آیا سیاستهای مبارزه با مواد مخدر شکست خورده است؟
نشئه در قطار
روانکاوان میگویند ضمیر ناخودآگاه یا ذهن ناهوشیار انباری است پر از تمایلها، آرزوها و خاطرات خارج از دسترس که بر اندیشهها و اعمال تاثیر دارند.
روانکاوان میگویند ضمیر ناخودآگاه یا ذهن ناهوشیار انباری است پر از تمایلها، آرزوها و خاطرات خارج از دسترس که بر اندیشهها و اعمال تاثیر دارند. بر اساس همین تعبیر است که حسین پاینده، استاد دانشگاه، میگوید: «در ادبیات و فیلم زمانی که شخصیتی وارد زیرزمین میشود، در نقد روانکاوانه میگوییم وارد ضمیر ناخودآگاه شده است.»
مترو تهران هنوز 20ساله نشده، اما زیرزمینِ شهری است پر از خاطرات، تمایلها و آرزوهای خارج از دسترس. وقتی از پلههای این زیرزمین پایین بروی میتوانی در قلب روز یا دل شب، تماشاگر خوابهای مردم این شهر باشی؛ مردمی که گاهی خوابشان میگیرد و گاهی هم ترجیح میدهند خواب باشند و در ذهن ناهوشیارشان رویاهایشان را دنبال کنند به جای اینکه در عالم هوشیاری و بیداری نگاه کنند و ببینند مسافر کناریشان مردی است که اعتیاد آخرین ذرات هوشیاریاش را میمکد، دود میکند و به هوا میفرستد. اعتیاد هوشیاری مرد جوان را ربوده بود، اما نه آنقدر که ناهوشیاری شهرش را از یاد برده باشد. شبی از آخرین شبهای آبانماه پا به زیرزمین شهرش گذاشت، رفت توی قطار و روی یکی از صندلیهای واگن ولو شد. گرسنه بود و شامش را با خود به واگن آورده بود. خورد اما سیر نشد. خیره شد به هیچ، کفشهایش را کند و پا به رویا گذاشت. او از مسافران اطرافش بیگانه بود و آنها از او. بیاعتنا به اطرافش پایپ به دست شد و فندک زد. جرقه فندک او را غرق رویا کرد، اما مسافر دیگری را از خیالاتش بیرون کشید. مسافری که بیداری را به جای خواب انتخاب کرد، آنطور که خودش نوشت، ساعت 9 شب
وارد مترو قیطریه شد و در قطاری که به کهریزک میرسید همسفر مرد معتادی شد که تا آن شب ناشناس بود، اما همان شب عکساش آنقدر در اینستاگرام دست به دست شد که عملش بهزودی به تیتر رسانهها تبدیل شود: «مصرف مواد مخدر در مترو تهران / عکس». عکس را همین مسافری گرفت که پیچیدن صدای فندک و بوی شیشه در واگن مترو به نظرش عادی نمیآمد. شاید همسفران دیگرش میخواستند فقط منتظر رسیدن به مقصد و پایان این همسفری باشند، اما او به سمت بلندگوی ارتباط با راهبر قطار رفت و ماجرا را تا دستگیری همسفر معتادش پیگیری کرد. شب که به خانه رسید عکس را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، اما اولین واکنش رسمی تکذیب مدیر روابط عمومی شرکت بهرهبرداری مترو بود که در گفتوگو با ایسنا، این عکس گرفتن را «با هماهنگی قبلی و برای تخریب مجموعه مترو» توصیف کرد. شاهد عینی ماجرا هم نوشت: «مردم این شهر دیگر حس و حالی برای واکنش به خطاهای پیرامون ندارند، چه برسد به تخریب. بهتر است مسوولان مربوطه باز هم نگاهی به دوربینهای خود بکنند و فیلم ماجرای فوق را دوباره بازبینی کنند تا از مصرف شیشه در مترو مطمئن شوند.» چند روز بعد مرتضی طلایی، نایبرئیس شورای اسلامی شهر
تهران، نیز در صفحه اینستاگرامش نوشت: «متاسفانه مساله پایپکشی در مترو صحت دارد و مسوولان مترو به جای کتمان موضوع باید عذرخواهی کنند تا شاهد رشد سازمانیافته جرائم نباشیم. بهرغم کتمان دوستان در مترو، این خبر واقعی است.»
بله، این خبر واقعی است، اما چه عواملی وضعیت ما را در مصرف مواد مخدر به اینجا رسانده است؟ مبارزه با مواد مخدر سالهاست در دستور کار سیاستگذاران ایران بوده و هست، اما آیا امروز این سیاستها با شکست مواجه شدهاند؟ برای کنترل اعتیاد و مقابله با عوارض رو به گسترش آن چه راههای دیگری را باید آزمود؟
دیدگاه تان را بنویسید