ظاهراً آب اقتصاد و هنر به یک جوی نمیریزد
پلی میان اقتصاد و عکاسی
اکثر هنرمندانی که به معیشت خود هم میاندیشند و تلاش میکنند با شناختن قواعد بازار سهم بزرگتری از بازار را از آن خود کنند در بسیاری موارد برچسب بازاریکاری و منفعتطلبی میخورند و از فهرست هنرمندان اصیل و فاخر حذف میشوند.
اکثر هنرمندانی که به معیشت خود هم میاندیشند و تلاش میکنند با شناختن قواعد بازار سهم بزرگتری از بازار را از آن خود کنند در بسیاری موارد برچسب بازاریکاری و منفعتطلبی میخورند و از فهرست هنرمندان اصیل و فاخر حذف میشوند. از آنسو هنرمندانی که هنر خود را کسب و کار نمیدانند معتقدند اندیشه اقتصادی تیر خلاصی است که هنر والای ارزشمند را نابود خواهد کرد.
در این میان اما، گروهی نیز بر این باورند که هنرمند باید بتواند زندگی خود را از راه هنر تامین کند. این تامین مالی، ضمن آنکه آسودگی و فراغت بالی برای او فراهم میکند خود چرخهای از اقتصاد است که به دیگر حوزهها جان و رونق تازه میبخشد.
هنر عکاسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. هنرمندان پیشکسوت این عرصه که قدر و مقام و منزلت ویژهای برای نفس هنر عکاسی قائلاند تصور میکنند افتادن در دام جنبههای اقتصادی و مادی تیشه به ریشه این هنر میزند. از نگاه برخی از آنان رونق کسب و کار آتلیهای دور شدن عکاسان هنری از مسوولیت اجتماعی برای به تصویر کشیدن رویدادها و پدیدههای مستند و واقعیتهای جامعه، تغییر شغل یا تلقی شغل دوم از حرفه عکاسی همه از پیامدهای نامیمون نگاه اقتصادی به این هنر است. آنها میگویند کسانی در این حوزه به کسب درآمدهای کلان مشغولند که اگر عکاس هم نمیشدند میتوانستند با هر حرفه دیگری از آب کره بگیرند چون قواعد بازار را میشناسند.
از آنسو اما، درد دلها و گلایههای عکاسان گرایشهای مختلف شنیدن دارد. عکاسان خبری و مطبوعاتی که سالهاست از سیاستزدگی حوزه کاری خود در رنجاند، از درک نادرست برخی سردبیران و پایین بودن حقوق و دستمزد خود گلایه دارند و اغلب در پایان این ناملایمات ناگزیر میشوند به راه چارههای دیگری بیندیشند: مهاجرت کنند، به سراغ عکاسی آتلیهای بروند... یا عطای عکاسی را به لقایش ببخشند. عکاسان صنعتی هم حال و روز بهتری ندارند. عکاسی تئاتر هم مانند خود تئاتر همچنان از کمبود بودجه و حمایتهای اقتصادی دولتی و خصوصی نالان است. انجمن عکاسان خانه تئاتر که در این سالها تلاش کرده است سر و سامانی به عکاسی تئاتر بدهد به دلیل بودجه ناکافی در رسیدن به ایدهآل خود ناکام مانده است و بیشتر عکاسان تئاتر تنها با انگیزههای شخصی و به خاطر دل خودشان به این هنر ادامه میدهند.
خانه هنرمندان نیز نهاد دیگری است که در سالهای اخیر کوشیده است پل ارتباطی میان بخش خصوصی و هنرمندان عکاس باشد و بتواند فضای مناسبی برای عرضه و فروش آثار عکاسان هنری فراهم کند. اما پس از برگزاری چند اکسپوی مختلف با همکاری گالریهای تهران، هنوز در آغاز راه است. فراتر از این همه باید گفت نیفتادن در دام تایید یا نفی مطلق جنبههای مادی هنر به طور عمومی و عکاسی به طور خاص کاری دشوار است اما اقتصاد هنر، رشتهای که سالهاست در دانشگاههای معتبر جهان تدریس میشود و منشاء شکلگیری مطالعات و پژوهشهای بسیاری بوده است تلاش میکند تا پلی ارتباطی میان اقتصاد و هنر فاخر و والا بنا کند. مشکلی که عرصههای مختلف هنر از عکاسی و نقاشی گرفته تا سینما و تئاتر با آن مواجهاند درگیری هنرمند برای حفظ وجهه هنری خود همزمان با ورود به بازار هنر است. آیا یک هنرمند میتواند میان این دوگانگی شخصیت هنری خود را حفظ کند، به خلق اثر هنری بپردازد و سپس اثر خود را به فروش برساند؟ این پرسشی است که اقتصاد هنر باید به آن پاسخ دهد.
دیدگاه تان را بنویسید