتوانستهاند به شغلی عادی برسند و برحسب یک توانایی خاص یا جبر زمانه دست به انتخاب این مشاغل ویژه زدهاند. کارهای عجیب و غریب قطعاً میتواند درآمد خوبی داشته باشد، اما اغلب نیاز به خلاقیت، سعی و کوشش و تمایل به خطر کردن دارد. در این زمینه ابیگیل گرینگ (Abigail Gehring) نویسنده کتاب 100 شغل عجیب معتقد است: «بدیهی است هزینههای بالایی برای آموزش و پرورش و تبدیل شدن به یک دکتر یا یک وکیل وجود دارد، اما اگر شما یک فرد سختکوش هستید یک راه بسیار ساده برای موفقیت وجود دارد، مجهولات زیادی هستند که عموم مردم به آن توجه نمیکنند و میتوان از آنها پول درآورد. قرار نیست همه پزشک یا وکیل شوند.» به گفته گرینگ مطمئناً افرادی که از ساعت 9 صبح تا پنج بعد از ظهر سر کار هستند به دنبال شغلهای عجیب نمیروند. آنها شغل دارند و سرشان شلوغ است. معمولاً افرادی که شغل خود را از دست دادهاند، به دنبال فرصتهای جدید میروند. البته هستند افرادی که برای هیجان دادن به زندگی خود کاری غیرمعمول و هیجانانگیز
انجام میدهند.
برای داشتن شغل عجیب و پردرآمد باید درک مناسبی از کسب و کار داشت، باید کوشش فراوان انجام داد و البته کمی هم شانس داشت. شما میتوانید سرگرمکننده، چشنده بستنی یا حتی مجسمه انسان در مراسم خاصی باشید. این شغلها شاید در نگاه اول خندهدار باشد یا حتی غیرقابلباور اما به اندازه کسی که وقت میگذارد و به طور مثال ماهیگیری میکند درآمد، هیجان و ابتکار دارد.
برای مثال یکی از شغلهای عجیب مومیایی کردن افراد است. شغلتان این است که منتظر میمانید تا جنازهای را به شما تحویل بدهند. آنوقت کار شما با جسد آغاز میشود. این کار درآمد بالایی دارد و افراد ثروتمند زیادی دوست دارند مومیایی شوند، اما تعداد افرادی که این شغل را انتخاب میکنند کم است. نویسنده کتاب ایدههای بزرگ برای پولدار شدن معتقد است: «آنچه باعث محدودیت شغلهای عجیب و غریب میشود شامل تصور شما، زمان و میزان ریسک است. یا به عبارت بهتر اگر تصور درستی از کاری که انجام میدهید داشته باشید، زمان لازم را بگذارید و ریسک بالایی داشته باشید. هر شغل عجیبی میتواند برای شما یک شغل ایدهآل باشد.»
اینکه همه کارها ختم به این شود که شما مدیر، پزشک یا کارمند بانک شوید خیلی خستهکننده به نظر نمیرسد؟ در حالی که شغلهای مختلف بسیار عجیبی وجود دارد که پیدا کردن آنها خیلی سخت است چرا که توسط شرکتهای بزرگ مبتکر اشغال شده است. همه مردم کارمند نیستند یا همه شرکت یا کسبوکار متعارفی ندارند. بارها شنیدهاید که برخی افراد از راههای نامتعارف اقدام به درآمدزایی میکنند. همیشه لازم نیست برای کسب درآمد شرکتی ثبت کرد و دم و دستگاهی به راه انداخت. افرادی هستند که با روشهای خیلی سادهتر اما هوشمندانه ایجاد شغل میکنند. شاید برخی معتقد باشند که این شغل نیست؛ اما چون نیازی را برطرف میکند، مبادله مالی صورت میگیرد و البته اشتغالزایی دارد در زمره شغلهای عجیب قرار دارد. وقتی از شغل عجیبی صحبت به میان میآید، همه با چشمهای گردشده به هم نگاه میکنیم و این سوال را میپرسیم که «مگر میشود؟» مگر میشود از این راه هم پول درآورد؟ برخی از افراد به گونه دیگری فکر میکنند، به گونه دیگری کار میکنند و به گونه دیگری کسب درآمد میکنند؛ حال از روی جبر است یا اختیار جای بحث دارد.
استفاده از راهی که رهروان آن کم است، بهرغم اینکه هیجانانگیز است میتواند درآمدزایی خوبی هم داشته باشد. بیشک افراد خلاق، افراد موفقی هستند و میتوانند به گونهای فکر یا کار کنند که هیچگاه به ذهن عموم نمیرسد. دلیل موفقیت آنها هم دقیقاً در همین نکته است: کاری که انجاماش به ذهن هر کسی نمیرسد.
شاید دهها شغل در کشور ما یا هر کشور دیگری وجود داشته باشد که از نظر عموم مردم شغلهای نامتعارف یا عجیبی است. اما برای خود این افراد این کارها یا نوعی ابداع است، یا از روی جبر و بیکاری انتخاب شده یا شاید روش منحصر بهفردی برای کسب درآمد بیشتر باشد. اینکه فردی برای پوشش پلاک خودروهایی که طرح ترافیک ندارند روزانه یک میلیون تومان درآمد دارد، یک واقعیت است. چه انتخابی باشد چه اجباری، تردیدی نیست که شرایط در به وجود آمدن این شغل سهم بسزایی داشته است. شرایطی که برخی خیابانها را به روی ماشینها میبندد و اینجاست که سروکله افراد جویای کار پیدا میشود.
با افزایش تقاضا برای بازار کار و وجود محدودیت برای ایجاد اشتغال برای همه افراد، امکان داشتن شغل برای همه وجود ندارد و از آنجا که داشتن شغل و درآمدزایی از اصول اولیه زندگی به شمار میرود، افراد در کشورهای مختلف اقدام به ایجاد شغلهای نامتعارف و عجیب میکنند که یا تجربهای در آن وجود ندارد یا بسیار کم و محدود است. به هر حال این شغلهای جدید و عجیب گاهی اوقات بسیار جالب هم هستند و بیانگر این موضوع مهم است که انسان تحت هر شرایطی به شغل نیاز دارد و همین نیاز است که باعث نوآوری و خلاقیت میشود. فکر کنید قرار باشد در یک انتخابات مهم شرکت کنید احتمالاً نیاز خواهید داشت تا در مجالس پرشور و در حضور شنوندگان زیادی که برایتان سوت میکشند و کف میزنند و هورا میگویند، سخنرانی کنید. اما آیا این همه هواخواه و طرفدار دارید؟ اگر به شما یک شماره تلفن بدهند و بگویند این فرد میتواند جمعیت زیادی را برای شما مهیا کند، چه میگویید؟ شاید باور نکنید اما اگر سرکیسه را شل کنید میتوانید مستمعین زیادی پای تریبون خود بنشانید. البته که این تمام کار نیست. باید در برابر این دیدگان مشتاق سخنرانی پرشور و پرجذبهای هم داشته باشید که
احتمالاً خودتان از پس نوشتن و تدویناش برنمیآیید. پس باید یک شماره دیگر هم بگیرید و به یک سخنرانینویس سفارش نوشتن یک سخنرانی با محورهای موردنظرتان بدهید. ناراحت هم نباشید. شما تنها کسی نیستید که این کار را میکنید. نه تنها اغلب نامزدهای انتخاباتی که تقریباً تمام روسایجمهور دنیا هم کسانی را دارند که برایشان سخنرانی مینویسند.
مشاغل عجیب مخصوص زمان ما نیستند و تاریخچهای طولانی دارند؛ به قدمت تشکیل جوامع بشری. احتمالاً شما همانند خیلیهای دیگر با بیدار شدن در صبح زود مشکل دارید، شما امروز ساعت کوک میکنید یا موبایلتان را در چند زمان مختلف تنظیم میکنید تا بالاخره با سروصدای آن بیدار شوید اما زمانی که این ساعتهای شماطهدار نبود افرادی بودند که شغل بیدار کردن مردم را بر عهده داشتند. در اوایل انقلاب صنعتی «بیدارکنی» یک شغل محبوب در انگلستان و ایرلند بود. زمانی که هیچ کسی ساعت کوکی نداشت، یک بیدارکن با گرفتن یک چوب در دست، در اطراف قدم میزد و از پنجره مردم را بیدار میکرد. زمانی در تشییع جنازهها کسی حضور داشت که به شکل یک مرده لباس میپوشید. او باید با اشارات حرکتی حرف میزد و در طول تشییع جنازه به همراه همکارانش دور تابوت میدوید تا خویشاوندان محزون را بخنداند. در روم باستان مردم به واسطه این نوع تشریفات میتوانستند روح مردگان را آرامش ببخشند و لذت و شادی را به زندگی بیاورند. این شغل که به دلقک تشییع جنازه معروف بود درآمد خوبی هم داشت حتی بهتر از گلادیاتورها. در تاریخ مشاغل دیگری چون مراقبان ورزشکار در یونان باستان یا مستخدمان
مدفوع هم ثبت شده است. به هر حال کار عار نیست. این مستخدم باید شاه را پس از دفع، تمیز میکرد. با وجود عجیب بودن، این شغل بسیار باارزش شناخته میشد به طوری که برای جلب توجه پادشاه و به دست آوردن رتبه اجتماعی بالاتر به کار گرفته میشد.
دیدگاه تان را بنویسید