گفتوگو با ابوالفضل روغنیگلپایگانی مدیر کارخانه تولید کاغذ مازندران
دولت بزرگترین واردکننده کاغذ کشور است
ابوالفضل روغنیگلپایگانی امروز در صدر مدیریت بزرگترین کارخانه تولید کاغذ در کشور در منطقه مازندران است. کارخانهای که به قول وی تاکنون نتوانسته هیچ نوع حمایتی از منابع داخلی دولتی برای سرمایهگذاری در این صنعت دریافت کند.
ابوالفضل روغنیگلپایگانی امروز در صدر مدیریت بزرگترین کارخانه تولید کاغذ در کشور در منطقه مازندران است. کارخانهای که به قول وی تاکنون نتوانسته هیچ نوع حمایتی از منابع داخلی دولتی برای سرمایهگذاری در این صنعت دریافت کند. او در گفتوگوی خود با ما بسیاری از نقاط کور در سرمایهگذاری برای تولید کاغذ را بازگو میکند. نقاطی که بسیاری از آنها در این مجال تنها فرصت طرح دارند و نه تشریح آنچه به وجود آورنده آن بوده و آن را تداوم داده است. این گفتوگو را در ادامه میخوانیم.
شما فضای داخلی تولید کاغذ در کشور را چگونه ترسیم میکنید. از منظر میزان تولید داخلی و البته وابستگیمان به واردات؟
ایران گذشته خوبی در تاریخ برای تولید کاغذ داشته است. ابتدا چینیها بودند که در دنیا دست به تولید کاغذ زدند و پس از آن ما ایرانیها بودیم که این کار را از آنها یاد گرفتیم و به کشورمان آوردیم و در بلخ و بخارا به تولید کاغذ پرداختیم.
کاغذ از دو منظر میتواند مورد توجه ما قرار بگیرد. یکی از منظر فرهنگی که در واقع ماده اصلی تولید کتاب و نشریات است، وجودش در کشور ما تولیدکننده یک ثروت فرهنگی است که منجر به انتقال فرهنگی نیز میشود و اتفاقاً بسیار هم مهم است. از طرف دیگر نگاه دوم به کاغذ را میتوان از منظر GDP یا همان تولید سرانه ملی داشت. به عبارت دیگر تولید کاغذ یکی از شاخصههای تولید ثروت ملی در یک کشور و معیاری برای توسعهیافتگی است.
یعنی هر چه بیشتر مصرف کنیم توسعهیافتهتریم؟
ببینید معدل مصرف کاغذ در جهان برای هر نفر 55 کیلوگرم اندازه گرفته شده است. البته در برخی کشورها مثل آمریکا و فرانسه و سوئیس میزان مصرف به بیش از 200 کیلو هم میرسد. در ایران این میزان به دو شکل اندازهگیری شده است که در نهایت میزان تقریبی 22 کیلوگرم از آن حاصل شده است و این یعنی ما تقریباً 50 درصد کمتر از سرانه جهانی مصرف میکنیم و در شاخصهای توسعهیافتگی فاصلهای طولانی با دنیا داریم. البته روی دیگر سکه این تحلیل این است که ما ظرفیت زیادی برای سرمایهگذاری و تولید کاغذ به عنوان یک شاخص توسعهیافتگی در کشورمان داریم.
آماری دقیق از جزییات مصرف مواد کاغذی در ایران در حال حاضر وجود دارد؟
بر اساس برآوردها ما سالانه به دو میلیون تن مواد سلولزی برای مصرف در ایران نیازمندیم. این محصولات شامل مقوای پشت طوسی و تیشو کاغذ میشود. از این میزان تقریباً ظرفیت برای یک میلیون تن ایجاد شده است ولی در عمل میزان قابل بهرهبرداری در کشور بیشتر از 700 هزار تن نیست و مابقی باید از طریق واردات تامین شود.
میلی برای تولید نیست یا امکانش فراهم نیست که واردات به تولید ترجیح داده شده است؟
واقعیت این است که تولید کاغذ نیازمند شرایط خاصی است و سرمایهگذاری کلانی میطلبد. این صنعت جزو صنایع بسیار سرمایهبر است که باید با کمک سرمایهگذاری بانکی و دولتی و حتی کمک سرمایهگذاری خارجی تامین شود. در کشور ما این قابلیت هست که همه نیازمان را تولید کنیم. مثلاً در کارخانه چوب و کاغذ مازندران اگر هیچ محصول دیگری تولید نشود امکان تولید تمام نیاز کاغذ روزنامه داخلی مهیاست اما تولید به هر شکل صرف این مساله نمیشود.
منظورتان تولید کاغذ تحریر و جذابیت بازارش است؟
ببینید ما در کشور 50 هزار تن کاغذ تحریر در سال نیاز داریم. اگر همه صنایع کاغذی در کشور بسیج شوند، 50 درصد نیاز داخلی به این محصول قابل تامین است و باقی باید وارد شود. کاغذهای دیگری هم هست که برخی از آنها امکان تولید داخلی ندارد. مثلاً کاغذ گلاسه در این ردیف قرار میگیرد. پس ما در برخی زمینهها نیاز به واردات داریم و در برخی اصلاً نیاز نداریم و میتوانیم خودکفا باشیم. ولی در نهایت در ترکیب اینها به این نتیجه میرسیم که باید ترکیبی از آنها تولید شود.
جدای از همه اینها به اعتقاد من مقوله مصرف کاغذ در کشور ما اسیر یک فرهنگ غلط است و ما را ناچار از واردات و خروج ارز زیادی از کشور میکند.
واردات کاغذ در ایران مجرای دولتی دارد یا خصوصی؟
صریح بگویم. وزارت آموزش و پرورش و ارشاد دو دستگاهی هستند که در کشور ما اقدام به واردات کاغذ میکنند. الان وزارت آموزش و پرورش برای چاپ کتابهای درسی و ارشاد برای انتشار روزنامهها کاغذ وارد میکند. البته این واردات مجوز دارد. حتی برخی روزنامهها خودشان نیز دست به این کار زدهاند.
یعنی جراید هم به نوعی دلالی کاغذ میکنند؟
من از اسم واردات استفاده کردم. گاهی در قالب یارانه و به ازای شمارگان روزنامه و با استانداردی به روزنامهها یارانه داده میشود. در جلسهای در دولت قبل خدمت وزیر وقت ارشاد بودم و شاهد توزیع این یارانهها بودم و دیدم که به همفکرهایشان چطور این یارانه را دادند و به باقی چطور. البته این بحثها را بهتر است من نگویم. مقوله دیگر مهیا کردن امکان واردات برای نشریات است. این مساله است که محل بحث است. یعنی دولت به جای حمایت از تولیدکننده برای افزایش امکان تولید کاغذ و تخصیص ارز مبادلهای به واردکننده برای این کار، این ارز را به خود نشریات داده است. حتی در مقطعی ارز دولتی دادند به آنها.
در این فضا روزنامههای قدرتمند که شمارگان بالایی دارند واردکننده کاغذ میشوند و کوچکترها هم مشتری دلالان بازار.
در این میان سهم تولید شما چطور به فروش میرسد؟
ما سالانه 15 تا 20 هزار تن بیشتر کاغذ روزنامه تولید نمیکنیم. علتش هم کمبود تقاضا در بازار است. اگر تقاضا بالاتر باشد ما تا 40 هزار تن هم میتوانیم تولید کنیم اما دادن ارز مبادلهای به روزنامهها آنها را به واردکننده و در مواردی به تجارت کاغذ واداشته است.
جذابیت این واردات در چیست؟ بالاخره این کاغذ باید صرف چاپ روزنامه شود نه چیز دیگری و بعید است در بازار مشتری زیادی داشته باشد.
ببینید ما خودمان هم قبول داریم که کیفیت کاغذ روزنامهای ما در ایران پایینتر از کاغذهای روسی و اروپایی است. اروپا و روسیه و کره در گرماژ 45 این محصول را تولید میکنند و ما در گرماژ 48 و همین مساله راندمان کار ما را کم میکند اما نکته مهم این است که باید به ساختار کلی کشور هم نگاه کرد. در جامعه ما نمیشود با بنز S500 مسافرکشی کرد چون این ماشین برای حملونقل عمومی ما صرفه اقتصادی و کشش ندارد. عمر یک روزنامه در طول روز حداکثر چهار ساعت است و البته در ایران بیشتر مشتریهای آن هم کارمندان ادارات هستند. برای این محصول چرا باید بهترین کاغذ اروپایی را وارد کشور کرد؟ در خود اروپا هم میبینید که کاغذ روزنامه کاهی کامل و حتی گاه از جنس نخودی و گلبهی رنگ کامل است و اصلاً کاغذ شفاف برای روزنامه نمیبینید. در ایران اما تا دلتان بخواهد کاغذ روزنامهها شفاف است. دلیلش هم همان ارز مبادلهای است که گفتم.
بخش عمدهای از بحران موجود در زمینه کاغذ در کشور ما به کاغذ تحریر و سفید و مصرف آن بازمیگردد. چرا با توجه به حجم بالای مصرف آن تا به حال تلاش جدی برای تولید آن در کشور و خودکفایی ما در این زمینه انجام نپذیرفته است؟
از منظر تاریخی فضای عمومی کشور ما فضای تجاری است و نه تولیدی. هرچند که ما تاجران موفقی هم نیستیم. ما درمجموع امروز نه در تجارت موفقیم و نه در تولید، شاید چیزی در میانه آن باشیم. شما دقت کنید ما از بازار افغانستان و کشورهای همسایه شمالیمان چطور استفاده کردیم؟ خیلی ضعیف. چرا؟ چون زیرساخت بهرهبرداری را نداشتیم. ما از دوره قاجار تا به حال تفکر تولیدی نداشتیم و مصرفگرا بودهایم. همیشه فکر میکنیم که کالای خارجی بهتر بوده حتی میوه خارجی را بیشتر پسندیدهایم. بدون تعارف در تغییر این ذائقه موفق نبودهایم و نیستیم.
بحث تولید کاغذ از صنایع سرمایهبر با حاشیه سود پایین است و طبیعی است که رغبتی در این زمینه وجود ندارد و همین شده که کارخانه عظیم چوب و کاغذ مازندران حداکثر سودی معادل شش تا هشت درصد دارد، در حالی که سود فعالیتهای تجاری باید نزدیک به 50 درصد باشد. در چنین وضعیتی ما امروز با واردات بیرویه کاغذ در کشور مواجهیم که فکری هم به حالش نمیشود. ما به دلیل تحریم نفت میفروشیم و با پولش که نمیتواند وارد کشور شود یک عده افراد بیتخصص دست به واردات کالاهایی مانند کاغذ میزنند بیآنکه بدانند واردات چه کالا و چه کاغذی لازم است و چه چیزی نه و این مساله وضعیت اقتصادی تولیدکنندههای محدود داخلی را به دشت آسیب زده است.
حاشیه سود این نوع واردات چقدر است؟
بستگی به شرایط دارد اما معمولاً از 20 درصد به بالاست. در شرایط فعلی اما شاید کمی کمتر شده باشد اما سود دلال در صادرات بوده و کاغذ را هم وارد کرده تا بتواند فروش صادراتش را در داخل به ریال تبدیل کند. یعنی تاجر در صادرات 25 درصد سود میکند و با سودش کاغذ وارد میکند و اگر حداقل این واردات برایش 15 درصد سود داشته باشد در این تجارت 40 درصد سود کرده است. ما در کشور امکان سرمایهگذاری برای تولید یک میلیون و 300 هزار تن کاغذ سفید تحریر داریم. کشور ما یک جمعیت در حال رشد دارد و این رشد سرانه مصرف کاغذ ما را افزایش خواهد داد و شاید نیازمان را حتی به سه میلیون تن هم برساند. باید برای رفع این نیاز برنامه بلندمدتی داشت. نمیشود به این محصول بیتفاوت بود.
جناب روغنی سهم دولت در بازار واردات کاغذ در کشور چقدر است؟
آموزش و پرورش در سال تقریباً 50 هزار تن کاغذ نیاز دارد و از این میزان تنها 10 هزار تنش را از داخل تامین میکند و باقی را وارد میکند. البته آموزش و پرورش با ما تفاهم کرده که سهم خریدش را سالانه بالا ببرد.
این واردات با مجوز دولت صورت میگیرد؟
بله، با مجوز وزارتخانه صورت میپذیرد. شاید بیان این مساله آنها را ناراحت کند اما این وزارتخانه از اندونزی و چین کاغذ میخرد تا کتابهای درسی را چاپ کند. این میزان تقریباً سالانه به 40 هزار تن میرسد. امسال تفاهم ما با این وزارتخانه تامین 10 هزار تن کاغذ برایشان بود.
شما علت این اشتیاق به واردات را در چه میدانید؟
ما همیشه با پیش انداختن مقولهای به نام کیفیت سر کالای ایرانی را بریدهایم در حالی که اصلاً معلوم نمیکنیم کیفیت یعنی چی؟ کیفیت یعنی با بهترین کاغذ سفید کتاب درسی چاپ شود؟ یا روزنامه؟ در مقوله مصرف کاغذ برای چاپ کتاب ما میگوییم تولید ما برای چاپ کتب نفیس فعلاً خوب نیست هرچند که تولید مرغوب هم میتوانیم داشته باشیم. تولید فعلی ما برای آموزش و پرورش از نظر کیفیت همانند نمونه اروپایی و مطابق با استانداردهای آن است هرچند که جزو تولیدات روتین ما نیست. این یعنی باید برای تولیدش سفارش گرفت و این هم کمی قیمتش را بالا میبرد. خب مگر جز این است که در شرایطی مانند این و در یک رقابت برابر باید از کالای تولید داخل در مقابل واردات حمایت شود؟ من حتی معتقدم از تولید داخل حتی در شرایطی که کالای وارداتی ارزانتر است باید حمایت شود. نیروی کار ما نیاز به شغل دارد. من البته از کیفیت بد دفاع نمیکنم اما وقتی پای مقایسه به میان میآید بالاخره تولیدکنندگان فنلاندی و سوئدی کالای باکیفیتتری برای ما تولید میکنند و نمیتوانیم با آن رقابت کنیم. ما باید توقعمان
بجا باشد و در کنارش حمایت از تولید داخل را به این بهانهها ضعیف و کم نکنیم.
الان از شما به عنوان تولیدکننده هیچ حمایتی از سوی دولت صورت نمیپذیرد؟
من دوست ندارم آدم نقادی باشم. من طرفدار نقد با راهکارم. در دولت قبل آقای وزیر ارشاد هر جا نشست گفت در حال حمایت از تولید کاغذ است. من به عنوان مدیرعامل بزرگترین کارخانه تولید کاغذ در کشور هیچگاه از این حمایتها چیزی ندیدم. آقای وزیر میگفت آمده و کارخانه ما را دیده غافل از اینکه انگار روزی در یک سفر از جلوی کارخانه ما تنها رد شده است و آن را دیده است! او میگفت کمیته حمایت از تولید کاغذ در ارشاد ایجاد کرده اما من رئیس اتحادیه و مدیرعامل بزرگترین کارخانه تولید هیچ وقت نه این کمیته را دیدم و نه به آن دعوت شدم. اصلاً کسی در این کمیته نبود. جز چهار نفر از فروشندگان و دلالان بازار کاغذ. من نمیدانم اسم این کار چیست.
دولت تازه هم شعارهایی داده که تحقق آن زمانبر است. قابلیت این را ندارد که بگوییم فوری محقق میشود. فعلاً که ما در این دولت هم حمایتی ندیدهایم. ما به هیچ عنوان از یک بانک یا صندوق توسعه ملی در این دولت هم نتوانستیم وام بگیریم.
ندارند یا نتوانستید؟
ندارند. یعنی با وجود اینکه من ماشینآلات فاز جدید کارخانه را تا اندازه زیادی وارد کرده و کارخانه OCC ما از نظر احداث در شرف اتمام است و پنج ماه دیگر وارد مدار میشود ما هنوز رنگی از این حمایتها ندیدهایم و تنها 35 میلیارد از سرمایه در گردش خودمان را به این چرخه تولید وارد کردهایم. الان مطالعات تولید خط سوم ما در شرف تکمیل است و برای احداث آن نیاز به نزدیک به 60 میلیون یورو سرمایهگذاری است؟ این مبلغ از کجا باید تامین شود؟ با وضعیت فعلی امکان راهاندازی نداریم.
حمایتی که شما میخواهید سرمایهگذاری است؟
نه، ساده بگویم الان تعرفه واردات کاغذ در ایران چهار درصد است. حتی در کشورهای عضو WTO هم این تعرفه برقرار نیست چه برسد به ما که عضو ناظر هستیم. به نظر من این نظام تعرفه باید اصلاح شود و به تولیدکننده کمک کند.
این تغییر تعرفه برای بازار پرمصرف داخلی تنشهای اواخر دولت قبل در بازار کاغذ را دوباره تکرار نمیکند؟
اعتقاد من این است که تعرفه چهاردرصدی موجود یعنی تعرفه 24 درصد. دولت وظیفه دارد با اصلاح قوانین از تولید داخلی خودش حمایت کند. ما میگوییم حداقل 30 درصد کاغذ روزنامه کشور را میتوانیم تولید کنیم. بالاخره دولت باید یا تولید با برنامه ما را بپذیرد یا واردات بیضابطه را. وقتی مصرف داخل کشور ما سالانه در بهترین حالت مثلاً 100 هزار تن است چرا دولت اجازه واردات 150 تا 200 هزار تن را میدهد. این یعنی نبود برنامهریزی راهبردی.
دیدگاه تان را بنویسید