کشاورزی، 200 سال بعد
تغییرات آبوهوایی اقتصاد را به کدامسو میبرد؟
تغییر اقلیم، به سرعت در حال تغییر چهره جهان است. کسی چه میداند، شاید صد سال دیگر برزیل بیابان شود و سیبری چهرهای شبیه کانادا بگیرد. افزایش مداوم دما با سرعت زیاد در حال دگرگون کردن جهان پیرامون ماست، آنقدر که برخی پیشبینی میکنند زندگی به سمت مناطق شمالی مانند سیبری، کانادا و اسکاندیناوی کشیده میشود. همچنین کشاورزی از آفریقای مرکزی، برزیل و هند به سمت آسیای مرکزی، بخشهایی از چین و شمال کانادا خواهد رفت. تغییرات آبوهوایی مولفههای مختلفی دارد از جمله تغییر در الگوهای بارش و خشکسالی، طوفانها، موجهای گرما و سرما و... . به عقیده صاحبنظران، مهمترین و اساسیترین مولفه آن روند گرم شدن یا گرمایش زمین است. گرچه عوامل متعددی در گرمایش زمین نقش دارند، اما عمده مطالعات علمی متفقالقول بر این واقعیت واقفاند که گرمایش زمین عموماً به خاطر فعالیتهای بشر است. گازهای گلخانهای که منبع اصلی انتشار آنها فعالیتهای بشر (بهخصوص سوزاندن سوختهای فسیلی) است، اصلیترین عامل تغییر در الگوهای آبوهوایی که به اختصار همان تغییرات آبوهوایی نامیده میشود به حساب میآیند. شناختهشدهترین و اثرگذارترین این گازها نیز دیاکسید کربن است. این خلاصهای بود از تعریف کل به جزء تغییرات آبوهوایی. اما شواهد حاکی از آن است که کره زمین، از قطب شمال گرفته تا قطب جنوب، در حال گرم شدن است. از سال 1906 میلادی میانگین جهانی دمای سطح زمین نزدیک به یک درجه سانتیگراد افزایش یافته، افزایشی که در نواحی قطبی محسوستر و با پیامدهای قابل توجه همراه بوده است، شامل آب شدن یخهای طبیعی، بالا آمدن سطح آب دریاها، تغییر در الگوهای بارش، از بین رفتن مزارع و محصولات کشاورزی، تخریب زیستگاهها و اکوسیستمها، مهاجرتهای اجباری انسانی و جانوری و....
در این باره چهار اقتصاددان به نامهای «برونو کونته» از دانشگاه مستقل بارسلونا، «کلوس دِسمِت» از دانشگاه متودیست جنوبی آمریکا، «دیوید کریشِن ناگی» از مرکز تحقیقات اقتصاد بینالملل بارسلونا و «اِستِبان روسی-هانسبرگ» از دانشگاه پرینستون آمریکا در مقالهای به ارزیابی کمی پیامدهای اقتصادی گرمایش زمین پرداختهاند. به اعتقاد این دانشمندان با فرض سناریوی «مسیر تمرکز کربن منفی 5 /8» سناریویی که توسط «کمیته بین دُول تغییرات آبوهوایی» برآورد شده و بیانگر بدبینانهترین و بالاترین حد انتشار کربن است؛ طی 200 سال آتی، روند گرم شدن زمین، انسانها و فعالیتهای اقتصادی را به سوی مناطق شمالی یعنی سیبری، اسکاندیناوی و کانادا سوق میدهد. نواحی تخصصیافته در کشاورزی نیز از آفریقای مرکزی، برزیل و فلاتهای هند به آسیای مرکزی، بخشهایی از چین و شمال کانادا انتقال خواهد یافت. گرچه مناطقی که مزیت کشاورزی خود را از دست میدهند احتمالاً در بخشهای غیرکشاورزی تخصص پیدا میکنند اما به دلیل بهرهوری پایینِ ماندگار، جمعیتشان کاهش مییابد. از طرفی افزایش هزینههای تجارت، سازگاری بخشهای مختلف اقتصادی را با تغییرات جدید هزینهبرتر میکند، امری که نتیجتاً تمرکززدایی از جغرافیای کشاورزی جهان و تشدید مهاجرتهای اجباری ناشی از تغییرات آبوهوایی را به دنبال دارد. بهطور کلی طبق برآوردها تا سال 2022 نزدیک به شش درصد از تولید ناخالص داخلی حقیقی جهان به خاطر افزایش دمای زمین از دست خواهد رفت.
اثر گرم شدن زمین
گرم شدن زمین مزیت نسبی مناطق را در سراسر جهان تغییر خواهد داد. نواحیای که امروز دمای ایدهآل را برای کشاورزی دارند، شامل بخشهایی از هند، آفریقا و آمریکای جنوبی در آینده بسیار برای کشاورزی داغ میشوند و مجبورند برای فعالیت در بخشهای دیگر خود را سازگار سازند. البته ظرفیت آنها در سازگاری و تغییر تخصصشان به میزان بهرهوری در سایر بخشها همچون تولیدی و خدمات، و همچنین تواناییشان در تجارت با سایر مناطق جهان بستگی دارد. اگر روند سازگاری به منظور تخصص یافتن در سایر بخشها کارایی لازم را برایشان نداشته باشد، این مناطق با مشکل مواجه و جمعیتشان مجبور به مهاجرت به جاهای دیگر میشوند، به نقاط دیگری از جهان که احتمالاً شرایط مطلوبتری برای زندگی دارند.
بنابراین ارزیابی تغییرات جغرافیای اقتصادی ناشی از گرمایش جهانی به الگویی جامع، پویا و چندبعدی بینبخشی نیاز دارد. با چنین الگویی میتوان اهمیت تجارت و مهاجرت را به عنوان مکانیسمهای سازگاری مناطق مختلف جهان با شرایط جدید مورد ارزیابی قرار داد. تجارت و مهاجرت هزینهبر هستند. در نتیجه در نظر گرفتن موانع واقعگرایانه جابهجایی مردم و کالاها اهمیت مییابد. از طرفی در حالی که تغییرات آبوهوایی بر اقتصاد اثر میگذارد، برعکس آن هم صادق است. از این جهت الگوسازی صریح روابط میان فعالیتهای اقتصادی، انتشار کربن و دما ضرورت مییابد.
در ارزیابیهای کمی گرمایش زمین، موضوع مهم دیگر استفاده از دادههای باکیفیت است. بر این اساس در این مقاله از دادههای مربوط به جمعیت، تولید کل، تولید بخش کشاورزی و دما (با دقت بالا) برای سراسر جهان استفاده شده است. گرچه الگوی به کار گرفتهشده امکان ارزیابی هر بخش اقتصادی را فراهم میکند اما تمرکز و تقسیمبندی مقاله تنها بر دو بخش کلی است: کشاورزی و غیرکشاورزی (ترکیبی از بخشهای دیگر).
تحولات غیرقابل انکار
اثرات تغییرات آبوهوایی روی جمعیت جهان ناهمگن و قابل توجه است. تا سال 2200 میلادی جمعیت برخی مناطق دنیا دو برابر میشود و جمعیت برخی دیگر به نصف کاهش مییابد. با این حال مراکز جمعیت اصلی جهان چندان متاثر نمیشوند. در بسیاری از مناطق پرجمعیت و متراکم امروز نظیر غرب اروپا، هند و شرق چین طی دو قرن آتی رشد متراکم جمعیت ادامه مییابد، با یا بدون وجود تغییرات آبوهوایی. با این حال تحولات بزرگ ناشی از تغییرات آبوهوایی غیرقابل انکار است. بر این اساس به هزینه کاهش جمعیت در نواحیای همچون کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، شمال هند، غرب استرالیا، شمال آفریقا، برزیل و آمریکای مرکزی، عرضهای بالاتر و شمالی جغرافیایی رشد متراکم جمعیتی را تجربه میکنند. در مناطقی که جمعیت کاهش مییابد، خشکیهای داخلی نسبت به نواحی ساحلی بیشتر در معرض آثار افزایش دما قرار دارند. این امر میتواند نشأتگرفته از این واقعیت باشد که افزایش دما در نواحی ساحلی کمتر است؛ یا اینکه با توجه به دسترسی بهتر این نواحی به سایر نقاط جهان، انعطافپذیری آنها در مقابل شوکهای آبوهوایی بهتر است. در معیار تولید سرانه حقیقی، یافتهها حاکی از آن است که طی دو قرن آتی در عرضهای جغرافیایی شمالی کانادا و سیبری به خاطر افزایش دما، بهبود بیشتری حاصل میشود. این در حالی است که اوضاع برای برخی مناطق همچون جنوب صحرای آفریقا وخیمتر خواهد بود. گفتنی است زیانهای تولیدی ناشی از تغییرات آبوهوایی نسبت به زیانهای جمعیتی قابل توجهتر است: تقریباً تمام مناطق عرضهای جغرافیایی میان جنوب آفریقا تا جنوب و حوزه دریای مدیترانه تا شمال کاهش در تولید سرانه را تجربه خواهند کرد. این زیان گسترده ناشی از دو عامل است. اول، در حالی که جابهجایی جمعیت یک بازی با جمع صفر محسوب میشود، اما برای تولید سرانه جهانی اینگونه نیست. دوم، مهاجرت جمعیت بسته به محدودیتهای جابهجایی است. بنابراین مناطقی که با شوکهای منفی و قابل توجه درآمدی مواجه میشوند ممکن است به نسبت کاهش جمعیتی کمتری را تجربه کنند.
در سطح جهانی، یافتهها حاکی از آن است که میانگین نرخ رشد سالانه تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی از 2 /2 درصد در سال 2000 به 8 /2 درصد در سال 2200 میرسد، نرخی که در سال 2400 میلادی روی سه درصد میایستد. در اینباره گرمایش زمین تا سال 2200 میلادی به زیان حدود ششدرصدی در تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی جهان منجر میشود، زیانی که تا سال 2400 نرخ 9 درصد را به ثبت میرساند.
در خصوص خدمات رفاهی، نرخ رشد سالانه از 1 /2 درصد در سال 2000 به 7 /2 درصد در سال 2200 و 9 /2 درصد در سال 2400 میرسد. البته زیان ناشی از افزایش دمای زمین در این معیار شدیدتر است: حدود 15 درصد از خدمات رفاهی جهان تا سال 2200 از دست میرود، نرخی که برای سال 2400 میلادی بیش از 20 درصد برآورد شده است. برای فهم چرایی بیشتر بودن زیان ناشی از گرمایش زمین برای خدمات رفاهی نسبت به درآمد و تولید میتوان این توضیح را ارائه کرد: از آنجا که گرمایش زمین بیشتر به نفع عرضهای جغرافیایی قطبیتر است، و این نواحی عمدتاً از کمبود امکانات و زیرساختها رنج میبرند، بنابراین افزایش دما اثرات منفی بیشتری بر خدمات رفاهی نسبت به درآمد سرانه میگذارد.
دو اثرگذاری کلان دیگر گرمایش زمین شایان ذکر است. اول، طبق یافتهها، افزایش دما به کاهش نرخ رشد بهرهوری بخشهای غیرکشاورزی، و افزایش رشد بهرهوری بخش کشاورزی منجر میشود. با توجه به اینکه کشاورزی نسبت به تغییرات دما حساستر است، ممکن بود ما عکس گزاره بالا را انتظار میداشتیم. با این حال گرمایش جهانی موجب انتقال فعالیتهای کشاورزی به نواحیای که بهرهوری برونزای (ناشی از عواملی غیر از دما) بالاتری دارند میشود. به عنوان مثال، در جهانی بدون تغییرات آبوهوایی، یکی از مناطقی که سهم بالایی از اشتغال بخش کشاورزی را به خود اختصاص داده، شمال هند است. در این باره گرم شدن زمین، فعالیتهای کشاورزی را به بخشهایی از مرکز آسیا و کانادا که بهطور بالقوه بهرهوری بنیادی بالاتری در بخش کشاورزی دارند سوق میدهد. دوم، تغییرات آبوهوایی موجب کاهش اشتغال بخش کشاورزی خواهد شد. این نه به دلیل افزایش بهرهوری ناشی از گرمایش زمین که در بالا به آن اشاره شده است، بلکه گرمایش زمین به انتقال فعالیتهای کشاورزی به مناطقی منجر میشود که هزینه نیروی کار در آنها به نسبت زیاد است. برای مثال، با گرم شدن زمین فعالیتهای کشاورزی به مناطقی انتقال مییابد که زمین کشت نسبت به نیروی کار فراوانتر است (مناطقی نظیر شمال کانادا، روسیه، مغولستان و...). در مقابل بدون تغییرات آبوهوایی فعالیتهای کشاورزی در مناطقی تمرکز دارد که نیروی کار فراوانتر است (همچون هند)، و بنابراین اشتغال این بخش نیز افزایش مییابد.
توزیع بخشهای مختلف اقتصادی: در توضیح تحولات بالا این پرسش مطرح میشود که نقش بخشهای کشاورزی و غیرکشاورزی چیست؟ طی دو قرن آتی بخش کشاورزی از لحاظ جغرافیایی تمرکزیافتهتر میشود. تغییرات آبوهوایی آثار قابل توجهی بر موقعیت جغرافیایی فعالیتهای کشاورزی میگذارد. بدون افزایش دمای زمین، آمریکای جنوبی، جنوب صحرای آفریقا، هند، شرق چین و شرق اروپا جایگاه کشاورزی ویژه خود را حفظ خواهند کرد. با وجود تغییرات آبوهوایی اما کانادا به عنوان یکی از تولیدکنندگان اصلی محصولات کشاورزی جهان ظهور خواهد کرد، به همراه روسیه و کشورهای مرکز آسیا. این تحول به قیمت تنزل کشاورزی هند، آمریکای جنوبی و جنوب صحرای آفریقا خواهد بود. گفتنی است مناطقی که از تغییرات آبوهوایی منتفع میشوند عمدتاً در نواحی سردسیری واقع هستند. در واقع گرمایش جهان با کاهش هزینههای دمایی، آنها را بهرهورتر میکند. نظر به اینکه بخشهای غیرکشاورزی نسبت به افزایش دما کمتر حساس هستند، میتوان انتظار داشت که نواحی استوایی به قطبهای غیرکشاورزی تبدیل شوند. با این حال از یافتههای مقاله هیچ گواهی در این خصوص حاصل نشد. دو دلیل میتوان در اینباره ارائه کرد. اول، دمای بهینه فعالیتهای غیرکشاورزی پایینتر از فعالیتهای کشاورزی است. بنابراین هر افزایش دما در مناطق استوایی به کاهش بهرهوری بخشهای غیرکشاورزی منجر میشود. دوم، بهرهوری این مناطق در بخشهای غیرکشاورزی بهطور بالقوه پایین است، و احتمالاً نتوانند به این زودیها خود را به اقتصادهای پیشرفته برسانند. در این باره انتظار میرود در جهان توسعهیافته امروز، تخصص بخشهای غیرکشاورزی به سرحد کمال برسد.
کلام آخر
گرمایش زمین آثار ناهمگنی در طی زمان، جغرافیا و بخشهای اقتصادی دارد. بنابراین ارزیابی اثرات زمانی، جغرافیایی و اقتصادی گرم شدن زمین، به الگویی جامع، پویا، چندبعدی و میانبخشی نیاز دارد. مقالهای که در این مختصر از نظر گذشت با بهرهگیری از دادههای باکیفیت چنین چارچوبی را برای این مهم فراهم کرد. بر این اساس بهطور خلاصه یافتههای مقاله به قرار زیر است:
یک. در حالی که طی 200 سال آینده بسیاری از مناطق متراکم و ثروتمند جهان، متراکمتر و ثروتمندتر میشوند، تغییرات آبوهوایی هم به عنوان بازیگری مکمل وارد صحنه میشود. در خصوص جمعیت، مناطق اسکاندیناوی، شمال کانادا و سیبری از برندگان، و در مقابل کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، شمال هند، برزیل، شمال آفریقا و آمریکای مرکزی از بازندگان خواهند بود. بر مبنای درآمد سرانه نیز الگوی مشابهی پیشبینی میشود، گرچه طیف بازندگان گستردهتر است. این طیف عمدتاً در عرضهای جغرافیایی میان جنوب آفریقا و جنوب اروپا متمرکز هستند. البته نواحی ساحلی که انعطاف بیشتری از خود نشان میدهند میتوانند استثنا باشند.
دو. در مجموع تا سال 2200 میلادی به خاطر گرم شدن زمین شش درصد از درآمد سرانه و 15 درصد از خدمات رفاهی جهان کاهش مییابد. کاهش قابل توجه در خدمات رفاهی عمدتاً مربوط به این است که تغییرات آبوهوایی مردم را مجبور به مهاجرت به نواحی شمالی خواهد کرد، مناطقی که از فقدان امکانات و زیرساختها رنج میبرند (مانند سیبری یا شمال کانادا). اما عملکرد بخشهای مختلف چگونه است؟ گرچه بخش کشاورزی نسبت به سایر بخشها به تغییرات آبوهوایی حساستر است، اما یافتههای مقاله حاکی از آن است که با افزایش دمای زمین رشد بهرهوری بخش کشاورزی افزایش، و رشد بهرهوری سایر بخشها کاهش مییابد. دمای گرمتر، فعالیتهای کشاورزی را به مناطقی نظیر آسیای مرکزی که پیشتر از آسیبهای بزرگ دمایی رنج میبردند سوق میدهد. با گرمایش زمین اینگونه نواحی از بهرهوری بالاتر کشاورزی سود خواهند برد.
سه. بهطور کلی بخش کشاورزی طی زمان متمرکزتر میشود. هر چند این روند مستقل از تغییرات آبوهوایی اتفاق میافتد، اما اثرات افزایش دما در جاهای متمرکزشده نمایان خواهد شد. در غیاب تغییرات آبوهوایی مناطق تخصصیافته یا همان خوشههای کشاورزی اغلب در آمریکای جنوبی، پایین صحرای آفریقا و فلاتهای هند یافت میشوند. با افزایش دمای سطح زمین اما این خوشهها به آسیای مرکزی، چین و کانادا تغییر مییابند. شاید امید باشد مناطقی که مزیت کشاورزی خود را از دست میدهند در بخشهای دیگر کامروا شوند، اما با توجه به اینکه اغلب آنها کشورهای در حال توسعه هستند و از فناوریهای پایین تولیدی و خدماتی رنج میبرند نمیتوان چندان به موفقیت آنها در سایر بخشها دل بست.
چهار. در حوزه تجارت، یافتههای مقاله نشان میدهد هزینههای بالای تجارت به مهاجرت بیشتر جمعیت منجر میشود. این یافته بیانگر آن است که تجارت و مهاجرت جانشین یکدیگر هستند: هزینههای بالای تجارت میزان سازگاری با شوکهای آبوهوایی را محدودتر میسازد. در مقابل این موضوع باعث جذابتر شدن کانال مهاجرت برای سازگاری با تغییرات آبوهوایی میشود.
زمانی که الگوی تخصصیافتگی در بخشهای مختلف اقتصادی مدنظر قرار میگیرد مشاهده میشود که هزینههای بالای تجارت روند تمرکز جغرافیایی کشاورزی را محدود میسازد، به این خاطر که زمانی که هزینه تجارت بالاست کالاها از مسیرهای نزدیکتر تامین میشوند. بنابراین هزینههای بالاتر تجارت به کاهش تمرکز جغرافیایی فعالیتهای کشاورزی تا سال 2200 میلادی منجر میشود. با این حال انتظار میرود تا آن سال ضررهایی که از جانب تغییرات آبوهوایی متوجه درآمد سرانه جهانی میشود با وجود هزینههای بالاتر تجارت کمتر باشد، گرچه تا سال 2400 میلادی این واقعیت معکوس میشود. البته ممکن است برخی تصور کنند هزینههای بالای تجارت به زیانهای بزرگتر تغییرات آبوهوایی منجر میشود. شاید یک دلیل یافته بالا این باشد که هزینههای بالای تجارت باعث جابهجایی بیشتر جمعیت و فعالیتهای اقتصادی به مناطقی که بهرهوری در آنها بالاست (همچون آمریکا، اروپا و ژاپن) میشود، مناطقی که از طرفی کمتر در معرض آسیبهای گرمایش زمین قرار دارند.