برای مبارزه با اعتیاد کدام راهها را نرفتهایم؟
افزایش آسیبهای اعتیاد با بیتفاوتی مردم
سیاستهای مبارزه با مواد مخدر در حوزههای مختلف از جمله مقابله، پیشگیری، کاهش تقاضا، حوزههای علمی و دیپلماسی بوده و در حوزه کاهش تقاضا به مثلثکاهش آسیب، درمان و پیشگیری هم پرداخته شده است.
سیاستهای مبارزه با مواد مخدر در حوزههای مختلف از جمله مقابله، پیشگیری، کاهش تقاضا، حوزههای علمی و دیپلماسی بوده و در حوزه کاهش تقاضا به مثلث کاهش آسیب، درمان و پیشگیری هم پرداخته شده است. به نظر من خود این سیاستها خیلی مشکل نداشتند، البته چون این سیاستها از سال 1385 ابلاغ رسمی شدهاند اکنون بعد از 10 سال میتوانند دوباره مورد بررسی قرار بگیرند. با این حال مشکل فقط سیاستها نیست. من فکر میکنم نحوه اجرای این سیاستها و هماهنگی دستگاههای مربوطه قابل نقد است. به همین دلیل باید عملکرد این دستگاهها را بررسی کنیم. دستگاههای مربوطه در سالهای گذشته اقدامات قابل تاملی داشتهاند که باید مورد بررسی قرار گیرند تا ببینیم این دستگاهها چقدر در عملکرد خود موفق بودهاند. به نظر من بخشی از دستگاههای مربوطه به دلیل ناهماهنگی به نتایج مطلوب نرسیدهاند. به همین علت بروز این مشکل در جامعه و بهویژه در شهر تهران بیشتر شده است. درباره شهر تهران مسوولان در حال هزینه کردن برای حل این مشکل هستند، اما علت به نتیجه لازم نرسیدن این تلاشها این است که خود مساله اعتیاد و مصرف مواد مخدر بسیار پیچیده است و متغیرهای بسیاری در آن
تاثیر دارند.
علل افزایش گرایش به مواد مخدر
تا پیش از سال ۱۳۸۵ کمتر با مساله مصرف مواد شیمیایی مانند شیشه روبهرو بودیم، اما در سالهای پس از آن، مصرف اینگونه مواد افزایش بسیاری یافت. وقتی کلانشهرها پیچیده میشوند مشکلات آنها هم پیچیده خواهد شد. عوامل و متغیرهای زیادی دست به دست هم دادند که مشکلات این حوزه و بروز آن بیشتر شود. یکی از موضوعهایی که بسیار بر این مساله اثر میگذارد، مسائل اقتصادی و حوزههایی مانند بیکاری است. در یک جامعه حمایتها و خدمات اجتماعی در حوزههایی مانند بیکاری، بیمه و گذران اوقات فراغت بر میزان آسیبهای اجتماعی به ویژه سوءمصرف مواد مخدر اثر میگذارد.
ما اکنون وضعیت اقتصادی خوبی نداریم و در این شرایط ممکن است پدیدههایی مانند سوءمصرف مواد مخدر اتفاق بیفتد. با بروز پدیده سوءمصرف مواد مخدر متغیرهای دیگر هم اثرگذارتر میشوند و مسائلی مانند سوءمصرف مواد مخدر، بیماری اچآیوی و دیگر آسیبهای اجتماعی مکرراً بازتولید میشوند. در گذشته مواد سنتی مصرف میشد که نسبت به مواد شیمیایی جدید عوارض و آسیبهای کمتری داشت، اما اکنون مواد شیمیایی در کوتاهترین زمان ممکن، مصرفکننده را از حالت عادی خارج و دچار عوارض بسیار شدید جسمی و روحی میکند. درمان و کاهش آسیب افرادی هم که در دام این مواد میافتند، بسیار سختتر است.
واکنشهای مردم و تقویت سازمانهای مردمنهاد
درباره مواد مخدر و اعتیاد به مصرف مواد باید در دو زمینه مبارزه و کاهش تقاضا فعالیت کرد. در زمینه مبارزه، بخش مهمی از وظایف بر عهده بخش حاکمیتی مانند نیروی انتظامی است. در زمینه کاهش تقاضا نیز که شامل کاهش آسیب، درمان و پیشگیری است، سازمانهای غیردولتی میتوانند نقش مهمی داشته باشند. در این زمینه مشکل اصلی اینجاست که ما خیلی اوقات میانه خوبی با سازمانهای غیردولتی نداریم و به آنها کمک نمیکنیم. باید به سازمانهای غیردولتی کمک شود که اهداف و سیاستهایشان را مورد بازنگری قرار دهند. همچنین این سازمانها نیاز دارند تحت آموزش قرار بگیرند. با کمک سازمانهای غیردولتی ما میتوانیم به اهداف خود برسیم. بسیاری از کشورها در این حوزه توانستهاند بخشی از پروژه درمان و کاهش آسیب را به نتیجه برسانند. باید مساله اعتیاد را کاملاً جدی بگیریم و بپذیریم که این مساله آسیب جامعه ماست. پس از پذیرفتن پدیده اعتیاد به عنوان یک مساله همه دستگاههای مربوطه و نیروهای مسوول باید با هم همکاری کنند تا کمتر به مشکلات ناشی از این پدیده دامن زده شود. باید بین
دستگاههایی که بعضی از آنها هماکنون همکاری خوبی با یکدیگر ندارند، همکاری و هماهنگی ایجاد شود یا اینکه مسوول یا دستگاه مشخصی مسوولیت همه هماهنگیهای این حوزه را بپذیرد نه اینکه هر فرد و نهادی کار خودش را انجام دهد.
راههای نرفته
بخشهایی از قوانین و سیاستهای حوزه مقابله با اعتیاد به اعمال تغییراتی نیاز دارند. باید پذیرفت که وضعیت سوءمصرف مواد در کشور ما خوب نیست و ما باید به افراد مبتلا خدمات لازم را ارائه کنیم. در واقع ما ناچاریم نوعی مدیریت را اعمال کنیم تا حداقل قاچاقچیان به صورت مستقیم با مصرفکنندگان مواد ارتباط نداشته باشند که این افراد را آلودهتر کنند یا بازار گستردهتری برای ابتلای دیگر جوانان ایجاد کنند. سیاست ما باید در بخشهایی تغییر کند به صورتی که هر سه ضلع کاهش آسیب، درمان و پیشگیری از اعتیاد فعال شوند. باید در مناطق آلوده مراکزی وجود داشته باشد که دائم به مبتلایان خدمات بدهد و اگر این افراد به ویروس HIV یا ایدز آلوده شدهاند، به آنها آگاهی لازم و خدمات درمانی کافی ارائه شود. بعضی از مبتلایان هم به لوازمی برای بیشتر نشدن آسیبهایشان نیاز دارند. در واقع اگر هم نمیتوانیم همه معتادان را درمان کنیم باید تلاش کنیم حداقل آسیبهای ناشی از اعتیاد کمتر شود. چنین مراکزی باید به تعداد کافی فعال شوند. حاکمیت و دولت هم باید این مساله را بپذیرند و خدمات لازم را ارائه کنند.
عواقب بیتفاوتی مردم به اعتیاد
مشکل ما این است که تلقی درستی از آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد نداریم و خیلی دیر به آنها توجه میکنیم، به عنوان مثال هنوز هم بخشی از آمار مبتلایان به ویروس HIV یا ایدز و معتادان به مواد مخدر را اعلام نمیکنیم. این پنهانکاری نشان میدهد مسوولان هنوز مساله را نپذیرفتهاند و از آن تلقی درستی ندارند. فکر میکنند اگر این موارد را غیرشفاف بیان کنند مشکل حل میشود، در صورتی که هم مردم و هم مسوولان باید بپذیرند در کلانشهر پیچیدهای مثل تهران بخشی از این آسیبها اتفاق میافتد. به عنوان مثال اگر مسائل منطقه ۱۲ تهران را زودتر میپذیرفتیم، تحلیلهای کارشناسیتر از این مساله داشتیم، امکانات بهتری فراهم میکردیم و امروز شاهد این نبودیم که آن منطقه پاتوق این افراد شود. فردی که امروز داخل واگن مترو مواد مصرف میکند، ممکن است فردا در اتوبوس یا مقابل ساختمان یک سازمان رسمی کارش را تکرار کند، چون مبتلاست و به مصرف نیاز دارد. نکته مهم این است که برخی از موضوعها دیگر برای مردم حساسیتبرانگیز نیست، در صورتی که مردم باید نسبت به این موضوع حساس باشند تا مشکل حل شود
نه اینکه بگویند به ما ربطی ندارد. با بیتفاوتی مردم آسیبهای اعتیاد بهسرعت بیشتر میشود. همه ما باید از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی تلقی خود را نسبت به پدیده سوءمصرف مواد مخدر تغییر دهیم. اگر کانونهای اصلی اعتیاد را در کل کشور یا در شهرهای مختلف کشف کردیم باید خدمات لازم را برای مبتلایان فراهم کنیم و با حمایت از آنها شرایطی ایجاد کنیم که در هر مکانی هر مادهای را مصرف نکنند. لازم است هم به مردم در زمینه اعتیاد به مواد مخدر آموزشهای پیشگیرانه لازم را ارائه کنیم و هم به مبتلایان آموزش دهیم که سوءمصرف خود را بیشتر نکنند تا وضعیتشان به جایی نرسد که از شدت درد در هر مکانی شروع به استعمال مواد مخدر کنند. اگر فرد مبتلا ساعتهای مشخصی برای مصرف داشته باشد یا تحت درمان باشد دیگر در محیطهای عمومی به استعمال مواد مخدر نمیپردازد.
مشکل تنها با قانون حل نمیشود
باید کانونهای مدنی و سازمانهای غیردولتی فعال در حوزه کاهش آسیب را بهسرعت ساماندهی کنیم و بخشی از مسوولیتهای این حوزه را به آنها بسپاریم. شاید اگر ما هم به جای آن فرد معتاد بودیم چنین رفتاری را در پیش میگرفتیم. باید توجه کنیم که فرد مبتلا به سوءمصرف مواد هم انسان است، دچار مشکلاتی شده است و همه مردم باید به او کمک کنند تا به زندگی سالم برگردد. در مورد الزامات قانونی برای مقابله با مصرف مواد مخدر در محیطهای عمومی نیز باید اشاره کنم که ما قانون داشتهایم که کسی را که اظهار مصرف مواد مخدر میکند به زندان بفرستیم مگر اینکه در دوره درمان باشد. اما وقتی ما میبینیم که تعداد معتادان و مشکلات آنها در حال زیاد شدن است، باید توجه کنیم که فقط با قانون مشکل آنها حل نمیشود. اگر بخواهیم همه این افراد را بازداشت کنیم، همه بازداشتگاههای ما پر میشوند. به همین دلیل ما باید خاستگاههای سوءمصرف را پیدا کنیم تا ساماندهی مساله اعتیاد با موفقیت بیشتر انجام شود. به نظر من ما هنوز به صورت مناسب خاستگاههای اعتیاد را تشخیص ندادهایم و تحلیل و تبیین درستی از
سوءمصرف معتادان نداریم. در مجموع لازم به یادآوری است که سیاستها و قوانین ما مشکل عمدهای ندارد، اما برای موفقیت در عمل بیشتر به مشارکت مردم و اعمال راهکارهایی نیاز داریم که ما را به کاهش تقاضا نزدیک کنند.
دیدگاه تان را بنویسید