چه دلایلی موجب محبوبیت کیروش در ایران شده است؟
مخالف بازیکن سالاری
فوتبال را میتوان به پازلی تشبیه کرد که همه قطعات آن باید به خوبی کنار یکدیگر قرار گیرد تا تصویر آن کامل شود.
فوتبال را میتوان به پازلی تشبیه کرد که همه قطعات آن باید به خوبی کنار یکدیگر قرار گیرد تا تصویر آن کامل شود. یکی از قطعات مهم پازل فوتبال، سرمربی تیم است. کارلوس کیروش از تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۹۰ سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران را برای یک دوره سهساله برعهده گرفت و نخستین بازی رسمی این مربی پرتغالی، بازی دوستانه ایران در برابر ماداگاسکار بود که در ۲۶ تیر ۱۳۹۰ در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد و در این بازی ایران پیروزی یک بر صفر را تجربه کرد. آقای کیروش در دنیا رزومه شفافی دارد؛ از نظر تحصیلی، مدارج بالایی را طی کرده و موفق به کسب درجه پروفسوری شده و البته مربیگری در تیمهای بزرگ دنیا را در کارنامه خود دارد. بنابراین از سابقه بینالمللی نیز برخوردار است. هنگامی که این مربی وارد فوتبال ایران شد، مردم خشنود به نظر میرسیدند؛ خشنود به این دلیل که یکی از مربیان آشنا و سرشناس روی نیمکت مینشیند. غافل از آنکه قطعات دیگر پازل این فوتبال هنوز در کنار کیروش قرار نگرفته بود تا این پازل نهایی شود و چهره واقعی خود را نشان دهد. هنوز هم جای قطعات دیگر این پازل که نشان از مدیریت، برنامهریزی، سرمایهگذاری و ابزارهای دیگر
دارد در فوتبال ایران خالی است. سالهاست که فوتبال ایران از این کاستیها رنج میبرد. در واقع تنگناهایی که اکنون در فوتبال ایران وجود دارد، در فوتبال مدرن به هیچوجه مطرح نیست. توانمندی کیروش در زمین بازی کاهش یافت، تنها به این دلیل که سایر عوامل به یاری او نیامد. در شرایطی که اهمیت مسابقات تدارکاتی نادیده انگاشته میشود، اردوها و برنامهها لغو میشود یا در شرایطی که ناهماهنگی میان بازیکنان موج میزند، برنامههای فدراسیون اجرایی نمیشود، تصویر مخدوشی از فوتبال و سرمربی این تیم به جا میماند. البته بدیهی است که صرفاً، این عوامل در عدم توفیق تیم ملی ایران اثرگذار نبوده است. چه آنکه، ایراداتی نیز به آقای سرمربی وارد است.
فوتبال ایران در اسارت مسائلی است که گویا کسی را یارای رفع و بهبود آن نیست. تیم ملی ایران در ماههای گذشته، اگرچه نتیجه موفقیتآمیزی در ردههای جهانی و قارهای کسب نکرد، اما به این مدارج صعود کرد و این صعود، به تنهایی نوعی موفقیت تلقی میشود. برای مثال، حضور تیم ملی در جام ملتهای آسیا حتی با کمترین موفقیت برای مردم مهم و شادیآفرین بود. اما پیش از آنکه تیم وارد این دور از رقابتها شود، چنین گفته شد که کیروش در صورتی در تیم ملی باقی میماند که تیم ملی به جام ملتها صعود کند و در غیر این صورت از تیم ملی کنار گذاشته میشود. به طور کلی، حضور کارلوس کیروش در ایران و تیم ملی مثبت ارزیابی میشود؛ شاید اقدامات و کارنامه عملکرد این مربی در تیم ملی ایران را بتوان به شاگردی شبیه دانست که در برخی دروس ضعیف است.
اما در کل معدل قابل قبولی دارد و میتواند ناقل فرهنگ جهانی فوتبال به فوتبال ایران باشد. در ایران نیز همانند سایر کشورها، با کمی تغییر عملکرد مربی، ملاک موفقیت تیم دچار تغییر میشود. ملاکی که با صعود یا شکست تیم تغییر میکند. در حالی که در کنار این معیار، معیارهای دیگری نیز باید مورد توجه قرار گیرد. نکته مهم انتظاراتی است که از یک مربی جهانی وجود دارد. ضرورت دارد، این انتظارات در زمان برگزاری جلسات مقدماتی برای رایزنی با او و نیز در زمان انعقاد قرارداد مورد توجه قرار گیرد. اما در ایران قرارداد منعقد میشود و پس از آن، انتظارات یکی پس از دیگری مطرح میشود. حتی اگر مسوولان خود توانمندی درک این موضوع را ندارند، در زمان عقد قرارداد از نظرات افراد باتجربه بهره بگیرند. به طور مثال آیا از کیروش درخواست شده است که در نوع بازی، تغییر سبک دهد؟ آیا از او خواسته شده است که در تیم ملی، تغییر نسل ایجاد کند؟ یا از او خواسته شده است که بنیان و پی فوتبال ایران را تقویت کند؟ کسی نمیداند، در زمان انعقاد قرارداد با کیروش کدام یک از این ماموریتها برای او تعیین شده است. آنچه مشهود به نظر میرسد، این است که این موارد در زمان مناسب خود مطرح نشده است که امروز برخی حواشی حول او شکل گرفته است. گویا نتیجه، صرفاً آن بود که تیم ملی ایران به جام جهانی صعود کند و آقای کیروش هم، همه برنامههای خود را به جام جهانی معطوف کرد. حتی پس از صعود به جام ملتها اعلام شد قرارداد او تمدید نمیشود. اکنون اما دو انتظار از سرمربی تیم ملی ایران وجود دارد؛ انتظاراتی با ابعاد فنی و فرهنگی. در بعد فرهنگی او دست به اقداماتی زد که در فوتبال قدیم ایران کمتر مشاهده شده بود. این مربی پرتغالی با بازیکنسالاری مبارزه کرد.
به طور مثال بازیکنانی که به دلایلی به صورت موجه یا غیرموجه به تیم ملی پشت کردند هرگز دیگر در تیم کیروش جایی نداشتند و در حال حاضر در تیم استقلال این اتفاق به صورت عکس رخ میدهد. این رویه او، ناشی از برخی تفاوتهای فرهنگی است که میان دو جامعه وجود دارد. این حاکی از ناتوانی بخش داخلی در مقابل توانمندی این مربی پیشرو است. او معتقد است همه باید با تمام وجود در تیم ملی بازی کنند و وقتی نمیخواهند، دیگر حق ورود به تیم ملی را ندارند. اما فوتبالیهای ایران بر این عقیدهاند که افراد قهرمان شوند. حال اینکه در پناه این قهرمانی چه جایگاهی کسب شود یا چه جایگاهی از دست برود، مهم نیست. متاسفانه دیده شده است که در فوتبال ایران، افراد به کرات به تیم ملی توهین کردهاند و مسوولان به این مسائل توجهی نشان نمیدهند. فوتبال ایران به سمت و سویی میرود که هدف وسیله را توجیه میکند و این نگرش، به فرهنگ فوتبالی ایرانیها تبدیل شده است. اما تا زمانی که فوتبال کشور در بعد فرهنگی ارتقا نیابد، از نظر فنی نیز رشد نخواهد کرد. بنابراین در فضای فوتبالی کشور توجه به مقوله فرهنگ اهمیت بسیاری دارد تا مشکلات موجود در این عرصه نیز برطرف شود.
امید است که این مربی در فوتبال ایران باقی بماند. گرچه، تکههای دیگر پازل فوتبال ایران در دسترس نیست و تصویر روشنی از آینده این فوتبال وجود ندارد. آنچه مسلم است، با رفتن این مربی، زمینه شکلگیری و توسعه جریان ناکارآمد در فوتبال ایران بیش از پیش فراهم خواهد شد. البته این جریان در حاضر هم فعال است اما نه به جهت فرهنگی. این طبقه اکنون به دلیل کمبود علم و شهرت است که نمیتواند با کیروش مقابله کند. آنها مردم را نیز در مقابل خود میبینند؛ این مردم بودند که علیه جریاناتی که خواستار خروج کیروش از تیم ملی بودند به پا خاستند و خواستار ادامه حضور این مربی در تیم ملی ایران شدند. فوتبال در کشور ما نیازمند ارتقای فرهنگ، مبانی و اصول علمی است.
بنابراین قرار گرفتن در مسیر پیشرفت فوتبال، مستلزم وجود مربی توانمندی است که ابزاری را هم در اختیار دارد تا این مربی بتواند توانمندی خود را به نمایش گذارد. در روانشناسی، بحثی در مورد تغییر عادت وجود دارد که عادات قدیمی نسبت به تغییر عادات جدید مقاومت میکنند و این فرضیه در جامعه فوتبال ایران نیز صادق است؛ به گونهای که چهرههای سنتی فوتبال ایران در مقابل علم مقاومت میکنند. اما در کنار همه نقاط قوت کیروش، چند نقد به او وارد است. به طور مثال زمانی که آقای امید نمازی را کنار گذاشت با عصبانیت گفت کاری را که آقای نمازی انجام میداد تدارکات هم میتوانست انجام دهد و این گفتار از یک مربی جهانی بعید بود. نقد دیگری که به او وارد است، نگاه از بالا به پایین اوست.
اما به طور کلی، ماندن این مربی در تیم ملی به نفع ایران است و باید در همان ابتدای جلسات صحبتها به صورت دقیق بیان شود. گاهی در صحبت با این مربی گفتهام که آرزو دارم تیم ملی در مسیر پیشرفت قرار گیرد، اما هنوز مسیرمان را نیافتهایم، با این تفاوت که آدرس را داریم فقط مسیر را اشتباهی میرویم.
دیدگاه تان را بنویسید