چرا مصائب بازار کاغذ ایران پایانی ندارد؟
کبریت چینی در بازار کاغذی
بازار کاغذ سالهاست که روی آرامش را ندیده است، از وقتی کارخانههای تولید کاغذ ایران به سرنوشت باقی تولیدات داخلی دچار شدهاند این کاغذ چین، کره جنوبی و اندونزی است که راسته کاغذفروشان ظهیرالاسلام را به تسخیر خود درآورده است. در یکی دو ماه گذشته با بالا رفتن قیمت دلار کاغذ 70 گرمی که در صنعت نشر و کتاب ایران بیشترین استفاده را دارد به یکباره گران شد، با عبور دلار از مرز سه هزار تومان قیمت هر بند کاغذ چینی و اندونزیایی هم بالای 70 هزار تومان شد و حالا دوهفتهای است که قیمتها کمی به ثبات رسیده و ناشر ایرانی هر بند کاغذ چینی و کرهای را با پرداخت 62 هزار تومان خریداری میکند. بسیاری از ناشران معتقدند هرچند قیمت کاغذ در نهایت 10 درصد افزایش پیدا کرده است، اما با توجه به اینکه بیش از 12 درصد از قیمت تمامشده انتشار یک جلد از کتاب به قیمت کاغذ اختصاص دارد این افزایش قیمت بهزودی سبب بالا رفتن قیمت کتاب خواهد شد. افزایش قیمتی که در چرخه نشر نهتنها تاثیر مثبتی ندارد که سبب میشود فروش کتاب افت کند و در بازار کتاب که بهخودیخود از خواب بالایی برخوردار است و بازگشت سرمایه اولیه به این زودیها رخ نمیدهد با کمتر
شدن قدرت خرید مخاطبان کتاب زیان مالی ناشر دوچندان شود. نوسان قیمت کاغذ از اواخر پاییز چنان گریبان عرصه نشر را گرفته است که بسیاری از ناشران برای حفظ مخاطبانشان تنها راه ممکن را در کمتر کردن سود نهاییشان میبینند و با وجود افزایش قیمت کاغذ سعی میکنند قیمت تمامشده هر صفحه از کتاب را برای مخاطبشان بالاتر از 400 ریال نبرند. این در حالی است که قیمت هر صفحه از کتاب برای رسیدن به کمترین سود ممکن نباید کمتر از 45 تومان محاسبه شود.
عدم تثبیت قیمت کاغذ از گرانی هم خطرناکتر است. در واقع ناشر نمیتواند هیچ برنامهریزی برای انتشار کتابهایش انجام بدهد. وقتی قیمت هر بند کاغذ طی یک هفته بارها نوسان پیدا میکند ناشر چطور میتواند با مولف یا مترجم قرارداد امضا کرده و برنامهریزی کند. این روزها دیگر در بازار کاغذ هم نوسانها به اندازهای شده است که درست مثل بازار سکه و دلار قیمتهای قطعی تا پیش از ظهر هر روز مشخص نمیشوند. هرچند وزارت فرهنگ و ارشاد طی ماههای اخیر وعدههایی برای کنترل قیمت بازار کاغذ داده است، اما به نظر میرسد تنها امید برای بازگشت ثبات به این عرصه بازگشت به استفاده از تولیدات داخلی است. راهاندازی و تجهیز و حمایت از کارخانههای در حال تولید و تخصیص وام از صندوق توسعه ملی به تولیدکنندگان داخلی احتمالاً بارها آسانتر از کنترل نوسان دلار خواهد بود.
میگویند روزگاری با همان چند ده کارخانه تولید کاغذ ایران یکی از پنج کشور بزرگ تولیدکننده کاغذ بود، بسیاری از ناشران ایرانی هنوز کاغذ کارخانه مازندران و پارس و مراغه را از بهترین تولیدات داخلی میدانند و معتقدند از لحاظ کیفیت قابل مقایسه با کاغذهای وارداتی نبودند، اما این حسرتها و نوسانها انگار هنوز تلنگری برای حمایت از کارخانههای تولید کاغذ ایران نشده است.
دیدگاه تان را بنویسید