این روزها کسی به دوربین هنر نگاه نمیکند
روزگار بازار یک هنر
سالها پیش وقتی هنوز علم هنر دیجیتال نیامده بود، برای گرفتن یک عکس باید تامل بیشتری میشد، باید زمان بیشتری صرف میشد و همه عوامل دستبهدست هم میدادند تا یک اثر هنری ثبت شود و در نهایت به زیباترین اندازه و قاببندی جایی در خانه پیدا کند.
«به روبهرو نگاه کن، وقتی نور زد چشمات رو نبند و همچنان حواست رو جمع کن. یک، دو، سه... یکدفعه حجم نور به چشم میخورد و میگوید، بذار ببینم چی شد. نه این یکی رو دوست ندارم، نگاهت رو طبیعیتر کن، این بار دیگه آخرین مدل رو بهت میدم، سعی کن همونی که گفتم رو انجام بدی. یه کم دیگه صبر کن، دستت رو به این درخت بگیر و چند ثانیه تکون نخور، بعد از صدای شاتر همون حالت بمون». اگر حتی یک بار گذرتان به یک آتلیه عکاسی افتاده باشد و خواسته باشید چند عکس پرتره بگیرید، به طور قطع این جملات را زیاد شنیدهاید. گاهی شاد برای ثبت یک یادگاری خانوادگی یا تکنفره هزینه زیادی را متحمل شدهاید، اما یک عکس خانوادگی و هنری ارزش پرداخت هزینه حتی زیاد را هم دارد.
صد شاتر و یک چاپ
سالها پیش وقتی هنوز علم هنر دیجیتال نیامده بود، برای گرفتن یک عکس باید تامل بیشتری میشد، باید زمان بیشتری صرف میشد و همه عوامل دستبهدست هم میدادند تا یک اثر هنری ثبت شود و در نهایت به زیباترین اندازه و قاببندی جایی در خانه پیدا کند. ارزش وقت گذاشتن برای گرفتن عکسی به مناسبتی بسیار بالا بود و همچون امروز نشده بود که برای چشم و همچشمی صدها و میلیونها تومان هزینه شود تا بگویند ما هم از این دست عکسها داریم. در زمان عکاسی آنالوگ با فیلم و ظهور فیلم به صورت دستی عکاس، چاپگر و مدل همه با هم زمان زیادی را صرف میکردند تا عکسی هنری و معنادار در قاب بنشیند. مدل بیشتر به حرکاتش توجه میکرد و عکاس با حساسیت بیشتری عکس را با نور طبیعی ثبت میکرد. در آن زمان عکس و عکاسی مقدستر بود و احترام برای عکس و اثر هنری بیشتر بود، گرچه امروز هم این توجه به هنر عکاسی کم نیست اما در سالهای دورتر توجه به عکس، نگهداری، مجلد و قاببندی آن اهمیت ویژهای داشت و در حال حاضر میتوان هر عکسی را با هر سایزی در یک کارت حافظه یا کامپیوتر خانگی دید، بارها و بارها اندازه را کم و زیاد
کرد و دستآخر هم با چند نرمافزار نور و رنگ را تغییر داد. همین سادگی استفاده از تکنولوژیها باعث شده است تا نگاه بازاری به عکاسی افزایش یابد و عکاسی آتلیهای با دریافت هزینههای هنگفت رواج یابد.
با ورود تکنولوژی به حرفه-هنر عکاسی همچون مشاهده درجای عکس پس از هر شاتر و استفاده از نرمافزارهای متفاوت روی عکس، عکاسی هنری بازاریتر شد. صنعت دیجیتال وارد بازار شد و ابتدا دوربینهای مدل به مدل به بازار آمد و پس از آن بازار عکاسی دیجیتال و مدلینگ گسترش یافت. در این میان بسیاری از عکاسان قدیمی و حرفهای با علم دیجیتال همراه شدند و هنر و علم خود را با تکنولوژی همراه کردند، برخی سرخورده شدند و کمتر با دنیای دیجیتال هماهنگ شدند. در این میان عده زیادی به واسطه درآمد بالای این حرفه در بخش بازار عکاسی وارد میدان شدند و به عبارتی دست زیاد شد. طی ۱۵ سال اخیر با وجود تکنولوژی دیجیتال و ورود شبکههای اجتماعی عکاسی دیجیتالی به مد تبدیل شد و به واسطه تبلیغات گسترده بازار عکاسی بر هنر عکاسی غالب شد و این هنر به نوستالژی بدل شد. نوستالژیای همچون وجود آلبومهای قدیمی در خانه مادربزرگان و احترام ویژه برای عکس پدران و اجداد. گرچه همواره عکاسان هنرمند و دانشجویان عکاسی سکوت نکردند و روزانه فعالیتهای خود را گسترش دادند، فعالیتهایشان را در خبرگزاریها، روزنامهها، گالریهای هنری و مجلات توسعه دادند و آثارشان را منتشر
کردند، اما همچنان درآمدشان نسبت به همکاران دیگر کمتر بود. آنها باید یک ماه و چند پروژه کار کنند تا بتوانند درآمد حداقلی با هزینه گزاف خرید دوربین و تجهیزات آن را کسب کنند، اما برخی دیگر با چند مراسم و عکاسی مدلینگ چند برابر آنها درآمد دارند. همکارانی که با اجاره یا شراکت یک آپارتمان ۶۰متری، چند فون رنگی، فلاش چتری، دو دوربین و نور مناسب ماهانه درآمدهای میلیونی کسب میکنند. آتلیههای مجوزدار و گاهی بدون مجوز برای مراسم مختلف تبلیغات میکنند. بعضاً کادر عکاسی پرتره و مجالس جوان هستند و پر از ایده و فکر، اما همانها هستند که گاهی صدای پیشکسوتان را درآوردهاند و باعث شدهاند مردم را آنچنان به گرفتن عکس ترغیب کنند که نهتنها اثری از هنر در آن دیده نمیشود بلکه افراد متحمل هزینهای چند برابری نسبت به ارزش واقعی عکس شوند. در حالی که اگر به همان فرد گفته شود عکسی برای حمایت از یک هنرمند و از گالری هنری خریداری کند، موافقت نمیکند و ترجیح میدهد عکس خود را دو برابر قدش در خانه داشته باشد. گرچه باید با مد روز همراه بود و ژورنالهای خارجی به کمک ایدههای جوانان آمده است، اما درآمدهای کسبشده بعضاً از هنر صرفشده
بسیار بیشتر از هنر چندین ماهه و ساعته هنرمندی کهنهکار است.
کم و کیف یک هنر
گسترش عکاسی آتلیهای، کویر، دریا، سوارکاری و کودک در سالهای اخیر نهتنها یک مد شده است، بلکه گاهی افرادی هستند که برای ثبت لحظاتشان در مراسم مختلف حاضرند هزینهای را متحمل شوند که حتی شاید توان پرداخت آن را نداشته باشند و مجبور به قرض کردن شوند. پرداختهای میلیونی برای چند ساعت مراسم عروسی، نامزدی، تولد و جشنهایی از این قبیل بیشتر به چشم و همچشمی بدل شده است و به جای توجه به هنر عکاسی تعداد عکسها و تشریفات آن مورد توجه قرار میگیرد. در حالی که حدود ۲۰، ۳۰ سال گذشته اگر خانوادهای توان پرداخت هزینهای با عنوان عکس مجالس را داشت همه عکسهای مراسم در حداکثر ۵۰ عکس خلاصه میشد. اما طی سالهای اخیر با ورود تکنولوژی، تشریفات و چشم و همچشمیها، نهتنها ماهها پیش از مراسم آلبومی از عکسها تهیه میشود، بلکه روز مراسم هم صدها هزار تومان بابت اجاره محل عکاسی پرداخت میشود. هزینههایی همچون باغ اختصاصی، آتلیه مخصوص عروس و داماد، وسایل و تجهیزات ویژه مراسم و... هزینه ثبت یک روز زندگی را با یک چک میلیونی به پایان میرساند.
مدلینگ کودکانه
از زمان بارداری گرفته تا اولین دندان و روی پا ایستادن تا روز اول مدرسه و جشنهای متعدد طی سال همه و همه در یک اتاق چهارمتری به ثبت میرسند. چند فلاش چتری، دو رول فون و یک زیرانداز همگی دکور مناسب را تشکیل میدهند. کافی است چند صندلی، وسیله بازی و واقعیتسازی محیط زندگی و بازی کودکان فراهم شود تا لنز و ایدههای ناب به سراغ عکاس رود. در آن زمان است که دیگر کودکان با دوربین و اتاق عکس ارتباط برقرار میکنند و پولهایی است که شاتر و حافظه دوربین کسب میکنند.
کودک میخندد، گریه میکند، چهار دست و پا میرود، از تونل یونولیتی داخل اتاق میگذرد، غذا میخورد و لباسهای محلی میپوشد، همه و همه در قاب تصویر ثبت میشوند و پس از مدتی آلبومی میلیونی در اختیار والدین قرار میگیرد، هزینهای که شاید میتوانست با تشریفات کمتری پرداخت شود. در سالهای اخیر تشریفات عکاسی مدلینگ و کودک آنچنان افزایش یافته است که اگر کسی در خانهاش حداقل یک آلبوم متفاوت عکس از فرزندش نداشته باشد به نظر پدر و مادر کمتوجهی به حساب میآید.
روغن داغ عکاسی
داستان وجود آلبومهای دیجیتال، عکسهای مدلینگ، آلبوم مناسبتی، سفر قبل مراسم، عکسهای کویر، تخت جمشید و... همه در لیست آتلیههای مجالس عروسی دیده میشود که هزینه میلیونی را به همراه دارد. در مواردی اسب اجاره میشود، گاهی دو یا سه سفر در نظر گرفته میشود تا حساب مشتری به واسطه چشم و همچشمیها پرو پیمانتر شود. این در حالی است که اگر به هر یک از این هنردوستان که حاضرند میلیونها تومان برای ثبت عکسهایشان هزینه کنند گفته شود تا از یک اثر هنری و عکسی ماندگار حمایت کنند و آن را بخرند هرگز قبول نمیکنند و حاضرند آن عکس را به صورت آماده از فضای مجازی یا به صورت کپی دریافت کنند. آنچه با ورود تکنولوژی بسیاری از هنرمندان و عکاسان را ترساند و حالا این روزها شرایط با جدیت تمام به سمت عکاسی بازاری پیش میرود.
وقتی بازاری دست انحصارکنندگان افتد و آنها تصمیمگیرنده شوند، دیگر اثری جز کسب سود در آن دیده نمیشود. این روزها بازار هنر هم به همین صورت پیش میرود. هنگامی که هنر در دسترستر میشود و سیل عظیمی از علاقهمندان را به طرف خود میکشاند باید راه چارهای برای کسب درآمد ایجاد شود. درآمدها و هزینههایی که همواره در بطن اثر هنری گم میشوند و گاه آن اندازه کم است که فقط صرف هزینهها میشود و خبری از سود و کسب درآمد نیست. برخی بر این باورند که در دسترس بودن دوربین باعث شده خیلیها تصور کنند عکاسی کار آسانی است و نیاز به تخصص ندارد اما هر عکس زاویه دید و جهانبینی یک عکاس است، بنابراین دوربین را میتوان دریچه نگاه عکاس به دنیا و وقایع آن دانست. عکسها هر کدام حرفهای جداگانهای دارند، حرفهایی که درددل عکاسان است. برخی دیگر میگویند در برخی مناطق کشور هنوز عکس، عکاس و عکاسی جایگاه خود را پیدا نکرده و سوژههای مختلف در پشت دوربینها فراموش شدهاند. گرچه عکاسی وسیلهای است برای آفریدن هنر و در عرصه خلاقیت با هنر وجه اشتراک دارد، اما هنگامی که به عنوان یک شغل و کسب درآمد انتخاب میشود باید بتواند گلیم خود را از آب بیرون
بکشد و دخل و خرجش را هماهنگ کند.
با ورود تکنولوژی و دنیای دیجیتال بسیاری از جوانان باذوق به سمت حرفه هنر عکاسی آمدند و همین امر باعث شد برخی عاشقان هنر در میان کاسبان گم شوند و بازار انحصار و رقابتی ایجاد شود. هنرمندان و عکاسان جوانی که به ثبت لحظههای مختلف میپردازند، نسل جدیدی از عکاسان خلاق را به این عرصه معرفی کرده است که نویدبخش تحولی عظیم در بخش هنر عکاسی است، حضور تعدادی از این عکاسان در بخش عکاسی رسانهها باعث شده این هنر-رسانه در بُعدی گستردهتر معرفی شود.
عکسهایی از جنس طلا
با گسترش تبلیغات، تجهیزات و تکنولوژیهای جدید رونق عکاسی مدلینگ نیز بیشتر شده است و طی سالهای اخیر باعث شده تا بازار هنر عکس به بازار رقابت و کسب درآمد بیشتر تبدیل شود. بازاری که گاه با وجود نرمافزارهای گوناگون رنگ و لعاب بیشتری به خود گرفته است و خلاقیت کسب درآمد بر هنرش غالب شده است.
با گشتی در شهرهای بزرگ و نگاهی به آتلیههای عکاسی در شهرها توجه ویژه جوانان به عکسهای پرتره، عکس مدلینگ، عکس در دل کویر و کنار حیوانات بسیار پررنگتر از سالهای گذشته شده است. رنگ و لعابی که پیشتر برای این عکسها در نظر گرفته میشد امروز به حدی رسیده است که برخی گمان میکنند اگر از این جنس عکسها نداشته باشند از مد عقب افتادهاند. عکسهایی در کنار حیوانات، هنگام سوارکاری، در کنار آثار هنری و تاریخی یا عکسهای آتلیهای بیشتر مختص بازیگران و افراد مشهور بود، اما طی دهه گذشته استقبال مردم به ویژه جوانان از این دست عکسها بیشتر شده است.
تصویری دو برابر وجود
بعضاً دیده شده است، در مراسم عروسی یا جشنهایی از این قبیل عکسهایی هدیه داده میشود که از قد افراد بلندتر است و حتی به اندازه یک دیوار جا میگیرد. عکسی که شاید فقط چند سال مورد توجه باشد و پس از آن چشم را بزند و مشتری دیگر نداند که آن عکس را با آن عظمت در کدام قسمت منزلش جای دهد. عکسی که حداقل نیممیلیون تا دو میلیون تومان هزینهبردار است و ممکن است حتی هیچ اثری از هنر در آن نباشد، بلکه فقط جنبه چشم و همچشمی و بازاری بودن در آن موج زند.
هنر از سکه افتاد
نه میتوان گفت گالریهای عکس خالی از بازدیدکننده و خریدار است و نه میتوان گفت رونق چندانی دارند. این گالریها همیشه بازدیدکنندگان و علاقهمندان خود را جذب میکنند، اما گاه به صورت فصلی و گاه در زمان جشنوارهها مملو از بازدیدکننده میشوند، آنچنان که باید درآمد ندارند و گاهی حتی صاحبان اثر در طول دوره برگزاری یک گالری موفق به فروش آثارشان نمیشوند و این به معنی سرخوردگی یک هنر است. عکاسهایی که ماهها در پی یافتن سوژه بودهاند، روزهایی که تلاش کردند تا بهترین لحظه را ثبت کنند.
گرچه بازدیدکنندگان زیادی به این گالریها رفت و آمد میکنند اما کمتر کسی مایل به خرید عکس است، دلیل این امر هم یا نبود قدرت مالی بازدیدکنندگان است یا اینکه فرد ترجیح میدهد عکسی از این دست را از اینترنت به صورت رایگان دریافت کند و یا به جای صرف این هزینه برای خرید اثری هنری، میل دارد عکسی از خود یا خانوادهاش را در اندازهای بزرگ در اختیار داشته باشد.
سکوت خانه عکس
آثار هنری هنوز هم فروش میروند، نه اینکه گفته شود هیچ خبری از خریدار اثر هنری نیست، اما میل به خرید این آثار بسیار کم شده است. به طور مثال گاهی آثار هنری عکاس به واسطه نام هنرمند و یا شغل دیگر وی که او را به جامعه شناسانده است دلیل فروش با قیمت مناسب اثر هنری میشود. به طور مثال در سالهای اخیر دوسالانههای عکس، نمایشگاه و گالریهای کمی برگزار نشده است، در همین میان عکسی گرفته شده توسط یکی از بازیگران یا کارگردانان کشور حتی به مبلغ ۴۰ میلیون تومان هم فروخته شده است. عکسی که به گفته برخی شاید اگر توسط یکی از عکاسان دیگر و با نام دیگر گرفته میشد تا این اندازه مورد توجه قرار نمیگرفت و این فروش باز هم وجود چشم و همچشمی را ثابت میکند. اینکه مردم بیشتر به دنبال نام و شهرت هستند، به نظر آنها چه دارنده اثر و هنرمند باید دارای نام باشد. درصورتی که برخی بر این باورند باید به اصل هنر پی برد نه نام و نشانش!
نیممیلیون تا نیممیلیارد برای یک مراسم
بازار داغ عکاسی آتلیهای و مجالس در سالهای اخیر آنچنان اوج گرفته است که برخی حاضرند حتی تا ۵۰ میلیون تومان هم هزینه کنند تا عکس و فیلمی متفاوت همانند یک اثر سینمایی داشته باشند. کلانشهرهای کشور روزانه با حجم زیادی ازدواج همراه است، در این حجم بالای ازدواجها تبلیغات هستند که میتوانند درآمدهای کلان را به سمت خود بکشانند و با خلاقیت در ثبت لحظهها نامی کسب کنند.
در میان جوانان نیز، هستند زوجهایی که هزینهای بابت مراسمشان صرف نمیکنند اما حداقل چند عکس یادگاری را ثبت میکنند و زندگی سادهتری را پیش میگیرند، اما در مقابل موجی از چشم و همچشمیها در بازار تبلیغات دیده میشود که داستان برگزاری مراسم ازدواج را بهگونهای دیگر شکل میدهد. آلبومهای میلیونی، هزینههای جانبی و چاپ عکسهایی چند صد هزارتومانی همگی به یک مراسم مجلل تبدیل میشود. شاید در نگاه اول مراسم به سادگی برگزار شده باشد اما عکسها بهگونهای نمایان میشود که گویی یک فیلم سینمایی را به تصویر میکشد.
از جنوبیترین منطقه تهران تا شمالیترین منطقه همه زوجها به عکس برای ثبت لحظات شادیشان اهمیت ویژهای میدهند. بنابراین مهم نیست زوجها ساکن کدام منطقه باشند، مهم این است که چند میلیون تومان هزینه ثبت لحظات یک روزشان میکنند. در گذری میان آتلیههای عکاسی در تهران میانگین هزینه یک پکیج عکاسی از مراسم ازدواج دو میلیون تومان دیده شد. جالب است که این هزینه بدون در نظر گرفتن هزینه فیلمبرداری و اجاره محل عکس محاسبه میشود. این پکیج شامل چند عکس در یک پکیج، چاپ به اندازه ذکرشده در قرارداد و دستمزد عکاس است.
اما در این میان برخی آتلیهها پکیجهایی تا مبلغ ۵۰ میلیون تومان هم عرضه میکنند، عکاسی از یک مراسم عروسی به صورت پروژهای، حداقل از دو ماه قبل از مراسم، آغاز میشود. این پکیج شامل دو سفر متفاوت و سه آلبوم است. آلبومی با عکسهای سیاه و سفید، آلبوم رنگی، آلبوم عکسهای مدلینگ قبل از مراسم و بعضاً خلاقیتهای بیشتر. هزینههای اجاره یک باغ اختصاصی برای دو یا سه ساعت عکاسی حدود دو میلیون تومان، اجاره آتلیه مخصوص مراسم، وسایل متفاوت، گاهی سوارکاری خارج از شهر، مبلمان لوکس، استخر و... همگی در یک پکیج حساب نهایی را به میلیونها تومان میرساند.
در برخی مناطق و آتلیهها هم چند عکس یادگاری و یک آلبوم ساده حدود ۵۰۰ هزار تومان هزینهبردار است. اما آنچه در مدت اخیر مشاهده میشود چشم و همچشمی بیش از اندازهای است که باعث میشود نهتنها فراموشی هنر را در پی داشته باشد، بلکه به اقتصاد این صنعت هم لطمه زند و کسانی که باید در این شغل فعالیت کنند جای خود را به برخی که فقط برای کسب درآمد وارد این حرفه شدهاند، دادهاند. تبلیغات در مجلات، شبکههای اجتماعی و سایتهای تبلیغاتی چشم بینندگان را به سمت خود میکشد و سلیقهشان را تحت تاثیر قرار میدهد. در این زمان بسیاری از هنرمندان پیشکسوت عکاسی از این صنعت گلایه دارند و بر این باورند هنر بازیچه دست بازار شده است و جای خالی هنر و عکاسی هنری در تعدادی از آتلیههای عکاسی به خوبی دیده میشود.
دیدگاه تان را بنویسید