خداحافظی با ساعات طولانی کار
بازگشت نُه تا پنج
در سال ۲۰۱۵ مدیران اجرایی کمتر خواهند گفت «من گرفتارم». پس از گذشت تقریباً ۲۰ سال صحبت کردن درباره مشغله زیاد، مدیران ارشد بخشهای تجاری روشهای جدیدی برای تاثیرگذاری بر دیگران پیدا خواهند کرد.
در سال 2015 مدیران اجرایی کمتر خواهند گفت «من گرفتارم». پس از گذشت تقریباً 20 سال صحبت کردن درباره مشغله زیاد، مدیران ارشد بخشهای تجاری روشهای جدیدی برای تاثیرگذاری بر دیگران پیدا خواهند کرد. برنامههای فشرده مدیران عامل که از ساعت چهار صبح با ارسال ایمیلهای بامدادی از روی دستگاه تردمیل آغاز میشد دیگر جذابیت و کارایی نخواهد داشت و حتی نوعی جنون به حساب خواهد آمد.
در سال جدید همگان درباره فرهنگ ساعت طولانی کار تجدیدنظر خواهند کرد. فشار برای تغییر نهتنها از جانب افراد تنبلی که با کار زیاد مخالفند بلکه از جانب کارگران مسنتری خواهد آمد که از جبر فناوری خسته شدهاند. در سال 2014 تعداد اندکی از شرکتهای آیندهنگر با ساعت طولانی کاری مقابله کردند: در دوبلین، شرکت گوگل ابزارهای الکترونیکی کارکنان را هنگام خروج از شرکت از آنها میگرفت و شرکت دایملر پیامهایی را که به صندوق کارکنان در حال گذراندن مرخصی میرسید حذف میکرد. در سال 2015 شرکتهای دیگر رویکردی مشابه اتخاذ خواهند کرد. این طرحها بدان منظور طراحی شدهاند که ما بتوانیم فناوری را کنترل کنیم به جای آنکه تحت کنترل آن قرار گیریم. تحولات در نحوه زندگی و کار بسیار عمیق خواهند بود. تعطیلات فقط تعطیل هستند. ایمیلهای خارج از اداره دیگر از پیست اسکی پاسخ داده نمیشوند. انجام کار در زمان منطقی نهتنها نشانهای از تنبلی یا از زیر کار در رفتن نیست بلکه نشان میدهد فرد کارایی زیادی دارد. افراد معتاد به ایمیل باز هم هر روز صبح قبل از خروج از رختخواب ایمیل خود را باز میکنند اما اگر درباره این عادت از آنان سوال شود دروغ
خواهند گفت، درست به همان شکل که معتادان به الکل درباره مصرف آن دروغپردازی میکنند.
قانون پارکینسون در بهترین شرکتها به کار میافتد و حجم کار با میزان ساعات موجود منطبق میشود. بهرهوری اداری که به رغم پیشرفتهای فناوری افزایشی پیدا نکرده بود روندی صعودی در پیش میگیرد. کمترینها به بیشترین تبدیل میشوند. سالهاست که شرکتها ادعا میکنند ساده بودن ارزش اصلی آنهاست اما در سال 2015 آنها به طور جدی این ارزش را دنبال میکنند. تعداد جلسات و طرحهای بیمورد به حداقل میرسد. آییننامههای کاری کوتاهتر میشوند و گزارشهای بازبینی عملکرد سختگیری کمتری خواهند داشت. در اکثر کارها گزارشی با سه نکته اصلی کفایت میکند. شرکتهای با عملکرد ضعیفتر نمیتوانند از کمترینها بیشترین را به دست آورند. آنها آنقدر خوب مدیریت نمیشوند که بتوانند امور را ساده کنند و لذا افراد بیشتری را به کار میگیرند و در نتیجه آن بوروکراسی و ناکارآمدی بیشتری بروز میکند. بین شرکتها و افراد جدایی مسیر پیدا میشود. باهوشها باهوشتر میشوند و عقبافتادهها عقبافتادهتر.
ورزشهای بسیار شدید که همگام با کار کردن سخت پیشرفت کرده بودند از رونق میافتند. هماکنون ماراتن نیمه از ماراتن کامل پرطرفدارتر است. اما در سال 2015 ماراتن کامل معنا و محبوبیت دیگری پیدا میکند و حتی یک دویدن ساده در پارک مایه افتخار و سربلندی مردم میشود. نحوه جدید کار باعث تجدید توازن بین ایالات متحده و بریتانیا میشود. بریتانیا که از قبل روند اعتدال در پیش گرفته بود نقاط قوت طبیعی خود را به نمایش میگذارد در حالی که آمریکا که جلسات شش صبح قبل از صبحانه را اختراع کرده بود متوجه میشود انطباق با نظم جدید برایش دشوار است.
بازگشت به ساعت کاری 9 تا 5 میتواند خبری خوشحالکننده برای خانوادهها باشد. والدین میتوانند دوباره با کودکان دوست و آشنا شوند و اوقات بیشتری را برای آشپزی و خواندن داستانهای قبل از خواب با بچهها صرف کنند. دیگر همانند گذشته نیازی نیست که افراد برای توجه به خانواده مجبور باشند شغل خود را کنار بگذارند. زنان بیشتر از همه منتفع خواهند شد. آنها دیگر مجبور نیستند همانند قبل به کارهای پارهوقت یا ترک شغل متوسل شوند. در مقابل آنها نهتنها از عهده کار و وظایف خانوادگی برمیآیند بلکه میتوانند در شغل خود به مقامهای بالاتر ارتقا پیدا کنند.
نردبانی جدید برای ریاست
پایان کار سخت به معنای پایان رهبران قدرتمند نیست. قدرت ریاست به شکلی متفاوت به نمایش گذاشته میشود. قدرت آنها از طریق کاریزما اعمال میشود نه کار سخت. این بدان معناست که جلسات هیات مدیره جذابیت بیشتری خواهند داشت چرا که رهبر پرکار و کسلکننده قبلی خود را عقب میکشد و اعطای مسوولیت به دیگران به تدریج بازمیگردد. اما وقتی مدیران اجرایی نتوانند به برنامه کاری فشرده خود افتخار کنند به چه چیز دیگری میتوانند ببالند؟ شخصیتهای گروه الف (که بیشترینها در این دسته قرار میگیرند) کارهای دیگری را علاوه بر شغل اصلی خود در پیش میگیرند و با افتخار بیان میکنند چگونه به شدت ویولن تمرین میکنند. برخی از آنها به کارهای داوطلبانه روی میآورند و با دیگران در تغییر جهان به سمت موفقیت به رقابت میپردازند. با کاهش زمان کار، مدیران اجرایی بیشتر میتوانند به اطراف بروند و با مردم دیدار داشته باشند. در این صورت اکثر مردم از ملاقات خود با افراد سرشناس در مکانهای مختلف سخن میگویند.
اما اگر آنها نتوانند هیچ کدام از کارهای فوق را انجام دهند جملهای که سالها در اتاقهای مدیران شنیده نشده است ممکن است یک بار دیگر به گوش برسد: «دیشب مثل خرس خوابیدم».
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید