شناسه خبر : 31617 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دشمنان کارآفرینی

چه موانعی سد راه کارآفرینان می‌شود؟

«کشوری که در آن اخبار موفقیت‌های کارآفرینان و نیروهای خلاق جامعه نسبت به رانت‌جویان و رانت‌خواران و مفسدان اقتصادی بیشتر است، آن کشور در مسیر توسعه و تعالی قرار گرفته و برعکس کشوری که هر روز اخباری از غارت منابعش می‌شنویم یا فرار سرمایه و نخبگانش را می‌بینیم قطعاً در مسیر درست قرار ندارد. متاسفانه در کشور ما بسیاری از چیزها علیه آفریدن و تولید کردن و خلق کردن است. جامعه، سیاست، حقوق و از همه مهم‌تر سیاستگذاری علیه فعالیت سالم اقتصادی و تولید عمل می‌کنند. فرقی هم نمی‌کند تولید چه چیزی؛ کالا یا اندیشه.»

مولود پاکروان/ نویسنده نشریه

«کشوری که در آن اخبار موفقیت‌های کارآفرینان و نیروهای خلاق جامعه نسبت به رانت‌جویان و رانت‌خواران و مفسدان اقتصادی بیشتر است، آن کشور در مسیر توسعه و تعالی قرار گرفته و برعکس کشوری که هر روز اخباری از غارت منابعش می‌شنویم یا فرار سرمایه و نخبگانش را می‌بینیم قطعاً در مسیر درست قرار ندارد. متاسفانه در کشور ما بسیاری از چیزها علیه آفریدن و تولید کردن و خلق کردن است. جامعه، سیاست، حقوق و از همه مهم‌تر سیاستگذاری علیه فعالیت سالم اقتصادی و تولید عمل می‌کنند. فرقی هم نمی‌کند تولید چه چیزی؛ کالا یا اندیشه.»

آنچه محسن جلال‌پور، رئیس پیشین اتاق بازرگانی در گفت‌وگو با تجارت فردا ترسیم کرده است به قدر کافی گویاست تا دریابیم سیاست‌های مشوق رانت چگونه می‌تواند به مانع بزرگ کارآفرینی تبدیل شود. آنچه تجارت فردا در سه شماره پیشتر و در قالب پرونده ویژه بدان پرداخت، به خوبی نشان می‌داد دشمن اصلی کارآفرینی چیست. در محیطی که نشانه‌های فساد پیوسته از گوشه و کنارش سر برمی‌آورد، طی کردن فرآیندهای قانونی برای راه‌اندازی کسب‌وکار به قدر یک عمر به طول می‌انجامد و استعدادها و توانمندی‌ها در ترافیک ایستای پشت درهای بسته درجا می‌زنند، نمی‌توان انتظار داشت استعدادها شناخته شوند و به نوآوری و تولید بینجامد. چراغ‌ها به سمت رانت‌خواهی و رانت‌جویی سبز است؛ به آسانی می‌توان راه‌های قانونی را دور زد و با زد و بندهای پشت پرده از حاصل دسترنج دیگران بهره‌مند شد. در عوض آن سوی مسیر، چراغ‌های مقابل کارآفرینان به بهانه‌هایی بسیار، قرمز است. از گیر و گرفت‌ها و مانع‌تراشی‌های قوانین و سیاست‌ها گرفته تا فرهنگی که آماده‌خوری و یک‌شبه ره صدساله رفتن را به کوشش و پشتکار و خطرپذیری ترجیح می‌دهد.

این همه اما سنگ پیش پای لنگ کارآفرینانی است که در روزگار سخت اقتصاد می‌کوشند دستی زیر بار فشارها بگیرند و به‌جای ایستادن و نالیدن، با راه‌اندازی کسب‌وکارهای تازه نه‌فقط برای خود، که برای پشت درماندگان بازار کار فرصت‌های جدیدی خلق کنند. خلاقیت و نوآوری اما، در سایه سیاست‌های نادرست، فساد اداری، انحصارطلبی و رانت‌جویی رو به زوال است.

بخش عمده‌ای از ادبیات کارآفرینی در جهان به موانعی می‌پردازد که سد راه آفرینش کسب‌وکار می‌شوند و رویاهای کارآفرینان خلاق را به باد می‌دهند. از مداخله نابجای دولت‌ها و فساد گرفته تا باورها و فرهنگ نادرست و ضعف مهارت‌آموزی را می‌توان در میان این عوامل مشاهده کرد. اما اگر بپذیریم کارآفرینان فرد یا افراد مستعدی هستند که با استفاده از ایده‌های نوآورانه بازارهای جدید خلق می‌کنند، برای توسعه کسب‌وکارهای نوین منابع جدیدی می‌یابند، عوامل تولید مانند منابع طبیعی، منابع انسانی، منابع مالی، مهارت‌ها و دانش را با یکدیگر تلفیق می‌کنند تا نوع دیگری از تولیدات، خدمات، صنایع یا تکنولوژی را به بازارها عرضه کنند آنگاه درمی‌یابیم که اقتصاد یا فرهنگی که بر سر راه هر کدام از این مسیرها مانع بتراشد دشمن کارآفرین است و مرگ تدریجی کارآفرینی را رقم خواهد زد. اگر منابع در دست گروهی متمرکز شود، اگر سرمایه مورد نیاز کارآفرین تامین نباشد، اگر نیروی ماهر و متبحر در نظام آموزشی کشور پرورش نیابد و از همه مهم‌تر اگر دیدگاه و عملکرد سیاستگذار، حامی و مروج کارآفرینی نباشد، سرنوشت کارآفرین از پیش مشخص است!

دیده‌بان جهانی کارآفرینی چه می‌گوید؟

آن‌گونه که شاخص جهانی کارآفرینی نشان می‌دهد ایران با 13 پله ارتقا، از رتبه 85 در سال 2017 به رتبه 72 در میان 137 کشور جهان رسیده است. گرچه به نظر می‌رسد این دستاورد در شرایط اقتصادی کنونی ارزشمند است اما، از روند پیش‌رو نمی‌توان مطمئن بود. گزارش دیده‌بان جهانی کارآفرینی (Global Entrepreneurship Monitor) در سال 2018 نشان می‌دهد ایران هنوز برای رسیدن به جایگاه مطلوب کارآفرینی راهی طولانی در پیش دارد. کافی است بدانیم در این گزارش آمده است که ایران در کنار کرواسی، مصر، مراکش، اروگوئه و آفریقای جنوبی از جمله کشورهایی است که باید بین یک‌سوم تا نیمی از 12 شرط لازم برای کارآفرینی را اصلاح و کسب کند. اما این 12 شرط کدام‌اند؟

یکی از مهم‌ترین گزارش‌هایی که از سال 1999 تاکنون به‌طور پیوسته فضای کارآفرینی را در کشورهای مختلف مورد پایش و بررسی قرار می‌دهد «دیده‌بان جهانی کارآفرینی» است. بی‌تردید هیچ شاخصی بی‌نقص نیست اما شاخص مذکور به دلیل استحکام و قدرتی که در روش‌شناسی و رویکرد خود دارد می‌تواند چشم‌انداز پیش ‌روی کارآفرینی در کشورها را به خوبی ترسیم کند و به سوالات این حوزه پاسخ دهد. از منظر این گزارش 12 شرط لازم برای شکل‌گیری چارچوب کارآفرینی در کشورها عبارتند از: تامین منابع مالی کارآفرینی، سیاست‌های دولتی حمایتگر و مرتبط، سیاست‌های دولت در حوزه مالیات و بوروکراسی، برنامه‌های دولت برای کارآفرینی، آموزش کارآفرینی در سنین مدرسه، آموزش کارآفرینی در سال‌های پس از مدرسه و پرورش کارآفرینان، تحقیق و توسعه (R&D)، زیرساخت‌های تجاری و حقوقی، محرک‌های بازار داخلی، فشارهای بازار داخلی یا مقررات ورود به بازار، زیرساخت فیزیکی و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی. و ایران دست‌کم در یک‌سوم از این پیش‌شرط‌ها، نمره مطلوبی از شاخص GEM دریافت نکرده است.

این اما، تمام یافته شاخص مذکور نیست. GEM تلاش می‌کند به سوالات مهم‌تری پاسخ دهد. مردم در چه محیطی تمایل به کارآفرینی دارند؟ و چه زمانی کارآفرینان به‌جای آنکه در تیررس رادارهای مقررات دولتی باشند آزادانه در جست‌وجوی رشد و گسترش کسب‌وکار خود خواهند بود؟ این پرسش‌ها نه‌فقط برای کشورهای در حال توسعه که برای دنیای پیشرفته نیز حائز اهمیت است. آنها نمی‌خواهند فرآیند توسعه کارآفرینی را متوقف کنند بنابراین باید دشمنان کارآفرینی را بشناسند. گزارش GEM برای پاسخ به این سوالات و تبیین نقش دولت در حوزه کارآفرینی بر سه نکته کلیدی تاکید می‌گذارد:

 هنگامی که محیط کسب‌وکار به‌طور کلی مساعد نیست کارآفرینان کم خواهند شد. برای مثال آن‌گونه که داده‌های آفریقا نشان می‌دهد این قاره مکان مناسبی برای کارآفرینی نیست چراکه مقررات دولتی غیرقابل پیش‌بینی است و افراد به سختی می‌توانند از حق مالکیت خود در برابر افراد ذی‌نفوذ و قدرتمند دفاع کنند.

کمبود نیروی انسانی متخصص نیز نقطه ضعف مهم دیگر است. شما برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار رو به رشد و سودآور به مهندسان، مدیران و دیگر افراد مستعد و توانمند نیاز دارید. وقتی نظام آموزشی به درستی و در جهت مهارت‌افزایی شکل نگرفته باشد افراد تحصیل‌کرده فاقد مهارت نمی‌توانند چرخ کارآفرینی کشور را بچرخانند.

 تاثیر منفی سیاست‌های اقتصاد کلان می‌تواند خلق کسب‌وکارهای جدید را حتی در کشورهایی که سرمایه انسانی کافی و فرصت‌های مناسبی دارند، مخدوش کند. برای مثال بحران اقتصادی طولانی و ادامه‌دار در جنوب اروپا سبب شده است ادراک فرصت‌ها برای کارآفرینان بالقوه، کاهش یابد. در این شرایط، ورود به بازار در حالی که مشتریان تحت فشار اقتصادی هستند و سرمایه‌گذاران راه احتیاط را در پیش گرفته‌اند بسیار دشوار است. این یافته گزارش به نکته ظریفی اشاره دارد. در بی‌ثباتی اقتصادی، مردم به همان کاری که دارند می‌چسبند و از راه انداختن کسب‌وکار جدید صرف نظر می‌کنند.

 دشوارترین سوال برای تحلیلگران چیزی است که در گزارش از آن با عنوان «اقتصادهایی که پیشران آنها نوآوری است» یاد شده و اغلب آنها هم کشورهای ثروتمند جهان هستند. در چنین فضایی دولت چه باید بکند؟ پاسخ محققان گزارش جالب است: کار چندانی لازم نیست! در این کشورها تمام تمهیدات و تدابیر محتمل به‌کار گرفته شده تا به توسعه کارآفرینی کمک شود. کافی است دولت، از رهبران بخش خصوصی حمایت و به شبکه‌سازی‌های جدید کمک کند. همچنین حمایت از شرکت‌ها در مراحل اولیه شکل‌گیری برای دسترسی به بازارهای بزرگ‌تر می‌تواند موثر باشد. اما نقشی بیش از این برای دولت قائل نیستند. این پیشنهاد برخلاف سیاست‌های نادرست کشورهایی است که مداخله دائمی دولت در فضای کسب‌وکار نه‌تنها ورود به بازار را تسهیل نمی‌کند که مانع تداوم فعالیت کارآفرینان و تازه‌واردان می‌شود. بدتر آنکه این مداخلات، زمینه را برای رانت‌خواری مستعد می‌کند و به فساد دامن می‌زند.

نکته جالب دیگری که گزارش GEM به آن اشاره می‌کند «ترس از شکست» است. تحلیلگران می‌گویند بخش عمده‌ای از عواملی که افراد را به کارآفرینی هدایت می‌کنند یا بازمی‌دارند «فرهنگی» هستند، گرچه نمی‌توان از انگیزه‌های اقتصادی نیز صرف نظر کرد. ترس از شکست، یکی از عواملی است که هم به زمینه‌های فرهنگی جامعه و هم شرایط اقتصادی ربط پیدا می‌کند. در مقایسه با دیگر کشورها، ترس از شکست در ژاپن و کره بالاست. در ایتالیا و یونان هم کارآفرینان بیش از سایرین از شکست واهمه دارند. گرچه باید بااحتیاط کشورها را با هم مقایسه کنیم اما ایالات‌متحده آمریکا یکی از کشورهایی است که کمترین ترس از شکست در میان کارآفرینانش مشاهده می‌شود.

آن‌گونه که گزارش مذکور پیشنهاد می‌کند دولت برای کارآفرینی، مسوول تامین همه زیرساخت‌ها، دسترسی به آموزش، حمل‌ونقل و ارتباطات است. حمایت از توسعه تکنولوژیک و ایجاد بازار آزاد رقابتی، و تضمین ثبات اقتصادی نیز وظیفه دولت‌هاست. پس از آن، تنها باید مشوق کارآفرینان و سرمایه‌گذاران حامی آنان باشد. دولت باید صاحبان ایده و اندیشه را برای پذیرش ریسک آماده کند و به آنان بباوراند که شکست، بخشی از فرآیند کارآفرینی است و ننگ به شمار نمی‌رود!

دو با مانع!

مطالعات بسیاری انجام شده تا نشان دهد کارآفرینان در دوندگی‌های نفس‌گیر خود با چه موانعی روبه‌رو هستند اما هنوز هم ادبیات این حوزه بسیار نوپاست. چهار استاد مدیریت صنعتی در ایران به منظور پاسخگویی به این سوال مدلی را تدوین کردند که نشان می‌دهد کارآفرینان برای رفع موانع پیش‌روی نوآوری و اشتغال‌زایی باید از چه دشواری‌هایی عبور کنند. بر مبنای مقاله این چهار محقق که با عنوان «فهم کنش متقابل بین موانع کارآفرینی با استفاده از مدل‌سازی ساختاری تبیینی» و در نشریه بین‌المللی کسب‌وکار و مدیریت به چاپ رسیده است عوامل زیر به سادگی می‌توانند سد راه کارآفرینان شوند:1

  فساد و محیط غیرحمایتی کسب‌وکار

نبود مقررات حمایتی و تقویت‌کننده از سوی دولت یکی از مهم‌ترین موانع کارآفرینی است. به جز ایران، روسیه یکی دیگر از کشورهای بزرگ دنیاست که به دلیل عدم حاکمیت قانون، قوانین ضعیف در حوزه معاملات و دارایی، ناهماهنگی در اعمال قوانین، فضای مستعد فساد و رشوه‌خواری، آزادی قانونگذاران و ناظران برای روابط دوستانه نزدیک با مقامات دولتی و بوروکرات‌ها و عوامل دیگری از این دست، محیط غیرحمایتی کسب‌وکار را تجربه می‌کند.

 نیروی انسانی

برپا کردن کسب‌وکار متکی به نیروی انسانی، یکی از دشوارترین اقدامات در حوزه کارآفرینی است. کارآفرینان باید کارکنانی را بیابند که در نوع خود بهترین باشند و از انگیزه و اراده کافی برای رشد همراه و همپای مجموعه بهره ببرند. پس از آن باید اطمینان حاصل کنند که این نیروها شرکت را ترک نخواهند کرد. این فرآیند می‌تواند به مانعی تبدیل شود وقتی که انتظارات کارکنان افزایش یابد، مقررات دولتی مربوط به استخدام سختگیرانه شود یا هزینه‌های نیروی انسانی افزایش یابد.

 مقررات سخت برای ورود به بازار

قوانین دولتی، مالیات، مقررات زیست‌محیطی، الزامات استقراض و دریافت وام و شرایط کسب مجوز همگی موانع کارآفرینی به شمار می‌روند. بسیاری از کشورها مانند ایالات‌متحده آمریکا به منظور حمایت از کارآفرینان موجود در صنایع و حرفه‌های خاص ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های خاصی برای ورود به بازار و تاسیس شرکت‌ها قائل می‌شوند. فرآیند ورود یا عبور از آنچه به نوار قرمز یا Red Tape مشهور است در برخی کشورها یک روز و در برخی دیگر تا 20 هفته طول می‌کشد. بدیهی است که هرقدر این فرآیند طولانی‌تر و دشوارتر باشد کارآفرینان بیشتری از ورود به عرصه تولید و نوآوری عقب‌نشینی خواهند کرد.

 کمبود منابع و سرمایه

یافتن سرمایه برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید به ویژه در شرایط سخت اقتصادی می‌تواند مانع بزرگی بر سر راه کارآفرینی باشد. بدون سرمایه هیچ‌کس قادر نخواهد بود ایده‌ای را ساماندهی کند، آموزش ببیند و آموزش بدهد، مدیریت کند، کسب‌وکار را توسعه بدهد یا چیزی را تولید کند و بفروشد.

 نبود فرصت‌های کارآفرینی

پذیرفتن خطر و ریسک راه‌اندازی یک کار، مستلزم وجود فرصت در بازار و امکاناتی است که برای کارآفرینان شناخته‌شده باشد. مهم‌تر از آن، این فرصت‌ها باید به‌طور برابر در میان افراد توزیع شود. تنها در این صورت است که می‌توان انتظار داشت روح کارآفرینی بر رانت‌آفرینی و رانت‌خواهی غلبه پیدا کند.

 فقدان ظرفیت‌های کارآفرینی

حتی اگر فرصت کارآفرینی وجود داشته باشد کسی به سراغ آن نخواهد رفت مگر آنکه نگرش او مبتنی بر «من می‌توانم» شکل گرفته باشد. برخی فرهنگ‌ها ممکن است فی‌نفسه ناامیدکننده صاحبان ایده‌های نو باشند. به همین دلیل است که در این‌گونه کشورها نرخ ورود به بازار کمتر و میزان کارآفرینی پایین است. درست مانند آنکه چاه نفت داشته باشید اما کسی اراده و انگیزه استخراج نفت را نداشته باشد. ظرفیت کارآفرینی (Entrepreneurial Capacity) به معنای وجود افرادی با توانمندی‌ها، قابلیت‌ها و اراده و انگیزه کافی برای شروع یک کسب‌وکار جدید و نوآورانه است.

 نبود آموزش‌های لازم برای کارآفرینی

آموزش و کسب مهارت می‌تواند به خوبی افراد خطرپذیر و جسوری را برای کارآفرینی پرورش دهد. آموزش مهارت‌های فنی، مدیریتی و کارآفرینی از سنین پایین و در نظام آموزش رسمی، یکی از زیربنایی‌ترین اقدامات برای توسعه و ترویج کارآفرینی است. شاید به همین دلیل است که دیده‌بان جهانی کارآفرینی نیز آموزش این مهم در مدارس و دانشگاه‌ها را به عنوان شاخص میزان حمایت از کارآفرینی در کشورها مورد بررسی قرار می‌دهد.

 فقدان مهارت‌های فنی و عملی

افراد از مهارت‌هایی که کسب کرده‌اند بهره می‌برند تا با تلفیق آنها با ایده‌های نوآورانه، کارآفرینی کنند. ضعف مهارت‌های متناسب و دانش لازم در هر حوزه، سد بزرگی برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار موفق است.

 بی‌تجربگی در بازار

یکی از مهم‌ترین الزامات رهبری، آموختن و تمرین آن پیش از قرار گرفتن در جایگاه رهبر و مدیر است. بنابراین پیش‌نیاز راه‌اندازی یک کسب‌وکار، آموزش و کسب تجربه پیش از ورود به بازار است. تحلیلگران می‌گویند شیرجه زدن به سوی یک بازار جدید به صرف آنکه به نظر جذاب و سودآور می‌آید بدون داشتن تجربه و پیشینه لازم می‌تواند برای یک کارآفرین مرگبار باشد. مطالعات نشان می‌دهد کسب تجربه در یک کسب‌وکار مشابه پیش از استارت زدن یک کار جدید رابطه مثبتی با احتمال موفقیت کارآفرینان دارد.

 ترس از شکست

همان‌گونه که پیشتر هم ذکر شد کارآفرینان باید بدانند کی و کجا سوار قایق شوند تا از طی مسیر جا نمانند؛ ضمن آنکه باید بدانند از چه کارهای اشتباهی باید بپرهیزند تا قایقشان وارونه نشود! سفر هوشیارانه بدان معنا نیست که کارآفرین از ترس شکست از شروع آن منصرف شود.

 ریسک‌گریزی

مانع روانشناختی دیگری که بسیار شبیه به ترس از شکست است، ریسک‌گریزی است. کارآفرینان باید جسارت اقدام داشته باشند، با مکانیسم‌های درست اجتماعی- اقتصادی ساختارسازی کنند و خطر شکست را هم بپذیرند. افرادی که به دنبال امنیت صددرصدی هستند معمولاً از ورود به عرصه‌های جدید و ناشناخته می‌ترسند.

جای تاکید نیست که ایجاد فضای کسب‌وکاری که بتواند مشوق کارآفرین و کارآفرینی باشد نیازمند طیف گسترده‌ای از سیاست‌های حمایتی و پیشران است؛ از سیاست‌های پولی و مالی که برای یک اقتصاد کلان پایدار ضروری است گرفته تا سیاست‌های ساختاری که تعیین‌کننده چارچوب کلی اقتصاد است و بر بازار کار، مالیات، رقابت، بازارهای مالی و حتی قوانین مربوط به ورشکستگی تاثیر می‌گذارد. چندان دشوار نیست که دریابیم نقطه شروع برای ایجاد این فضا دولت است و با سیاست‌ها و برنامه‌هایی که در پیش می‌گیرد می‌تواند سرنوشت کارآفرینان - مرگ یا بقای آنان- را رقم بزند.

رد پای دولت فقط در موانع قانونی و مقررات‌گذاری‌های مربوط به این حوزه دیده نمی‌شود. ترویج فرهنگ کارآفرینی، لازمه ایجاد انگیزه در افراد، ریسک‌پذیر کردن آنها و آموزش دانش و مهارت لازم برای خلق و آفرینش است. اطلاعات، ارتباطات و منابع مهم‌ترین ابزارهایی هستند که دولت می‌تواند برای رفع موانع فرهنگی و اجتماعی از این دست از آن بهره ببرد.

و در کنار این همه به خاطر داشته باشیم بازار سرمایه معمولاً حامی بنگاه‌های بزرگ است و کسب‌وکارهای کوچک و تازه‌وارد را بدون حمایت تنها می‌گذارد. حمایت صحیح از تازه‌واردهای بازار و فراهم کردن منابع برای آنها هم کاری است که دولت‌ها می‌توانند بدون مداخله مستقیم و با اتخاذ سیاست‌های تشویقی برای سرمایه‌گذاران بخش خصوصی فراهم کنند.

افرادی که ایده‌های بکر و توانمندی‌های بسیار دارند در فرآیند کارآفرینی خسته می‌شوند اگر سیاست‌ها به نفع ورود آنها به بازار نباشد و به‌جای تسهیل ورود، برایشان مانع‌تراشی کند. باید دید در این فرآیند دولت، دوست کارآفرینان است یا دشمن آنها؟ این پرسشی است که پاسخ آن می‌تواند برای ترویج روح کارآفرینی در کشور تعیین‌کننده باشد.

پی‌نوشت‌:

1- Ramin Raeesi1, Meisam Dastranj1, Sahar Mohammadi1 & Ehsan Rasouli1  /Understanding the Interactions among the Barriers to

Entrepreneurship Using Interpretive Structural Modeling / International Journal of Business and Management; Vol. 8, No. 13; 2013

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها