تاریخ انتشار:
جمشید پژویان استاد دانشگاه و تئوریسین اقتصادی احمدینژاد
انتظار تحول عمیق نداریم
اگر رئیسجمهور محمود احمدینژاد در گفتوگوهای آخرینش با صداوسیما، تمام بحرانهای اقتصادی را به مساله تحریم و اثرات ناشی از آن ربط میداد، رئیسجمهور روحانی هم در آستانه پایان هشت ماه از دولتش، موفقیتهای نسبی در این حوزه را به تلاشهای صورتگرفته در پایان تحریم مرتبط میکند. اما در عین حال سیاستهای خاص دولتش در استقلال بانک مرکزی و همچنین کنترل تورم ناشی از هدفمندی را برگهای برنده این دولت نسبت به سیاستهای اقتصادی دولت قبل ارزیابی میکند. به همین دلیل در گفتوگویی از جمشید پژویان که شاگردانش بانیان سیاستهای اقتصادی احمدینژاد بودند، پرسیدیم که حرفهای روحانی و وعدههایش را چطور ارزیابی میکند؛ از کنترل تورم تا بیمه همگانی و یارانه غذایی.
***
آقای دکتر پژویان، تاثیر گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور در مسائل اقتصادی مخصوصاً تثبیت یا عدم تثبیت شاخصهای اقتصادی از جهت تورم، سرمایهگذاری و... را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میتواند سبب کاهش انتظار روانی برای تورم شود یا به بازار ثباتی را تلقین کند؟
ابتدا به این موضوع توجه کنید که از زمان هدفمندی در دور اول تا همین امروز، نفس هدفمندی دلیلی برای جهشی در تورم نیست. بدنه علمی و کارشناسی انتظار دارد که دولت سیاستهای مناسبی را اتخاذ کند تا به طور طبیعی شاهد تورم کمتری باشیم. خوشحالم که طبق گفته رئیسجمهور مطالعات هم همین را نشان میدهد که هدفمندی به ذات خود جهش تورمی نمیآورد. اما اگر انتظار داشته باشیم تحولات عمیقی به وجود بیاید، بیهوده است و خیالی واهی است. ما انتظار نداریم که به سرعت بتوانیم نرخ بیکاری را کاهش دهیم و رشد اقتصادی را افزایش دهیم. البته حرکت شاخصهای اقتصادی منوط به این است که سیاست کلیدی اصلاح قیمتهای نسبی بتواند موفق شود و تجدید سرمایهگذاری، منجر به نوسازی تکنولوژی شود. به عبارتی مشابه بقیه کشورها بتوانیم به اصلاح تکنولوژی، کارایی تولید و رشد پایدار دست یابیم. به عبارتی اگر این رشد اقتصادی رخ دهد میتوانیم به کاهش بیکاری و تعادل در بازار ارز و.. دست یابیم. با این مقدمه تصور میکنم که آقای روحانی، واقعگرایانه وضعیت کشور بعد از اجرای فاز دوم هدفمندی را برای مردم تشریح کرد و به نوعی سعی کرد یک تصویر علمی و کارشناسی و به دور از هیاهوی غیرکارشناسی ارائه دهد.
آقای روحانی در بخشی از این گفتوگو به موضوع استقلال بانک مرکزی و اینکه دولت با وجود سخت بودن وضعیت مالی به منابع پولی دستاندازی نکرده است، تاکید داشت. این سخنان را با توجه به شرایط واقعی اقتصاد چطور تحلیل میکنید؟
اظهارات هر دولتی نیازمند اطلاعات درونی است که آیا واقعاً به منابع بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی دستاندازی نکرده است؟ اگر چنین صحبتی که آقای روحانی از آن یاد کرد، به معنای واقعی کلمه، حقیقت داشته باشد، نکتهای درخور توجه است. البته بحث مهم استقلال بانک مرکزی منوط است به نحوه انتخاب رئیس کل بانک، انتخاب اعضای شورای پول و اعتبار که در تمام دنیا یک شورای تخصصی است و از اعضای دولت بهطورکلی خالی است جز در موارد محدود؛ حتی الزامی ندارد که حضور این افراد دولتی با حق رای همراه باشد و حضور این افراد صرفاً برای هماهنگی است. لذا وقتی میتوانیم ادعای واقعی استقلال بانک مرکزی را داشته باشیم که انتخاب رئیس بانک مرکزی فرآیندی غیردولتی باشد و رئیس بانک مرکزی، خودش را از اعضای دولت نداند.
آقای دکتر در شرایط فعلی و با توجه به اینکه تجربه بدی را در دولت گذشته پشت سر گذاشتیم، چنین مقولهای ممکن است یا خیر؟
فعلاً که این داستان مستقل کردن بانک مرکزی به مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده و کمیسیون اقتصادی این مجمع موظف به پیگیری شده تا این موضوع را به بحث کارشناسی بگذارد که این نوید خوبی است.
رئیسجمهور به دفعات از کاهش نرخ تورم یاد کرد. آیا آنچه به عنوان آمار کاهش تورم در سال گذشته داده شد را موفقیت برای دولت ارزیابی میکنید؟
تورم که از اواخر سال 1390 شاهد بودیم به دلیل اثرات شوک تحریمها بود و چون این تحریمها ادامه پیدا نکرد و بحرانهای جدید سیاست خارجی هم رخ نداد، بنابراین تورم نقطهبهنقطه خودبهخود کاهش پیدا خواهد کرد و این موضوع طبیعی است. اما به طور طبیعی شاخص تورم به کنترل حجم نقدینگی مربوط میشود.
آقای رئیسجمهور قول ایجاد یک بیمه همگانی را دادند. از طرفی تاکید کردند 11 میلیوننفری که تحت پوشش کمیتههای امداد امام خمینی و بهزیستی هستند در پنج نوبت یارانه به صورت کالایی دریافت میکنند. سیاستهایی که آقای روحانی اعلام کرد، اگر قرار بر اجرایی شدنش باشد یک طرح بزرگ سلامت-امنیت غذایی است. آیا زیرساختهای اقتصادی ما اصلاً آمادگی ورود به چنین مرحلهای از رفاه مردمی را دارد؟
به طور کل ایجاد یک سیستم پوشش تامین اجتماعی بایستی از سالها پیشتر آغاز میشد. نکته مهم این نظام تامین اجتماعی این است که در چارچوب دولتی ایجاد میشود.
به هر حال شبیه طرحهای سلامتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته است؟
این حمایتهای دولتی بیشتر شبیه نهادهایی هستند که کمکهای موقت مانند خیریه انجام میدهند. نکته دیگر اینکه اطلاعات و آمارهای این نهادها مورد اعتماد نیست. به اعتقاد من این سازمانها فاقد یک ساختار علمی هستند. نام یک فرد به دفعات تکرار شده یا کسانی که حتی نیازمند نیستند در این گروهها قرار دارند اما در مقابل میبینیم که برخی افراد که نیازمند هستند به دلیل عدم پوشش در این مجموعهها از خدمات درمانی دولت محروم میمانند. به عبارتی باید این طرحهای دولت را یک پروژه ملی بیمه همگانی، یا یک طرح ملی برای تامین امنیت غذایی مردم قلمداد کرد.
به عبارتی میخواهید بگویید که یک نوع حمایت موقت خیریهای است نه یک طرح ملی؟
بهتر است این سازمانها به عنوان خیریه مورد توجه قرار گیرند و گستردگی در ساختار تامین اجتماعی ورای این نگرش خیریهای تعریف شود.
دیدگاه تان را بنویسید