پیشرفت در کار با کمترین تلاش
راهنمای در رفتن از زیر کار
بهترین راه برای درک یک سیستم نگریستن به آن از دید کسانی است که میخواهند آن را از میان بردارند. روسای هوشمند شرکتهای خود را از چشم دشمنان آن نگاه میکنند. سیاستمداران جدی و مصمم خودشان را جای رقبا فرض میکنند. همین وضعیت در مورد عالم کاری به طور کلی صادق است: بهترین راه برای درک منابع انسانی یک شرکت گفتوگو با بخش منابع انسانی آن نیست بلکه مطالعه اصول اولیه یکی از پرطرفدارترین و غیررسمیترین علوم یعنی علم از زیرکار در رفتن است.
اولین اصل از زیر کار در رفتن این است که همیشه خود را سخت در حال کار نشان دهید. این همان حقه «کت آویزان از پشت صندلی» است. همیشه یک کت را در معرض نمایش بگذارید به طوری که فرد ناظر - مثلاً مدیرعاملی که با قدم زدن در اداره اعمال مدیریت میکند- فرض کند شما اولین فردی هستید که وارد اداره میشوید و آخرین فرد که اداره را ترک میکند. هنر از زیر کار در رفتن هنری ظریف است: مطمئن شوید هنگام تقسیم کارها شما در جای دیگری هستید. از زیر کار درروهای موفق هیچگاه به طور آشکار از کار دوری نمیکنند. آنها هرگاه با امور اجتنابناپذیر مواجه شوند نشان میدهند که شدیداً به آن کار اشتیاق دارند. این «نمایش اشتیاق» تقریباً همگان را گول میزند. افراد باسیاست همیشه از کار زیاد گلایه دارند اما همانگونه که رولاند پالمن از دانشگاه لاند در سوئد در کتابش با عنوان « کار تهی» مینویسد: «مطالعات فراوانی هستند که نشان میدهند یک کارگر معمولی بین یک و نیم تا سه ساعت در روز را به تلف کردن وقت میگذراند.»
اصل دوم آن است که فناوری اطلاعات هم بهترین دوست و هم مرگبارترین دشمن یک فرد از زیر کار دررو است. دستگاه رایانه به خصوص برای این افراد کاربرد دارد: شما میتوانید با نشستن در پشت آن برای دیگران این احساس را ایجاد کنید که به شدت مشغول کار هستید در حالی که در حقیقت شما مشغول خرید، رزرو سفر تعطیلاتی یا درگیر فضای سایبری هستید. به خاطر وجود تلفنهای همراه شما حتی در زمان جلسات نیز میتوانید در فضای مجازی باشید. یک نسخه جدید حقه «کت پشت صندلی» را میتوان در ایمیل اجرا کرد: ایمیلهایتان را طوری برنامهریزی کنید که ساعت 12 نیمهشب یا 30/5 صبح ارسال شوند تا مدیرانتان احساس کنند شما تا چه اندازه سختکوش هستید. اما فناوری اطلاعات جنبهای منفی نیز دارد: برآوردهای اخیر نشان میدهد کاربری اینترنتی 27 میلیون کارمند در سراسر جهان پایش میشود. برخورد با این تهدید نیازمند زیرکی زیاد است: هر کار میتوانید انجام دهید تا تاریخچه مرورهای خود در وب را پاک کنید. علاوه بر این ممکن است شما به چیز دیگری نیاز داشته باشید که به طور طبیعی برای افراد از زیر کار دررو حاصل نمیشود: «فعالیتگرایی سیاسی». بحث و هیاهوی زیادی راه بیندازید و
بگویید که چگونه حتی کوچکترین نقض اصل خصوصی بودن دادهها میتواند جامعه را در سرازیری به سمت تمامیتخواهی قرار دهد. از زیر کار در رفتن همانند آزادی است: فقط در صورتی محقق میشود که بتوانید «برادر بزرگ» را به حاشیه برانید. اصل سوم آن است که همیشه تلاش کنید کارهایی را بپذیرید که در آن رابطه بین برونداد و درونداد چندان واضح نباشد. بخش دولتی بهشت افراد از زیر کار دررو است. در سال 2004، دو روز طول کشید تا همکاران بفهمند یک بازرس اداره مالیات فنلاند پشت میزش فوت کرده است. در سال 2009، اداره هوانوردی غیرنظامی سوئد متوجه شد کارمندانش سهچهارم از زمان کاری خود را به تماشای تصاویر مستهجن در اینترنت میگذرانند. در سال 2012، یک کارمند اداری در آلمان در روز بازنشستگیاش نامه خداحافظی برای همکارانش نوشت و در آن اعتراف کرد در 14سال گذشته حتی یک کار کوچک هم انجام نداده است. علاوه بر این در بخشهای دولتی حتی اگر مدیران متوجه شوند که فردی در کارش کوتاهی کرده است نمیتوانند او را اخراج کنند.
سازمانهای خصوصی بسیار بزرگ نیز میتوانند زمین بازی مناسبی برای افراد از زیر کار دررو باشند. در کتاب «مردگان زنده» سال 2005، دیوید بالچور که خاطرات دوران حیات خود در نقش یک کارمند دفتری را بیان میکند، میگوید مقدار کاری که او باید انجام میداد با اندازه شرکت رابطه معکوس داشت. او کارش را در شرکتی کوچک آغاز کرد و مجبور بود بدون پست سازمانی و در مقابل دستمزدی اندک کار زیادی انجام دهد. او سرانجام به شرکتی بزرگ آمد که در آن مقامی بزرگ و حقوقی بالا داشت اما تقریباً هیچ کاری انجام نمیداد. البته آقای بالچور تنبل نبود. او از روسایش کار میخواست و هنگامی که آنها نمیتوانستند وظیفهای برایش در نظر بگیرند زمان خود را با نوشتن کتابهای مدیریتی سپری میکرد. اما میلیونها نفر دیگر هستند که در کمال خشنودی از اوقات بیکاری در شرکت لذت میبرند.
گردش در فضای مجازی، راه پیشرفت
اصل نهایی از زیر کار در رفتن آن است که اجازه ندهید تمایل شما به اوقات بیکاری باعث شود جاهطلبیهای شما محدود شوند. هنوز افراد از زیر کار دررو زیادی هستند که اعتقاد دارند بین تلاش و پاداش رابطه وجود دارد. مطالعات کمّی اندکی درباره در رفتن از زیر کار انجام گرفته است اما همین مطالعات موجود اندک حاکی از آن هستند که از زیر کار در رفتن بیشتر در سطوح بسیار بالا و بسیار پایین دستمزدی اتفاق میافتد. مطالعهای که سال 2010 در فنلاند انجام گرفت نشان داد افرادی که بیشترین «کار تهی» را گزارش کرده بودند سالانه بیش از 80 هزار یورو درآمد داشتند در حالی که کارمندانی که تلاش میکردند خود را به ردههای بالا برسانند کمتر از 20 هزار یورو به دست میآوردند. بالا رفتن از میله چربشده ترقی نیازمند تلاش فراوان است. راه اصلی آن است که نظرات زیرکانه و نوآورانهای را به دیگران بدهید تا آنها اجرا کنند. اما وقتی به درجه مدیریت رسیدید تمام مشکلات حل میشوند: شما میتوانید به سادگی تمام کارها را به دیگران محول سازید و روز خود را با حضور در کنفرانسهای بینالمللی یا «تقویت
روابط با سرمایهگذاران» بگذرانید.
منبع:اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید