راه وزرا و معاونان رئیسجمهور به شورا باز شد
پایتخت زیر پای مسجدجامعی
معرفی افراد و چهرههای شاخص کار آسانی نیست، از آن حیثکه نوشتن در مسیرهای متناقض «تملق یا تعریف و تمجید» یا «نقد موشکافانه و مسوولانه» از یک سو و «ایرادات ناجوانمردانه و بیپایه» از جهت دیگر، هنری سخت و البته مستلزم برخورداری از تخصص خاص است.
معرفی افراد و چهرههای شاخص کار آسانی نیست، از آن حیث که نوشتن در مسیرهای متناقض «تملق یا تعریف و تمجید» یا «نقد موشکافانه و مسوولانه» از یک سو و «ایرادات ناجوانمردانه و بیپایه» از جهت دیگر، هنری سخت و البته مستلزم برخورداری از تخصص خاص است. زمانی که انتخابات دوره چهارم شورای شهر تهران برگزار شد و اعضای منتخب اداره این نهاد را در دست گرفتند، نقدی که از نظر آنان به شورا و ریاست شورا در دورههای گذشته وارد بود، آن بود که آییننامه اجرایی و دستورالعملهای اداره جلسات صحن شورا به فراموشی سپرده شده است؛ اما پس از آنکه احمد مسجدجامعی ریاست شورا را بر عهده گرفت، مسوولانه در اجرای قانون اداره جلسات گام برداشت، رفتار وی در دفاع از حقوق نمایندگی بسیار شایسته و مترقی بود و اجازه نداد نمایندگی مردم محدود تلقی شود. او حاضر نشد برای ماندن بر کرسی ریاست از اصول اخلاق عدول کند. با آنکه او بیشتر به عنوان یک چهره فرهنگی شناخته میشود، اما در این دوره چهره دیگری هم از خود به نمایش گذاشت؛ او به عنوان دانشآموخته جغرافیا و شهرسازی، یک تهرانشناس نیز هست؛ در حقیقت «خاطره تهران» برازنده اوست. درک هماهنگ مولفههای فضای شهری با همه پیچیدگی آن، تخصص اوست. کار برجسته او در حوزه مدیریت شهری، احصای اصل 103 قانون اساسی بود. به موجب اصل 103 قانون اساسی، استانداران، فرمانداران، بخشداران و سایر مقامات کشوری که از طرف دولت تعیین میشوند در حدود اختیارات شوراها ملزم به رعایت تصمیمات آنها هستند. مسجدجامعی برای اولین بار در عمر شوراها در ایران وزیران و معاونان رئیسجمهور را به صحن شورا فراخواند و در این نشستها در خصوص شهر تهران مذاکره و گفتوگو صورت گرفت. گامی اساسی که به نظر از کمتر کسی برمیآید. کار برجسته دیگر مسجدجامعی تعامل با مجلس شورای اسلامی بود. او تلاش کرد با تشکیل کارگروههای ششگانه حوزه مقرراتگذاری شورا را توسعه و رشد دهد. احمد مسجدجامعی در حوزه تخصصی و جامع حرفهای مدیریت شهری، تیم مناسبی دارد؛ اما در اجرا از این شاخص برخوردار نیست. با آنکه تهرانگردی ایشان ابتکاری شاخص و کارآمد بود؛ اما به نظر میرسد در اجرایی کردن نتایج تهرانگردی باید بیشتر تلاش کند. بیشترین تلاش او در نهادینه کردن دیدگاه «حق حیات» در شهر تهران قابل مشاهده است. دیدگاهی برگرفته از معرفت عمیق دینی و باور آیینی که اکنون به گفتمان جهان نیز تبدیل شده است. هرچند تا اجرایی کردن شاخصهای تحقق «حق حیات» دگرگونیهای اساسی نیاز است، اما گام اساسی او حداقل در ایجاد این گفتمان قابل تقدیر است. او بیش از آنکه یک تکنوکرات اداری و سیاسی باشد، شهروندی است که با باورهای دینی و اخلاقی در پی تحقق گفتمان مشارکت اجتماعی و توسعه سرمایه اجتماعی و مدنی است. امیدوارم تلاشهای این عضو شورا همچون خیل عظیم فرهیختگان به ارتقای کیفیت زندگی و پیشرفت ایران و شهر تهران منجر شود. او به عدالت اعتقاد دارد و بر همین اساس و پایه، در راس شورا به مدیریت پرداخت. مسجدجامعی در طول این یک سال، به شدت از گرایش به جناح یا گروهی خاص پرهیز میکرد، و در برخی موارد حتی دوستان خود را نیز میرنجاند تا نشان دهد بر این عقیده راسخ است. مسجدجامعی از لابی کردن برای مصوبات شورا حذر میکرد و نسبت به مجموعه اعضای شورا و توفیق مجموعه 31 نفری حساسیت خاصی داشت. او پیش از اینکه از سوی جناح موسوم به اصلاحطلبان کاندیدای ریاست شورای شهر تهران شود، تعدادی از اعضای شورای چهارم و چند تن از کارشناسان خبره را مامور بررسی، تهیه و تدوین کمیسیونهای جدید شورا و کمیتههای مربوطه کردم و این اقدام مهم در صحن شورا مطرح شد و نهایتاً به تصویب رسید؛ بهگونهای که در شروع کار شورای چهارم کمیسیونها، کمیتهها و حتی کارگروههای مورد نیاز آماده به کار بودند. مسجدجامعی بروز و ظهور مردمسالاری دینی را در مدیریت شهری منوط به تشکیل شورایاریهای محلات شهر تهران میداند و در این زمینه از هیچگونه زحمت و تلاشی فروگذار نکرده است. به طوری که اکثر شورایاران ایشان را مردی خستگیناپذیر و بیتخلف در امر شورایاری میدانند. دیدگاه ایشان در مورد فرآیند برگزاری انتخابات شورایاریها با نظارت، ساکنان محله، معمرین، روحانیون و کسبه محله و مردم کوچه و بازار، نشان از مردمی بودن مسجدجامعی دارد. او از بودن در کنار مردم لذت میبرد. مسجدجامعی هرچند در صحن شورا کمتر صحبت یا موضعگیری میکرد و بیشتر به نوشتن یادداشتهای تهرانگردی یا مقالات فرهنگی میپرداخت؛ اما با تعصب و جدیت به نقش اعضای شورا در امر نظارت انتخابات تاکید داشت. مرد تهرانگرد شورا خود را تهرانی میداند و همیشه بازگوکننده خاطرات گذشته از محافل مذهبی و مردمی شهر تهران و فراز و نشیبهایی است که بر تهران گذشته است. او قصهگوی شهر تهران است و به کوچهها و محلات قدیمی علاقه نشان میدهد. دوست دارد به کوچههای قدیمی برود و خاطرات آنها را زنده کند. برای او لذتبخش است ولی منتقدان او میگویند بهتر بود بیشتر در شورا میماند و مسائل و مشکلات مدیریت شورا را در مدت ریاست یکساله خود فیصله میداد. شورا ابزار سازوکار نظارتی ضعیفی دارد و قدرت گروهی و کارشناسی شورا باید ارتقا یابد تا بتواند نقش حیاتی خود را در مدیریت شهری ایفا کند. اما ظاهراً مسجدجامعی دوست دارد این کار را از لایههای زیرین جامعه و از محلات آغاز کند، اما اینکه اجرای این شیوه تا چه اندازه جوابگو است و آیا در شرایط فعلی این کار به صلاح است یا خیر، قضاوت را به آینده و مردم واگذار میکنیم. تا جایی که من مطلع هستم و حدس میزنم شاید آقای مسجدجامعی قصد نگارش کتابی ماندگار از این تهرانگردیهای به عنوان یادگاری برای آیندگان را دارد؛ چرا که این عضو شورا که مدتی در منصب ریاست شورای شهر قرار گرفت، پیشتر در منصب وزارت ارشاد نیز بود و به مسائل فرهنگی و به ویژه کتاب و کتابخوانی علاقهمند است. اما از نظر من به عنوان کسی که حدود نیمقرن تجربه اجرایی در عرصه مدیریت شهری و به خصوص به صورت میدانی داشتهام، تصورم بر این است که در حال حاضر بیشتر باید به تقویت و تثبیت جایگاه شورا و وظایف قانونی آن پرداخت. عملکرد آقای مسجدجامعی در زمان ریاست بر شورا مثبت بود و تاکید دارم مسجدجامعی سعی داشت، انصاف و عدالت را در مدیریت اجرایی شورا رعایت کند و این را هم به هر دو طرف بقبولاند که مسائل اداره شورا و بحث و نظرات که در صحن شورا مطرح میشود باید بیشتر جنبه کارشناسی داشته باشد. همچنین سعی داشت از سیاستبازی در مسائل مربوط به مردم شهر و مصوبات و مقرراتی که در شورا به تصویب میرسد به شدت پرهیز کند.
دیدگاه تان را بنویسید