تاریخ انتشار:
مقایسه درآمد سرانه ایران با کشورهای همسایه
سنجش قدرت خرید متوسط ایرانیان
شاخص درآمد سرانه، یکی از شاخصهایی است که در اقتصاد به منظور سنجش سطح رفاهی جوامع مختلف به آن اشاره میشود و میزان قدرت خرید نسبی شهروندان کشورهای مختلف نسبت به هم مورد استفاده قرار میگیرد.
اخیراً در گزارشها و اظهاراتی، به موضوع روند میانمدت و بلندمدت درآمد سرانه در ایران اشاره شده است. از جمله، سعید لیلاز در گزارشی با موضوع تحلیل درآمدهای ایران نشان داده است که درآمد سرانه حقیقی هر ایرانی (یعنی تعدیلشده با تورم، که نشاندهنده قدرت خرید مصرفکننده است) از مقدار سال 1355 کمتر است و با روند نرخ رشد اقتصادی فعلی تا سال 1440 نیز به این معیار عمومی از رفاه آحاد اقتصادی دست نخواهیم یافت. مهدی برکچیان نیز اخیراً گفته است حتی با رشد هشتدرصدی در سالهای پیش رو نیز، تا سال 1397 نهایتاً درآمد سرانه ایران به مقدار خود در سال 1390 باز خواهد گشت.
بررسی آمارهای مرتبط با این شاخص نشان میدهد حتی طی سالهای 1390 و 1391 که بهترین دوره سالهای پس از انقلاب از منظر درآمد سرانه نامی است، 21 میلیون و 690 هزار ریال بوده که 42 درصد کمتر از مقدار 37 میلیون و 663 هزار ریال برای سال 1355 بوده است. حتی در دوره هشت ساله منتهی به سال 92 که درآمد ارزی بیسابقهای حاصل از فروش نفت (800 میلیارد دلار) به اقتصاد کشور تزریق شده نهتنها بهطور مطلق هیچ تاثیری بر درآمد سرانه نداشته بلکه باعث افزایش شکاف طبقاتی و بدتر شدن معیارهای توزیع ثروت در جامعه شده است.
اگر در سرانه کردن درآمد از سهم جمعیت فعال به جای کل جمعیت استفاده کنیم، درآمد حقیقی سرانه (قدرت خرید سرانه نیروی کار) برای سالهای پس از انقلاب کاهش و افت بسیار شدیدتری را نشان میدهد و برای رسیدن به همان قدرت خرید جمعیت فعال در سالهای قبل از انقلاب زمان بسیار بیشتری از آنچه اشاره شد، نیاز است.
از سال 1338 تا سال 1356 در روندی صعودی درآمد سرانه از دو میلیون به 7 /2 میلیون ریال (به قیمتهای ثابت سال 1376) رسید ولی با وقوع انقلاب و سپس جنگ ایران و عراق روند نزولی گرفت به طوری که در بازه مذکور رشد درآمد سرانه حقیقی 48 درصد کاهش یافت و همزمان تولید ناخالص داخلی کشور به طور حقیقی نیز 24 درصد کاهش یافت و افزایش شدید جمعیت در این بازه زمانی این کاهش را تشدید کرد. به جز دوره سالهای 72 تا 74 که رشد حقیقی متوقف شد و در سال 73 حتی روندی کاهشی داشت در تمامی دورهها تا سال 1391 روندی افزایشی داشته است. البته در سال 91 نیز پس از 20 سال باز رقم رشد تولید ناخالص به قیمتهای ثابت 1383 معادل 7 /6- ثبت شد. رشد تولید ناخالص حقیقی و نیز تولید سرانه حقیقی و حتی در حالت حذف درآمدهای نفتی در دوره سالهای بین 68 تا 76 و نیز تا 84 بیشترین مقادیر را نشان میدهد. در بازه بعد از جنگ به دلیل وجود ظرفیتهای به کار نیفتاده در اقتصاد و شروع پویندگی تازه در فضای رکود دوره جنگ بیشترین رشد اسمی ثبت شده و در یک دوره 9ساله اقتصاد به صورت نامی 6 /10 برابر شده است.
درآمد سرانه ایران در سال 2014 مطابق گزارش بانک جهانی معادل پنج هزار و 315 دلار آمریکا بوده است که فاصله زیادی با درآمد سرانه متوسط جهانی (10 هزار و 857 دلار) دارد. این در حالی است که در سال 2009 درآمد سرانه ایران چهار هزار و 530 دلار و جهان هشت هزار و 581 دلار بوده و فاصله طی پنج سال افزایش یافته است. فاصله درآمد سرانه ایران با کشورهای توسعهیافته (غالباً بیشتر از 50 هزار دلار در سال 2014) بسیار زیاد است ولی در مقایسه با درآمد سرانه کشورهای در حال توسعه آسیایی مانند اندونزی (سه هزار و 491 دلار)، چین (هفت هزار و 593 دلار)، مالزی (10 هزار و 933) و هند (هزار و 595) چندان فاصله معناداری ندارد. در حالی که از میانگین درآمد سرانه کشورهای در حال توسعه خاورمیانه بیشتر است.
شاخص درآمد سرانه، یکی از شاخصهایی است که در اقتصاد به منظور سنجش سطح رفاهی جوامع مختلف به آن اشاره میشود و میزان قدرت خرید نسبی شهروندان کشورهای مختلف نسبت به هم مورد استفاده قرار میگیرد. البته همانطور که در متون مقدماتی اقتصاد گفته میشود، زمانی به تصویر بهتری از وضعیت رفاهی میرسیم که وضعیت توزیع ثروت و نابرابری درآمدی نیز در کنار آن مورد ملاحظه قرار گیرد. در زمینه توزیع درآمد، در ایران فقط شاخص توزیعی ضریب جینی محاسبه و اعلام میشود که به گفته برخی از کارشناسان، به دلیل برخی از ضعفهای آماری استفاده از این شاخص میتواند با خطاهایی همراه باشد. به عنوان مثال، انتظار بر این بود که برخی از وقایع سالهای اخیر مثل شوکهای قیمتی و روند مستمر تورم، به تشدید شکاف نابرابری درآمدی در اقتصاد ایران دامن زده است. ولی با توجه به عدم انعکاس مورد انتظار این روندها در ضریب جینی، یا میتوان نتیجه گرفت که در خصوص اثرات این رخدادها اغراق شده بود یا اینکه شاخص ضریب جینی، به دلیل ضعفهای آماری، به خوبی منعکسکننده شرایط توزیعی در اقتصاد ایران نیست.
دیدگاه تان را بنویسید