نصب و عزل مسیو نوز در گمرکات کشور در گفتوگو با سهیلا ترابیفارسانی
غرور و سقوط یک مستشار
بسیاری بر این باورند که جنبش مشروطهخواهی ایرانیان بیش از آنکه ریشههای اجتماعی - سیاسی داشته باشد بیشتر جنبهها و سویههای اقتصادی آن باعثتحریک فعالان اجتماعی و سیاسی شده است. اینان بر این اعتقاد خود جنبش تنباکو و ماجرای عزل مسیو نوز بلژیکی را شاهد مثال میآورند و مذاکراتی که تجار و کمی بعد تحصن روحانیت سرشناس آن دوره در مخالفت با مماشات با انحصار تنباکو و مقررات یکسویه مسیو نوز به میان میآورند.
بسیاری بر این باورند که جنبش مشروطهخواهی ایرانیان بیش از آنکه ریشههای اجتماعی-سیاسی داشته باشد بیشتر جنبهها و سویههای اقتصادی آن باعث تحریک فعالان اجتماعی و سیاسی شده است. اینان بر این اعتقاد خود جنبش تنباکو و ماجرای عزل مسیو نوز بلژیکی را شاهد مثال میآورند و مذاکراتی که تجار و کمی بعد تحصن روحانیت سرشناس آن دوره در مخالفت با مماشات با انحصار تنباکو و مقررات یکسویه مسیو نوز به میان میآورند. اگرچه بخش عمدهای از حقیقت همین باور عمومی است که آنچه جامعه مدنی را وادار به واکنش در برابر زیادهخواهی و عافیتطلبی حاکمان کرد ضعف و نابسامانی اقتصاد ملی بود اما دکتر سهیلا ترابیفارسانی در گفتوگو با «تجارت فردا» به چالشهای جدی و تردیدهای اساسیتری اشاره کرده است. از جمله به دوراهیهایی که مسیو نوز در برابر قدرتهای سیاسی آن روز ایران و جهان داشت که امکان اقدام و عمل صنفی و مستقل از منازعات سیاسی را به شدت محدود میکرد. او در این گفتوگو با صراحت ریشه رفتار و اقدام ظالمانه مسیو نوز را در داخل به فقدان قانون حواله میدهد و در نمای بیرونی به رقابتهای سیاسی
قدرتهایی چون روس و انگلیس اشاره میکند.
آنچه در اسناد و متون تاریخی میخوانیم آن است که ضرورت مدیریت کشور ایجاب میکرده که مدیری کاردان در راس گمرکات کشور قرار گیرد و بر مشکلات موجود فائق آید. اما آنچه کمتر میدانیم آن است که اساساً برای قبول چنین مسوولیتی و انتخاب آن از سوی پادشاه و وزرا چه نوع ضوابط و شرایطی وجود داشت و اساساً پیامدهای چنین سمتهایی در ایران چه بود؟
تدارک استخدام بلژیکیها، نوز، پریم و تونیس در سال 1315 ه. ق/1898م. در دوران صدارت میرزا علیخان امینالدوله فراهم شد. شرایط اجتماعی اقتصادی مقارن استخدام این هیات، بحران اقتصادی کشور، بیکاری، رقابت متقاضیان مشاغل دیوانی، پرداخت رشوه و پیشکش برای گرفتن مشاغل بود. از آنجا که هیچ نوع حس ملی و جمعی در اعضای دولت و دیگر اقشار اجتماعی به چشم نمیخورد در فرصت محدودی که هرکس امکان تصدی شغلی را مییافت، میبایست به اندازهای بدزدد که هنگام برکناری بتواند زندگیاش را بگذراند. کسانی که منصب خود را با پیشکش به دست میآوردند بیش از مبلغ اعطایی از زیردستان خود اخذ میکردند. برای کسری بودجه هر سال دو بار
حکام ولایات را تغییر میدادند و فشار این افزایش مالیاتی بر گرده رعایا و اقشار تهیدست قرار میگرفت. منبع اصلی درآمد کشور از طریق گمرک و مالیات بود. مقررات گمرکی رایج در کشور مبتنی بر شرایط قرارداد تجاری معاهده ترکمانچای بود.
نوع مقررات و قوانینی که در گمرکات کشور حاکم بود از چه کیفیتی برخوردار بود؟
در گذشته پیشبینی شده بود که حقوق گمرکی به میزان پنج درصد از قیمت کالا و فقط هنگام ورود یا خروج از کشور گرفته شود که بعدها به شرایط حاکم بر دول کاملهالوداد تسری یافت و ایران به هیچوجه نمیتوانست بر عوارض گمرکی خود بیفزاید. در عین حال این شرایط چه بر کالاهای ضروری و چه بر کالاهای تجملی اعمال میشد. از آنجا که متصدیان گمرک نیز از شرایط عمومی بهرهبرداری از تصدی مقام خود برای ثروتاندوزی شخصی برخوردار بودند اداره گمرک محلی برای کسب درآمد شخصی بود و امکانی برای جبران مبلغی که متصدی آن برای گرفتن این مقام پرداخت کرده بود.
اداره گمرک علاوه بر عوارضی که در معاهده ترکمانچای ذکر شده بود، مبلغی برای ورود کالاها به شهرها و راهداری میگرفت که مبالغ قابل توجهی از آن به جیب افراد ذینفوذ وارد میشد. برای پنهان ماندن مبالغ اخذشده از ثبت و ضبط آمارها جلوگیری میشد. کاهش ارزش نقره در اواخر قرن نوزدهم نیز به کاهش درآمد دولت و تنزل قیمت پول ایران منجر شد. یکی از راهحلهای آنی تلاش برای استقراض خارجی و اعطای امتیازهایی به قدرتهای خارجی بود. عمده استقراضها با ضمانت گمرکات کشور بود. این امر موجب توجه دول بیگانه به شرایط گمرک کشور میشد و از این رو قدرتهای خارجی ذینفوذ در مذاکرات با دولت ایران و برای حفظ منافع خود بر اصلاح گمرک و استخدام خارجیها جهت بهبود وضع گمرک تاکید داشتند. از آنجا که روسها و انگلیسها در این امر اشتراک منافع داشتند هر دو آنها ترجیح میدادند وضعیت گمرک ایران سروسامان گیرد. استقراض ایران در سال 1310 ه. ق/1893م. از بانک شاهنشاهی منوط به بهبود وضعیت گمرکات کشور بود تا از وصول عوارض منظم آن اطمینان حاصل شود. اما انتخاب بلژیک به عنوان دولت کوچک اروپایی که شهرتی در
کارایی داشت و دارای مقاصد سیاسی در ایران نبود و روسیه و انگلستان با آن مخالفتی نداشتند مورد توجه قرار گرفت.
از بخشی از اسناد و مذاکرات مجلس و محتوای برخی از تجار اینگونه برمیآید که نوز در سرزمین خود چندان معتبر نبوده و حقوقی که دریافت میکرده بیش از آن چیزی بوده که در بلژیک دریافت میداشته است. اساساً تمهیدات ورود و استخدام مسیو نوز و همکارانش چگونه فراهم شد؟
در سفر ناصرالملک به بلژیک در سال 1314 ه. ق/1897م. مقدمات و مذاکرات اولیه این استخدام فراهم شد و بلژیک نیز این همکاری را چشماندازی برای بهبود روابط تجاری و صنعتی با ایران قلمداد کرد و از آن استقبال کرد ولی امضای موافقتنامه تا تعیین حقوق مستخدمان کمی به تعویق افتاد و در 1315 ه. ق/1898.م قرارداد امضا شد. رئیس هیات استخدامی با حقوق 35 هزار فرانک و دو نفر بازرس هر کدام 22500 فرانک دریافت میکردند و برای خرج سفر هر یک از آنها مبالغی پرداخت میشد.
نوز، پریم و تونیس به وزارت خارجه ایران معرفی شدند. این افراد ماموران عالیرتبه بلژیکی بودند. قرارداد استخدام بلژیکیها با جزییات دقیق و با ذکر مبالغ و شرایط کاری آنها تنظیم شده و به امضا رسید. آنها از طریق روسیه و با راهآهن به مرزهای ایران رسیده و از طریق عبور از دریای خزر به انزلی وارد شده و به تهران رسیدند.
نوز فعال و مصمم بود. هنگام ورود به کشور کوشید وضعیت گمرک و پروندههای نامنظم آن را بررسی کند. روسیه و انگلستان با نگرانی و احتیاط به کارهای نوز مینگریستند. روی کار آمدن صدراعظم محافظهکار متمایل به روسیه، امینالسلطان، زمینه وام از روسیه را فراهم کرد. نوز دو سال با روسیه مذاکره کرد. سال 1318-1317 ه. ق/1902-1901 به فکر اصلاح عوارض گمرک افتاد و قراردادی که با روسیه مطرح شد به قرارنامهای به نفع روسیه بدل شد. وزیر مختار انگلیس معتقد بود گرچه این قرارداد به ضرر انگلستان نیست ولی موجب سود کلان روسهاست. مورخان انگلیسی و ایرانی نوز را که از طرف ایران قرارداد را امضا کرده مسوول این شرایط دانستهاند و حتی او را به تبانی با روسیه متهم کردهاند و به عنوان عامل سیاستهای دولت روسیه در ایران شناختند.
یکی از ابهامات جایگاه نوز این بود که مقام وزارت را هم یدک میکشید. چگونه به چنین جایگاهی رسید؟
با سفر شاه به فرنگ به همراه صدراعظم، آنجا بود که نوز علاوه بر عنوان رئیس کل گمرکات عنوان وزیر دولت را نیز گرفت تا در غیاب صدراعظم بتواند تصمیمگیری کند. اما با نارضایتی تجار از سال 1902.م./1319 ه. ق و با تدوین و ارائه قوانین جدید گمرکی که از نظر تجار ایرانی کاملاً به سود تجار روسیه بود این عنوان مورد انتقاد مجلسیها قرار گرفت. انتشار عوارض جدید گمرک در سال 1903م./1320 ه. ق در همه کشور مخالفتهای شدیدی پدید آورد. تجار اعتصاب کردند و کالاها در گمرک انباشت شد. حکام ایالات نیز نارضایتی خود را اعلام میکردند چرا که هیچ کس از پرداخت عوارض گمرک معاف نبود. جالب آنکه انگلیسیها نیز که از عوارض جدید گمرک ناراضی بودند با تجار در یک سو قرار گرفتند. تغییرات عوارض گمرک موجب رکود واردات شد. در تبریز روحانیون با یکی از اعضای هیات بلژیکی، پریم، مخالفت کردند.
طی سالهایی که نوز در ایران فعالیت میکرد اگرچه مخالفتهایی از رفتار و انتصابات او میشد اما هیچگاه آنچنان که در آخرین سال شدت گرفت نبود. چه عاملی در آرایش سیاسی و کنش نوز ایجاد شد که ناگهان همه صحنه به سرعت تغییر کرد؟
عزل امینالسلطان و روی کار آمدن عینالدوله و شکست روسیه از ژاپن به موقعیت آن کشور در ایران لطمه زد و ناگهان فضای عمومی کشور به سمت مخالفت با مداخله بیگانگان رفت و مسیو نوز نیز از این قاعده مستثنی نبود. گفتمان حاکم بر جنبش مشروطه بیگانهستیزی بود که تمامی گروههای موثر در جنبش با آن همسو بودند. در نتیجه این شرایط موقعیت بلژیکیها در ایران و از جمله نوز را بسیار دشوار کرد. تنفر ملی نسبت به خارجیان که عوامل متعددی در شکلگیری آن نقش داشت کار را برای نوز دشوارتر کرد. انتشار عکس نوز در آغاز ماه محرم، بیانیههای برخی از روحانیون مبنی بر عزل نوز به خاطر بیاحترامی به مذهب و همراهی تجار و روحانیون و تهدید نوز به مرگ از حملات اساسی بود که از سوی اقشار اجتماعی به نوز وارد شد که در نهایت منجر به تغییرات اساسی در روابط نوز و دولتمردان ایرانی شد. اما با این حال شاه همچنان از او حمایت میکرد و در سال 1323 ه. ق/1905م. بهرغم فشارهای داخلی، نوز برای بستن قرارداد جدید گمرکی ایران و عثمانی به آن کشور سفر کرد و در موقعیت او خدشهای وارد نشد.
بخش عمدهای از پژوهشها پیرامون جنبش مشروطه بر این نظرند که اساساً موضوع نوز یکی از جرقههای اصلی جنبش مشروطه بود. هیچ سندی وجود دارد که تقابل جدی تجار و دولت از آن رویداد ایجاد شده باشد؟
در حین وقایع اعتراضی در جنبش مشروطه عزل نوز از خواستهای اصلی تجار شرکتکننده در جنبش بود. از این رو این تقاضا در روند خواستهای متحصنین نقش اساسی یافت. نخستین بار تجار اعتراض خود را از طریق نامههای اعتراضی از طریق سعدالدوله وزیر تجارت به صدراعظم فرستادند و نارضایتی خود را از عملکرد بلژیکیها در گمرک ابراز کردند. وزیر تجارت جلسهای با حضور تنی چند از تجار، عینالدوله و مسیو نوز و برخی دیگر از متصدیان امور به منظور بررسی شکایات تجار تشکیل داد. در این نشست، تجار ثابت کردند که بیش از آنچه در کتابچه گمرکی تعیین شده از آنها عوارض گرفته میشود. از تجار ایرانی در هر شهر و از تجار خارجی فقط یک بار عوارض گرفته میشود ولی با وجود این عینالدوله از اعتراضهای اولیه با بیتفاوتی گذشت. بیتوجهی دولت به خواستهای تجار موجب بروز واکنشهای شدیدتری شد. آنان از
ابزارهای سنتی متداول آن عصر برای بیان اعتراض خود بهره جستند و در 19 صفر 1323 در زاویه حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شدند. عینالدوله روز بیست و دوم صفر برای ملاقات با تجار به هرم حضرت عبدالعظیم رفت ولی آنان به ملاقات با وی تمایلی نشان ندادند؛ و در مرحله بعدی عزل نوز در زمره خواستهای مشروطهخواهان متحصن در حضرت عبدالعظیم قرار گرفت که خواستهای خود را در هشت مورد مطرح کردند. در مراحل بعدی جنبش خواستهای انقلابیون از شکل صنفی خارج شد و بر موضوع عمده تغییر سیاسی متمرکز شد. بنابراین عزل نوز به مباحث مطرحشده در مجلس اول مشروطیت منتقل شد و سعدالدوله که از نمایندگان مجلس اول و از مخالفان جدی مسیو نوز بود با جدیت آن را در صحن مجلس دنبال کرد. وکلای مجلس اول تصویب کردند که هرگونه استقراض باید با صلاحدید و نظارت مجلس صورت گیرد و بلژیکیها و سایر مستخدمان خارجی به کارشان خاتمه داده شود. در مذاکرات مجلس مطرح شد که بلژیکیها مسوول واگذاری منافع تجارتی ایران به سود روسیه بودهاند.
آنچه باعث شد که مسیو نوز از ادامه فعالیتهای گمرکی بازداشته شود، عمدتاً منازعات و مناقشات تجار و بازرگانان بود آنگونه که مشخص است بیشتر بهواسطه جانبداریهایی بود که او و همکارانش نسبت به منافع تجار و بازرگانان روس داشتند. اما در روزهایی که این اعتراضات به اوج رسید گروهها و قشرهای دیگر اجتماعی نیز به این منازعه پیوستند. چه تقسیمبندی نسبت به اقدامات و فعالیتهای نوز وجود دارد؟ آیا این نوع تظاهرات بیرونی برآمده از خواست ملی بود یا اینکه بیشتر متاثر از تجار به میدان آمده بودند؟
علاوه بر تجار که به طور مستقیم با عملکرد بلژیکیها دست و پنجه نرم میکردند و مخالفتشان را آشکارا بیان میکردند؛ روحانیون نیز آنها را نماد مداخله بیگانگان دانستند. اشراف نیز که توسط بلژیکیها از کارهای دولتی برکنار شده بودند در دشمنی با نوز و همکارانش با خیل مخالفان برآمده از انقلاب همرای شدند. انگلستان نیز به گروه مخالفان بلژیکیها پیوست و ضعف موقعیت خود را در دوران فعالیتشان به آنها نسبت میداد. از این رو با انقلاب مشروطه طیف مخالفان بلژیکی قدرت را به دست
گرفتند و حامیان آنها از صحنه قدرت خارج شدند. شاه که رابطه خوبی با آنها داشت وفات یافت، عینالدوله عزل شد و موقعیت دولت روسیه بیش از پیش ضعیف شد. با فشار مجلس، محمدعلی شاه مجبور به پذیرش عزل نوز شد و در مجلس فرمان عزل نوز و پریم قرائت شد. صدراعظم اعلام کرد اداره گمرک تحت ریاست بلژیکیها باقی خواهد ماند چون با خروج همه آنها خلائی در مهمترین ادارات کشور ایجاد میشود بنابراین ریاست گمرک را به مرنارد یکی دیگر از کارکنان بلژیکی در ایران واگذار میکنند.
آنگونه که در اسناد و مذاکرات مجلس میخوانیم مسیو نوز و دستیارش در برابر انبوهی از انتقادات و اعتراضات تجار و نمایندگان مجلس دفاع و استدلالهایی از اقدامات گذشته خود داشتند. اما این دفاعیات در مقابل تجار و فعالان اقتصادی وقتی ارائه شد چندان پایه و اساسی نداشت. گفته میشود که ایشان در برابر مجلس و وزرای مالیه و تجار گزارشی را ارائه داده که تااندازهای خود را تطهیر و مبرا دانسته. هیچ اطلاعاتی از این گزارش وجود دارد؟
بله، در همین رابطه نوز گزارش مفصلی از اقدامات 9ساله خود در ایران تهیه و رونوشتی از آن را برای شاه و سفارتخانهها ارسال کرد. در این گزارش که اقدامات سالیانه به تفصیل ذکر میشود وی میکوشد اقدامات مثبت و مفید خود برای ایران را نشان دهد. این گزارش که بعد از استعفای او تنظیم شده از دید پژوهشگران اصرار در بازنمایی موفقیتها و سکوت در مقابل خطاها تلقی شده. انتقادهایی که به نوز وارد شد مبتنی بر حمایت از روسیه در رقابت بین روس و انگلیس، وسعت بیش از اندازه فعالیتهای او و اخلاق متکبرانه و رفتار نامناسب او در مقابل ایرانیان و
همکارانش بوده است.
در مجموع اگر بخواهید عملکرد نوز را مورد قضاوت قرار دهید و او را در دوران خود مورد سنجش قرار دهید چه قضاوتی خواهید داشت؟
باید گفت او همچون دیگر مستخدمان خارجی که برای سروسامان بخشیدن امور جامعهای بینظم و قانون به ایران آمده بودند با موانع بسیاری برای سامان دادن امور مواجه بود. بیقانونی بستر مناسبی برای فرار از مالیات متنفذان بود. از این رو بخشی از مخالفان او اشراف و اعیانی بودند که تنظیم امور منافع آنها را به خطر میانداخت. به نظر میرسد در ابتدای امر او با جدیت کوشید وظیفهای را که برای آن استخدام شده بود به خوبی انجام دهد ولی مرحله دوم فعالیتهای او زمانی بود که در رقابت دو قدرت بزرگ در ایران مجبور به گزینش شد و در این انتخاب دولت روسیه ر ا برگزید و همین امر موجب شد مورد خشم و موضعگیری مخالفان روسیه قرار گیرد و در نتیجه طیف سیاسیون جدیدی که با انقلاب مشروطیت بر سرکار آمدند و به دلیل مخالفت روسیه با تحولات انقلابی در ایران در مقابل این کشور قرار گرفتند، نوز را نماینده و یاریرسان منافع روسیه دانستند و نوز نیز با این توفان
برآمده از انقلاب از صحنه فعالیتهای اقتصادی و سیاسی ایران خارج شد.
دیدگاه تان را بنویسید