خطر انقراض نسل
گفتوگو با شهلا کاظمیپور درباره روند جمعیتی ایران
کاهش نرخ فرزندآوری در کشور، اگرچه هنوز به وضعیت نگرانکننده و بحرانی نرسیده است اما به گفته شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران، چنانچه تجربهای که دیگر کشورها داشتند در ایران تکرار شود، رشد جمعیت ایران تا حدود 25 سال دیگر به صفر میرسد و پس از آن، منفی میشود. اینکه چرا نرخ فرزندآوری در کشور ما کاهش یافته، موضوع گفتوگویی است که در ادامه میخوانید. خانم کاظمیپور معتقد است در اینباره، اقتصاد یک دلیل ثانوی است و دلیل اول و اساسی فرهنگی است.
همانطور که در جریان هستید، اخیراً مباحثی حول موضوع فرزندآوری در ایران مطرح شده است و دولت اعلام کرده حمایت جدی از سیاستهای جمعیتی و افزایش نرخ فرزندآوری خواهد داشت. لطفاً در ابتدا بفرمایید که نرخ باروری به چه معناست؟ و طی دهههای اخیر، فرزندآوری در کشور ما چه روندی را طی کرده و تشریح بفرمایید دلایل اصلی کاهش فرزندآوری در کشور چیست؛ و چرا میل به زادوولد کم شده و به این وضعیت رسیدهایم؟
در جمعیتشناسی شاخصی به نام میزان باروری کل (TFR) داریم که برابر است با تعداد فرزندانی که یک زن در سنوات زناشویی به دنیا میآورد، هر سال با فرمولی، تعداد کل فرزندان زنان را محاسبه و میانگین آن را برای آن سال قائل میشویم که در حال حاضر برای ایران، این عدد حدود 7 /1 فرزند است؛ در حالی که در دهه 60، میانگین تعداد فرزندانی که زنان به دنیا میآوردند؛ اعم از اینکه زنده بمانند یا فوت کنند، هفت فرزند بود. اما به مرور زمان این نرخ کاهش پیدا کرد و در سال 1385 به 8 /1 فرزند رسید. البته بعد از آن، در سال 1395 مقداری این عدد افزایش یافت و به حدود دو رسید ولی پس از آن، مجدد کاهشی شد و اکنون نیز کاهشی است. عدد دیگری که به آن استناد میکنیم، شاخص سطح جایگزینی است که حدود 1 /2 فرزند است. بدین معنا که اگر در جامعهای، هر پدر و مادر با دو فرزند جایگزین شود، جمعیت آن کشور ثابت میماند. آن 1 /0 هم برای این است که احتمال مرگ زنان از بدو تولد تا سنین 50سالگی را که سن باروری است، لحاظ میکنند. البته این عدد، برای کشورهای توسعهیافته است و برای کشورهایی که توسعهیافته نیستند، حتی 5 /2 فرزند هم در نظر گرفته میشود؛ بدین معنا که اگر در جامعهای هر پدر و مادر با 5 /2 فرزند جایگزین شود جمعیت ثابت میماند.
اشاره کردید که در سال 95 مقداری نرخ باروری در کشور افزایشی شده است. چرا؟ طبیعی است یا مداخلات خاصی صورت گرفته است؟
ما در جمعیتشناسی اصطلاحی داریم به نام گشتاور جمعیتی. این افزایش مقطعی، به خاطر این بود که دهه شصتیها به سن باروری رسیدند و چون تعدادشان زیاد بود، بچههای بیشتری به دنیا آوردند و در نتیجه آمار بالا رفت.
دلایل اصلی کاهش نرخ فرزندآوری در کشور چیست؟ چرا به این وضعیت دچار شدهایم؟
تجربه فعلی ما را صد سال قبل، کشورهای اروپای غربی داشتند یا مثلاً 50 سال قبل، کشورهای آسیای جنوب شرقی چنین وضعیتی داشتند. دلیل کاهش باروری در تمام کشورها شاخصهای توسعه است و اولین علت، کاهش مرگومیر مادران و فرزندان است. یعنی هر جامعهای که دسترسی به امکانات بهداشتی و زایمان در محیطهای بهداشتی داشته باشد، این وضعیت، موجب کاهش مرگومیر اطفال میشود. در گذشته، اگر خانوادهای میخواست شش فرزند داشته باشد، مجبور بود 10، 12 بچه بیاورد تا شش نفر آنها زنده بماند؛ حالا اما هر تعداد فرزند به دنیا میآورند، زنده میمانند. بنابراین، از فرزندآوری بیشتر منصرف میشوند. پس، یکی از دلایل کاهش ولادت، کاهش مرگومیر است که ناشی از توسعه اقتصادی و اجتماعی و بهبود بهداشت است. نکته دیگری که باعث شده در همه جهان، باروری کم شود، افزایش سواد و تحصیلات و کاهش بیسوادی، توسعه اقتصادی و وجود وسایل ارتباطجمعی و مسائل فرهنگی است که همه باعث شده ولادت و باروری کم شود. تحقیقات نشان میدهد که رابطه تنگاتنگی بین درجه توسعهیافتگی جامعه و میزان ولادت وجود دارد؛ البته این رابطه، معکوس است و هرچه جامعه توسعهیافتهتر باشد، میزان باروری در آن جامعه، سیر کاهنده خواهد داشت. در ایران هم میبینیم استانهایی که توسعهیافتهتر هستند، زادوولد در آن مناطق کمتر است و برعکس، میزان باروری در استانهای محرومتر بیشتر است.
آیا وضعیت کنونی نگرانکننده است؟ ادامه روند فعلی ما را به کجا میرساند؟
الان خیر. هنوز نگرانکننده نیست. ولی تجربهای که کشورهای دیگر داشتند و ما هم داریم همان تجربه و مسیر را سپری میکنیم، این است که در کشورهای اروپایی صد سال پیش، کاهش ولادت رخ داد. البته به همراه آن، کاهش مرگومیر هم داشتند. ولی از مقطعی به بعد، این دو عدد برابر شدند؛ در این صورت رشد جمعیت در آن جامعه صفر میشود و وقتی چنین شرایطی پیش آمد، دیگر دست دولتمردان نیست که حداقل رشد و رشد صفر را حفظ کنند؛ بلکه هر جامعهای که رشد آن صفر شده است، متعاقب آن، رشد منفی را تجربه کردهاند. نگرانیای که برای کشور وجود دارد این است که اگر روندی که کشورهای توسعهیافته داشتند و تاکنون طی کردیم، ادامه یابد، رشد جمعیت ایران تا حدود 25 سال دیگر به صفر میرسد و پس از آن، منفی میشود. چنانکه کشورهای اروپایی هم همین مسیر را طی کردند و به رشد منفی رسیدند و البته پس از آن، برنامههای حمایتی را اعمال کردند تا باروری افزایش یابد و سیاستهای مهاجرپذیری را اتخاذ کردند تا جمعیت تعدیل شود.
رشد منفی که اشاره کردید به چه معناست؟
یعنی هر پدر و مادر با دو فرزند جایگزین نشود. جمعیت کشور ما سال 1395 نزدیک به 80 میلیون نفر بود و الان اگر به سایت مرکز آمار مراجعه کنید، مشاهده میکنید که جمعیت به 85 میلیون نفر رسیده است. یعنی در مدت پنج سال، پنج میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده شده است ولی به مرور زمان، این افزایش جمعیت کم میشود و عدد سالانه یک میلیون نفر به 700 هزار و 500 هزار و... نفر میرسد تا زمانی که هیچ رقمی به جمعیت اضافه نشود؛ در آن صورت، رشد صفر میشود و اگر مرگومیر و مهاجرفرستی بیش از ولادت و مهاجرپذیری باشد، رشد جمعیت منفی خواهد شد.
آیا ممکن است در نهایت، انقراض نسلی در مورد جامعه ایران اتفاق بیفتد؟
انقراض نسلی همین بحثی است که عرض کردم. گونههایی از حیوانات در گذشته وجود داشتند ولی الان منقرض شدهاند. همین اتفاق در مورد جوامع انسانی هم میتواند رخ دهد و هر جامعهای که مرگومیر در آن بیشتر از تولد باشد دچار انقراض میشود. در ایران هم تا 25 سال آینده، مرگومیر و تولد برابر میشود و البته با شیوع کووید 19 ممکن است این فاصله کوتاهتر هم بشود و زمانی که مرگومیر و مهاجرفرستی ما بیش از تولد و مهاجرپذیری باشد، رشد منفی جمعیت آغاز شده و در درازمدت اگر سیاستهای حمایتی جواب ندهد، جمعیت با انقراض مواجه خواهد شد.
بهطور مشخص، چه نسبتی بین شرایط اقتصادی و زادوولد وجود دارد و مسائل اقتصادی «تا چه حد» و «چگونه» میتواند بر این موضوع تاثیر بگذارد؟
تحقیقات زیادی انجام شده و طرحهای پژوهشی که خود بنده هم اجرا و مطالعه کردم نشان داده که وقتی از کسی میپرسیم چرا تعداد فرزندتان کم است؟ میگوید با این اوضاع اقتصادی نمیتوان بچهدار شد. دولت هم سیاستهایی مانند وام ازدواج و حمایتهای مالیاتی و... را مطرح میکند چون مسائل اقتصادی را در این وضعیت بسیار تاثیرگذار میداند. بنده اما همواره گفتهام اقتصاد یک دلیل ثانوی است و دلیل اول و اساسی فرهنگی است. خانوادهها به این نتیجه رسیدهاند که باید برای فرزند هزینه کنند. در گذشته میگفتند هر بچه به دنیا میآید یک استکان آب آبگوشت را بیشتر میکنیم و لباس بچه بزرگتر را به کوچکتر میدادند! ولی الان هزینه پرورش فرزند اینقدر زیاد شده که میگویند بهدلیل وضعیت اقتصادی فرزندآوری کم شده است در حالی که این، ذهن والدین است که میخواهد برای بچهاش زندگی باکیفیتتری فراهم کند و این، موضوعی فرهنگی است.
سیاستهایی که دولتها در دهههای گذشته داشتند، از کجا به خطا رفته که به کاهش فرزندآوری در جامعه منجر شده است؟
عدهای معتقدند که سیاستهای کنترل موالید در دهه 60 که بیشتر هم از طریق وزارت بهداشت و با اقداماتی از جمله توزیع وسایل پیشگیری از بارداری با شدت اجرا شد، موجب شد باروری در جامعه ما پایین بیاید و به این وضعیت دچار بشویم. ولی من این را قبول ندارم و معتقدم اگر سیاستهای کنترل موالید دولت و تلاشهای وزارت بهداشت هم موثر بوده، 20 درصد اثر داشته است و 80 درصد کاهش باروری در ایران ناشی از فعالیتهای غیرمستقیمی بوده که توسط دولت در راستای توسعه انجام شده است. در اقصینقاط کشور مدرسه احداث شده و دختران و پسران در همهجا به مدرسه میروند. به محض اینکه جامعه از نظر سواد به سطح ابتدایی میرسد تعداد فرزندان نصف میشود. موضوع دیگر، گسترش شهرنشینی است. تعداد شهرهای ما و جمعیت شهرنشین مدام در حال افزایش است و مهاجرت زیادی از روستاها به شهرها نیز اتفاق میافتد، حمایتهای دولت از شهرهای بزرگ و بودجهها و سوبسیدهایی که میدهد همه برای توسعه است و توسعه خودبهخود، باروری را کم میکند.
دولت قصد حمایت از افزایش تعداد موالید دارد؛ آیا راهکارهایی چون دادن وام برای فرزندآوری میتواند مشکل را حل کند؟
بنده بارها گفتهام سیاستهایی را که قصد دارند در این خصوص اجرا کنند باید در قالب یک بسته سیاستی باشد و همه ارکان آن توامان پیش برود وگرنه اینکه بخشهایی از برنامه افزایش جمعیت را به بهانه نبود بودجه و امثال آن کنار بگذاریم و آن را به شکل ناقص پیش ببریم؛ مشابه کاری که صداوسیما انجام میدهد و فیلمی نشان میدهد که فردی 13 فرزند دارد، این شیوه اصلاً جواب نمیدهد. ولی اگر به صورت بسته سیاستی و همهجانبه باشد و تقویت زیربناهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همزمان انجام شود، شاید موثر باشد و این هم البته مستلزم ارادهای همهجانبه است که از طرف همه مسوولان در راستای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی باید اتخاذ شود. این اقدام به ارادهای همگانی نیاز دارد.
کشورهایی که اشاره کردید شرایطی مشابه ما داشتند اما مشکل را حل کردند؛ چه راهی رفتهاند و چه تجربهای دارند که دولت ایران میتواند از آن استفاده کند؟
همانطور که قبلاً عرض کردم؛ روند کاهش باروری و کاهش رشد جمعیت، ابتدا در کشورهای اروپای غربی، سپس اروپای شرقی، آمریکای شمالی، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین طی یکی، دو قرن اخیر تجربه شده است که بسیاری از این کشورها برای افزایش باروری و افزایش رشد جمعیت خود سیاستهای حمایتی از زوجین برای فرزندآوری بیشتر و سیاستهای مهاجرپذیری را اتخاذ کردند؛ ولی میزان اثربخشی این سیاستها بسیار کند و ضعیف است. بهخصوص کشورهایی که از نظر فرهنگی جاذب مهاجرت نیستند، هنوز با کاهش رشد جمعیت مواجهاند. ایران نیز برای تعدیل رشد جمعیت خود، تدوین سیاستهای حمایتی را در دستور کار خود قرار داده، ولی هنوز این سیاستها به مرحله اجرا درنیامدهاند. در ضمن هیچ نوع سیاست مهاجرپذیری در این برنامهها دیده نشده است. نکته آخر اینکه در کشور ما پدیده مهاجرفرستی بهخصوص مهاجرت نخبگان وجود دارد که هم باعث کاهش رشد جمعیت میشود و هم از سهم جمعیت جوان و تحصیلکرده کشور میکاهد که برای آن هم باید سیاستهای جدی اعمال شود.
در سیاستهای جمعیتی که به صورت رسمی ابلاغ شده، توجه به کیفیت جمعیت مورد تاکید واقع شده است. آیا این نوع طرحها میتواند افزایش کیفیت موالید را تضمین کند؟ سیاستها و قوانینی که به منظور افزایش باروری تنظیم میشود، برای مدیریت کیفیت جمعیت باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
به نظر میرسد مقوله کیفیت جمعیت در تنظیم این نوع قوانین مورد غفلت واقع شده و صرفاً افزایش جمعیت در دستور کار قرار گرفته است. اگر افزایش کیفیت را به عنوان یکی از اصول بپذیریم، باید سیاستها را به سمتوسویی سوق دهیم که خانوادهها تولدهای خودخواسته فرزندان را افزایش داده و فرزندانی کارآمد به جامعه تحویل دهند. نرخ باروری اکنون کاهش یافته و باید افزایش پیدا کند. اما افزایش نرخ باروری باید هدفمند و با برنامهریزی صورت گیرد. یک برنامه غیرهدفمند به جامعه آسیب میرساند و سیاستها باید برای فرزندآوری خانوادههایی تنظیم شود که تحصیلکرده هستند. در عین حال، باید خانوادههایی که تعداد فرزند کمتری دارند و فرزندآوری خود را به تعویق میاندازند مورد هدف این سیاستها قرار گیرند. در عین حال باید فرزندآوری در خانوادههایی که والدین معتاد یا بیمار دارند یا ممکن است زایمانهای بعدی مخاطراتی را برای مادر ایجاد کند تحت کنترل درآید. مطالعات نشان میدهد اگر باروری با همین نرخ -که پیشبینی میشود به کمتر از این میزان نیز نرسد- ادامه یابد،30 سال بعد رشد جمعیت به صفر خواهد رسید. برای متوقفکردن این روند، حتی اگر برنامههای تشویق کاهش موالید متوقف شود، مساله حل میشود و باروری به بیش از سطح جایگزینی میرسد. اما بیم آن وجود دارد که این سیاستهای افراطی برای افزایش باروری، نرخ باروری را افزایش دهد و سیاستگذاران بار دیگر به صرافت کنترل موالید بیفتند.
به هر حال کاهش باروری در ایران، تحت تاثیر عوامل مختلفی رخ داده است که حدود 95 درصد از این عوامل را باید در شاخصهای توسعه جستوجو کرد. شاخصهای توسعه در هر جامعهای که بهبود پیدا کند، متعاقب آن باروری نیز کاهش مییابد. اما اگر سیاستگذاران بتوانند با برنامهریزیهای زیربنایی هزینه زندگی را متعادل کنند و توزیع عادلانه درآمد در جامعه برقرار شود، تولد دو فرزند برای اغلب خانوادهها مطلوب خواهد بود. در واقع اگر خانوادههایی را که دارای یک فرزند هستند یا فرزندی ندارند، به سوی تولد دو فرزند سوق دهیم، قطعاً نرخ باروری به 5 /2 افزایش خواهد یافت. هنگامی که میخواهیم نرخ باروری را محاسبه کنیم، تعداد موالید را بر تعداد زنان 15 تا 49ساله تقسیم میکنیم اعم از آنکه ازدواجکرده یا نکرده باشند. دهه 1380 و اوایل 1390 دورهای است که ازدواج دچار مضیقه شد و درصد زنان مجرد افزایش پیدا کرد. در دهه بعد این مضیقه ازدواج کاملاً از بین میرود. در نتیجه مخرج کسر که شامل کل زنان 15 تا 49ساله است، اکثراً متاهل خواهند بود و برآورد من نشان میدهد باروری در کشور از نرخ فعلی کمتر نخواهد شد و افزایش هم خواهد یافت.