متهم آلودگی
گفتوگو با محمدرضا بهرامن درباره اثر تحریم بر فرسودگی و آلودگی صنایع
پیش از تحریم نیز آب و خاک و هوا و مراتع ایران از تخریبها و آلودگیها در امان نبود. ورود پسماندهای صنعتی به آب رودخانهها، انتشار گازهای سمی دودکش کارخانهها در هوا، ورود فلزات سنگین به خاک اطراف محدودههای صنعتی و دهها مورد دیگر، از جمله تهدیدات زیستمحیطی بودهاند که اخبار ناگوار آن همواره منتشر شده و پرونده آن همیشه باز بوده است. با وجود این، در پی سختگیریها و بازرسیهای سازمانهای مسوول بوده که این واحدها همواره داعیه استفاده از فناوری برای کاهش آثار تخریبی خود داشتند. با اعمال تحریمها و بسته شدن مسیر ارتباطات جهانی اما، دست بسیاری از واحدهای صنعتی از بازارهایی که بتوانند فناوریهای روز را خریداری کنند و با بهکارگیری آن، آلودگیها را کنترل کرده یا کاهش بدهند، کوتاه شد. در نتیجه این شرایط، صنایعی که بسیاری از آنها، تنها به شرط استفاده از یکسری تجهیزات ویژه برای کنترل آلایندگی، مجوز فعالیت گرفته بودند، با سرعت بیشتری به چرخه تخریب محیط زیست وارد شدند. محمدرضا بهرامن، رئیس خانه معادن ایران، در این گفتوگو، ابعاد تازهای از تاثیر تحریمها و تخریبهای زیستمحیطی واحدهای صنعتی را تشریح میکند.
♦♦♦
اگرچه بیشتر، از تاثیرات اقتصادی و سیاسی تحریمها در کشور سخن گفته میشود اما اکنون بررسی پیامدهای این تحریمها نشان میدهد حوزه محیط زیست کشور نیز از آن متاثر شده است که یک مورد آن، تشدید آلایندگی برخی صنایع بوده است چرا که تحریم، مسیر واردات تکنولوژی به کشور را مسدود کرده است. به این ترتیب، کارخانهها با توقف سرمایهگذاری در بخش نوسازی تجهیزات و تاسیسات، از فناوریهای نوین زیستمحیطی نیز محروم ماندهاند. لطفاً در ابتدا بفرمایید که آیا اساساً این گزاره را قبول دارید؟ و تحریم چنین نقشآفرینی جدیای در این خصوص دارد؟
متهم اصلی آلودگی تحریم نیست. البته تحریم به شکلی گسترده در همه شئونات زندگی ما تاثیر دارد اما آلودگیهای زیستمحیطی در کشور ما دلایل متعدد دیگری هم دارد. در خودروسازی تحریمها اثرات منفی خود را کاملاً نشان داده و نمیتوانیم از امکانات و تجهیزات نو بهخوبی استفاده کنیم. امروز موتورسیکلتهای برقی در شهرهای بزرگ دنیا بهوفور مشاهده میشود که در کاهش آلایندگیها موثر است. در حال حاضر اما، چند میلیون موتورسیکلت در کلانشهری مثل تهران وجود دارد و چقدر آلودگی ایجاد میکنند؟
در چند دهه اخیر به ویژه طی سالهای برنامه ششم توسعه، ابزارهای قانونی مختلفی برای حفظ و حراست از محیط زیست کشور تدوین شده و به مرحله اجرا درآمده و در بسیاری موارد دولت با حضور و عضویت در کنوانسیونهای جهانی و مجامع حمایتی منطقهای و بینالمللی رویکرد حفظ محیط زیست را دنبال کرده است. فشارهای تحریم و روابط نهچندان پایدار جهانی برای واردات تکنولوژی اما به نوعی سبب شده محیط زیست از جمله هوا، آب و تنوع زیستی ایران تاوانش را پس دهد. معمولاً کارکردهای دولتهای امروزی متاثر از اندیشههای حاکمیت مردم، تضمین حقوق بشر، رفاه اجتماعی و... است که ایدههای حکمرانی مطلوب را برایشان به همراه دارد. امروزه، یکی از شاخصهای مهم توسعه کشورها، «عملکرد زیستمحیطی یا توسعه زیستمحیطی آنها»ست. این شاخص در حال حاضر معیاری برای ارزیابی پیشرفت کشورها در زمینه محیط زیست است و هر دو سال یکبار در اجلاس جهانی اقتصاد در داووس با همکاری دانشگاه ییل و کلمبیا منتشر میشود. براین اساس، ایران با کسب امتیاز ۴۸ در رده ۶۷ جهان قرار گرفته است. به این ترتیب ایران در رده کشورهایی با عملکرد ضعیف زیستمحیطی قرار گرفته است. بهطور کلی، بررسی شاخص عملکرد محیط زیست بیانگر نوسانات فراوان ایران در این بخش بوده است و شاهد بهبود اوضاع در برخی حوزههای زیستمحیطی و البته ضعف در برخی شاخصهای عملکردی هستیم. بهطور مثال در بخش آلودگی این شاخص، ایران رتبه ۵۹ را دارد اما در دو بخش آلودگی هوای ذرات کوچکتر از 5 /2 میکرون و آلودگی ناشی از ازن، شرایط نامطلوبی حاکم است.
خیلی از کشورهای جهان با ایجاد موانع و استانداردهای سختگیرانه مانع از ورود صنایع پرمصرف و آلودهکننده محیط زیست به کشورهای خود میشوند. چرا اجازه میدهیم تکنولوژیهای آلودهکننده محیطزیست وارد کشور شود؟
در سالهای گذشته تکنولوژیهای آلودهکننده، ماشینآلات پرمصرف و کارخانههای غیربهرهور در خلأ نبود سیاستگذاری و به خاطر تحریم و همچنین به خاطر انرژی ارزان، به وفور وارد کشور شده و ایران را به بهشت کارخانههای آلودهکننده محیط زیست تبدیل کرده است. خیلی از صنایعی که به دلیل آلودگی زیستمحیطی یا مصرف بیش از اندازه، ورودشان به کشورهای توسعهیافته ممنوع است معمولاً وارد کشورهایی چون ایران میشوند که خلأ سیاستگذاری و قانونی دارند. این موضوع را به وضوح میتوان در صنایعی مثل سیمان و فولاد دید. جز این، ما نشان دادیم میتوانیم با سرعت بسیار زیاد برای سرمایهگذاران فرصتطلبی که از خلأ سیاستگذاری و قانونگذاری درباره فعالیتهای زیانبار و آلودهکننده محیط زیست آگاهی دارند فرش قرمز پهن کنیم. بهطور مثال تجربه بیتکوین نشان داد کشور ما در مدت زمانی کوتاه میتواند به بهشت استخراج رمز ارز در جهان تبدیل شود. اما موضوع این است که استخراج ارزهای دیجیتال، انرژی بسیار زیادی مصرف میکند و از آنجا که قیمت برق در ایران پایین است، افراد زیادی راهی ایران میشوند تا از این فرصت بهره ببرند. اما بدیهی است که مصرف زیاد برق آثار زیستمحیطی غیرقابل جبرانی دارد. ما نیاز داریم که ورای همه فعالیتها به محیط زیست اهمیت بدهیم. سیاستگذار باید تفکر محوریاش محیط زیستی باشد و ذاتاً، محیط زیستی فکر کند. چه در انتخاب صنایعی که دارد کار میکند (جدا از بحث اقتصادی و منفعتی و تحلیلهای سود و هزینهای)، چه در موارد دیگر. در انتخاب نوع صنایع، انتخاب تکنولوژیای که دارد وارد میکند یا در داخل دارد تهیه میشود؛ در نظر بگیرد که این تکنولوژی صنعتی چقدر کربن تولید میکند؟ چقدر انرژی مصرف میکند؟ چقدر دارد آب، خاک و هوا را آلوده میکند؟ مشکل امروز ما بیشتر در صنایع و تکنولوژی است؛ تکنولوژیهایی که آلودهکننده آب، خاک و هوا هستند. اگر محیط زیست ما بازوی فعال و موثری در بحث مهندسی محیط زیست داشته باشد، یعنی ارتباط تنگاتنگی با صنایع داشته باشد و افرادی را داشته باشد که تکنولوژیها را با دیدگاه محیط زیستیشان یا آلودهکنندگیشان بتوانند ببینند، بسیار به مدیریت درست صنایع از لحاظ آلودگی محیط زیست کمک میکند. اما متاسفانه، استفاده از تکنولوژی ارزان به دلایل مختلف از جمله فشارها و تحریمها و نوع مدیریت داخلی سبب شده حکمرانی محیطزیستی عقبتر از صنایع باشد و تبعات آن را مردم و بخش خصوصی بیش از دولت که خود متولی صنایع آلاینده است، پرداخت میکنند. بهطور کلی، برای جلوگیری از آسیبها و تخریبها، باید در بخش صنعت، نگاه را قویتر کنیم و اقداماتی فرهنگی نیز برای کاهش آلایندگیها انجام دهیم. فراموش نشود که هر صنعت، آلودگی خاص خود را دارد اما اگر دقت لازم را از همان ابتدای فعالیت صنعت داشته باشیم میتوانیم آن را مدیریت یا کنترل کنیم. امروز بهویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی استانداردهایی را تعریف کردهاند تا ضمن استمرار فعالیتها، محیط زیست نیز حفظ شود. ما نیز باید استانداردها را الزامی کنیم. اگر این مسائل را مدنظر قرار دهیم، در 10 سال آینده میتوانیم به شرایطی برسیم که در اجرای برنامههای زیستمحیطی مشابه کشورهای در حال توسعه شویم ولی اگر با همین شرایط موجود ادامه دهیم، وضعیت بسیار اسفباری در آینده خواهیم داشت. ما در زیست انسانی و طبیعی باید تمام مولفههای مربوطه را مدنظر قرار دهیم. این در حالی است که در زیست طبیعی در برخی موارد، واقعاً جنایت میکنیم و آشکارا حقوق قانونی نسلهای آینده را زایل میکنیم. متاسفانه بهطور جدی به این مسائل پرداخته نمیشود و هر بخشی، بهصورت جزیرهای میخواهد کار خود را انجام دهد. من معتقدم حتی سازمان محیط زیست کشور که متولی اصلی است، به هر دلیلی، نمیتواند نقش خود را در کشور کاملاً عملیاتی کند. به رعایت استانداردهای زیستمحیطی در بخش صنعت اشاره کردم، این نکته را نیز باید یادآور شوم که قطعاً کنترل آلودگیهای زیستمحیطی در هر مجموعه تولیدی میتواند قیمت تمامشده را بالا ببرد. شاید یکی از دلایلی که این مسائل رعایت نمیشود، برای این است که قیمت تمامشده را مدیریت کنیم ولی این نگاه ما را به انحراف میکشد. باید شرایطی ایجاد شود که جامعه بپذیرد تولیدکننده برای حفظ سلامت جامعه و محیط زیست، هزینهای بالاتر را صرف میکند و در نتیجه، قیمت نهایی نیز بیشتر میشود و بر همین اساس، جامعه از تولیدکننده دفاع کند؛ نه که تولید تحت فشار قرار گیرد تا فقط با قیمت تعیینشدهای که مطرح میشود، تولیدات عرضه شود. نمونه بارز این وضعیت، قیمت خودرو است. اگر قیمت خودرو آزاد شود و نگاه به کیفیت و تولید خودروهای دوستدار محیط زیست باشد، قاعدتاً قیمت تمامشده بالا میرود. ولی آیا جامعه این را میپذیرد؟ در بخش معدن، قانون به خوبی مسیر را نشان داده است؛ تبصره 5 ماده 14 قانون معادن مشوقهایی تعریف کرده است که اگر واحدی استانداردهای زیستمحیطی را بهخوبی رعایت کند، در حقوق دولتی تا 20 درصد میتواند تخفیف بگیرد. چرا این قوانین اجرایی نمیشود؟ در حال حاضر، شرایط زیستمحیطی کشور به گونهای است که باید برنامهریزی بهتری در این حوزه صورت گیرد. متاسفانه برخی، نگاه به کنترل مسائل زیستمحیطی را عاملی بازدارنده میبینند در حالی که باید برای حفظ حقوق جامعه خود و برای انجام وظیفه نسبت به نسلهای آینده، به این حوزه بهطور ویژهتری بپردازیم. به تاثیر تحریمها اشاره کردید؛ باید بگویم که تحریمها بیشتر بهانهای شد تا دقت لازم را در حوزه رعایت مسائل زیستمحیطی نداشته باشیم. ما نیاز داریم که دائم در کنفرانسهایی که در دنیا در حوزه صنعت و محیط زیست برگزار میشود حضور داشته باشیم و یافتههای جدید دنیا را به جامعه معرفی کنیم. البته، نقش NGOها هم برای رعایت مسائل زیستمحیطی بسیار مهم و اساسی است. ما در خانه معدن که یک NGO است شعاری داریم که معدنکاری بدون رعایت مسائل زیستمحیطی معدنکاری محسوب نمیشود؛ اگر این نگاه را نداشته باشیم، تخریبکاریم و به حقوق اجتماعی تجاوز کردهایم. باید این رویکرد در همه زمینهها دنبال شود ولی زنجیرهای از مسائل بههمپیوسته وجود دارد. بهعنوان مثال، وقتی سوختی که مصرف میکنیم، از استانداردهای لازم برخوردار نیست، نمیتوانیم از ماشینآلات با تکنولوژیهای نو در معادن استفاده کنیم و در کم کردن آلودگی برنامهریزی داشته باشیم. نباید صرفاً با نگاه به مسائل کوتاهمدت به محیط زیست آسیب بزنیم. امروز سوخت تکنولوژیهای ماشینآلاتی معادن تعریفشده است، آیا میتوانیم این ماشینآلات را با آن سوخت در کشور داشته باشیم؟ وقتی سوخت نباشد چه باید کرد؟ مسائلی زنجیرهوار به هم مرتبط است که همه باید در کنار هم دیده شود و بهانهای به عنوان تحریم نباید داشته باشیم، بلکه برنامهریزی دقیقی برای حفاظت از محیط زیست داشته باشیم و نگذاریم تخریب بیش از این گسترده شود.
میگویید تحریم را بهانه نکنیم اما اجرای همه استانداردهای زیستمحیطی که در صحبتهایتان به آن اشاره کردید، الزاماتی دارد و در نهایت، به تجهیزات و تاسیساتی نوین نیاز است که تحریم مانع از ورود آن به کشور است.
بله؛ در حوزه عملیاتی نیاز به تکنولوژیها و فناوریهای نو داریم تا تخریبها به حداقل برسد و مهمترین مولفه، ماشینآلات و تجهیزات است و تحریم نمیگذارد بهراحتی از این امکانات استفاده کنیم و مجبوریم که در این شرایط، از ماشینآلات دستدوم استفاده کنیم که خود باعث تخریب و آسیب میشود. اما فراموش نکنیم یک زنجیره از مسائل موثر است. وقتی سوخت استاندارد نیست و ماشینآلات استاندارد هم باشد؛ چه فایدهای دارد؟ تاکید دارم که این زنجیره باید کامل دیده شود. یکی از چالشهای امروز ما نبود سوختهای استاندارد در کشور است که باید برای آن چارهاندیشی شود. تحریمها باعث میشود نتوانیم جریانهای پول را بهراحتی داشته باشیم، در نتیجه، دسترسی ما به ماشینآلات مورد نیاز محدود میشود اما عرض بنده این است که در صنعت نباید تمام مشکلات را بر گردن تحریم بیندازیم. بپذیریم که نگاهی که در کشور به مسائل زیستمحیطی داشتهایم، واقعی و در راستای رفع چالشهای زیستمحیطی نبوده است. همه این موارد باید در کنار هم دیده شود. قبول دارم که تحریمها مانع از ورود تکنولوژیهای نو شده است ولی در صنعت معدنکاری، صرفاً تحریم عامل آلایندگی نبوده است که ابتدای عرایضم در اینباره توضیح دادم.
گفتید یکی از تاثیرات تحریمها، بر صنعت خودرو بوده که اجازه نمیدهد در این بخش، مطابق استانداردهای زیستمحیطی عمل کنیم. در ردههای بعدی، کدام دسته از صنایع وجود دارند که بیشترین تاثیر را از تحریم گرفته و بیشترین آلایندگی را ایجاد میکنند؟
بهطور کلی، در بسیاری از صنایع، در حال حاضر، به دلیل شرایط موجود که شامل تحریمها و یکسری رویکردهای داخلی است، ما مجبوریم از تولیدات داخل استفاده کنیم و در نتیجه، در بخشهای مختلف عامل آلوده کردن محیط زیست از طریق خودروها هستیم. صنعت گناهی نکرده است که تحریم مانع سرمایهگذاری و ورود تکنولوژیاش میشود. همینطور به خاطر اینکه نمیتواند تکنولوژیاش را بهروز کند، بهرهوریاش پایین آمده و از آن طرف نیروی انسانیاش هم مهاجرت میکند. درباره فعالیتهای معدنی بگویم که عمدتاً در مناطق کوهستانی است. یکی از مشکلات این بخش آن است که نمیتوانیم به دلیل تحریمها خودروهای جدید وارد کنیم. بنابراین، مجبوریم از ماشینآلات قدیمی استفاده کنیم که هم سوخت بالایی دارد و هم باعث تخریب محیطزیست میشود؛ در حالی که در دنیا ماشینآلاتی وجود دارد که کشورهای مختلف از آن استفاده میکنند و ضمن انجام فعالیتها، مانع از تخریب و آسیب جدی به محیطزیست میشوند.
اگر قرار باشد یک ردهبندی از آلایندگی صنایع داشته باشید، بعد از خودروسازی کدام موارد را مطرح میکنید؟
خودروسازی در صدر است ولی بخشهای مختلف صنایع دیگر هم میتوانند این شرایط را داشته باشند. اینکه میگویند صنایع معدنی آلودهکننده است، قبول دارم. صنعتی مثل فولاد میتواند آلایندگی داشته باشد ولی این موضوع هم بسیار مهم است که این صنعت، کجا ایجاد شده باشد؟ اگر در کنار آبها باشد قاعدتاً آلودگی کمتر خواهد بود نسبت به وضعیتی که در مراکز استانها و محیط زندگی مردم ایجاد شده باشد؛ چون سوخت گاز و زغالسنگ استفاده میکند که آلودگی خاص خود را دارد. سایر صنایع از جمله سیمان، فولاد و آلومینیوم نیز به نسبت خود آلایندگی دارند. اما تکنولوژیهای جدید، به ما این اجازه را میدهد که از صنایع سبز بهره بگیریم و آلودگی را به حداقل برسانیم که به خاطر تحریمها امکانپذیر نیست. و این البته، به رویکردهای ما در داخل کشور بسیار بستگی دارد و این نکته باید مدنظر باشد که تکنولوژیهای نو و سبز، با قیمت بالاتری در بازارهای جهانی عرضه میشود. اما با توجه به شرایطی که کشور دارد، از آنجا که کمآب و جزو مصرفکنندگان بالای سوخت هستیم، قطعاً میتوانیم آلایندهتر هم باشیم و همین، نشان میدهد تا چه حد باید نسبت به مسائل مربوط به حفاظت از محیط زیست حساسیت داشته باشیم.
این روزها که آلودگی هوای تهران در وضعیت قرمز قرار گرفته؛ انگشت اتهام به سمت صنایع اطراف تهران هم دراز است. چقدر این صنایع در این وضعیت دخیل هستند؟
شاید 7 تا 13 درصد کل آلودگی تهران مربوط به صنایعی باشد که در اطراف شهر هستند. عمده آلودگی به خودروها و عدم استفاده از سوخت مناسب توسط عموم مردم در ساختمانها برمیگردد. اصلاً اینطور نیست که میگویند واحدهای شن و ماسه اطراف تهران آلایندهترین هستند. این گزاره اصلاً درست نیست. باید شرایط بهطور دقیق ارزیابی، سهم عوامل مختلف شناسایی و شرایط مدیریت شود.
در این شرایط، به سیاستگذاران چه پیشنهادهایی دارید؟ آیا با وجود تحریم هم میتوان اقداماتی برای کنترل آلودگیهای زیستمحیطی انجام داد؟
دولت باید واحدهایی را که در حوزه تکنولوژیهای نو سرمایهگذاری میکنند، تشویق کند. یعنی بهطور شفاف، در راستای کاهش آلایندگیها، برای مصرفکنندگان تکنولوژیهای نو، در هر بخش از صنایع، از خودروسازی تا معدن و صنایع غذایی و... مشوقهایی را تعریف کند تا انگیزه برای استفاده از این تکنولوژیها افزایش پیدا کند. استفاده از این تکنولوژیها قیمت تمامشده را افزایش میدهد که با این مشوقها میتوان بهره خوبی گرفت. همچنین، فضا را بسته نگه ندارند و صرفاً برای اینکه تولید داخل داشته باشیم، رویکردهایی را در پیش نگیرند که آلوده به سرمایهگذاریهای بزرگ شویم که نسلهای آینده ما را نفرین کنند.