نامههای رایس به گری درباره التهابات مردم و نخبگان سیاسی در عزل نوز
هزینه فایدههای یک تمرد بلژیکی
از میان منابع مختلف و متعدد تاریخی، پیرامون اقبال نامراد مسیو نوز بلژیکی مدیر گمرکات عصر مظفرالدینشاه، روایتهای متعدد و چند لایهای وجود دارد که هر کدام از زوایایی به عملکرد او و تیم همراهش پرداختند.
از میان منابع مختلف و متعدد تاریخی، پیرامون اقبال نامراد مسیو نوز بلژیکی مدیر گمرکات عصر مظفرالدینشاه، روایتهای متعدد و چند لایهای وجود دارد که هر کدام از زوایایی به عملکرد او و تیم همراهش پرداختند. کم و بیش این نوع رویکردها پیرامون تکنوکراتهایی چون مورگان شوستر و آرتور میلیسپوی آمریکایی و یالمارسن سوئدی نیز وجود داشت و در آن زمان گرد و غبارهای زیادی برپا کرد. از میان منابع تاریخی معتبر، شاید کمتر بتوان به دیدگاههای موجود بین دو سیاستمدار خارجی نیز دست یافت که نوع و جنس منافع آنان از این نوع مناقشهها متمایز است.
اسپرینگ رایس وزیر مختار انگلیس با سر ادوارد گری وزیر خارجه وقت در خلال مکاتبات اداری و رسمی خود، از روزهایی سخن میگویند که از تهران ملتهب از غلیانات اقدامات نوز و فرجام او در واپسین ساعات حضورش در ایران کم و بیش تصویر مبهمی وجود داشت. رایس مینویسد: «روز 30 ماه می، آقای نوز از تهران عزیمت نموده و در ورود به انزلی، مردم وی را مانع از حرکت شده، به ذریعه تلگراف از مجلس شورای ملی سوال نمودند که آیا مشارالیه به تصویب مجلس از این مملکت خارج میشود یا بدون اطلاع عازم است؟ آخرالامر، پس از حصول اجازه، داخل کشتی شده، روانه شد.»
رایس اگرچه از عزیمت نوز خرسند است اما تصویر کدری که از اقتصاد مالیه کشور ارائه میدهد حاکی از احتضار و اضطرار دولتمردان ایرانی در شرایط بحرانی است. پاسخ رابینو به اتابک اعظم واگویی همین نوع مخمصههای مالیه کشور در آن زمان است. «بیپولی اثر شدیدی نموده و دولت بیاندازه اظهار احتیاج مینماید و اتابک اعظم در تمام مواقع به آن خیلی اهمیت میدهد. چندی پیش در طرح بانک ملی و تاسیس آن مجدداً اقدام ضعیفی به عمل آمد و اتابک اعظم پیشنهاد نمود که بایستی دویست هزار لیره از بانک شاهنشاهی برای بانک ملی استقراض تجارتی و مساعدت طلبید، ولی آقای رابینو رئیس بانک شاهنشاهی اظهار داشت که بانک شاهنشاهی به دولت ایران فشار آورده است که تادیه همین مقدار قرضی که نموده است بنماید و دیگر آنکه بانک ملی هنوز وجود خارجی ندارد.»
اسپرینگ رایس در ایران در نامههای متعددی به سر ادوارد گری، بخشی از رخدادهای مربوط به عزل مسیو ژوزف نوز مدیر گمرکات ایران و همراهش پریم را نوشته که زوایای جدیدی از کنش نخبگان سیاسی آن روز، و وضعیت اقتصاد کشور را برملا میسازد. رایس ضمن ارائه تصویری از مشیرالدوله صدراعظم و صنیعالدوله رئیس مجلس در یکی از نامههای خود نوشته است: «سال گذشته، هیجان عامه بر ضد بلژیکیها در ادارات گمرک، به خصوص ضدیت با آقای نوز به قدری سخت شد که مشارالیه توقف در این مملکت را خالی از خطر ندانست. لهذا، به سمت ماموریت عازم استانبول شد. پاییز همان سال که مراجعت نمود مردم، مخصوصاً بر ضد صدراعظم (مشیرالدوله) و اوضاع مغشوشه مملکت، هیجان نموده بودند و اگرچه حرکت وی از تهران یکی از خواهشهای عمومی را صورت داد، ولی مردم چندان قابل اعتنا ندانسته و مانند سایر مطالبی که اصلاح و تجدد آن را خواستار بودند، اصرار نداشتند، آقای نوز توانست تحصیل حکم تبعید دشمن عمده خویش یعنی سعدالدوله را بنماید و خود نیز به پترزبورگ دعوت شد که معاونت نماید. در معاهدات قرضی که قرار بود در سپتامبر داده
شود، دولت ایران امتناع نمود که اختیار معاهدات را به مشارالیه واگذارد، لهذا، رفتن آقای نوز موقوف و در ایران متوقف شد.»
مجلس از این حیث که مسیو نوز در یکی از مهمترین دستگاههای دولت چه نوع مسوولیتی دارد که اقدامات بنیادبرافکن و تغییرات جدی ایجاد میکند اما حاضر به قبول پاسخگویی نیست، از سعدالدوله وزیر تجارت و ناصرالملک وزیر مالیه خواست که برای ادای توضیحات به مجلس شورای ملی آمده و نسبت به اقدامات غیرمسوولانه او پاسخ گویند. رایس مینویسد: «اولین مذاکره که در مجلس طرح گفتوگو شد، این بود که آیا آقای نوز وزیر مسوول هست یا نیست؟ اما صدراعظم سابق تفتیش کلیه مالیه مملکت را بدو تفویض نموده بود و نیز مفتشی صندوق یا به عبارت آخری، ریاست خزانه دولتی را که عایدات عموم ولایات بدانجا بایستی داخل شود، به او واگذار کرده و علاوه بر ریاستنامهاش بر اداره گمرکات که فقط نزد صدراعظم مسوولیت آن را داشت، پست و ضرابخانه نیز بدو سپرده شده بود. باری وقتی که مجلس را در باب پیشرفت کلیه امور به خصوص از مالیه، ..... شاه از دولت توضیحات خواست، آقای نوز در مجلس حضور به هم نرسانید؛ و چون مجلس از ناصرالملک وزیر مالیه، سوالات مربوط به عمل مالیه بنماید به هیچوجه پاسخی نداشته، بلکه فقط در حکم یک محاسب بوده
است. ناصرالملک هم اظهار داشت که «آقای نوز خود را مسوول آن نمیداند، حتی صورت محاسبات سهساله اخیر اداره گمرکات را تاکنون تهیه ننموده است که ارائه بدهد.»
مجلس از این اظهارات دچار مشکلات و تحیرات شده، درصدد اطلاع برآمد و شخصی که مسوول یک چنین اداره مهم مملکتی بوده باشد معلوم نبود کیست. بدین لحاظ، صورت اسامی وزرای مسوول را طلبیده و صدراعظم (میرزا نصراللهخان مشیرالدوله) صورتی فرستاد که اسم آقای نوز در آن مندرج نبود، لهذا مجلس گفت که اگر آقای نوز وزیر مسوول نیست باید لقب وزارت و شغل او را که بر حسب قانون اساسی حق ندارد، از وی گرفت.
پس از چند روز تعلل و تسامح که در ظرف این مدت هیجان مردم به نقطه خطرناکی رسیده بود، شاه سر تسلیم پیش آورده، عزل آقای نوز و آقای پریم را از مقام وزارت و ریاست کل گمرکات دستخط نمود و مردم از عزل ایشان اظهار مسرت و شادمانی نمودند.»
رایس در نامهای به تاریخ 27 فوریه 1907 دلیل آنکه شاه نتوانست از عزل مسیو نوز و سلطنت مشروطه امتناع کند را به واسطه اخبار موحشه تهدیدآمیزی دانست که از هر طرف به خصوص از تبریز رسیده بود و نیز معروف است که به شاه گفتهاند که فداییانی که مسلک طایفه آدمکشهای قدیم ایران را پیشنهاد خود نموده، تشکیل انجمن دادهاند.
اسپرینگ رایس در یکی دیگر از نامههای خود به ادوارد گری شرح حال آن شب نمایندگان را در باغ مجلس اینگونه بازتاب داده است: «مجلس، در پیشرفت مقاصد سابقالذکر ایستادگی بسیار نمود، چنان که وکلا تمام مدت روزی را که مطالب خویش را پیشنهاد شاه نموده بودند منتظر جواب بوده و هیچیک از اعضا اجازه خارج شدن از مجلس نیافت تا وقتی که پس از گذشتن پاسی از شب جواب مساعد بدیشان فرستاده شد. در داخل باغ مجلس، قریب سه هزار جمعیت، با کمال نظم آن روز را تا شب توقف داشتند. تجار، آماده بستن بازار شده بودند و اتصالاً با روسای ولایات، مخابرات تلگرافی مینمودند. همین که قاصد شاه وارد گشت تمام جمعیت اظهار شادمانی و مسرت و خوشوقتی نمودند. به طوری که صدای زندهباد ایشان در فضای باغ انعکاس داشت.»
در ورود وکلای تبریز، مردم به استقبال شتافته، احترامات شایان نسبت به ایشان به عمل آوردند؛ و شخصی که در آن وقت حضور داشت شرح میداد که در حوالی منازل ایشان، جمعیت کثیری با نهایت اشتیاق منتظر بودند که چون موقع به دست آرند دامن واردین را ببوسند.
اگر چه همراهی مجتهدان و علمای بزرگ را از روی واقعیت نمیدانستند، ولی آنها نیز در این وقت اقدامات خویش را به عرصه ظهور در آوردند، وعاظ در مساجد و محافل مردم را به وطندوستی اتفاق با کلیه ایرانیان موعظه و اندرز مینمودند.
دیدگاه تان را بنویسید