پانترکیسم آنکارا و قومیتگرایی
اردوغان تا چه میزان بر «قومگرایی» در راستای اختلاف افکنی در ایران حساب کرده است؟
ایدئولوژی پانترکیسم حدود یک قرن است که بر فراز سیاستگذاری دولتهای مختلف ترکیه قرار دارد، با روی کار آمدن آتاتورک در ترکیه شاهد نوعی تلاش برای پررنگ کردن قومیت ترک در این سرزمین و سپس اشاعه آن به سایر مناطق دیگر بودهایم که اکنون به عنوان میراثی در دولتهای مختلف و در حال حاضر دولت بسیار متعهد اردوغان محسوب میشود. این نگاه برترپنداری به قومیت ترک باعث برخی واکنشهای داخلی و خارجی شده است که در داخل عملاً کردها و سپس مابقی اقلیتها در ترکیه را ناراضی کرده است چرا که منجر به آن شده است که قومیتهای دیگر مانند کرد و امثالهم در مسائل مهم سیاسی به حاشیه رانده شوند. این چالش زمینه تداوم برخی بحرانها و حتی ایجاد برخی چالشهای دیگر اعم از چالشهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را برای آنکارا به وجود آورده است. از نظر تاریخی حدود 80 سال پیش و سپس بهطور خاصی در سه دهه کنونی شاهد اختلافات و چالشهای میان کرد و ترک بودهایم که در سالهای آتی با عملکرد دولت اردوغان این امر بیشتر مشاهده میشود. جدای از ابعاد داخلی مساله پانترکیسم، این ایدئولوژی و هدف قومیتی در راستای زنده کردن امپراتوری عثمانی توسط دولت ترکیه علاوه بر چالشهای داخلی، به برخی تاثیرگذاریها در مناطق و کشورهای دیگر منجر خواهد شد که به صورت ناخودآگاه و خودآگاه است. در این بین آنچه مهم است تاثیرپذیری یا حس تهدید و ایجاد چالش برای کشورهای مختلف مرزی است که دارای مرز مشترک با ترکیه و همچنین دارای قومیت ترک هستند. ایران نیز یکی از کشورهایی است که با کشور ترکیه دارای مرز مشترک است و بهخصوص در مناطق مرزی خود با این کشور قومیتهای ترک و ترکمن را دارد. در مقابل بیتردید وقتی ایدئولوژی پانترکیسم شکل گرفته است و اینچنین در صدر مسائل ترکیه قرار دارد از همان ابتدا نگرشها و چشماندازهایی هم برای پخش و صدور آن در نظر داشتهاند و از اینرو انتظاری بجاست که دولت ترکیه در این مسیر و روند، اقداماتی را چه در نهان و چه به صورت آشکار جهت صدور ایدئولوژی پانترکیسم داشته و خواهد داشت.
اما برای پرداختن به نیت یا اقدامات ترکیه در زمینه تلاش برای تاثیر پانترکیسم بر قومیتهای ترک در ایران باید به روابط و منافع آنها در موضوعات مختلف پرداخت و از این نگاه میتوان برداشت کرد که آیا ترکیه تلاشهایی برای پانترکیسم و گرویدن ترکهای ایران به آن داشته است یا خیر؟ بدین منظور نیاز است تا مهمترین مسائل و محورهای مهم در ارتباط میان آنکارا و تهران بیان شود.
بیتردید در شرایط کنونی مسائل منطقهای از مهمترین مسائل تاثیرگذار در اتخاذ سیاستهای دو کشور است. ترکیه و ایران به عنوان دو کشور قوی غیرعرب در منطقه، با مساحت جغرافیایی و تعداد جمعیتی مشابه یکدیگر را به عنوان یک تهدید وجودی درک نکردهاند، اما با این حال، اختلافات اجتماعی، سیاسی، مذهبی و قومی بیشمار آنها اغلب دو کشور را در مقابل یکدیگر قرار داده است، همانطور که جهتگیری ژئواستراتژیک، به ویژه روابط ترکیه با ایالات متحده و اسرائیل و خصومت ایران با هر دو در مباحث و سیاستهای خارج از منطقه تاثیرات زیادی بر روابط فیمابین تهران-آنکارا داشته است. امری بدیع نیست که ترکیه و ایران مدتهاست برای هژمونی در همسایگی مشترک خود، بهویژه شام و عراق رقابت دارند، اما از زمان آخرین جنگ عثمانی و ایران (1823-1821)، آنها تا حد زیادی روابط مسالمتآمیز خود را حفظ کردهاند. این رقابت به قبلتر از زمان تبدیل ترکیه از امپراتوری به دولت-ملت برمیگردد و در طول زمانهایی که تغییرات ژئواستراتژیک، مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قیامهای عربی در قرن اخیر، مسائل عراق، افغانستان، سوریه و قرهباغ و... رخ داد، فضای جدیدی را برای رقابت در قفقاز و آسیای مرکزی، برای این دو رقیب باز کرد که رقابت آنها را تشدید میکرده تا درنتیجه منطقه را مطابق با منافع خود بازسازی کنند. در مقابل این رقابت عمیق و تاریخی، آنها پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و اقتصادی دارند که برخی اشتراکات فرهنگی را نشان میدهد و در طول دو دهه گذشته، اقتصاد آنها بهطور فزایندهای درهمتنیده شده است. ایران نزدیک به یکپنجم نفت و گاز طبیعی ترکیه را تامین میکند. ترکیه دروازه همسایه خود به اروپاست و بیش از یکپنجم تجارت زمینی ایران از خاک این کشور عبور میکند. این پیوند در آسیبپذیرترین دورههای اخیر، یعنی جنگ 1988-1980 با عراق و اوج تحریمهای هستهای در سالهای 2013-2011، به عنوان راه مناسبی برای کمک به ایران تلقی میشده است.
اما با در نظر داشتن شرایط کنونی، ادامهدار بودن این امر تحت تاثیر عوامل متعددی قرار گرفته است که اولین آنها از نظر زمانی در خصوص عراق و سوریه است. نگرانیهای مشترک در مورد جداییطلبی کردها و منافع متضاد در شکل دادن به نظم سیاسی در عراق و سوریه از دغدغههای مهم منطقهای تهران و آنکارا به عنوان دو رقیب منطقهای است.
در برخورد با احساسات ملیگرایی پانکرد، ایران و ترکیه اغلب با یکدیگر همکاری کردهاند، اما در پنج سال گذشته با یکدیگر اختلاف داشتهاند. در عراق، آنکارا از مسعود بارزانی، رئیس دولت اقلیم کردستان (KRG) و رهبر حزب دموکرات کردستان (KDP) بهرغم تلاش وی برای برگزاری همهپرسی ایالتی حمایت کرده است. تهران از رقیب بارزانی، اتحادیه میهنی کردستان (PUK) جلال طالبانی، جنبش تغییر (گوران) و پکک حمایت میکند که حضور خود را در شمال عراق از جمله شنگال و جنوب کرکوک گسترش داده است. ترکیه بر مناطق ترکمننشینان عراق و سوریه به عنوان میراث امپراتوری عثمانی خویش مینگرد و تلاش بر نفوذ پانترکیسم به آن مناطق دارد. ایران نگران احتمال تشکیل دولت کردی است، اما با توجه به ادغام عمیقتر کردهای ایران در جامعه ایران، مساله کرد آن را تهدید نمیکند و اساساً با رویکرد ترکیه در قبال کردهایش مخالف است. در شمال سوریه نیز از گروههای مختلف کرد حمایت کردهاند. اگرچه افزایش قدرت پکک از نظر تئوری تهدیدی برای هر دو آنها هستند، اما دستاوردهای ارضی گستردهای که توسط حزب اتحاد دموکراتیک سوریه (PYD) وابسته به پکک و شاخه نظامی آن، یگانهای حفاظت از خلق (YPG) به دست آمده است، مستقیماً در تضاد با ترکیه است. منافع با رضایت ضمنی ایران در حمایت از رژیم سوریه رخ داده است. مقامات آنکارا میگویند این دستاوردها پکک را با حمایت لجستیک و عملیاتی برای حملات در ترکیه، قطع ارتباط ترکیه با جهان عرب و هموار کردن راه برای ایجاد یک کشور خودمختار در شمال سوریه، که پکک و شاخههای محلی آن مینامند، جسورتر میکند و ایران در حمایت از موضع دولت سوریه که مبارزه با شورشیان ضدرژیم را در اولویت قرار میدهد، به دنبال بازدارندگی ترکیه از حمایت از آنهاست.
از طرفی هم ایران حمایت فعال ترکیه از مخالفان در تلاش برای سرنگونی رژیم اسد در سوریه و در نتیجه به خطر انداختن پیوند راهبردی ایران با حزبالله لبنان را محکوم میکند و بیان داشتهاند که ترکیه از گروههای جهادی سنی در سوریه حمایت میکند و به نیروهای داعش اجازه میدهد از خاک این کشور عبور کنند. ترکیه از آنچه حمایت ایران از پکک و گروههای وابسته به آن در ایجاد منطقهای خودمختار در مرز خود با سوریه میداند و نیز از اقدامات همین گروهها و شبهنظامیان شیعه عراقی در شمال عراق، که زمانی استان موصل عثمانی بود، نگران است. این تحولات را تهدیدی مستقیم برای ثبات مرزهای خود با سوریه و عراق و ساکنان سنی منطقه میداند. تهران سیاست ترکیه در سوریه را عمدتاً محصول تلاش برای زنده کردن عثمانی و رواج نئوعثمانی برای بازپسگیری قدرت و قدرت بخشیدن به سنیهای طرفدار ترکیه در سرزمینهایی که توسط اجدادش اداره میشده است، تفسیر میکند. علاوه بر این، ایران آنکارا را به دلیل جلوگیری نکردن جریان سلفیهای جهادی از طریق خاک ترکیه به سوریه و حمایت لجستیک و مالی از آنها در مقابل خود میداند. یکی از مهمترین علل حضور ترکیه در سوریه کردهای آناتولی و تهدیدات آنها برای ترکیه است. در همین راستا، مقامات آنکارا ادعا میکنند که ایران به دنبال احیای امپراتوری ایران، اینبار با شیعیان و انجام این کار در سرزمینهای سابق عثمانی است. در مارس 2015، رئیسجمهور اردوغان ایران را متهم کرد که با داعش در عراق میجنگد «فقط برای اینکه جای آن را بگیرد». ترکیه همچنین میگوید که بسیج شبهنظامیان شیعه از سراسر منطقه توسط ایران برای حفاظت از حاکمیت یک فرقه اقلیت، علویها، بر جمعیت اکثریت سنی در سوریه، تنشهای فرقهای را عمیقتر کرده و ابزار نیرومندی برای جهادگران سنی فراهم کرده است و اینگونه تقابلات را در تضاد با منافع خود میداند و تلاش میکند تا پانترکیسم خویش را در مقابل این اقدامات بر قامتی بزرگ عَلَم کند. وجه مشترک آنها در سوریه این است که هیچکدام نمیتوانند یک کشور تجزیهشده یا بینظمی کامل را تحمل کنند. با این حال، آنچه برای ایران بسیار مهم است این است که هر نظمی که وجود دارد، جهتگیری ژئواستراتژیک سوریه را به عنوان بخشی از «محور مقاومت» حفظ میکند: بهطور کلی، قدرت را به شام افکنده و عمق استراتژیک خود را در مقابل اسرائیل حفظ میکند. به ویژه از طریق پیوند آن با حزبالله. در حالی که ترکیه میخواهد نظم فراگیرتری به رهبری سنیها در دمشق شکل بگیرد که دوستانهتر باشد، اولویت مطلق آن داشتن مرزی باثبات و مهار خواستههای کردهای تحت رهبری پکک است. هر دو به دنبال حفظ تمامیت ارضی عراق نیز هستند، اما حصول اطمینان از حکومت اکثریت شیعه برای ایران به همان اندازه مهم است که نقش فراگیرتر سنیها در حکومت برای ترکیه حیاتی است.
مورد دیگر که بر روابط دو کشور تاثیرگذار است مساله برجام و توافقات وین است که در حالی که عدم اطمینان و نتیجه قطعی در مورد سرنوشت توافق هستهای تحت دولت جدید ایالات متحده و ایران است اما به نظر میرسد ترکیه مشتاق مهار نفوذ منطقهای تهران است و این امر دستاویزی مناسب برای آن به حساب میآید. از موضوعات سالهای طولانی منطقه که بگذریم، موضوع جدید با ریشههای تاریخی را باید بیان کنیم که هر چند سال یکبار همچون زخمی کهنه سر باز میکنند و اکنون در پاشنهآشیل روابط ایران و ترکیه است که اولین آنها افغانستان و دومین مورد مساله مهم و بسیار پراهمیت قرهباغ است که به عنوان پررنگترین موضوعات متضاد در بین دو کشور است. در خصوص افغانستان اگرچه دولت ترکیه به ظاهر با طالبان سرد است اما بنابر اخبار اعلامشده و برخی شواهد در پشت پرده ارتباطاتی هرچند سطحی فعلاً در میان ترکیه و طالبان وجود دارد و بیتردید ترکیه از طالبان غافل نخواهد شد. مورد دوم مساله قرهباغ است که در ادامه به صورت جامع به این مورد خواهیم پرداخت.
تمام موارد گفتهشده در بالا به عنوان مهمترین عوامل تاثیرگذار بر روابط ایران و ترکیه است که ترکیه سیاستهای خود را با محوریت پانترکیسم در منطقه و در هر محوری پیاده میکند. اگر بخواهیم از دستاویزهای ترکیه برای صدور این ایدئولوژی و تلاش برای به تخت نشاندن ترکها در سرزمین گذشته خود یعنی امپراتوری عثمانی نام ببریم، باید گفته شود که اکنون ترکیه در پی ایجاد راههای مختلفی به عنوان دستاویز یا کارتهای برندهای است تا بتواند از طرق مختلفی ایدئولوژی قومیتپروریِ ترک خود را تحت عنوان پانترکیسم به کرسی بنشاند. این تلاشها در خصوص کارتهای اعتباری ترکیه برای پانترکیسم در موضوعات مهم و محوری زیر قابل بررسی است که عبارتاند از:
1- مرکز ثقل بودن اتخاذ استراتژیها و سیاستهای دول مختلف در ترکیه بر اساس پانترکیسم و احیای امپراتوری عثمانی در شکل جدید، تلاش برای سرکوب اقلیتها و قومیتهای مخالف یا دور کردن آنها از تصمیمات مهم داخلی و منطقهای نمونه این برخوردها با کردهاست اگرچه دولت ترکیه سالهای زیادی است که در گیرودار اختلاف با کردها و همچنین علویان در سرزمین خود است اما با توجه به اقتدار دولت سکولار در ترکیه از قدرت خویش در جهت هرچه پر رنگترکردن قومیت ترک استفاده خواهد کرد.
2- مساله آذربایجان و ارمنستان بر سر قرهباغ: ترکیه تلاش داشت تا حمایت ایران را از ارمنستان بسیار پررنگ کند و در مقابل خود را به آذربایجان نزدیکتر کند چرا که از برخی مقاصد سیاسی که بگذریم مساله پانترکیسم و اتحاد با آذربایجان به عنوان یک کشور ترکزبان بسیار واضح و آشکار است اما نباید فراموش کرد که کشور آذربایجان مذهب شیعه و در مقابل ترکیه مذب اهل سنت را دارد.
3- مساله مهم دیگر که در خصوص همان مساله قرهباغ است تلاش کنونی برای واگذاری استان سیرینک ارمنستان به آذربایجان است، چرا که اگر این مورد امکان پذیرد یکی از مهمترین راههای ارتباطی ایران به دست آذربایجان یعنی متحد فعلی ترکیه افتاده است. ایران از مرزهای ترکیه و ارمنستان به اروپا راه دارد که تلاش برای این امر به بستن راه نفوذ ایران به اروپا و کاهش قدرت منطقهای و سرانجام پیشبرد بهتر پانترکیسم ترکیه منجر خواهد شد.
4- تمایل و همگرایی ترکیه با تفکرات اخوانیسم و عدم همگرایی ایران با اخوانگرایی.
5- تلاش در تشکیل شورای ترک؛ ترکیه شورایی را ایجاد کرده است که بتواند با استفاده از کشورهای مختلف ترکزبان «هلال ترک» را تشکیل دهد که در صورت همگرایی زیاد کشورهای ترکزبان این امر به عنوان چالشی برای رقیب منطقهاش یعنی ایران محسوب میشود.
6- از دیگر دستاویزها و تکیهگاه ترکیه قدرت نظامی و عضویت در ناتو است.
7- اتحاد برخی ائتلافهای نانوشته بهخصوص همگرایی با اسرائیل نیز از دستاویزها و راهبردهای مهم ترکیه در گسترش پانترکیسم در سراسر مناطق ترکنشین و کشورهای هممرز مانند ایران است.
8- در حقیقت حرکت ترکیه چند عامل دارد که یکی از آنها احیای امپراتوری عثمانی است که از بحثهای اصلی اردوغان است.
در پایان در خصوص رقابت میان ترکیه و ایران باید از چشمانداز واقعبینانه و منفعتمحور به اقدامات دولت ترکیه نگاه کرد که تلاش دول مختلف ترکیه از دیرباز بر پانترکیسم و قومیت ترک و زنده کردن امپراتوری عثمانی یا نئوعثمانیگری در منطقه بوده است، به همین دلیل در این راستا آنچه آشکار است افزایش جبههگیری و مواضع ضد ایرانی ترکیه است و به صورت بسیار ماهرانهای سیاست تهاجمی اما نوسانداری را نسبت به منافع راهبردی ایران در پیش گرفتهاند.
این اقدامات به تلاش رقابتی روزافزون تهران-آنکارا منجر شده و در این میان ترکیه نه به صورت علنی و مستقیم بلکه به صور مختلف در تلاش برای انزوای منطقهای، کاستن از قدرت ایران و به تخت نشاندن پانترکیسم و احیای امپراتوری عثمانی است. شاید چیزی که تاکنون باعث برخی همپوشانیهای این رقابت و نیت شده است برخی اشتراکات دو کشور و افزایش قدرت ایران و تغییر برخی سیاستهای بینالمللی در برخورد با ایران بوده است.